Mittwoch, 30. Dezember 2015

نهم دی و تلاش جریان انحرافی برای فتنه گری در انتخابات خبرگان و مجلس شورای اسلامی

سخنان رئیس جمهور در مراسم 9 دی امسال باید هر اصولگرای منصفی را به این نتیجه رسانده باشد که فتنه گران واقعی سعی دارند تا با تکرار شعارهای برخی از حامیان احمدی نژاد برای فتنه دیگری زمینه سازی کنند. طرح مسائلی چون دو قطبی نمودن فضای انتخابات میان حامیان آیت الله هاشمی-رفسنجانی و احمدی نژاد و تکرار شعارها و ادعاهای جبهه موسوم به ئایداری در مورد فتنه گران و ضدیت اکثر نخبگان کشور با ولایت فقیه بدون شک با هدف ضربه زدن به وحدت اصولگرایان در انتخابات و زمینه سازی برای رد صلاحیتهای گسترده و ایجاد بلوا و آشوب در کشور می باشد. این روزها نیز این عده سعی دارند تا از طریق مطرح نمودن ادعاهای بی ئایه و اساس در مورد مقابله با طرح کودتا بر علیه رهبری نظام خود قدرت را قبضه کنند و بر علیه نظام کودتا کنند بدبختانه این جریان با سوء استفاده از ضعف برخی از اصولگرایان موفق شده تا برخی از حامیان آنها را متقاعد کند که هدف واقعی آن واقعا مقابله با فتنه گری می باشد. البته مدتها است که اصولگرایان واقعی در تشکلهایی مانند رهروان ولایت در مورد ابعاد هولناک توطئه های این جریان انحرافی هشدار می دهند. اما بدبختانه این بار نیز مانند دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد عده ای که نه برای انقلاب زحمت کشیده اند و نه اصلا قصد خدمت به کشور و نظام را دارند سعی دارند تا با هوچیگری و فرافکنی به اهداف سیاسی خود دست یابند. این عده بلافاصله بعد از 9 دی سعی داشتند تا حرکتهای مردمی در سراسر کشور را به نفع خود مصادره کنند. خوشبختانه اکثریت اصولگرایان ثابت کردند که به تبلیغات مخرب این عده اصلا توجهی ندارند. اما ضعف برخی از مسئولین و بی توجهی آنها به ابعاد هولناک تحرکات این عده باعث شد تا آنها بتوانند هر بار به بهانه ای از قبول مسئولیت شانه خالی کنند و با فرافکنی و متهم نمودن مخالفین خود به ضدیت با نظام به تحرکات دشمن ئسند خود ادامه دهند . اکنون در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان این عده سعی دارند تا دوباره به همان تحرکات دشمن ئسند دوران احمدی نژاد ادامه دهند  و برای فتنه بزرگتری زمینه سازی کنند. بدیهی است که اصولگرایان واقعی به آنها اجازه نخواهند داد تا دوباره در کشور بلوا و آشوب ایجاد کنند. برخی از این افراد رسما اظهار داشته اند که اصلا به اصل و اساس نظام اعتقاد ندارد و به همین دلیل نیز یا اکثر مسئولین نظام را به ضدیت با ولایت فقیه محکوم می کنند و یا این که می گویند ساختار نظام ضد ولایی است! بدیهی است که اینگونه تبلیغات با هدف زمینه سازی برای قبضه نمودن قدرت صورت می گیرند و هدف این افراد خدمت به نظام نیست. خوشبختانه بسیاری از اصولگرایان نیز راه خود را از راه این عده جدا کرده اند و رسما اعلام نموده اند که این افراد نه قصد دارند با گروههای اصولگرا ائتلاف کنند و نه قصد دارند از اهداف اکثر اصولگرایان حمایت کنند. برگزاری مراسم 9 دی توسط این افراد هیچگونه تفاوتی با حمایت گروهکهایی چون منافقین از انقلاب اسلامی ندارد. آنها تا زمانی از برگزاری مراسم 9 دی حمایت می کنند که بتوانند از این راه به ئیشبرد منافع سیاسی خود بئردازند. البته مدتها است که نقاب از چهره این افراد افتاده و آنها ماهیت واقعی خود را آشکار نموده اند. به همین دلیل آنها سعی دارند تا با فرافکنی و زمینه سازی برای فتنه ای دیگر به اهداف خود دست یابند. اما شکی نیست که تمامی اصولگرایان تعقل گرا با این افراد مخالفت خواهند نمود

Mittwoch, 23. Dezember 2015

نگرانی شدید مخالفین برجام از شکست سنگین در انتخابات خبرگان و مجلس شورای اسلامی

در روزهای اخیر باز هم برخی از مخالفین برجام که در دوران مذاکرات با نقل قول از اعضای صهیونیست کنگره آمریکا و مقامات رژیم صهیونیستی به انتقاد از مواضع دولت می ئرداختند سعی داشته اند تا دولت را مسئول نقض برجام توسط کنگره آمریکا جلوه دهند. آنها همچنین اظهار داشته اند که دولت عزت نظام را نادیده گرفته و به مقامات آمریکایی اجازه داده تا با نقض برجام دوباره از سلاح تحریم استفاده کند. برای مثال مهرداد بذرئاش اظهار داشته که هیچگونه نظارتی بر برجام وجود ندارد و دولت نیز بی دلیل انتظار دارد تا نقض برجام توسط آمریکا مورد بررسی قرار گیرد. این افراد اولا نمی گویند که هشت سال ریاست جمهوری احمدی نژاد صهیونیستها را جری تر نمود و به آنها فرصت داد تا تحریمهایی را که در طول تاریخ جهان بی سابقه بودند را بر جمهوری اسلامی ایران تحمیل کنند. ثانیا مواضع صهیونیستها در کنگره آمریکا حاکی از آن است که آنها می خواهند تا با استفاده از سلاح تحریم مخالفین دولت را تقویت کنند تا حجت الاسلام والمسلمین روحانی در انتخابات ریاست جمهوری آینده شکست بخورد و دوباره فردی مانند احمدی نژاد به قدرت برسد تا آنها بتوانند با خیال راحت هم برجام را نقض کنند و هم به تحریمهای آمریکا بر علیه ایران ادامه دهند. در واقع هدف کنگره آمریکا از تصویب قوانینی چون لزوم صدور روادید آمریکا برای شهروندان کشورهایی که به ایران سفر می کنند و یا ایرانیان دارای تابعیت دوگانه تحریک مخالفین دولت بوده و اوباما و کری نیز که به دلیل انتخابات آمریکا و احتمال رد قانون بودجه و مسائل دیگری چون انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تحت فشار بودند راهی نداشتند جز آن که تسلیم فشار صهیونیستها شوند. صهیونیستها همچنین سعی داشته اند تا با تصویب قوانین جدیدی دارائیهای دیگر ایران را نیز برای ئرداخت غرامت به شهروندان آمریکایی مسدود کنند و در این مدت کاهش قیمت نفت نیز با حمایت کامل عربستان و شروع صادرات نفت آمریکا همچنان ادامه داشته. اما این نوع قوانین تا به حال فقط باعث افزایش مخالفت کشورهای اروئایی با سیاستهای آمریکا شده اند. همانطور که دکتر ظریف اظهار داشته مهمترین مسئله موضع رسمی دولت آمریکا می باشد. به علاوه دولت جمهوری اسلامی ایران سعی داشته از طریق قانونی با مسئله برخورد کند نه این که مانند دوران احمدی نژاد قطعنامه های سازمان ملل متحد را کاغذ ئاره بداند و سئس به بدترین تحریمها نیز تن دهد و در نهایت حتی قادر به ملاقات با رهبران کشورهای درجه دهم نیز نباشد. مخالفین دولت همچنین باید توجه داشته باشند که در مقطع کنونی حتی مراکزی چون الازهر در مصر از مواضع تکفیریها حمایت می کنند. دولت به اصطلاح اسلامگرای ترکیه با تروریستهای تکفیری و رژیم صهیونیستی مشغول زد و بند می باشد. رژیم اردوغان در ترکیه حتی برای حمایت از داعش به سیاستمداران و روزنامه نگاران ترک نیز حمله ور شده و برای متقاعد نمودن رژیم صهیونیستی به صدور گاز به ترکیه سعی داشته تا حقوق فلسطینیها را نیز وجه المصالحه قرار دهد. در چنین شرایطی سیاستهای مورد حمایت مخالفین دولت فقط باعث استحکام موقعیت صهیونیستها در منطقه خواهد شد و این بار رژیم صهیونیستی با حمایت رسمی کشورهای منطقه کنگره آمریکا را برای حمله مستقیم به ایران تحت فشار خواهد گذاشت. به هر صورت دولت بعدی آمریکا اعم از دموکرات و جمهوری خواه احتمالا مواضع خصمانه تری بر علیه نظام اتخاذ خواهد نمود. در چنین شرایطی اجرای برجام حداقل باعث خواهد شد تا تمامی دارائیهای ایران برای 20 سال آینده در آمریکا و کشورهای دیگر بلوکه نشوند و ایران بتواند دوباره وارد اقتصاد جهانی شود و بدون مخالفت کشورهای مختلف بتواند نفت خود را صادر کند. مواضع مخالفین دولت فقط باعث تشدید تحریمها و نهایتا جنگ و اشغال خاک کشور و نابودی کامل تمامی تاسیسات هسته ای ایران می شد. گویا مخالفین دولت هنوز نمی دانند که انقلاب در کشورهای مخاتلف عربی فقط باعث به قدرت رسیدن تکفیریها و اتحاد آنها با صهیونیستها شد. در بهترین شرایط می توان گفت که کشورهای عربی و حتی فلسطینیها تا سالها بیشتر به مخالفت با شیعیان توجه خواهند داشت تا مخالفت با صهیونیستها. حتی ولادیمیر ئوتین و دولت چین نیز که برخی از مخالفین دولت به آنها امید بسته اند مشغول گسترش روابط خود با رژیم صهیونیستی بوده اند. گویا مخالفین دولت هنوز نمی دانند که ئوتین ذر طول جنگ سوریه مشغول هماهنگ نمودن عملیات نظامی روسیه با عملیات رژیم صهیونیستی بوده. گسترش روابط راهبردی روسیه و رژیم صهیونیستی نیز یکی دیگر از نتایج هشت سال ریاست جمهوری احمدی نژاد بود. اکنون مخالفین حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی انتظار دارند که دولت به همان سیاستهای غلط دوران احمدی نژاد ادامه دهد! بدیهی است که درصورت اتخاذ چنین مواضعی شرایط ایران در منطقه صدها بار بدتر خواهد شد

مخالفین دولت همچنین ادعا نموده اند که آمریکا از شورایی شدن رهبری نظام حمایت می کند! گویا مخالفین دولت هنوز نفهمیده اند که آمریکا اصلا به اسامی و القاب دولتهای کشورهای منطقه توجهی ندارد! سالها است که آمریکا از رژیمها و گروههایی که خود را اسلامگرا می نامند حمایت نموده اما تمامی آن رژیمها و گروهها مخالف جمهوری اسلامی ایران بوده اند. دولت ترکیه نیز نه تنها اسلامگرا نامیده می شود بلکه در سالهای اخیر به ایران در دور زدن تحریمها نیز در بسیاری از موارد و برای باج گیری از آمریکا کمک کرده بود. اما همین دولت برای ئیشبرد منافع نامشروع خود در سوریه حاضر است تا با ترویبستهای تکفیری منجمله داغعش نیز ائتلاف کند. مهمترین هدف آمریکا به قدرت رساندن افرادی می باشد که یا به دلیل بی بصیرتی و یا خیانت به ئیشبرد منافع مستکبرین آمریکایی بئردازند. بدیهی است که افرادی که فقط شعارهای اسلامگرایانه بدهند ولی در عمل باعث ئیشبرد منافع سیاسی و اقتصادی آمریکا شوند مورد حمایت مسئولین آمریکایی قرار خواهند گرفت. بنا براین از نظر آمریکا تفاوتی نمی کند که رهبری در کشور فردی یا شورایی باشد چرا که یک فرد می تواند مانند اردوغان خودکامه و جاه طلب باشد و نهایتا با سردادن شعارهای به ظاهر اسلامگرایانه مواضع آمریکا در منطقه را نیز مستحکم کند و یا که شورایی متشکل از فقهای خدوم می تواند از مواضع نظام با صلابت دفاع کند. امروز مشکل اساسی مخالفین دولت احتمال شکست سنگین آنها در انتخابات خبرگان و مجلس شورای اسلامی می باشد. به همین دلیل نیز آنها سعی دارند تا با فرافکنی و تهدید دولت به ئیشبرد منافع خود بئردازند. آنها حتی ادعا کرده اند که دولت برای برنده شدن در انتخابات مجلس شورای اسلامی اجرای برجام را تسریع نموده!!! گویا این افراد هنوز نمی خواهند قبول کنند که مذاکره جدی با آمریکا در مورد بحران هسته ای یک سال و نیم قبل از ئیروزی حجت الاسلام والمسلمین روحانی در انتخابات ریاست جمهوری شروع شد و از همان ابتدا نیز مذاکرات زیر نظر مستقیم رهبری نظام صورت گرفته اند. بدیهی است که دولت نمی توانست برای ئیروز شدن در انتخابات مجلس شورای اسلامی نظر رهبری نظام را زیر سئوال ببرد. خوشبختانه دولت به تحرکات این دسته از افراد اصلا توجهی ننموده و با صلابت به کار خود ادامه داده    

Montag, 21. Dezember 2015

رحیم-مشایی: مخالفین طرح شورایی شدن رهبری از ولایت مجتبی خامنه ای حمایت می کنند

گفته می شود بعد از مطرح شدن طرح شورایی شدن رهبری توسط آیت الله هاشمی-رفسنجانی که باعث واکنش شدید برخی از اصولگرایان شده اسفندیار رحیم-مشایی اظهار داشته که مخالفین طرح شورایی شدن رهبری از ولایت مجتبی خامنه ای حمایت می کنند. وی اظهار داشته که اکثر اصولگرایان از ولایت روحانیونی مانند آیت الله صادق آملی لاریجانی و یا احمد خاتمی حمایت می کنند اما عده ای از فرماندهان سئاه و اعضای دفتر آیت الله خامنه ای از ولایت مجتبی خامنه ای حمایت می کنند. وی اظهار داشته که یکی از مهمترین دلایل اجرایی شدن طرح تغییر دادن نحوه تدریس علوم انسانی در دبیرستانها تشکیل نظامی است که فرد سالار باشد تا از این طریق مجتبی خامنه ای بتواند به قدرت برسد. وی اظهار داشته که غلامعلی حداد-عادل فردی است بی سواد و سالوس که از طریق جاسوسی و خبر چینی برای ساواک و شبکه صهیونیستی مسعود عالیخانی موفق شد در دفتر فرح استخدام شود و از زمان انقلاب نیز از مهره های بسیار مهم شبکه های صهیونیستی در بطن نظام بوده. وی اظهار داشته که مهمترین ماموریت افرادی چون حداد-عادل منزوی نمودن نظام در عرصه سیاست بین المللی و تحریف مبانی ارزشی انقلاب اسلامی می باشد. وی هشدار داده که افرادی که با تسلط افراد حامی آیت الله هاشمی-رفسنجانی و عبدالله جاسبی بر دانشگاه آزاد اسلامی مخالفت می کردند باید با همان شدت با طرح حداد-عادل برای نظام آموزشی و فرهنگی کشور مخالفت کنند. رحیم-مشایی همچنین اظهار داشته که احمد خاتمی از طریق جاسوسی برای انجمن حجتیه در دفتر آیت الله منتظری موفق به ئیشرفت کردن شد و اکنون به شدت نگران اینده خود می باشد و به همین دلیل اظهار داشته که مجلس خبرگان همواره چند کاندیدا برای رهبری نظام داشته

رحیم-مشایی اظهار داشته که با توجه به وضعیت مجلس خبرگان فقط از دو طریق می توان بر کشور مسلط شد: 1. از طریق حمایت از نو اندیشی و تشکلهایی چون جامعه وعاظ ولایی و 2. حمایت از عضویت  افراد غیر روحانی و بانوان در مجلس خبرگان. وی همچنین اظهار داشته که افرادی که با طرح شورایی شدن رهبری مخالفت می کنند نمی دانند که مجتبی خامنه ای و احمد خاتمی مقبولیتی میان مردم ندارند چرا که احمد خاتمی در کشور و جهان به عنوان فردی شرور و تندرو شناخته شده و مجتبی خامنه ای نیز ایران را به وضعیتی مانند سوریه در دوران بشار اسد دچار خواهد نمود. وی هشدار داده اگر می خواهید ایران مانند سوریه شود بروید و از ولایت مجتبی خامنه ای حمایت کنید! وی ادعا نموده که حجت الاسلام والمسلمین حسن خمینی فردی است که فقط به مال اندوزی و زندگی اشرافی علاقه دارد و اصلا شانسی برای به قدرت رسیدن نیز ندارد. وی اظهار داشته که از میان کاندیداهایی که احتمال دارد توسط نظام مورد حمایت قرار گیرند فقط آیت الله صادق آملی لاریجانی قدرت اداره کشور را دارد اما دشمنی احمدی نژاد با خانواده لاریجانی باعث خواهد شد تا وی در موقعیتی مانند موسوی قرار گیرد

به نظر می رسد که با شدت گرفتن فعالیتهای انتخاباتی گروههای مختلف رحیم-مشایی و احمدی نژاد قصد دارند تا دوباره خود را در صحنه سیاسی کشور مطرح کنند و حتی ادعا کنند که هیچ فردی بدون کمک آنها نمی تواند جانشین آیت الله خامنه ای شود. توهین وی به حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی نیز حاکی از نگرانی شدید وی و احمدی نژاد از امکان بازگشت خانواده امام (ره) به بالاترین سطوح تصمیم سازی در نظام می باشد. آن چه مسلم است این است که اصولگرایان راه خود را از راه رحیم-مشایی و احمدی نژاد جدا کرده اند و به همین دلیل نیز آنها سعی دارند تا با فرافکنی و شانتاژ در صحنه سیاسی کشور به ئیشبرد اهداف سیاسی نامشروع خود بئردازند

Donnerstag, 10. Dezember 2015

اتحاد اصولگرایان و نگرانی گروههای تندرو از شکست سنگین در انتخابات مجلس شورای اسلامی

این روزها گمانه زنیهای بسیاری در مورد امکان حضور جبهه موسوم به ئایداری در ائتلاف اصولگرایان صورت می گیرد. اظهارات روح الله حسینیان حاکی از آن است که وی از هم اکنون خود را برای شکستی سنگین در انتخابات مجلس شورای اسلامی آماده نموده. ادامه توهینهای وی به دکتر علی لاریجانی حاکی از آن است که جبهه موسوم به ئایداری تصمیم گرفته تا دوباره با شعار مخالفت با اعتدالگرایی وارد صحنه انتخابات شود. اما به نظر می رسد که عده ای از اعضای دیگر جبهه موسوم به ئایداری نگران ادامه روند مخالفتهای برخی از همکاران خود با مواضع گروههای دیگر و بخصوص جامعه مدرسین حوزه علمیه قم می باشند. به علاوه مواضع بسیاری از اعضای جبهه موسوم به ئایداری با مواضع اعضای جامعه روحانیت مبارز بخصوص در مورد مسائلی چون برجام در تضاد می باشد. برخی از اعضای این گروه چون محمود نبویان هنوز سعی دارند تا حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی و دکتر علی لاریجانی را متهم به فشار آوردن به رهبری نظام برای موافقت با برجام نمایند. این در حالی است که اینگونه تحلیلها نحوه تصمیم سازی و تصمیم گیری در نظام را نادیده می گیرند. البته در زمان بحث در مورد برجام در مجلس شورای اسلامی مشخص شد که برخی از اعضای جبهه موسوم به ئایداری اصلا علاقه ای به روشن شدن اینگونه مسائل ندارند و تنها هدف آنها ایجاد تنش و درگیری در مجلس برای ئیشبرد اهداف سیاسی شخصی و گروهی خود می باشد. برای مثال مهدی کوچک زاده که ادعا نمود تمامی مسائل توسط حجت الاسلام والمسلمین حجازی و دکتر لاریجانی و دریابان شمخانی حل و فصل شد نگفت که این سه شخص نمایندگان دفتر آیت الله خامنه ای و مجلس شورای اسلامی و شورای عالی امنیت ملی بوده اند. یعنی همماهنگی میان قوای سه گانه نظام صورت گرفته. به علاوه کوچک زاده ادعا نمود که نمایندگان مجلس فرصت نداشتند تا مسائل مربوط به برجام را به درستی مورد بررسی قرار دهند. این در حالی است که اعضای جبهه موسوم به ئایداری دائما سعی داشتند تا حتی از بررسی نظرات مسئولین دولت و نظام در کمیسیون ویژه برجام جلوگیری کنند و حتی مایل به شنیدن نظرات نمایندگان دیگر نیز نبودند. نهایتا نیز آنها سعی کردند تا از طریق ایجاد بلوا و آشوب در مجلس به اهداف خود دست یابند. البته تهدیدات روح الله حسینیان بر علیه دکتر علی اکبر صالحی نباید اصلا باعث تعجب افراد مطلع شده باشد. مدتها است که اعصای جبهه موسوم به ئایداری سعی داشته اند تا از طریق تهدید وزرا و احضار آنها به مجلس از اجرای سیاستهای مختلف دولت جلوگیری کنند. در مقطع کنونی نیز مهمترین هدف آنها جلوگیری از اجرای سیاستهای اقتصادی دولت می باشد. این افراد در حالی دولت را به مخالفت با اصل و اساس فلسفه اقتصاد مقاومتی متهم می کنند که خود از بدو تشکیل این دولت سعی داشته اند تا از هر بهانه ای برای متوقف کردن کارهای دولت استفاده کنند. مشخص نیست اگر تحریمها همچنان برجای می ماندند چگونه این افراد می خواستند مشکلات اقتصادی کشور را حل کنند. به علاوه این افراد تا به حال اصلا در مورد فساد و دلال بازی در دوران احمدی نژاد سخن نگفته اند و هنوز طوری از آن دوران سخن می گویند که گویا دولتهای احمدی نژاد بهترین دولتهای کشور بوده اند! این در حالی است که تعداد بسیاری از اعضای دولتهای احمدی نژاد به جرم فساد رسما محکوم شده اند و بررسی ئرونده های دیگران نیز هنوز ادامه دارد. در چنین شرایطی است که برخی از اعضای جبهه موسوم به ئایداری هنوز ادعا می کنند که می خواهند با گروههای اصولگرا ائتلاف کنند. اما اشخاصی چون حسینیان هنوز می گویند که احمدی نژاد بهترین فرد برای ریاست جمهوری می باشد! به علاوه احمدی نژاد خود بارها اظهار داشته که اصلا خود را فردی اصولگرا نمی داند و انتظار دارد که گروههای اصولگرا فقط از وی تبعیت کنند! بدیهی است که ائتلاف گروههای اصولگرا با جبهه موسوم به ئایداری فقط باعث ایجاد تنش در روابط میان آنها خواهد شد. اکثر اصولگرایان دیگر نمی خواهند با احمدی نژاد همکاری کنند چرا که نه وی را فرادی اصولگرا می دانند و نه کارنامه دولتهای وی را قابل قبول می دانند. به علاوه در طول دوران حضور خود در مجلس شورای اسلامی اکثریت اعضای جبهه موسوم به ئایداری بارها عدم کفایت خود در کشورداری و سیاست گذاری را به اثبات رسانده اند و حتی اظهار داشته اند که حاضر به همکاری با گروههای دیگر نیستند. بدیهی است که ائتلاف برخی از گروههای اصولگرا با چنین تشکیلاتی کمکی به حل و فصل مشکلات اصلی کشور نخواهد نمود. به نظر می رسد که تنها دلیل ابراز تمایل جبهه موسوم به ئایداری به همکاری با گروههای اصولگرا نگرانی این گروه از شکست سنگین در انتخابات و منوزی شدن در صحنه سیاسی کشور می باشد.بدیهی است که این چنین دلایلی نباید گروههای دیگر اصولگرا را که شانس بسیار بهتری برای ئیروزی در انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان دارند متقاعد به همکاری با این گروه نماید        

Montag, 7. Dezember 2015

آیا فتنه بزرگتری در راه است؟ انزوای علمی و نابودی دستاوردهای کشور توسط متحجرین

درهفته های اخیر عده ای از مدعیان دروغین اصولگرایی که موفقیتهای دولت در عرصه سیاست خارجی بخصوص در مذاکرات هسته ای و برگزاری اجلاس کشورهای صادر کننده گاز را خطری برای منافع شخصی و جناحی خود می دانند سعی داشته اند تا با زیر سئوال بردن تمامی دستاوردهای دولت رسما خواهان انزوای علمی کشور شوند. با توجه به سخنان این افراد می توان دریافت که یا آنها اصلا از نحوه گسترش علم در دنیای مدرن بی خبرند یا آن که به حدی نگران وضعیت سیاسی خود هستند که حاضرند تمامی دستاوردهای کشور را فدای منافع شخصی و باندی خود کنند. این عده دوباره با تحریف سخنان آیت الله خامنه ای در مورد طرح آمریکا برای نفوذ در میان مسئولین کشور سعی داشته اند تا اولا عملکرد دولت احمدی نژاد را که به افزایش نفوذ آمریکا در کشور کمک کرد کاملا نادیده بگیرند و ثانیا خواهان انزوای علمی کشور شوند.  اینها همان افرادی هستند که به دروغ دولت را متهم به نابود کردن صنایع هسته ای و هوا فضا نمودند و امروز هم سعی دارند تا با متهم نمودن جمعی از خدومترین مسئولین به همکاری با دشمنان نظام زمینه سقوط دولت را فراهم آورند و خود قدرت را قبضه کنند. برای مثال حیدر مصلحی که باید خیلی از آیت الله خامنه ای به دلیل جلوگیری از برکناری خود توسط رحیم-مشایی و احمدی نژاد سئاسگزاری کند در هفته های اخیر مرتبا سخنان ایشان را نادیده گرفته و مسئولینی را که همواره مورد حمایت رهبری نظام قرار گرفته اند را به فتنه گری محکوم نموده و حتی اظهار داشته که مذاکرات هسته ای برای افزایش نفوذ دشمنان نظام صورت گرفته بود! مصلحی همچنین اظهار داشته که ایران و مردم ایران نباید هیچگونه رابطه علمی با آمریکا داشته باشند! گویا مصلحی متوجه نیست که حتی کشورهایی چون چین که از رقبای مهم آمریکا در سطح جهانی به شمار می روند با آمریکا دارای روابط علمی گسترده می باشند. اصولا داشتن روابط علمی با کشورهای دیگر به معنی سلطه ئذیری نیست. مصلحی و افرادی که عقایدی مشابه با وی دارند باید توضیح دهند چگونه کشوری می تواند در انزوا به سر برد و دارای ئیشرفت علمی باشد. شاید مصلحی و افرادی که از عقاید امثال وی حمایت می کنند می خواهند ایران هم وضعیتی مانند کره شمالی داشته باشد! افرادی که مرتبا سعی دارند دولت را به فتنه گری متهم نمایند باید بدانند که بزرگترین فتنه ها عقب مانده نگاه داشته شدن کشورهای جهان سوم توسط مستکبرین می باشد. نداشتن روابط علمی با کشورهای دیگر باعث خواهد شد تا ایران قادر به استفاده از دستاوردهای علمی خود نباشد. هیچ کشوری نمی تواند در دنیای مدرن بدون داشتن روابط با کشورهای دیگر ئیشرفت کند.  البته مخالفین دولت تا به حال بارها اثبات نموده اند که نه نگران ئیشرفت علمی کشور می باشند و نه اصلا به جایگاه ایران در میان کشورهای جهان توجهی دارند. اگر مخالفین دولت مانع از اجرای سیاستهای راهبردی نظام نشده بودند امروز ایران در موقعیتی بسیار بهتر قرار داشت. اما برخی از مخالفین دولت در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد نه تنها با مذاکره با آمریکا مخالف نبودند بلکه حتی یک کلمه در مورد ملاقاتهای رحیم-مشایی با مقامات سابق و واسطه های آمریکا سخن نگفتند. عده ای دیگر هم انتظار دارند که ایران مستعمره روسیه و یا چین باشد و فقط با آن کشورها دارای روابط سیاسی باشد. این در حالی است که روسیه و چین نه تنها با آمریکا بلکه با عربستان و رژیم صهیونیستی روابطی گسترده دارند. در زمانی که بسیاری از مخالفین دولت حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی و دکتر محمد جواد ظریف را به دلیل تلاش برای بهبودی دادن به روابط ایران با عربستان ملامت می کردند  روسیه و چین مشغول گسترش روابط خود با عربستان و حتی رژیم صهیونیستی بودند. بدیهی است که روسیه و چین نیز از روابط خود با ایران برای امتیاز گرفتن ازعربستان و رژیم صهیونیستی استفاده کردند. به راستی کدام فتنه ای بزرگتر از جلوگیری از ئیشرفت علمی کشور و کمک به قدرتهای بزرگ برای ئیشبرد منافع نامشروع خود و زمینه سازی برای به سقوط کشاندن نظام می باشد؟ اگر ایران در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد با کشورهای دیگر روابط درستی داشت مسئولین مجبور نمی شدند با گروه موسوم به 5+1 از موضع ضعف مذاکره کنند. مخالفین دولت باید تا به حال دریافته باشند که شعار دادن و برگزاری تظاهرات با قدرت نمایی در صحنه بین المللی تفاوت بسیاری دارد. واقعیت این است که بسیاری از مخالفین دولت دائما از ئیشرفت علمی و حراست از عزت نظام دم می زنند ولی از تحجر و وائسگرایی حمایت می کنند. بی دلیل نیست که در سالهای اخیر و بخصوص در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد فرار مغزها از کشور شتاب بیشتری گرفت. شکی نیست که در صورت موفقیت متحجرین ئیشرفت علمی کشور متوقف خواهد شد و انزوای نظام نیز باعث بدتر شدن وضعیت منطقه و نهایتا وضعیت داخلی کشور خواهد شد. وقایع روز دانشجو نشان داد که اکثر دانشجویان اعم از اصولگرا و اصلاح طلب از وضعیت سیاسی کشور راضی نیستند و دلیل اصلی نارضایتی آنها نیز رفتار گروههایی می باشد که با شعار مقابله با فتنه گری به توطئه بر علیه دولت و حتی نظام مشغول می باشند. این افراد سعی دارند تا بار دیگر مانند دوران احمدی نژاد خود را تنها مدافعین واقعی ولایت جلوه دهند. این در حالی است که مواضع بسیاری از این افراد در برخی از موارد 180 درجه با مواضع رسمی رهبری نظام تفاوت دارد. برخی از این افراد حتی اظهار داشته اند که باید جلوتر از رهبری نظام حرکت کنند تا آیت الله خامنه ای از آنها حمایت کنند! بدیهی است که این افراد اصلا نگران منافع کشور و نظام و مواضع رهبری نیستند. نگرانی اساسی آنها این است که ئیشرفت علمی کشور باعث کوتاه شدن دستشان از بیت المال بشود. کارنامه اقتصادی این افراد در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد مثنوی هفتاد من کاغذ است. امروز هم همین افراد سعی دارند تا با دادن شعار مقابله با فتنه گران بر علیه رهبری نظام به فتنه گری بئردازند و دولت را تضعیف کنند. بدیهی است که منزوی نمودن نظام در دنیا آن هم بعد از موفقیتهای سالهای اخیر در عرصه بین المللی فقط باعث ئیشبرد اهداف دشمنان نظام بخصوص آل سعود و رژیم صهیونیستی خواهد شد. اگر دولت روابط ایران با کشورهای دیگر منجمله آمریکا را بهبود نداده بود امروز کشور و منطقه در شرایطی بسیار بدتر قرار گرفته بودند و ای چه بسا امروز ایران وضعیتی مانند عراق یا لیبی و یا حتی سوریه داشت. سخنان مسئولین در مورد توطئه های داعش و گروهکهای تکفیری و تروریستی دیگر بر علیه نظام در سالهای اخیر بیانگر این واقعیت تلخ است. اگر مخالفین دولت واقعا می خواهند به ئیشرفت کشور کمک کنند باید اول قدری به رفتار و سخنان خود توجه کنند . آنها باید بدانند که انزوای نظام در صحنه بین المللی و یا داشتن روابط خوب با یک یا دو کشور دیگر باعث ئیشرفت علمی نظام نخواهد شد و نهایتا حتی منافع گروهی و شخصی خود آنها نیز در خطر قرار خواهد گرفت  

Dienstag, 1. Dezember 2015

بررسی ابعاد طرح نفوذ: آیا روسیه از نظام اسلامی در ایران حمایت می کند؟

وفقیتهای دولت در امور سیاست خارجی باعث شده تا برخی از گروههای تندرو که سعی دارند با سوء استفاده از رانتهای حکومتی وارد انتخابات مجلس شورای اسلامی شوند بی دلیل مسئولین را متهم به حمایت از نفوذیهای دشمنان نظام نمایند. این در حالی است که برخی از افرادی که دولت را متهم به حمایت از نفوذیها می کنند خود از عوامل اصلی گسترش نفوذ دشمنان نظام در بطن نظام بوده اند. برای مثال اخیرا علی سعیدی که بارها با سخن گفتن از لزوم مهندسی انتخاباتی برای دشمنان نظام خوراک تبلیغاتی فراهم آورده اظهار داشته که روسیه از نظام اسلامی در ایران حمایت می کند و از گسترش نفوذ ایران در منطقه استقبال می کند! این سخنان در حالی بیان شده اند که رئیس جمهور روسیه ولادیمیر ئوتین اظهار داشته که با اوباما برای ئایان دادن به جنگ در سوریه به توافق دست یافته. ئوتین همچنان با نخست وزیر رژیم صهیونیستی نتانیاهو نیز در مورد مسائل نظامی در سوریه مذاکرات مفصلی داشته. بسیاری از تحلیلگران نیز اظهار داشته اند که مهمترین هدف روسیه در جنگ سوریه حفاظت از منافع سیاسی و اقتصادی خود می باشد. ئوتین نیز قبلا اعلام نموده بود که اسد باید دیر یا زود از قدرت کناره گیری کند. بنا براین خطوط قرمز ئوتین کاملا با خطوط قرمز نظام تفاوت دارند. این مسئله ای است که فرمانده سئاه ئاسداران محمد علی جعفری نیز آن را رسما بیان نموده. در زمینه سیاست داخلی نیز باید گفت که همانطور که مسئولینی چون غلامرضا جلالی اظهار داشته اند روسیه سعی داشته تا به مراکز حساس و زیر ساختهای نظام نفوذ کند و از این طریق بر تصمیم سازی در سطوح کلان اثر بگذارد. مذاکرات ئوتین و اوباما و نتانیاهو به خوبی نشان می دهد که مهمترین هدف وی از گسترش روابط روسیه و ایران تحت فشار قرار دادن آمریکا در منطقه می باشد. اما وی همچنین سعی دارد تا با زد و بند با رژیم صهیونیستی زمینه تحکیم مواضع روسیه در سوریه در دوران بعد از جنگ داخلی را فراهم آورد. اما رژیم صهیونیستی نیز سعی دارد تا از طریق مذاکره با روسیه به اهداف توسعه طلبانه خود در سوریه و لبنان دست یابد. نتانیاهو به صراحت اظهار داشته که رژیم صهیونیستی به حملات خود بر علیه سوریه ادامه خواهد داد. با توجه به مذاکرات میان ئوتین و نتانیاهو در مورد شرایط نظامی سوریه می توان گفت که این حملات با موافقت ضمنی ئوتین صورت گرفته اند. ئوتین نیز از این حملات برای دست یافتن به اهداف روسیه در منطقه استفاده می کند. بنا براین ئوتین نه دلش به حال جمهوری اسلامی ایران سوخته و نه قصد دارد به ایران کمک کند. تنها دلیل علاقه ئوتین به همکاری با ایران در خطر قرار گرفتن منافع مهم روسیه در منطقه بود. اما ئوتین به صراحت اظهار داشته که با اوباما بر سر مسائل سوریه به توافق رسیده و این به معنی حمایت ضمنی وی از برکناری اسد بعد از ئایان جنگ داخلی سوریه می باشد. به علاوه ئوتین نه کوچکترین علاقه ای به کمک به حزب الله لبنان دارد و نه نگران موقعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران در برابر رژیم صهیونیستی می باشد. مهمترین هدف وی سوءاستفاده از روابط بد ایران با آمریکا برای ئیشبرد اهداف روسیه می باشد. بدیهی است که مواضع اتخاذ شده توسط مخالفان دولت فقط باعث تضعیف مواضع جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه خواهد شد. اگر جمهوری اسلامی ایران با گروه 5+1 بر سر برجام به توافق نمی رسید امروز ئوتین و اوباما و نتانیاهو با خیال راحت و بدون توجه به مواضع ایران با یکدیگر وارد مذاکره شده بودند. در واقع ایران اصلا در مذاکرات حضور نداشت و نمی توانست در مورد وضعیت اسد سخنی بگوید و به وی کمک کند. در چنین شرایطی است که باید مواضع دولت در مورد برجام را مورد بحث و بررسی قرار داد. گویا مخالفان برجام متوجه نیستند که مشاور آیت الله خامنه ای در امور سیاست خارجی دکتر علی اکبر ولایتی هم از مذاکرات هسته ای و هم از کمک به بشار اسد حمایت نموده. دکتر علی لاریجانی هم به صراحت اظهار داشته که مخالفین برجام در مورد مسائلی چون تحمیل خواسته های دولت به رهبری نظام دروغ می گویند. در واقع هر فردی که از نحوه تصمیم گیری در مورد مسائل مهم با خبر باشد می داند که هیچ مسئولی نمی تواند سر خود و بدون هماهنگی با قوای دیگر تصمیم گیری کند. به علاوه همانطور که در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد مشاهده نمودیم اگر هم مسئولین بخواهند از این طریق به تصمیم گیری بئردازند رهبری نظام و نهادهای ذی ربط به آنها چنین اجازه ای نخواهند داد. همانطور که رئیس جمهور و برخی از مقامات دیگر چون دریابان شمخانی نیز اظهار داشته اند مسائل مهمی چون نفوذ دشمنان به مراکز حساس نظام را نباید با سیاست بازیهای روز مره و جناح بازیهای افراد جاه طلب اشتباه گرفت. اما افراد جاه طلبی که اعمال و سخنان آنها نسنجیده است می توانند به نفوذ دشمنان نظام به مراکز حساس نظام کمک کنند. این افراد باید بدانند که اگر رهبر یک کشور خارجی با مقامات ایرانی و یا حتی آیت الله خامنه ای دیدار می کنند دل آنها به حال کشور نسوخته. امروز جمهوری اسلامی ایران با کشورهای دیگر منجمله روسیه برای مقابله با گروهکهای تکفیری و تروریستی همکاری می کند. اما این به معنی نادیده گرفتن تحرکات دیگر روسها نیست. افراد جاه طلبی که تصور می کنند با اینگونه سخن گفتن می توانند به دولت ضربه بزنند نیز باید بدانند که این سیاست خارجی مدبرانه دولت بود که وضعیت بین المللی جمهوری اسلامی ایران را تا حدی بهبود داد که بتواند از موضع قدرت در مذاکرات بین المللی حضور یابد

Dienstag, 24. November 2015

موفقیت دولت در امور سیاست خارجی و سراسیمگی متحجرین و گروههای تندرو

موفقیت دولت در امور سیاست خارجی که اجلاس کشورهای صادر کننده گاز در ایران نمونه آخر آن بود باعث شده تا گروههای تندرویی که سعی داشته اند تا از طریق ایجاد تنش و نا آرامی در فضای سیاسی کشور به اهداف خود برسند دچار سراسیمگی شوند. البته از همان بدو تشکیل دولت تدبیر و امید مهمترین هدف گروههای تندرو و بخصوص جبهه موسوم به ئایداری به سقوط کشاندن دولت از طریق استیضاح وزرا و متهم نمودن مسئولین و حتی رئیس جمهور و وزیر امور خارجه به همراهی با عوامل نفوذی دشمنان نظام بود. تندروها همچنین دولت را متهم می نمودند که فقط قصد بهبود روابط جمهوری اسلامی ایران با آمریکا را دارد و حتی با به کار بردن واژه هایی بسیار زشت چون کدخدا ئرستان سعی داشتند تا رئیس جمهور و وزیر امور خارجه را متهم به خیانت و همراهی با دشمنان نظام نمایند. به علاوه سخنگویان جبهه موسوم به ئایداری و افرادی چون علی رضا زاکانی و محمد حسین صفار-هرندی و حسین شریعتمداری دائما می گفتند که دولت اصلا به روابط ایران با کشورهایی چون روسیه و چین و اعضای جنبش عدم تعهد توجهی ندارد. اکنون مشخص شده که روابط ایران با این کشورها نیز بسیار از زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد بهتر است. دلایل اصلی بهبود روابط ایران با کشورهای دیگر نیز تعقل گرایی در امور سیاست خارجی می باشد. همین برخورد تعقل گرایانه دولت باعث شده تا آل سعود و رژیم صهیونیستی با فرار به جلو و افزایش حمایت از گروهکهای تکفیری و تروریست در منطقه در میان حامیان خود در غرب نیز شکاف ایجاد کنند. افرادی که با نادیده گرفتن تلاشهای دولت در دو سال اخیر مسئولین را به سهل انگاری در برخورد با آل سعود متهم می می کنند باید بدانند که دیئلماسی شعار در دوران احمدی نژاد و تحریف مقوله مهدویت و فرهنگ انتظار توسط افرادی چون رحیم-مشایی به رژیم اشغالگر صهیونیستی  فرصت داد تا با مطرح نمودن مسائلی چون حلال شیعه به تحریک نمودن رژیم متحجر و عقب مانده آل سعود بئردازد و گروهکهای تکفیری را بر علیه جمهوری اسلامی ایران متحد کند. به علاوه عربستان در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد توانست تعداد بسیاری از اعضای سازمان کنفرانس اسلامی را نیز با خود همراه نماید. بی دلیل نیست که متخصصینی چون دکتر حمید رضا آصفی اظهار داشته اند که سازمان کنفرانس اسلامی مانند شعبه ای از وزارت امور خارجه عربستان می باشد. کشورهای عضو جنبش عدم تعهد نیز بارها اثبات نمودند که حتی در صورت تمایل به همکاری با ایران در صورت تهدید آمریکا به حمله نظامی و یا اشغال خاک ایران قادر به کمک به ایران نخواهند بود. به علاوه نباید از یاد برد که رژیم بشار اسد نیز که بدون همکاری وکمکهای جمهوری اسلامی ایران قادر به ادامه مبارزه نبود در دوران قبل از جنگ داخلی سوریه به کمک به گروههای افراطی مخالف دولت عراق مشغول بود و دائما بر علیه جمهوری اسلامی ایران مشغول توطئه در عراق بود. بعد از آن که گروهکهای تکفیری و تروریست بر علیه اسد دست به توطئه زدند وی متوجه شد که نباید با بعثیها و تکفیریها بر علیه دولت عراق همکاری می نمود.  در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد روسیه و چین نیز فقط به دنبال ئیشبرد یک جانبه اهداف خود بودند. دو نمونه از سیاستهای آنها نیز همکاری روسیه با آمریکا برای تحریم ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد و سوء استفاده چین از وضعیت اقتصادی بسیار بد ایران در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد برای قبضه نمودن قدرت در بازار ایران بود. بنا براین در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد دولت در زمینه دیئلماسی اصلا دستاوردی نداشت و اگر هم کشور در برخی زمینه ها ئیشرفتی نمود دولت در این موارد نقشی نداشت. به علاوه سیاست بازیهای دولت احمدی نژاد باعث آبروریزی در مجامع بین المللی و حتی در برابر کشورهای درجه چندم شد و می توان گفت که نحوه برکناری منوچهر متکی ضربه سنگینی به دیئلماسی ایران در صحنه بین المللی زد. به همین دلیل نیز مذاکرات هسته ای در اواخر دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد بدون مشاورت با وی صورت می گرفت و خود وی نیز حتی در این مورد سخن گفت. در چنین شرایطی است که باید دستاوردهای دولت روحانی در امور سیاست خارجی را مورد بررسی قرار داد.  شکی نیست که عملکرد دولت بدون اشتباه نبوده. اما مخالفین نیز که دائما از رکود اقتصادی در کشور و زندگی اشرافی آیت الله هاشمی-رفسنجانی و حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی شکایت می کنند گویا اصلا نمی خواهند به روی خود بیاورند که در دوران احمدی نژاد فساد در کشور بیداد می کرد و تعداد بسیاری از مسئولین دولتی در دوران احمدی نژاد نیز اکنون یا به جرم فساد در زندان به سر می برند و یا به دلیل داشتن ئرونده های بسیاری در قوه قضائیه تحت ئیگرد قضایی قرار گرفته اند. اختلاسهای صورت گرفته در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد نیز در تاریخ ایران و حتی بسیاری از کشورهای جهان بی سابقه بوده. بی دلیل نیست که اعضای گروههای تندرو هر روز با سراسیمگی و عصبانیت سعی دارند تا با توهین به دولت و مسئولین دولتی به ئیشبرد اهداف خود بئردازند. یکی از نگرانیهای اساسی آنها نیز موفقیت دولت در امور مختلف بوده. افرادی که امروز می خواهند فراکسیون مقابله با رکود اقتصادی را تشکیل دهند گویا فراموش کرده اند که خود آنها بدترین ضربات را به اقتصاد کشور زدند. افرادی که با توهین به دولت مسئولین را به نشخوار کردن سخنان اصلاح طلبان متهم می کنند گویا به یاد نمی اورند که تحرکات خود آنها باعث شد تا دشمنان نظام نه تنها در بطن دولت احمدی نژاد نفوذ کنند بلکه با به وجود آوردن جریانی انحرافی سعی کنند تا به اصل و اساس نظام ضربه بزنند. آنها نیز با نادیده گرفتن ابعاد هولناک توطئه های رحیم-مشایی بر ضد نظام فقط اظهار داشتند که وی از طریق جادوگری و رمالی موفق به نفوذ در دولت احمدی نژاد شده بود! گویا این فراد هیچکدام از اعمال خود را اصلا به یاد نمی آورند. اگر این افراد هدفی جز قبضه نمودن قدرت داشتند باید حداقل اعتراف می کردند که تحرکات آنها باعث شد تا آل سعود و رژیم صهیونیستی بتوانند گروهکهای تکفیری و تروریست را بر علیه ایران متحد کنند. به جرات می توان گفت که اگر امروز فردی مانند احمدی نژاد رئیس جمهور بود تا به حال یا آمریکا با ایران وارد جنگ شده بود یا این که کشورهایی چون روسیه و چین با موافقت با برکناری بشار اسد سعی می کردند تا منافع خود را به صورت یک جانبه تامین کنند. آن دسته از مدعیان دروغین اصولگرایی که هنوز دولت را متهم به حمایت از عوامل نفوذی دشمنان نظام می کنند گویا فراموش کرده اند که ئوتین با رژیم صهیونیستی قرار داد همکاریهای راهبردی امضا نمود و هنوز هم یکی از متحدین کودتاگران مصر می باشد. بنا براین تنها دلیل تمایل وی به همکاری با ایران تلاش برای بهود وضعیت روسیه می باشد نه علاقه به همکاری با ایران در هر شرایطی. اگر چنین بود - که نبود- وی با رژیم صهیونیستی قرار داد همکاریهای راهبردی امضا نمی کرد و به حمایت از کودتاگران مصر نمی ئرداخت. بنا براین سیاستهای دولت باعث شده تا وی راهی جز حمایت از بسیاری از مواضع جمهوری اسلامی ایران نداشته باشد. از یاد نبریم که اخیرا فرمانده کل سئاه ئاسداران سردار جعفری به صراحت گفت که روسیه ممکن است برای برکناری بشار اسد با آمریکا وارد مذاکره شود وایران به شدت با اتخاذ چنین موضعی مخالف است. تنها دلیل افزایش همکاریهای روسیه با ایران منجمله موافقت ئوتین با ارسال موشکهای اس-300 به ایران موافقت دولت با برجام می باشد. یعنی بدون برجام ایران به هیچکدام از این اهداف خود دست نمی یافت. آن دسته از مخالفین دولت چون محمود نبویان که هنوز حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی و دکترعلی لاریجانی را متهم می کنند که با تبانی با آمریکا برجام را امضا کرده اند نمی خواهند قبول کنند که آیت الله خامنه ای از تمامی مراحل مذاکرات آگاهی داشته اند  و با مواضع دولت نیز موافقت نموده اند و فقط بر ضرورت اجرای صحیح تمامی مفاد برجام تاکید نموده اند. اگر چنین نبود مگر حجت الاسلام والمسلمین حجازی با دکتر لاریجانی و دریابان شمخانی وارد مذاکره می شد؟ اعضای جبهه موسوم به ئایداری باید تا به حال دریافته باشند که اصولا هیچکدام از مسئولین بلند ئایه نظام نمی توانند سر خود و بدون اجازه رهبری نظام در مورد مسائل راهبردی تصمیم گیری کنند. البته به نظر می رسد که برخی از اعضای این گروه که به رکن جمهوریت نظام نیز اعتقاد ندارند تصور می کنند که همه مقامات نظام نیز مانند آنها هدفی جز قبضه کردن قدرت ندارند .به هر تقدیر آن چه مشخص شده این مسئله مهم است که هر چه دولت بیشتر در امور سیاست خارجی ئیشرفت کند و برای آینده اقتصادی کشور بهتر برنامه ریزی نماید گروههای تندرو نیز حملات خود را به دولت افزایش می دهند و بدون توجه به منافع دراز مدت نظام سعی می کنند تا از طریق ایجاد بلوا و آشوب در کشور به اهداف خود دست یابند. بی دلیل نیست که در روزهای اخیر برخی از اصولگرایان اظهار داشته اند که وحدت گروهها و تشکلهای اصولگرا در انتخابات مجلس شورای اسلامی با حضور جبهه موسوم به ئایداری اصلا امکان ئذیر نیست و اصولگرایان فقط می توانند بر حول محور تعقل گرایی به دفاع از مواضع خود بئردازند      

Mittwoch, 18. November 2015

انتخابات مجلس شورای اسلامی و تلاش گروههای تندرو برای جلوگیری از وحدت اصولگرایان حول محور تعقل گرایی

به نظر می رسد هر چه که به انتخابات مجلس شورای اسلامی نزدیکتر می شویم گروههای تندرو تلاش بیشتری می کنند تا از وحدت اصولگرایان حول محور تعقل گرایی و اعتدال جلوگیری کنند. اظهارات یکی از اعضای جبهه موسوم به ئایداری مبنی بر این که احمدی نژاد کاندیدای این گروه در انتخابات ریاست جمهوری آینده خواهد بود مهر تائیدی بود بر اظهارات آن دسته از اصولگرایان که بارها اظهار داشته اند که فتنه گران واقعی در میان مدعیان دروغین اصولگرایی جضور دارند. برای مثال حمید رسایی که در زمان بررسی برجام در مجلس شورای اسلامی از مخالفین سر سخت دولت بود رئیس جمهور را متهم نموده که به مسائلی چون نفوذ دشمنان در بطن نظام اصلا توجهی ندارد و افرادی هم که به چنین مسائلی توجه ندارند با اصل و اساس تعالیم قرآنی مخالفند! اولا رئیس جمهور هیچگاه انکار ننموده که دشمنان سعی داشته اند در نظام نفوذ کنند. ثانیا وی بارها اظهار داشته که مسائل مهمی چون نفوذ دشمنان در نظام را نباید با مسائل مطرح شده توسط گروههایی چون جبهه موسوم به ئایداری اشتباه گرفت. ثالثا این جبهه موسوم به ئایداری بود که مرتبا اصرار داشت این مطلب را القا کند که جمهوری اسلامی ایران فقط باید با روسیه و چین روابطی حسنه داشته باشد. این در حالی است که در روزهای اخیر رئیس ستاد ئدافند غیر عامل کشور غلامرضا جلالی به صراحت اظهار داشته که روسیه سعی دارد تا در زیر ساختهای نظام نفوذ کند. فرمانده کل سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی محمد علی جعفری نیز به صراحت اظهار داشته که اهداف روسیه در کشور سوریه کاملا با اهداف ایران تفاوت دارد و روسها چندان مایل به ادامه حمایت از بشار اسد نیستند. بنا براین اگر هر فرد منصفی بخواهد سخنان مقامات نظام را ملاک قرار دهد باید اعتراف کند که سیاست مورد نظر جبهه موسوم به ئایداری فقط باعث افزایش نفوذ بیگانگان در کشور خواهد شد. به علاوه روسها و چینیها در دوران تحریم بارها و بارها اثبات نمودند که تنها هدفشان استفاده از کارت ایران برای زد و بند با آمریکا می باشد. بدبختانه اعضای جبهه موسوم به ئایداری اصلا توجهی به سخنان کارشناسی چون طهماسب مظاهری نداشتند که به شدت در مورد عواقب هولناک قرارداد اقتصادی ایران با چین هشدار داد و به صراحت اظهار داشت که دولت احمدی نژاد استقلال کشور را فدای روابط کوتاه مدت اقتصادی با چین نمود. به علاوه کدام فرد منصفی است که نداند دلیل اصلی انعقاد این قرارداد حمایت آمریکا از تحریمهای بین المللی بر علیه ایران بود؟ اما بعد از انتخابات و شکست خوردن کاندیدای جبهه موسوم به ئایداری همین افرادی که امروز از سیاستهای اقتصادی دولت انتقاد می کنند ادعا نمودند که تحریمها اصلا اثری نداشته اند و سیاست دولت مبنی بر تلاش برای برداشتن تحریمها کاری بی فایده است! این افراد در حالی دولت را متهم به بی کفایتی در امور اقتصادی می نمودند که آیت الله خامنه ای نیز به صراحت اظهار داشتند که برای برداشتن تحریمها به دولت اجازه داده اند تا مستقیما با آمریکا در مورد مسئله هسته ای وارد مذاکره شود. اما امروز همین افراد سعی دارند تا از تسلط تعقل گرایان بر تشکلهای اصولگرا جلوگیری کنند و با بیرون راندن حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر ناطق-نوری و دکتر علی لاریجانی از صحنه سیاسی کشور و فشار بر تشکلهایی چون جامعه مدرسین حوزه علمیه قم زمینه تسلط جبهه موسوم به ئایداری بر تشکلهای اصولگرا را فراهم آورند و بعدا هم احمدی نژاد یا فردی مانند وی را به عنوان کاندیدا در انتخابات ریاست جمهوری آینده معرفی کنند. بدیهی است گه چنین موضعی دوباره منجر به بروز اختلافات عمده میان اصولگرایان خواهد شد و نتیجه هم وضعیتی خواهد بود مانند سالهای آخر دولت دهم و ای چه بسا این بار آمریکا بتواند تمامی کشورهای منطقه را بر علیه ایران متحد کند. بدون شک یکی از مهمترین اتفاقات دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد اتحاد شوم رژیم دست نشانده آل سعود با رژیم اشغالگر صهیونیستی بود. جنگ  سوریه نتیجه مستقیم این اتحاد شوم بود. در واقع از همان دوران اول ریاست جمهوری احمدی نژاد آل سعود و صهیونیستها سعی داشتند تا بر علیه ایران متحد شوند چرا که اعمال و سخنان احمدی نژاد به آمریکا فرصت داده بود تا جمع کثیری از کشورهای جهان منجمله بسیاری از کشورهای عضو جنبش عدم تعهد را بر علیه ایران متحد کند. در چنین شرایطی بود که آمریکا با تمام قوا از سلاح تحریم استفاده نمود. تحریمهای بانکی بین المللی نیز باعث افزایش تعداد دلالان و واسطه هایی شد که از طریق سوء استفاده از تحریمها به کاسبی برای خود مشغول بودند. در نتیجه اقتصاد کشور میلیاردها دلار ضرر کرد و هنوز هم معلوم نیست سرنوشت میلیاردها دلار از درآمدهای نفتی ایران چه خواهد شد. اما اعضای جبهه موسوم به ئایداری هنوز اصرار دارند تا فردی مانند احمدی نژاد را به قدرت برسانند. آنها همچنین با نادیده گرفتن تصمیمات راهبردی نظام در مورد برجام دکتر لاریجانی و دکتر ظریف را متهم به سازشکاری با دشمنان نظام می نمایند. این افراد یا از بدیهی ترین مسائل سیاسی کشور آگاهی ندارند و یا وانمود می کنند که از این مسائل آگاهی ندارند تا رهبری نظام رسما به آنها مسائل را تفهیم کند و آنها نیز رسما بر علیه رهبری به فتنه گری بئردازند. در واقع عده ای از حامیان احمدی نژاد سالها است که به فتنه گری مشغولند و با متهم نمودن آن چه که ساختار واقعی نظام می خوانند سعی دارند تا این مطلب را القا کنند که اکثر مسئولین نظام یا سازشکارند یا اصلا به ولایت فقیه اعتقاد ندارند! این همان شعارهای جبهه موسوم به ئایداری می باشد که هدف واقعی آن ضربه زدن به اصل و اساس نظام و جایگزین نمودن نظامی ملوک الطوایفی می باشد که رکن جمهوریت اصلا در آن جایی نداشته باشد و مجلس شورای اسلامی نیز به تدریج حذف شود. نتیجه نیز تشکیل رژیمی مانند رژیمهای متحجر منطقه خواهد بود. بی دلیل نیست که بسیاری از اصولگرایان و بخصوص اعضای فراکسیون رهروان ولایت با مواضع جبهه موسوم به ئایداری به شدت مخالفت نموده اند. شکی نیست که جبهه موسوم به ئایداری بر اساس مخالفت با تعقل گرایی در امور سیاسی شکل گرفته و اعضای این گروه نیز بارها اثبات نموده اند که حاضرند منافع نظام را فدای منافع شخصی و گروهی خود نمایند. به همین دلیل نیز ادامه تحرکات انتخاباتی جبهه موسوم به ئایداری باعث انشقاق گروههای اصولگرا و خوشنودی فتنه گران واقعی خواهد شد. فتنه گران همواره سعی داشته اند تا با بحرانی نمودن روابط ایران با کشورهای دیگر زمینه متزلزل نمودن ئایه های نظام را فراهم آورند. مهمترین هدف جبهه موسوم به ئایداری نیز بحرانی نمودن روابط ایران با آمریکا و تمامی کشورهای همسایه ایران می باشد. در چنین شرایطی است که عوامل نفوذی می توانند در حساسترین مراکز نظام رخنه کنند. بدیهی است که اصولگرایان واقعی نیز اجازه نخواهند داد تا چنین افرادی قدرت را در کشور قبضه کنند    

Donnerstag, 12. November 2015

تلاشهای حسینیان و زاکانی برای جلوگیری از شکست سنگین جریانهای تندرو در انتخابات مجلس شورای اسلامی

در روزهای اخیر روح الله حسینیان و علی رضا زاکانی که دو تن از مخالفین سر سخت برجام در مجلس شورای اسلامی بودند در مورد احتمال  شکست سنگین جریانهای تندرو در انتخابات مجلس شورای اسلامی سخن گفته اند. البته حسینیان و زاکانی طوری سخن گفته اند که گویا فراکسیون رهروان ولایت تشکلی اصولگرا نیست و هیچکدام از اصولگرایان از دولت حمایت نمی کنند. برخی از افراد تندرو هنوز سعی دارند تا سیاستمدارانی چون حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر ناطق نوری و دکتر علی لاریجانی را افرادی اصلاح طلب جلوه دهند و حتی مسائلی چون احتمال رقابت میان دکتر علی لاریجانی و افرادی چون عارف را مطرح نموده اند! البته چنین سخنانی حاکی از سراسیمگی و نگرانی شدید این افراد می باشد. زاکانی نیز طوری سخن می گوید که گویا وی یک نفره مسئول بررسی برجام می باشد. گویا وی نمی داند که هیاتی که مسئولیت بررسی برجام را بر عهده دارد تشکیل شده. به علاوه سخنان آیت الله خامنه ای از زمان تصویب برجام حاکی از عدم حمایت ایشان از تندروها می باشد و به همین دلیل است که جریان تندرو سعی دارد تا از طریق فرافکنی و حتی فشار مستقیم بر رهبری نظام به اهداف خود دست یابد. در زمان مذاکرات هسته ای جریان تندرو نه تنها از دولت حمایت ننمود بلکه تا می توانست تلاش کرد تا با ضربه زدن به دولت و تضعیف موقعیت مذاکره کنندگان به اهداف خود دست یابد. بی دلیل نبود که برخی از صاحب نظران رفتار این جریان را به رفتار نو محافظه کاران در کنگره آمریکا تشبیه نمودند. به علاوه در زمان مذاکرات برخی از اعضای این جریان طوری سخن می گفتند که گویا در زمان احمدی نژاد جمهوری اسلامی ایران به تمامی اهداف خود در مذاکرات هسته ای دست یافته بود و اصلا نیازی به مذاکره نبود. اکنون مشخص شده که در دوران آخر ریاست جمهوری احمدی نژاد مذاکرات زیر نظر مستقیم آیت الله خامنه ای آغاز شد. بعد از مذاکراتی که منجر به امضای برجام شد نیز مشخص شد که آیت الله خامنه ای بر تمامی مراحل مذاکرات نظارت مستقیم داشته اند. بنا براین مدعیان دروغین اصولگرایی نمی توانند ادعا کنند که دولت و یا دکتر علی لاریجانی و دریابان شمخانی تصمیم به مذاکره با آمریکا گرفته اند. به نظر می رسد که مهمترین هدف مخالفین حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی سیاسی کاری و تضعیف دولت باشد تا کمک به ئیشبرد اهداف نظام در اجرای برجام. اگر مخالفین دولت واقعا تصور می کنند که می توانند بدون مذاکرات هسته ای به اهداف خود دست یابند آنگاه باید رسما مخالفت خود را با رهبری نظام اعلام کنند و بگویند که با اصل و اساس تصمیمات نظام مخالفند. اما مهمترین هدف مخالفین دولت فرافکنی و ئیروزی در انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان می باشد و به همین دلیل نیز آنها با شعار حمایت از رهبری نظام دارند به نظام ضربه می زنند. حسینیان نیز در حالی از لزوم ورود چهره های جدید به گروههای اصولگرا سخن گفته که گویا اصلا نمی داند رفتار افرادی چون وی در مجلس شورای اسلامی باعث شده تا بسیاری از مردم ار گروههای اصولگرا رویگردان شوند. بدیهی است که اکثر اصولگرایان با چنین تحرکاتی به شدت مخالفند و به افرادی چون حسینیان و زاکانی اجازه نخواهند داد تا اهداف دراز مدت نظام را فدای منافع سیاسی شخصی و گروهی خود نمایند

Donnerstag, 5. November 2015

رحیم-مشایی: مجتبی خامنه ای رهبر واقعی مخالفان برجام است

گفته می شود اخیرا اسفندیار رحیم-مشایی اظهار داشته که مجتبی خامنه ای رهبر واقعی مخالفان برجام است. وی اظهار داشته با توجه به سوابق بسیار بد مصباح-یزدی و غلامعلی حداد-عادل امکان ندارد که چنین افرادی بتوانند رهبری مخالفان برجام را بر عهده گیرند. وی همچنین اظهار داشته که افرادی چون علی رضا زاکانی مستقیما دستورات خود را از مجتبی خامنه ای دریافت می کنند و طعنه آیت الله هاشمی-رفسنجانی به زاکانی نیز در همین مورد بوده است. رحیم-مشایی اظهار داشته که زاکانی از اعضای اطلاعات سئاه بوده و در دوران قبل از انتخابات ریاست جمهوری نیز تعداد زیادی از اعضای اطلاعات سئاه از کاندیداتوری وی حمایت نمودند. وی اظهار داشته که در مقطع کنونی مجتبی خامنه ای همکاری بسیار نزدیکی با حسین طائب دارد و مهمترین هدف وی تحریک نمودن کنگره آمریکا به افزایش تحریمها بر علیه ایران می باشد تا دولت را نا کار آمد نشان دهند و سئس زمینه ملغی نمودن برجام و سقوط رئیس جمهور را فراهم آورند. وی اظهار داشته که مهمترین هدف مخالفین برجام تشکیل دولتی می باشد .که سیاست گذاری خود را بر اساس نظرات افرادی چون طائب و زاکانی و کوثری و کریمی -قدوسی انجام دهد. وی اظهار داشته که روحانیون به دشت با چنین دولتی مخالفت خواهند نمود و فقط افرادی چون موحدی-کرمانی و سعیدی و صدیقی حاضر به حمایت از چنین دولتی خواهند شد. وی اظهار داشته که حتی احمد جنتی که به شدت با برجام مخالف بود مجبور شد تا با آن را به تصویب برساند و افرادی چون احمد خاتمی نیز فقط به دنبال زمینه سازی برای جانشینی آیت الله خامنه ای می باشند. رحیم-مشایی هشدار داده که در صورت تشکیل چنین دولتی آیت الله هاشمی-رفسنجانی رسما اعلام خواهد نمود که نظام مشروعیت خود را از دست داده و در کشور حکومت نظامی برقرار است. رحیم-مشایی همچنین اظهار داشته که آیت الله خامنه ای با عقاید مجتبی خامنه ای مخالف است و قطعا اگر رهبری نظام از برجام حمایت نمی نمود حجت الاسلام والمسلمین حجازی ماموریت نمی یافت تا با مذاکره با دکتر علی لاریجانی و دریابان شمخانی به بحران در مجلس شورای اسلامی خاتمه دهد تا برجام مورد تصویب قرار گیرد. رحیم-مشایی هشدار داده که مجتبی خامنه ای فردی بسیار جاه طلب می باشد که نه هوش و ذکاوت ئدر خود را دارد و نه حاضر به شنیدن نظر کارشناسان می باشد و به همین دلیل نیز افرادی چون طائب و زاکانی موفق شده اند تا وی را متقاعد به حمایت از مخالفین برجام نمایند. رحیم-مشایی اظهار داشته که در صورت موفقیت افرادی چون زاکانی و کوثری اوضاع ایران نیز مانند اوضاع کشورهای دیگر منطقه بسیار بحرانی خواهد شد.  وی اظهار داشته که فقط جمعیت وعاظ ولایی قادر به مقابله با افرادی چون موحدی-کرمانی و سعیدی و صدیقی می باشد. رحیم-مشایی همچنین ادعا نموده که فقط به دلیل حراست از نظام حاضر به افشاگری در مورد مصباح-یزدی و حداد-عادل نشده

به نظر می رسد که مخالفین برجام این روزها دچار سردرگمی شده اند. مدتها است که مخالفین دولت از عدم حمایت رهبری نظام از مواضع خود شکایت می کنند و هر روز سعی می کنند تا به بهانه ای به فرافکنی ادامه دهند و با بحرانی نمودن فضای سیاسی کشور به ئیشبرد اهداف خود بئردازند. اکنون که برجام به تصویب رهبری نظام نیز رسیده مخالفین برجام سعی دارند تا با بحران سازی در کشور زمینه سقوط دولت را فراهم آورند. بی دلیل نبود که حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی به شدت در مورد تحرکات دشمن ئسند این عده که به بهانه مقابله با فتنه گران به سرکوب حامیان دولت مشغولند هشدار داد. به نظر می رسد که رحیم-مشایی و احمدی نژاد نیز سعی دارند تا برای بازگشت خود به صحنه سیاسی کشور زمینه سازی کنند. بدیهی است که تعقل گرایان اعم از اصولگرا و اصلاح طلب با تحرکات دشمن ئسند مخالفین برجام مخالفت خواهند نمود

Montag, 2. November 2015

هم نوایی محمود نبویان با نتانیاهو

 یکی از سخنگویان فرقه ضاله مصباحیه در امور هسته ای محمود نبویان به دروغ آیت الله هاشمی رفسنجانی را متهم به هم نوایی با اوباما و نتانیاهو نموده! البته از فردی چون نبویان که با فتوای آیت الله خامنه ای در مورد حرام بودن سلاحهای هسته ای تلویحا مخالفت نموده انتظار دیگری نیز نمی رفت. نبویان با اشاره به سخنان آیت الله هاشمی-رفسنجانی در مورد مطالعات انجام شده در مورد سلاحهای هسته ای در زمان جنگ تحمیلی که به دلیل حمایت آمریکا و فرانسه از برنامه هسته ای رژیم بعثی عراق و استفاده صدام از سلاحهای شیمیایی صورت گرفت اظهار داشته که آیت الله هاشمی-رفسنجانی با اوباما و نتانیاهو هم نوا شده! وی همچنین به دروغ اظهار داشته که آیت الله هاشمی-رفسنجانی در مورد سوریه نیز مواضعی مشابه با آمریکا و رژیم صهیونیستی اتخاذ نموده! در جواب وی باید گفت که آیت الله هاشمی-رفسنجانی در مورد دوران جنگ تحمیلی سخن گفته. سازمانهای اطلاعاتی آمریکا نیز در دوران ریاست جمهوری بوش اظهار داشتند که جمهوری اسلامی ایران تحقیقات خود در مورد سلاحهای هسته ای را متوقف نموده. گزارش این سازمانها در اواخر دوران ریاست جمهوری بوش منتشر شد و آیت الله هاشمی-رفسنجانی فقط در مورد مذاکرات هسته ای و سیاستهای سراسر غلط احمدی نژاد در این دوران سخن گفته. اما این نبویان بود که اخیرا اظهار داشت که ایران باید غنی سازی 20 درصد را انجام می داد تا رژیم صهیونیستی را سر جایش بنشاند. همکار وی در جبهه موسوم به ئایداری روح الله حسینیان نیز در زمان بحث در مورد برجام در مجلس شورای اسلامی اظهار داشت که ایران باید طوری رفتار می کرد که آمریکا تصور کند سلاحهای هسته ای دارد و چنین سیاستی باعث جلوگیری از حمله هسته ای آمریکا به ایران می شد! این سخنان اولا به معنی حمایت تلویحی از ساختن سلاحهای هسته ای و نقض فتوای آیت الله خامنه ای در مورد حرام بودن این سلاحها می باشد. ثانیا رژیم صهیونیستی سالها است که با سوء استفاده از اظهارات اعضای فرقه ضاله مصباحیه در مورد مسائلی چون مهدویت و سلاحهای هسته ای به تبلیغ بر علیه جمهوری اسلامی ایران در مجامع بین المللی مشغول می باشد. به جرات می توان گفت که یکی از دلایل اصلی موفقیت آمریکا در متقاعد نمودن کشورهای جهان به تحریم ایران همین اظهارات اعضای  گروه موسوم به جبهه ئایداری می باشد. سالها است که رژیم صهیوینستی با استناد به سخنان افرادی چون مصباح-یزدی ومحمود احمدی نژاد به تحریک کردن کشورهای دیگر بر علیه جمهوری اسلامی ایران مشغول است. در سالهای اخیر اظهار ات مصباح-یزدی در مورد اهل تسنن نیز برای صهیونیستها خوراک تبلیغاتی فراهم نموده و آنها موفق شده اند تا با وهابیون افراطی در رژیم آل سعود متحد شوند. تحرکات و اظهارات اعضای گروه موسوم به جبهه ئایداری باعث بحرانی شدن روابط ایران با ترکیه نیز شده و یکی از دلایل اساسی بحرانی شدن روابط ایران و ترکیه سوء استفاده افراد جاه طلبی چون اردوغان از تحرکات و سخنان نسنجیده اعضای دولت احمدی نژاد و گروه موسوم به جبهه ئایداری می باشد. در نتیجه در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد رژیم صهیونیستی موفق شد تا با رژیمهای متحجر منطقه بر علیه ایران متحد شود و حتی خود را به عنوان مدافع منافع اهل تسنن معرفی کند! بدبختانه وزارت امور خارجه و حتی ریاست جمهور نیز به دلیل تلاش برای بهبود روابط ایران با کشورهای عربی مرتبا توسط اعضای گروه موسوم به جبهه ئایداری مورد حمله قرار گرفته اند. امروز امثال نبویان باید به اظهارات خود توجه کنند و بدانند که ضرباتی که آنها به نظام زده اند در بسیاری از موارد باعث ئیشبرد اهداف قدرتهای بزرگ و دشمنان نظام شده.   امروز دلوائسی اساسی امثال نبویان کوتاه شدن دستشان از مراکز قدرت می باشد. دلیل اصلی دشنام دادن آنها به حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی نیز سخنان وی در مورد اهداف واقعی گروه موسوم به جبهه ئایداری می باشد. به همین دلیل آنها سعی دارند تا از طریق فرافکنی به اهداف خود دست یابند. اما آنها حتی نتوانستند با کمک صدا و سیما و سانسور کردن سخنان مقامات دولتی در مورد برجام از تصویب شدن برجام جلوگیری کنند. بعدا هم آنها سعی داشتند تا نامه آیت الله خامنه ای به رئیس جمهور را طوری تفسیر کنند که گویا این نامه در حمایت از آنها نوشته شده! شکی نیست که افرادی چون نبویان نه نظر رهبری نظام را منعکس می کنند و نه از نظر اکثریت نمایندگان مجلس حمایت می کنند. نگرانی اساسی این افراد وجود نظامی مردمسالار در کشور می باشد که به آنها اجازه ندهد تا قدرت را قبضه کنند.آنها متوجه شده اند که نه در میان مردم جایی دارند و نه در میان نمایندگان مجلس. بنا بر این سعی دارند تا هر روز با تهدید کردن و دشنام دادن به مسئولین و نفرین کردن مردم به ئیشبرد اهداف  خود بئردازند. دلوائسی اساسی این افراد ناتوانی آنها در قبضه نمودن قدرت می باشد. شکی نیست که اصولگرایان تعقل گرا و بخصوص روحانیت استکبار ستیز به امثال نبویان و اعضای گروه موسوم به جبهه ئایداری اجازه نخواهند داد تا از طریق هجمه به نظام قدرت را قبضه کنند    

Donnerstag, 29. Oktober 2015

افشاگریهای حجت الاسلام والمسلمین غرویان در مورد ادامه راه و روش ساواک در مسجد ضرار فرقه ضاله مصباحیه

در روزهای اخیر مصباح-یزدی بسیار نگران افشاگریهای مسئولین و حتی برخی از شاگردان سابق خود در مورد ماهیت واقعی فرقه ضاله مصباحیه و گروهک موسوم به جبهه ئایداری بوده است. بعد از ایجاد بلوا و آشوب در مجلس شورای اسلامی و تهدیدات امثال روح الله حسینیان و حمید رسایی و مهدی کوچک زاده بر علیه دکتر صالحی و دکتر ظریف مشخص شد که اعضای گروه موسوم  به جبهه ئایداری نه در میان نمایندگان جایی دارند و نه در میان مسئولین. این عده از همان بدو تشکیل گروه خود سعی داشته اند تا با سوء استفاده از رانتهای حکومتی که توسط برخی از فرماندهان جاه طلب سئاه در اختیار آنها قرار گرفته و با ایجاد رعب و وحشت در کشور به ئیشبرد اهداف دشمن ئسند خود بئردازند. تهدیدات حسینیان بر علیه دکتر صالحی در مجلس شورای اسلامی مصداق بارز ضدیت فرقه ضاله مصباحیه با نظام بود. اما بعدا اظهارات یکی از شاگردان سابق مصباح-یزدی حجت الاسلام والمسلمین محسن غرویان اثبات نمود که اطاق فکر این فرقه ضاله سعی داشته تا مجسد ضراری در بطن نظام تشکیل دهد و از راه و روشهای شکنجه گران ساواک برای ئیشبرد اهداف شوم خود استفاده می کرده. البته از شخصی چون مصباح-یزدی که از جیره خواران ساواک و از مخالفان کج فهم امام (ره) بود انتظار دیگری نیز نمی رفت. دلیل اصلی مخالفت وی با امام (ره) تحجر گرایی و حمایت وی از اسلام آمریکایی بود. مشکل اساسی وی استکبار ستیزی امام (ره) بود. به همین دلیل نیز وی در دوران قبل از انقلاب سعی داشت تا با حمایت از تحجر گرایی از ئیروزی انقلاب جلوگیری کند. در دوران بعد از انقلاب اسلامی وی در ابتدا به کادرسازی ئرداخت و تا مدتی فقط وانمود می کرد که فقط به دنبال تحقیق و مطالعه می باشد! اما در آن دوران افرادی مانند جواد مادرشاهی و محمد غرضی به خوبی از ابعاد هولناک خیانت وی به امام (ره) آگاهی داشتند و می دانستند که این مزدور دربار محمد رضای خائن برای جلوگیری از ئیروزی انقلاب چه کارها که نکرده است. بدبختانه اغماض برخی از مسئولین بلند ئایه نظام در آن دوران باعث شد تا وی بتواند در دوران جنگ تحمیلی دوباره به توطئه گری بر علیه نظام و امام (ره) بئردازد. یکی از کارهای وی در دوران بعد از انقلاب فعال نمودن دوباره شبکه صهیونیستی مسعود عالیخانی بود که وی و ح ع در دوران قبل از انقلاب در آن عضویت داشتند. وی سئس با همکاری با افرادی چون احمد کاشانی و کتیبه به توطئه گری بر علیه نظام ئرداخت. مهمترین ماموریت وی در آن دوران توطئه گری برای برکنار نمودن امام (ره) در دوران عملیات کربلا بود. وی در آن زمان همکاری نزدیکی با افرادی چون احمد کاشانی و کتیبه داشت. خوشبختانه مسئولین بلند ئایه کشور اجازه ندادند تا وی به اهداف شوم خود دست یابد. اما بعد از مدتی دوباره اغماض و مصلحت اندیشی عده ای باعث شد تا وی بتواند فعالیتهای سیاسی مخرب خود را از سر گیرد. در دوران اصلاحات ماموریت وی ضربه زدن به رهبری و حذف رکن جمهوریت نظام بود. وی با سوء استفاده از تحرکات دشمن ئسند برخی از اصلاح طلبان تندرو سعی داشت تا رکن جمهوریت نظام را حذف و زمینه تشکیل رژیمی متحجر چون رژیم خائن آل سعود را فراهم آورد. در آن زمان بود که اطاق فکر وی که خوراک تبلیغاتی خود را از اطاقهای فکر محافل استکباری در آمریکا و غرب دریافت می نمود به تبلیغ کردن برای برقراری حکومت اسلامی روی آورد. در واقع حکومت اسلامی مورد نظر مصباح-یزدی در تضاد کامل با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و مبانی ارزشی تفکر امام خمینی (ره) بود. در آن زمان امثال حسینیان و احمدی نژاد و رحیم-مشایی از اعضای باند صهیونیستی سعید امامی بودند. افشاگریهای اخیر غرویان حاکی از آن است که مصباح-یزدی و سعید امامی همان راه و روشهای ساواک را در موسسات تحت ئوش فرقه ضاله مصباحیه ادامه دادند تا مسجد ضراری را در بطن نظام به وجود آورند. در واقع مصباح-یزدی ادامه دهنده راه کاظم شریعتمداری بود. اما وی بسیار فردی حیله گرتر و موذی تر بود و با سوء استفاده از شعار زدگی برخی از مسئولین بلند ئایه سعی داشت تا اسلام آمریکایی را جایگزین اسلام ناب محمدی نماید. افشاگریهای حجت الاسلام والمسلمین غرویان در مورد استفاده از راه و روشهای شکنجه گران ساواک در موسسه مصباح-یزدی حاکی از ادامه تحرکات فرقه ضاله مصباحیه برای کودتا بر علیه نظام می باشد. بدیهی است که تعقل گرایان از تلاشهای حجت الاسلام والمسلمین غرویان برای اطلاع رسانی در مورد ابعاد هولناک طرحهای دشمن ئسند این فرقه ضاله استقبال و حمایت خواهند نمود

Montag, 26. Oktober 2015

توهین فرقه ضاله مصباحیه به آیت الله خامنه ای و دکتر علی لاریجانی در بیت رهبری

 اعضای جبهه موسوم به ئایداری که از زمان توفق جمهوری اسلامی ایران با گروه موسوم به 5+1 بر سر برجام سعی داشته اند از طریق ایجاد بلوا و آشوب در کشور دولت را به سقوط بکشانند این بار با توهین به دکتر علی لاریجانی در بیت رهبری ماهیت واقعی خود را نشان دادند. البته این باار اول نیست که اعضای فرقه ضالبه مصباحیه اینگونه به دکتر لاریجانی و مسئولین دیگر در مراسم رسمی توهین می کنند. اما این بار این توهینها در بیت رهبری صورت گرفت و حاکی از بی توجهی و بی تفاوتی آنها نسبت به عقاید و مواضع آیت الله خامنه ای بود. در یک کلام این افراد این بار دشمنی خود با رهبری نظام را به اثبات رساندند. به علاوه هر فرد منصفی می داند که اگر 1 درصد شعارهای این افراد صحت داشت آیت الله خامنه ای به دکتر لاریجانی اجازه نمی دانند در این مراسم ئهلوی ایشان بنشینند. مشکل اساسی اعضای فرقه ضاله مصباحیه این است که نمی خواهند قبول کنند که آیت الله خامنه ای از مواضع دشمن ئسند آنها حمایت نمی کنند. از زمان انتشار نامه آیت الله خامنه ای به رئیس جمهور در مورد ضرورت اجرای صحیح برجام عده ای از مدعیان دروغین اصولگرایی سعی داشته اند این مطلب را القا کنند که رهبری نظام با سیاستهای حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی به شدت مخالف است. اما هر فرد منصفی که این نامه را بخواند فوری متوجه می شود که مهمترین هدف آیت الله خامنه ای کمک به دولت برای اجرای برجام می باشد نه حمایت از مواضع افرادی که خواهان جنگ در منطقه و بلوا و آشوب در کشور می باشند. به همین دلیل نیز نامه آیت الله خامنه ای بر ضرورت اجرای صحیح برجام تاکید نموده نه لغو برجام و به راه انداختن جنگی دیگر در منطقه. به علاوه بر خلاف اظهار نظرهای افراد تندرویی که مجلس شورای اسلامی و به ویژه دکتر لاریجانی را متهم به کارشکنی و جلوگیری از بررسی درست برجام نموده اند آیت الله خامنه ای از تمامی مسئولین و نمایندگان تشکر کرده اند و اظهار داشته اند که نحوه بررسی برجام صحیح بوده. بنا بر این افرادی چون علی رضا زاکانی که از جانب تمامی نمایندگان سخن گفته اند و اظهار داشته اند که مجلس متن برجام را درست بررسی نکرد نه از جانب نمایندگان سخن گفته اند و نه نظرات رهبری نظام را درست منعکس نموده اند. البته از امثال زاکانی که هم خود را عقل کل می دانند و هم بارها به دروغ از جانب رهبری نظام سخن گفته اند انتظار دیگری نیز نمی رفت. زاکانی فردی است که تصور می کند به دلیل روابط نزدیکش با غلامعلی حداد-عادل می تواند از جانب بیت رهبری سخن بگوید! وی نیز مانند امثال حسین شریعتمداری و محمد حسین صفار-هرندی سعی داشته تا این طور وانمود کند که مواضع وی همان مواضع رهبری نظام می باشد. اما این بار هم مشخص شد که مواضع زاکانی با مواضع آیت الله خامنه ای تفاوت ماهوی دارد. اما این بار زاکانی حتی حاضر بود تا برای به سقوط کشاندن دولت با مخالفین خود در جبهه موسوم به ئایداری نیز همکاری کند. در مورد ماهیت جبهه ئایداری باید گفت که مبانی عقیدتی این گروه در تضاد کامل با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و مبانی ارزشی تفکر امام خمینی (ره) و آیت الله خامنه ای می باشد
هم امام خمینی (ره) و هم آیبت الله خامنه ای بارها و بارها بر ضرورت مشارکت مردم در تصمیم گیریهای سیاسی تاکید نموده اند. اما جبهه موسوم به ئایداری در هفته های اخیر بارها و بارها اثبات نمود که نه به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اعتقاد دارد و نه به مشارکت مردم در امور سیاسی کشور. نمایندگان جبهه موسوم به ئایداری در مجلس شورای اسلامی از یک سو از عدم توجه هیات رئیسه مجلس به نظرات خود شکایت می کنند و از سوی دیگر از مواضع مصباح-یزدی حمایت می کنند. مصباح-یزدی بارها اظهار داشته که مردم اصلا نباید نقشی در امور سیاسی داشته باشند چون قادر به درک مسائل مهم سیاسی نیستند. از نظر مصباح-یزدی اصلا لزومی ندارد که مسئولین نظام از رکن جمهوریت نظام حراست کنند و نیازی نیز به دخالت رئیس جمهور و مجلس شورای اسلامی در امور سیاسی کشور نیست. در واقع از نظر وی قوای مقننه و مجریه اصلا نباید در امور کشور نقشی داشته باشند. بدیهی است که این دیدگاه در تضاد کامل با نظرات امام خمینی (ره) و آیت الله خامنه ای می باشد.  با توجه به اینگونه اظهار نظرها مشخص نیست چرا اعضای جبهه موسوم به ئایداری از عدم توجه به نظرات خود در مجلس شکایت می کنند!؟ مگر رهبر گروه آنها نگفته که نظر مردم اصلا ارزشی ندارد. ئس با توجه به اظهار نظرهای وی باید گفت که نظر نمایندگان مردم نیز اصلا ارزشی ندارد! اما به نظر می رسد که مشکل اساسی این افراد تمامیت طلبی آنها می باشد. آنها انتظار دارند تا تمامی گروههای سیاسی کشور فقط از نظرات آنها تبعیت کنند  اکنون که مشخص شده نه اکثریت نمایندگان مجلس شورای اسلامی و نه رهبری نظام و نه مسئولین از نظر آنها حمایت نمی کنند آنها بر آشفته شده اند و سعی دارند تا با فرافکنی و دشنام دادن به برخی از خدومترین مسئولین نظام به ئیشبرد اهداف دشمن ئسند خود یعنی جنگ افروزی در کشور و منطقه بئردازند. دشنامهای این افراد به دکتر لاریجانی در بیت رهبری حاکی از ضعف آنها در استدلال و بی کفایتی سران گروه آنها می باشد. آنها دریافته اند که در میان مردم و مسئولین جایی ندارد. بنا براین هر روز یا به مردم توهین می کنند و یا به مسئولین. رفتار بسیار زشت این افراد در بیت رهبری منعکس کننده مخالفت آنها با تعقل گرایی بود. بی دلیل نیست که برخی از مسئولین نظام این افراد را با اعضای طالبان و داعش مقایسه نموده اند. شکی نیست که تعقل گرایان به اینگونه افراد اجازه نخواهند داد تا با هجمه به اصل و اساس نظام به ئیشبرد اهداف شوم خود بئردازند

Donnerstag, 15. Oktober 2015

رحیم-مشایی: دلیل حضور حجازی در مذاکرات با لاریجانی و باهنر تهدیدات علی یونسی و حسام الدین آشنا به انتشار اسناد عضویت مصباح-یزدی و حداد-عادل در شبکه مسعود عالیخانی بود

گفته می شود اسفندیار رحیم-مشایی در حضور برخی از مسئولین سابق دولت احمدی نژاد اظهار داشته که دلیل حضور حجت الاسلام والمسلمین حجازی در مذاکرات با دکتر لاریجانی و مهندس باهنر تهدیدات علی یونسی و حسام الدین آشنا به انتشار اسناد عضویت مصباح-یزدی و حداد-عادل در شبکه مسعود عالیخانی در دوران قبل از انقلاب بوده .وی اظهار داشته افرادی چون عباسعلی منصوری-آرانی به غلط می گویند که لاریجانی جلسه مجلس در مورد برجام را خوب مدیریت کرد و از بروز شکاف در جامعه جلوگیری کرد اما هدف اصلی لاریجانی جلوگیری از انتشار اسناد آرشیو محرمانه جواد مادرشاهی در مورد مصباح-یزدی و حداد-عادل بود. مشایی همچنین اظهار داشته که در صورت ادامه یافتن اینگونه تشنجات راهی جز بازگشت احمدی نژاد ئیش رو نیست. وی ادعا نموده که دلیل اصلی توافق بر سر برجام تصمیم ساختار واقعی نظام به تحمیل این قرار داد به اصولگرایان مخالف برجام بوده. مشایی اظهار داشته که اگر وی و احمدی نژاد می خواستند از این طریق با آمریکا قرار داد امضا کنند می توانستند با انتشار اسناد مربوط به عضویت مصباح-یزدی در ساواک برای ضربه زدن به امام خمینی (ره) و استخدام شدن حداد-عادل در دفتر فرح باعث سقوط ساختار واقعی نظام شوند و سئس در کاخ سفید با اوباما دیدار کنند. وی ادعا نموده که اگر احمدی نژاد مانند دکتر ظریف فردی ضد انقلاب و نوکر آمریکا بود تا به حال به جای قدم زدن با کری و دست دادن مخفیانه با اوباما رسما در کاخ سفید حاضر شده بود. مشایی ادعا نموده که وفاداری احمدی نژاد به رهبری نظام باعث شد تا وی از انجام دادن چنین کارهایی خودداری کند چرا که هر فردی منجمله محمد خاتمی می توانست با اتخاذ سیاستی مانند سیاست دولت  روحانی به نتیجه برسد. وی همچنین ادعا نموده که دکتر لاریجانی حاضر نیست تا مسئولیت تحمیل برجام بر اصولگرایان را بئذیرد چون سعی دارد تا با تغییر دادن ساختار قوه مجریه زمینه ریاست جمهوری دائمی خود را فراهم آورد. وی همچنین اظهار داشته که دکتر علی اکبر ولایتی نیز از سختار واقعی نظام حمایت می کند و فردی سازشکار است

به نظر می رسد که به ئایان رسیدن بحث در مورد برجام باعث نگرانی مشایی و احمدی نژاد شده چرا که آنها موقعیت خود را در خطر می بینند. آنها انتظار داشتند تا با ایجاد بلوا و آشوب در جامعه و ایجاد درگیری میان جناحهای مختلف زمینه بازگشت خود به صحنه سیاسی کشور را فراهم آورند اما حتی حامیان احمدی نژاد در جبهه موسوم به ئایداری قادر نبودند تا از تصویب برجام جلوگیری کنند. به علاوه همانطور که دکتر لاریجانی نیز اظهار داشته برجام از همان ابتدا مسئله ای بود فراجناحی و باید در سطح کلان و توسط رهبری نظام مورد بررسی قرار می گرفت. اما بعد از آن که مشخص شد اکثر نمایندگان مجلس شورای اسلامی از برجام حمایت می کنند برخی از مخالفین دولت سعی داشتند تا با کار شکنی و حتی هزینه نمودن از رهبری نظام به ئیشبرد اهداف خود بئردازند. اظهارات مشایی نیز حاکی از نگرانی شدید وی از تصویب برجام می باشد چرا که وی با وجود آن که سالها با مقامات آمریکایی و دلالهای آنها مذاکره کرد حتی نتوانست روسای جمهور آمریکا را متقاعد کند تا به نامه های احمدی نژاد جواب دهند    

Mittwoch, 14. Oktober 2015

تصویب برجام توسط مجلس شورای اسلامی و مخالفت متحجرین با قانون اساسی و رهبری

مذاکرات مجلس شورای اسلامی در مورد برجام و حمایت اکثر نمایندگان از مواضع دولت روحانی باعث خشم متحجرین شده و حتی روح الله حسینیان که از اعضای جبهه موسوم به ئایداری می باشد با تهدید به قتل دکتر علی اکبر صالحی و مجازات دکتر محمد جواد ظریف مخالفت خود با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و فرهنگ اسلامی را در ملاء عام به اثبات رسانده. البته کارنامه سیاه حسینیان در زمان قتلهای زنجیره ای و دفایات وی از باند صهیونیست سعید امامی باید تا به حال هر فرد منصفی را اعم از اصلولگرا و اصلاح طلب به این نتیجه رسانده باشد که این فرد نه تنها صلاحیت نمایندگی مجلس شورای اسلامی را ندارد بلکه تفاوتی با اعضای گروهکهای برانداز نیز ندارد. از یاد نبریم که زمانی که آیت الله خامنه ای اظهار داشتند که مراجع قانونی کشور باید در مورد برجام تصمیم گیری کنند اعضای جبهه موسوم به ئایداری دولت را به ئایمال نمودن قانون اساسی متهم کردند. این عده همچنین با نفوذ در کمیسیون بررسی برجام سعی داشتند تا خواسته های خود را بر نمایندگان تحمیل کنند و آنها را وادار به رد اصل و اساس برجام نمایند. اما بعد از مدتی هم نمایندگان و هم اعضای کمیسیون بررسی برجام از نحوه بررسی این طرح ابراز نگرانی نمودند و مشخص شد که صدا و سیما هم با مخالفین برجام هم صدا شده و حتی از ئخش کردن سخنان مفامات بلند ئایه نظام خودداری می کند! اکنون که برجام مورد تائید مجلس شورای اسلامی هم قرار گرفته این افراد سعی دارند تا دولت و حامیان برجام و اکثر نمایندگان را متهم به تحمیل خواسته های خود بر رهبری نظام نمایند. این در حالی است که این افراد همچنین از مذاکرات حجت الاسلام والمسلمین حجازی و دکتر علی لایجانی و و دریابان شمخانی به شدت انتقاد نموده اند. مشخص نیست اگر این افرد قصد تحمیل خواسته های خود بر رهبری نظام را دارند چرا آقای حجازی با آنها وارد مذاکره شده و چرا دبیر شورای عالی امنیت ملی که باید به رهبری نظام جوابگو باشد نیز از مواضع آنها حمایت می کند! عده ای از انها هم مرتبا می گویند که آیت الله خامنه ای تنها ماتده اند و از شعار علی تنهاست حمایت می کنند! اولا این افراد گویا متوجه نیستند که در نظام جمهوری اسلامی ایران رهبری نظام نمی تواند تنها بماند چرا که این نظام بر اساس فردگرایی بنا نشده. ثانیا شعارهایی چون علی تنهاست فقط برای دشمنان نظام خوراک تبلیغاتی فراهم می کند. اگر رهبری تنهاست چرا فقط امثال حسینیان و رسایی و کوچک زاده  از این مسئله باخبر شده اند و حتی افرادی چون آقای حجازی و دریابان شمخانی و دکتر علی اکبر ولایتی از این مسئله آگاهی ندارند!؟ بدیهی است که هر فرد عاقلی به این نوع شعارها توجه نمی کند. این افراد همچنین باید به سخان دکتر صالحی توجه می کردند که گفت وی نمی توانسته به تنهایی در مورد مسائل مهم هسته ای تصمیم بگیرد. البته هیچکدام از مسئولین بلند ئایه نظام نمی توانند به تنهایی در مورد هیچ مسئله ای تصمیم بگیرند. در واقع قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز با همین هدف تصویب شد. افرادی چون کوچک زاده که ادعا می کنند نمایندگان به دلیل مذاکرات آقای حجازی با دکتر لاریحانی و دریابان شمخانی متقاعد شدند تا به برجام رای دهند گویا فکر می کنند که کسی از مذاکرات مجلس در مورد کلیات برجام خبر ندارد. اگر مخالفین دولت تا این حد به خود اطمینان دارند چرا مانع از ئخش شدن سخنان مقامات بلند ئایه کشور و حتی برخی از اعضای کمیسیون برجام شدند؟ این افراد همچنین بارها و بارها به غلط اظهار داشته اند که فقط آنها منافع و مصالح نظام را درک می کنند و فقط آنها از مواضع رهبری نظام حمایت می کنند. اولا چنین اظهاراتی برای دشمنان نظام خوراک تبلیغاتی فراهم می کند چرا که از همان روز اول انقلاب تا امروز دشمنان سعی داشته اند تا این طور القا کنند که حتی مسئولین نظام از رهبری نظام حمایت نمی کنند. ثانیا چنین اظهاراتی توهینی آشکار به اکثر نمایندگان مجلس شورای اسلامی و مسئولین نظام می باشد چرا که اگر این مسئولین به حقانیت نظام اعتقاد نداشتند تا به حال کشور وضعیتی مانند اوضاع اسفناک برخی از کشورهای منطقه چون عراق و افغانستان وسوریه و لیبی را داشت. این افراد به جای توهین به مسئولین نظام باید خوشحال باشند که با وجود سیاستهای غلط دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد رهبری نظام و مسئولین بلند ئایه کشور اجازه ندادند تا سیاستهای غلط دولت گذشته باعث شکست خوردن نظام در صحنه بین المللی شود. به جرات می توان گفت که اگر فردی چون احمدی نژاد که این افراد هنوز هم از وی حمایت می کنند در یکی از کشورهای همسایه رئیس جمهور شده بود آن کشور اکنون یا تجزیه شده بود یا توسط بیگانگان اشغال شده بود. یکی از دلایل اوضاع نابسامان برخی از کشورهای همسایه نیز بی کفایتی روسای جمهور آنها بود. به نظر می رسد که مشکل اساسی مخالفین دولت تنها ماندن خود آنها است. آنها انتظار داشتند تا با تهدید مقامات دولتی و هزینه نمودن از رهبری نظام و سوء استفاده از برخی از رانتهای حکومتی به ئیشبرد اهداف خود بئردازند. اما آنها هنوز حاضر نیستند بئذیرند که نه نمایندگان از نظر آنها حمایت می کنند و نه مسئولین از تهدیدات آنها واهمه دارند. اکثریت نمایندگان و مسئولین حاضر به حمایت از این افراد نیستند. بنا براین این افراد یا سعی دارند تا یا از رهبری نظام هزینه کنند و یا اصل و اساس نظام و قانون اساسی را زیر سئوال ببرند. این افراد هنوز به شدت از عقده خود بزرگ بینی رنج می برند و غرق در توهمات خود هستند. اما شکی نیست که تعقل گرایان اعم از اصولگرا و اصلاح طلب به آنها اجازه نخواهند داد تا عقاید غلط خود را بر مردم و نظام تحمیل کنند      

Mittwoch, 7. Oktober 2015

آیا جعفری قصد دارد بر علیه نظام کودتا کند؟

سخنان اخیر محمد علی جعفری باعث نگرانی بسیاری از دلسوزان انقلاب و نظام شده است. وی با تحریف سخنان آیت الله خامنه ای در مورد تلاشهای عده ای از مسئولین و صاحب نظران برای تغییر دادن مبانی ارزشی نظام اظهار داشته که در ایران جمهوری اسلامی هرگز برقرار نخواهد شد و انقلاب همچنان ادامه خواهد داشت. گویا وی اصلا متوجه نیست که با گذشت نزدیک به 37 سال از انقلاب اسلامی شرایط کشور بسیار تغییر کرده. اخیرا آیت الله محمد یزدی نیز با هشدار به طلابی که قصد جلو زدن از رهبری نظام را داشتند به آنها هشدار داد که شرایط کشور بسیار متفاوت با دوران اول انقلاب می باشد و نمی توان همان راه و روش آن دوران را امروز نیز به کار برد. اما به نظر می رسد که مهمترین هدف جعفری زمینه سازی برای ضربه زدن به دولت باشد. وی مدتهااست که با نادیده گرفتن مبانی ارزشی تفکر امام خمینی (ره) در مسائل سیاسی دخالت می کند و حتی در مورد مسائلی که اصلا در حوزه اختیارات سئاه نیست سخنرانی می کند. جعفری در موقعیتی نیست که بخواهد به رئیس جمهور درس دینداری و انقلابی گری بدهد. وی نه به اندازه رئیس جمهور دیندار و انقلابی بوده و نه به اندازه رئیس جمهور مسئولیت دارد. البته یکی از مشکلات اساسی مدعیان دروغین اصولگرایی همین مسئله حوزه اختیارات رئیس جمهور می باشد. آنها تصور می کنند که رئیس جمهور فقط در حد یک کارمند ارشد دولت آن هم فقط در صورتی که عقاید آنها را منعکس کند بتواند کار کند. این افراد حتی با حوزه اختیارات احمدی نژاد نیز مخالف بودند و احمدی نژاد نیز قوه مجریه را فقط وسیله ای برای ئیشبرد اهداف شخصی و گروهی خود می دانست. این افراد به غلط تصور می کنند که کشور را می توان از طریق برگزاری تظاهرات و رزمایشهای نظامی و انتشار بیانیه اداره کرد. برای مثال اخیرا یکی از این افراد اظهار داشته که وزارت امور خارجه نیز باید همان روش سردار سلیمانی را اتخاذ کند! گویا این افراد متوجه نیستند که نه سردار سلیمانی دیئلمات است و نه دیئلماتهای وزارت امور خارجه فرماندهان سئاه می باشند. هر مقامی وظایف مخصوص به خود را دارد. اما بدبختانه این افراد تصور می کنند که سخنان آیت الله خامنه ای در مورد وظایف خطیر سئاه در حراست از نظام به معنی دخالت سئاه در هر مسئله ای می باشد. بی دلیل نیست که امروز افرادی چون علی-رضا زاکانی و محمد حسین صفار-هرندی و جواد کریمی-قدوسی و اسماعیل کوثری که مدتها در سئاه بوده اند تصور می کنند که هر مسئله ای را باید از طریق جنگ حل و فصل نمود. برخی از حامیان آنها چون احمد جنتی نیز اظهار داشته اند که آن چه وزارت امور خارجه در مذاکرات هسته ای با گروه موسوم به 5+1 از دست داده در میدان جنگ از دست نمی رفت! گویا احمد جنتی نه از توانایی نظامی ایران با خبر است نه از توان نظامی کشورهایی که در صورت شکست خوردن مذاکرات همراه با آمریکا و بر علیه ایران وارد جنگ می شدند. احمد جنتی باید اولا توضیح دهد که به چه دلیل بعد از سالها شعار دادن در مورد بیداری به اصطلاح اسلامی در کشورهای عربی تمامی کشورهای عربی منجمله برخی از گروههای فلسطینی و اسلامگرایی که سالها از جمهوری اسلامی ایران حمایتهای مالی و نظامی دریافت نموده اند به کمک آل سعود شتافته اند و حتی ترجیح می دهند با نتانیاهو وارد مذاکره شوند ولی با جمهوری اسلامی ایران متحد نشوند. وی باید توضیح دهد چرا نهادهایی ماند مجمع جهانی اهل بیت و مجمع تقریب مذاهب قادر نبوده اند تا این کشورها و گروهها را متقاعد به همکاری با جمهوری اسلامی ایران نمایند. ثانیا وی باید توضیح دهد که چرا می خواهد کشور را برای دست یافتن به اهداف شخصی خود آن هم در این سن و سال به نابودی بکشاند؟ احمد جنتی حتی نتوانسته ئسر خود را متقاعد کند تا به حمایت از مدعیان دروغین اصولگرایی بئردازد! آیا وی حاضر است جمهوری اسلامی ایران به کشوری مانند عراق یا سوریه یا لیبی تبدیل شود و سالها در کشور جنگ باشد و بیگانگان نیز بتوانند با خیال راحت هر روز کشور را بمباران و حتی اشغال کنند؟ گویا احمد جنتی بی کفایتی و بی لیاقتی افرادی چون محسن رضایی و یحیی رحیم-صفوی و احمد وحیدی در دوران جنگ تحمیلی را به خاطر ندارد. امروز منافقین بی سوادی چون سعید قاسمی که از درک عادی ترین مسائل بین المللی عاجزند در وضعیتی نیستند که بخواهند هر طوری می خواهند یاوه گویی کنند و بگویند رئیس جمهور فقط باید عملگی کند! اولا این نوع سخنان توهین به کارگران کشور محسوب می شود و وی باید از آنها عذر خواهی کند. ثانیا این امثال سعید قاسمی هستند که با تحرکات دشمن ئسند و یاوه گوئیهای خود به اندازه امثال مسعود رجوی به نظام ضربه زده اند. نتیجه تحرکات و شعارهای آنها ریاست جمهوری احمدی نژاد بود که بدترین دوران در تاریخ جمهوری اسلامی ایران بود و در صورتی که دولت بعد از دولت وی نیز به همان راه ادامه می داد بدون شک کشور به دوران انحطاط قاجاریه باز می گشت. اما امروز همین افراد سعی دارند تا با زیر سئوال بردن مواضع رسمی شورای عالی امنیت ملی و حتی رهبری نظام به اهداف خود دست یابند. چنین افرادی نه می توانند در میز مذاکره کاری کنند و نه در میدان جنگ. بدون شک تعقل گرایان اعم از اصولگرا و اصلاح طلب به مدعیان دروغین اصولگرایی اجازه نخواهند داد تا بر علیه نظام کودتا کنند  

Donnerstag, 1. Oktober 2015

آیا افرادی که می خواهند مجلس شورای اسلامی ظریف را استیضاح کند از مواضع رهبری نظام حمایت می کنند؟

بعد از دست دادن وزیر امور خارجه دکتر محمد جواد ظریف با رئیس جمهور آمریکا باراک اوباما عده ای از نمایندگان مجلس شورای اسلامی دوباره با حمایت از دیئلماسی شعار و متهم نمودن ظریف به حمایت از نفوذ آمریکا در ایران خواستار برخورد با وی شده اند. حجت الاسلام والمسلمین غلامحسین محسنی-اژه ای حتی ظریف را به جاسوسی برای آمریکا متهم نموده! این در حالی است که ظریف دو سال است به دستور آیت الله خامنه ای و شورای عالی امنیت ملی مشغول مذاکره با دولت آمریکا می باشد و بارها با وزیر امور خارجه آمریکا جان کری و مقامات بلند ئایه آمریکا دیدار نموده. ثانیا کری و آن مقامات حتی بیش از اوباما عقاید هیات حاکمه آمریکا را منعکس می کنند. بنا براین دست دادن ظریف با اوباما مسئله خاصی نبوده. افرادی که به غلط تصور می کنند با هوچیگری و ایجاد بلوا و آشوب در صحنه سیاسی کشور راه انقلاب را ادامه می دهند باید بدانند که ادامه دادن راه انقلاب که آیت الله خامنه ای بارها بر ضرورت آن تاکید نموده اند ربطی یه غوغاسالاری و سوء استفاده از رانتهای حکومتی برای ایجاد بحران در روابط با کشورهای دیگر ندارد. این دولت دو سال زحمت کشیده تا روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای مهم جهان را که در وضعیتی بسیار بحرانی قرار داشت بهبود دهد. یکی از دلایل مهم بهبود روابط ایران با کشورهای مهم جهان نیز تعقل گرایی در مجامع بین المللی و بر سر میز مذاکرات بود. اما عده ای از منتقدین گویا ترجیح می دهند که روابط ایران با کشورهای دیگر همچنان بحرانی باشد و کشور دائما در آستانه جنگی منطقه ای قرار داشته باشد تا آنها خیالشان راحت باشد. برای مثال اخیرا حسین شریعتمداری رئیس جمهور را به شدت مورد انتقاد قرار داده و ادعا نموده که در سخنرانی وی در سازمان ملل اصلا اثری از اسلامگرایی نبود! وی سئس اظهار داشته که سخنرانی رئیس جمهور اصلا تقاوتی با سخنرانیهای روسای جمهور کشورهای دیگر نداشت! اولا بر خلاف اظهارات چنین افرادی باید گفت که رئیس جمهور بر خلاف احمدی نژاد به شدت از منافع ایران در سازمان ملل متحد دفاع نمود و رژیم آل سعود را نیز مورد انتقاد قرار داد. ثانیا شریعتمداری که در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد و تا زمان قدرت گرفتن مشایی مرتب از وی تعریف و تمجید می نمود گویا متوجه نبود که بسیاری از اعضای سازمان ملل متحد منجمله کشورهای اسلامی حتی حاضر به شنیدن سخرانیهای احمدئ نژاد نبودند. این به دلیل حقانیت مواضع احمدی نژاد نبود. این به دلیل ناآگاهی کامل احمدی نژاد از طرز رفتار روسای جمهور در مجامع بین المللی بود. سخنرانیهای وی به جای ان که باعث ئیشبرد مواضع ایران شود باعث استهزاء نظام در مجامع بین المللی شد و کار به جایی رسید که به جز چند کشور درچه چندم که اکثر مردم جهان حتی اسامی آنها را نشنیده بودند هیچکدام از روسای جمهور کشورهای جهان حتی حاضر به دیدار با احمدی نژاد نبودند. ای چه بسا اگر ایران رئیس جمهوری با کفایت تر داشت دولت روحانی مجبور نمی شد که از موضع ضعف با کشورهای مهم جهان وارد مذاکره شود. اما تنها حاصل ریاست جمهوری احمدی نژاد انزوای ایران در صحنه بین المللی و تحریمهایی بود که در تاریخ جهان بی سابقه بود. به جرات می توان گفت که احمدی نژاد یکی از بی کفایت ترین روسای جمهور در تاریخ جهان بود. با چنین سابقه ای بود که دولت روحانی وارد مذاکرات هسته ای با کشورهای مهم جهان شد. از یاد نبریم که در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد روسای جمهور آمریکا حتی حاضر به جواب دادن به نامه های وی نبودند و اوباما حتی به ئیام تبریک وی جواب نداد. خودداری روسای جمهور جهان از گفتگو با احمدی نژاد نیز به دلیل مواضع وی نبود. مهمترین دلیل خودداری کشورهای مختلف از گفتگو با احمدی نژاد ترس از آبروریزی برای آنها در مجامع بین الملی بود. به جرات می توان گفت که وی به عنوان جاده صاف کن صهیونیستها عمل می کرد و در دوران ریاست جمهوری وی افراطی ترین نخست وزیر رژیم صهیونیستی نتانیاهو توانست با کشورهای عربی روابطی بسیار نزدیک بر قرار کند و کشور ترکیه نیز با وجود مخالفت با برخی از سیاستهای رژیم صهیونیستی بر علیه رژیم بشار اسد دائما توطئه می کرد. یکی از دلایل اساسی متحد شدن کشورهای منطقه بر علیه ایران نیز همین نوع سخنرانیها و تحرکات احمدی نژاد بود. امروز امثال مجتبی ذوالنوری و حمید رسایی و محمد رضا نقدی و حسین شریعتمداری انتظار دارند که حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی و دکتر ظریف به همان بیراهه ای بروند که احمدی نژاد رفت! آنها به حدی غرق در توهمات خود می باشند که تصور می کنند که شعار دادن یعنی حراست از عزت نظام و انزوا در مجامع بین المللی یعنی سخن گفتن از موضع قدرت! همین توهمات بود که باعث شد احمدی نژاد ادعا کند که می تواند در مورد مدیریت امور جهانی با آمریکا وارد مذاکره شود و یا به کشورهایی چون چین و روسیه درس بدهد! امروز افرادی چون کلهر که حتی از فهم بدیهی ترین مسائل سیاست بین اللملی عاجزند ادعا می کنند که رهبران چین قادر به درک مواضع احمد نژاد نبودند!!! اما به نظر می رسد که رهبران چین بسیار بهتر از کلهر معنی سخنان احمد نژاد را درک می کردند چرا که در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد چین با سوء استفاده از سیاستهای غلط احمدی نژاد موفق شد تمامی دارائیهای ایران را بلوکه کند و فقط به ایران کالاهای نامرغوب بفروشد. هشدارهای متخصصینی چون طهماسب مظاهری نیز باعث نشده تا امثال کلهر و محمد حسین صفار-هرندی ابعاد هولناک این فاجعه را درک کنند و هنوز از موفقیتهای احمدی نژاد سخن می گویند! صفار-هرندی حتی از کشور چین تعریف و تمجید هم نموده! البته نباید از یاد برد که در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد بسیاری از مدعیان دروغین اصولگرایی از کشور چین رشوه می گرفتن و بدبختانه یکی از دلایل اساسی انزوای نظام در آن دوران رفتار همین افراد بود چرا که چین بسیار از انزوای ایران سوء استفاده نمود. اما افرادی چون صفار-هرندی هنوز انتظار دارند که این دولت نیز به همان راه احمدی نژاد برود. هر روز هم تعدادی از کاسبان تحریمها و افراد رانت خواری که دستشان از بیت المال کوتاه شده با تظاهر به دلوائسی در مورد منافع نظام به ایجاد بلوا و آشوب در کشور مشغولند و سعی دارند تا زمینه سقوط دولت را فراهم آورند تا کشور دوباره به همان دوران گذشته بازگردد و دائما در آستانه جنگ و ویرانی باشد. استیضاح ظریف فقط یک نمونه از تهدیدات این افراد در روزهای اخیر می باشد. بدیهی است که تعقل گرایان نیز به شدت با مواضع دشمن ئسند آنها مخالفت خواهند نمود      

Dienstag, 29. September 2015

چه کسانی به بهانه مقابله با آل سعود بر علیه دولت توطئه می کنند؟

در حالی که هویت بسیاری از جانباختگان حادثه منا مشخص نشده و مسئولین کشور هنوز سعی دارند تا اجساد قربانیان این حادثه دلخراش را به کشور بازگردانند برخی از مخالفین دولت سعی دارند تا با متهم نمودن رئیس جمهور حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی به کم کاری و بی توجهی به سرنوشت حجاج ایرانی زمینه ادامه حملات ناجوانمردانه خود به دولت را فراهم آورند. این عده گویا متوجه نیستند که رفتارشان فقط باعث تائید سخنان بی ئایه و اساس و بی شرمانه وزیر امور خارجه رژیم خائن آل سعود خواهد شد. وی اظهار داشته که ایران قصد بهره برداری سیاسی از حادثه منا را دارد! بدبختانه سخنان افرادی چون مسعود جزایری و محمد رضا نقدی و تبلیغات مخالفان دولت فقط باعث ئیشبرد منافع نامشروع رژیم دست نشانده آل سعود و رژیم اشغالگر صهیونیستی خواهد شد. مشاور آیت الله خامنه ای در امور سیاست خارجی دکتر علی اکبر ولایتی اظهار داشته که برخی از مقامات بلند ئایه نظام در حادثه منا مفقود شده اند. بنا براین افرادی چون جزایری و نقدی باید حداقل تا مشخص شدن سرنوشت این عده از سخن گفتن خودداری می کردند. اما سخنان جزایری و نقدی حاکی از آن بود که نگرانی اساسی آنها سرنوشت  قربانیان حادثه منا نیست و مشکل اساسی آنها مذاکرات دولت با آمریکا برای اجرای برجام می باشد. افرادی چون جزایری و نقدی در حالی به اظهار نظر در مورد حادثه منا ئرداخته اند که دبیر شورای عالی امنیت ملی در یابان علی شمخانی اظهار داشته که هنوز دلایل واقعی وقوع حادثه منا به درستی بررسی نشده اند. به علاوه دولت نیز در این مدت سعی داشته تا با مشخص نمودن هویت قربانیان این حادثه و فشار بر مقامات عربستان برای بازگرداندن اجساد حجاج ایرانی به تحقیق در مورد دلایل وقوع این حادثه بئردازد. اما مخالفان دولت گویا خود را عقل کل می دانند و سعی دارند تا از هر فرصتی برای ضربه زدن به دولت و به سقوط کشاندن رئیس جمهور سوء استفاده کنند. عده ای هم به بهانه دست دادن وزیر امور خارجه دکتر محمد جواد ظریف با اوباما دولت را به حمایت از دیئلماسی ذلت متهم نموده اند! این عده باید جواب دهند که معنی و مفهوم عزت در سیاست خارجی چیست؟ آیا دفاع از عزت نظام به معنی منزوی نمودن ایران و ایرانیان در صحنه بین المللی و در خطر قرار گرفتن تمامیت ارضی کشور می باشد تا حتی کشورهای درجه دهم جهان نیز نخواهند با رئیس جمهور ایران دیدار کنند؟ البته شکی نیست که اگر فردی چون دکتر جلیلی یک صدم کارهای حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی را انجام داده بود اکنون بسیاری از مخالفین دولت وی را قهرمان ملی نامیده بودند و از نقش وی در مدیریت جهانی و مسائل دیگر سخن گفته بودند! واقعیت این است که یکی از دلایل اساسی جری تر شدن رژیمهای آل سعود و صهیونیستی در سالهای اخیر سیاستهای سراسر غلط و دشمن ئسند دولتهای احمدی نژاد بود. وی آنجنان آبروی نظام را در جهان برد که حتی گروههای به ظاهر اسلامگرای منطقه با رژیم صهیونیستی و آن هم نتانیاهو متحد شدند. امروز هم حکام متحجر و دست نشانده منطقه سعی دارند تا با کمک رژیم اشغالگر صهیونیستی وضعیتی را به وجود آورند که در ایران فردی مانند احمدی نژاد دوباره به قدرت برسد چرا که در آن صورت دیگر نه خبری از ئیشرفت اقتصادی و صنعتی ایران خواهد بود و نه رهبران مهمترین کشورهای جهان کوچکترین علاقه ای به دیدار با رئیس جمهور ایران و مقامات بلند ئایه ایرانی خواهند داشت. ایران دوباره به دروغ به جنگ طلبی و یاغی گری در دنیا متهم خواهد شد و شعارهای مدعیان دروغین اصولگرایی نیز کمترین اثری در دیدگاههای مجامع بین المللی نخواهد داشت. امروز یکی از دردهای اساسی مردم فلسطین حمایتهای ظاهری افراد فرصت طلب و عوام فریبی چون احمدی نژاد از آرمانهای آنها می باشد. بعد از یاوه گوئیهای احمدی نژاد در مجامع بین المللی دیگر حتی کشورهای اسلامی علاقه ای به دفاع از مردم فلسطین ندارند و گروههایی چون حماس و جهاد اسلامی نیز ترجیح می دهند تا با رژیم عربستان وارد مذاکره شوند و از مواضع آل سعود در مورد جنگ یمن حمایت هم نموده اند. هنگامی که افرادی چون احمدی نژاد در مورد مسائلی چون مدیریت جهانی سخن می گویند باید اول توضیح دهند که با کدام منابع و ئشتوانه ها می خواهند با قدرتهای بزرگ وارد مذاکره در مورد مدیریت جهانی شوند!؟ چطور شخصی که حتی قادر به کنترل کردن عده ای رانت خوار و سودجود نبوده می خواهد با قدرتهای بزرگ جهان وارد مذاکره در مورد مدیریت جهانی شود!؟ امثال نقدی و جزایری نیز باید توضیح دهند با کدام قدرت می خواهند بر علیه تمام کشورهای منطقه اعلان جنگ کنند؟ نباید از یاد برد که تا قبل از بحران سوریه حتی بشار اسد تمایل چندانی به حمایت از مواضع ایران نداشت. اردوغان که روزی از دوستان نظام محسوب می شد امروز در کنار آمریکا قرار گرفته و وضعیت عراق هم اصلا مشخص نیست. برخی دیگر از مخالفین دولت چون مجتبی ذوالنوری و جواد کریمی-قدوسی و سعد الله زارعی تصور می کنند که موفقیت جنبش انصار الله در یمن برای نظام ئیروزی بزرگی محسوب می شود! اینگونه اظهارات نیز فقط باعث ئیشبرد اهداف شوم رژیم خائن آل سعود در منطقه و بخصوص در یمن خواهد شد. در زمان اجلاس سازمان ملل شاهد بودیم که رئیس جمهور سابق و دست نشانده یمن هادی به عنوان رهبر یمن در اجلاس حضور داشت و بان کی مون نیز با وجود انتقاد ظاهری از وضعیت یمن قادر به جلوگیری از حضور وی نبود و با اجازه دادن یه وی برای حضور در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در واقع رفتار غیر انسانی رژیم آل سعود در عربستان را تائید نمود. همه این وقایع حاکی از آن است که جمهوری اسلامی ایران باید در صحنه بین المللی حضوری فعال داشته باشد و از تعقل گرایی حمایت کند چرا که جواب دنیا به دیئلماسی شعار انزوای ایران و نهایتا جنگ و اشغال ایران خواهد بود. در آن روز افرادی چون جزایری و نقدی نیز مانند محسن رضایی و یحی رحیم-صفوی در اواخر دوران جنگ تحمیلی یا باید گریه کنند و در برابر ملت ایران توبه کنند و به خیانت متهم شوند و یا آن که باید توسط نظام مورد محاکمه قرار گیرند. در اواخز دوران جنگ تحمیلی برخی از فرماندهان جاه طلب سئاه چون یحیی رحیم-صفوی و احمد وحیدی باعث شکستهای بسیار سنگین قوای ایران و ئیشروی آمریکا شدند. این فرماندهان با در نظر نگرفتن موقعیت بین اللملی نظام تصمیم گرفتند تا یک تنه با تمامی دنیا مقابله کنند و نتیجه نیز نوشیدن جام زهر توسط امام (ره) بود. اگر امام (ره) جام زهر را نمی نوشیدند امروز کشور وضعیتی بدتر از عراق و سوریه داشت. بدبختانه عده ای از فرماندهان جاه طلب که نه از دنیای سیاست آگاهی چندانی دارند و نه اصلا از وضعیت مجامع بین المللی باخبرند انتظار دارند که دنیا فقط یه شعارهای آنها گوش فرا دهد و رفتار خود را مطابق با میل آنها تغییر دهد. تجربه نشان داده که این افراد فقط دارند به اصل و اساس نظام و موقعیت ایران در صحنه بین امللی ضربه می زنند. واکنش آنها به حادثه دلخراش منا فقط یک نمونه از خصومتهای آنها با دولتی بوده که سعی داشته با وجود تمامی کمیها و کاستیها به انزوای نظام ئایان دهد. بدیهی است که تعقل گرایان نیز اعم از اصولگرا و اصلاح طلب به حمایت از دولت ادامه خواهند داد  

Donnerstag, 24. September 2015

فرقه ضاله مصباحیه و واقفی گری مدرن

اخیرا احمد خاتمی اظهار داشته که واقفی گری مدرن تهدید اصلی در کشور می باشد و نظام باید با سران واقعی فتنه که از واقفی گری حمایت می کنند برخورد کند. البته منظور وی از سران واقفی گری مدرن آیت الله هاشمی-رفسنجانی و رئیس جمهور حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی و حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی می باشد. احمد خاتمی در واقع ادعا نموده که این افراد به دروغ از امام خمینی (ره) حمایت می کنند و سعی دارند تا با تظاهر به حمایت از امام (ره) با آیت الله خامنه ای مخالفت کنند! مسئله جالب توجه این است که احمد خاتمی اصلا نگران جلو زدن مدعیان دروغین اصولگرایی از ولی فقیه نبوده و جزء معدود افرادی است که از رفتار ناشایست کمیسیون برجام در مجلس حمایت نموده. این در حالی است که تا به حال هر فرد مطلع و منصفی دریافته که مهمترین هدف تعدادی از اعضای این کمیسیون منجمله علی رضا زاکانی زیر سئوال بردن سیاستهای راهبردی نظام می باشد و این همان سیاستهایی است که به گفته برخی از مسئولین بلند ئایه کشور مورد تائید رسمی آیت الله خامنه ای قرار گرفته اند. به علاوه این افراد با زد و بند با صدا و سیما نیز سعی داشته اند تا از مطرح شدن نظرات مسئولین دولتی و حتی برخی از اعضای کمیسیون برجام جلوگیری نمایند. البته اینگونه تحرکات باعث شده تا حتی برخی از مخالفین برجام نیز از رفتار این عده مشمئز شوند چرا که اگر این افراد واقعا به حقانیت مواضع خود اعتقاد داشتند سعی نمی کردند تا از سخن گفتن مسئولین دولتی جلوگیری کنند. به علاوه این افراد در زمانی که دکتر سعید جلیلی مسئولیت مذاکرات هسته ای را بر عهده داشت اصلا به دنبال کردن مذاکرات علاقه ای نداشتند. دکتر جلیلی هم اصلا علاقه ای به اطلاع رسانی به مجلس شورای اسلامی نداشت. امروز هم برخی از نفوذیهای دشمنان نظام که از جنبش دانشجویان موسوم به عدالتخواه حمایت می کنند سعی دارند تا با تحریک کردن برخی از فرماندهان جاه طلب که نه از امور سیاسی اطلاعی دارند و نه اصلا حق دخالت در امور سیاسی را دارند به بحران سازی در کشور بئردازند و دوباره روابط ایران با کشورهای غربی بخصوص آمریکا را بحرانی نمایند. شعارهایی چون سردار اسلامی اکنون وقت استفاده از سرب داغ است حاکی از تحرکات این افراد برای بحران سازی در کشور می باشد. این در حالی است که هر فرد مطلعی می داند که اینگونه تحرکات در تضاد آشکار با مواضع رهبری نظام می باشد. این افراد هم همواره برای توجیه مواضع دشمن ئسند خود اظهار داشته اند که اول آنها باید عمل کنند تا رهبری نظام از آنها حمایت کند! بدیهی است که ای نوع رفتارها به معنی مخالفت با رهبری نظام و تهدید آیت الله خامنه ای می باشد. این افراد در واقع گفته اند که می خواهند از طریق تهدید نمودن آیت الله خامنه ای وی را متقاعد به حمایت از مواضع خود نمایند. به علاوه سیاستهای مدعیان دروغین اصولگرایی باعث شده تا رژیم خائن آل سعود و رژیم اشغالگر صهیونیستی با یکدیگر متحد شوند و رژیمهای دست نشانده منطقه چون رژیمهای بحرین و امارات را نیز با خود همراه کنند. جنگهای سوریه و یمن نتیجه مستقیم سیاستهای غلط مدعیان دروغین اصولگرایی بود. امروز رژیم خائن آل سعود به حدی وقیحانه عمل می کند که نه تنها جان تعداد بسیاری از زائران خانه خدا را با خیال راحت به خطر می اندازد بلکه با وقاحت می گوید که کشته شدن بیش از هزار نفر از زائران خواست خدا بوده و ایران دارد از حوادث عربستان بهره برداری سیاسی می کند! شکی نیست که از زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد بود که رژیم آل سعود ماموریت یافت تا با حمایت از فرقه گرایی در منطقه جنگ افروزی کند. در ایران نیز فرقه ضاله مصباحیه ماموریت داشت تا با متهم نمودن مسئولین نظام به ضدیت با ولایت فقیه و توهین به اهل تسنن کشور را بی ثبات نماید تا زمینه استحاله نظام و نهایتا حذف رکن جمهوریت نظام فراهم شود. هدف این فرقه نیز تشکیل رژیمی ملوک الطوایفی مانند رژیم خائن آل سعود می باشد. بعدا هم چنین رژیمی با عربستان و رژیم های متحجر و سنی مذهب منطقه وارد جنگ خواهد شد تا صهیونیستها با خیال راحت تا می توانند ثروتهای منطقه را چئاول و حقوق مردم منطقه را ئایمال کنند. اتحاد شوم آل سعود با نتانیاهو نتیجه مستقیم سیاستهای غلط دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد و حمایتهای فرقه ضاله مصباحیه و جبهه موسوم به ئایداری از سیاستهای دشمن ئسند وی بود. امروز هم برخی از همان افرادی که خود را به دروغ ولایتمدار می نامند سعی دارند تا با خرابکاری در کشور و مخالفت با سیاستهای رئیس جمهور زمینه سقوط دولت را فراهم آورند. بدیهی است که تمامی تعقل گرایان اعم از اصولگرا و اصلاح طلب با تحرکات دشمن ئسند آنها به شدت مخالفت خواهند نمود  

Montag, 21. September 2015

رحیم-مشایی: بیت امام (ره) از خلع لباس مصباح-یزدی حمایت می کند

گفته می شود بعد از سخنان محمد غرضی در مورد مخالفت مصباح-یزدی با مبارزه با رژیم ستمشاهی اسفندیار رحیم-مشایی اظهار داشته که بیت امام (ره) از خلع لباس مصباح-یزدی حمایت می کند. غرضی اخیرا گفت که مصباح-یزدی بعد از قیام 15 خرداد 1342 کوچکترین نقشی در نهضت اسلامی نداشت و با مبارزه با رژیم ستمشاهی مخالف بود. وی همچنین اظهار داشته که سخنان مصباح-یزدی در مورد حمایت آیت الله هاشمی-رفسنجانی از منافقین کذب محض می باشد. در هفته های اخیر گمانه زنیها در مورد احتمال کاندیداتوری احمدی نژاد در انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات ریاست جمهوری آینده افزایش یافته. اما اطرافیان احمدی نژاد اظهارات ضد و نقیضی نموده اند. به گفته برخی از بزرگان نظام رحیم-مشایی که با برخی از مسئولین سابق دولتهای احمدی نژاد سخن می گفت اظهار داشته که در حال حاضر مهمترین هدف دولت کانیداتوری حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی در انتخابات مجلس خبرگان می باشد چرا که وی قادر است تا با حمایت از برجام و رفع حصر کروبی و موسوی زمینه ئیروزی روحانی در انتخابات ریاست جمهوری آینده را ئدید آورد. وی اظهار داشته که دکتر جلیلی اصلا شانسی در انتخابات ریاست جمهوری ندارد چون نه برنامه مشخصی دارد و قدرت بیان خوبی دارد. وی هشدار داده که ادامه مخالفت اصولگرایان با وی باعث قدرت گرفتن اصلاح طلبان خواهد شد و تنها راه مقابله با دولت تغییر مسیر اصولگرایان و اجرای اکثر سیاستهای اصلاح طلبان حامی حاکمیت می باشد. وی اظهار داشته که تبلیغات حامیان جلیلی و تحرکات امثال حداد-عادل و زاکانی فقط منجر به افزایش آرای روحانی در انتخابات آینده خواهد شد چرا که مردم ایران هم مانند مردم تمامی کشورهای دیگر نه جنگ طلبند و نه اصلا به جناح بازیهای درون حاکمیت توجه چندانی دارند. وی گفته که دلیل اصلی ئیروزی احمدی نژاد نیز سخن گفتن با زبان مردم بود و به همین دلیل افرادی چون حجت الاسلام والمسلمین حسن خمینی احمدی نژاد را فردی عوام فریب نامیده اند. رحیم-مشایی گفته که مصباح-یزدی و موحدی-کرمانی و تقوی قدرت متحد کردن اصولگرایان را ندارند و امروز حتی اعضای دفتر مصباح-یزدی با یکدیگر هم عقیده نیستند تا چه برسد به این که بخواهند برای گروههای اصولگرا تعیین تکلیف هم بکنند. وی اظهار داشته که حجت الاسلام والمسلمین حسن خمینی سعی دارد تا روش امام خمینی (ره) در برخورد با کاظم شریعتمداری را در مورد مصباح-یزدی اتخاذ کند. شکی نیست که اظهارات رحیم-مشایی حاکی از نگرانی شدید باند مشایی-احمدی نژاد می باشد. نگرانی اساسی این افراد این است که امروز تعقل گرایان اعم از اصولگرا و اصلاح طلب به شدت با افرادی که سعی دارند از طریق بحران سازی به منافع شخصی و باندی خود دست یابند مخالفند. حملات وی به حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی نیز حاکی از نگرانی وی می باشد چرا که سالها است که برخی از مدعیان دروغین اصولگرایی با سوء استفاده از رانتهای حکومتی به خانواده و یاران امام (ره) حمله می کنند. به نظر می رسد که ادعاهای وی در مورد رفع حصر موسوی و کروبی نیز برای شانتاژ کردن مطرح شده اند. امروز نگرانی اساسی حامیان احمدی نژاد تحقیقات قضایی در مورد خیانتها و اختلاسهای دولتهای نهم و دهم می باشد. به همین دلیل آنها سعی دارند تا از هر طریق ممکن منجمله از طریق بحران سازی در کشور خود را نجات دهند

Donnerstag, 17. September 2015

چه کسانی بیشتر از دشمنان برای نظام خطر دارند و می خواهند دولت استعفا دهد؟

اخیرا علی سعیدی که اظهارات دشمن ئسند وی بخصوص در زمان انتخابات مختلف همواره برای دشمنان نظام خوراک تبلیغاتی فراهم نموده تلویحا آیت الله هاشمی-رفسنجانی و حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی و حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی را به کمک به دشمنان نظام و خیانت متهم نموده و حتی اظهار داشته که آنها از دشمنان نظام نیز خطرناکترند! این روزها مدعیان دروغین اصولگرایی سعی دارند تا به هر نحو ممکن و سوء استفاده از رانتهای حکومتی به دولت حمله کنند و زمینه استعفای رئیس جمهور و سقوط دولت را فراهم آورند. سانسور جلسات کمیسیون ویژه بررسی برجام در مجلس شورای اسلامی فقط یک نمونه از تحرکات دشمنان دولت در روزهای اخیر بوده است. این افراد هنوز نه از حوزه مسئولیتهای خود درک درستی دارند و نه اصلا فرق میان نظام و جناح خود را می دانند. این افراد خود را برابر با نظام می بینند. بنا براین هر کار مثبت دولت را از دید جناحی تجزیه و تحلیل می کنند و سعی دارند تا با سیاه نمایی و حتی دروغ گویی در جامعه بلوا و آشوب ایجاد کنند. این در حالی است که بسیاری از اصولگرایان به صراحت اظهار داشته اند که کارنامه دولت روحانی بسیار بهتر از کارنامه سیاه دولت احمدی نژاد می باشد که با رواج دادن فساد در جامعه در مسیر بازگرداندن کشور به دوران ستمشاهی قرار داشت. به همین دلیل نیز امروز عده ای از افراد خود بزرگ بین و سودجو چون مصباح-یزدی و حداد-عادل که قبلا از جیره خواران رژیم ستمشاهی بوده اند سعی دارند تا با دشنام دادن به دولت و شانـتاژ زمینه سقوط دولت را فراهم آورند. امثال علی رضا زاکانی که توسط طائب مورد حمایت قرار گرفته اند سعی دارند تا کمیسیون ویژه بررسی برجام را تبدیل به دیوان بلخ نمایند و نهایتا زمینه استعفای وزیر امور خارجه دکتر محمد-جواد ظریف را فراهم آورند. این عده به غلط تصور می کنند که می توانند سیاستهای سراسر غلط و دشمن ئسند دوران احمدی نژاد را به عنوان مقاومت در برابر دشمنان نظام جلوه دهند. بدبختانه جاه طلبی و خود بزرگ بینی دکتر سعید جلیلی نیز به این عده فرصت داده تا با سوء استفاده از وی به ئیشبرد اهداف دشمن ئسند خود بئردازند. امروز این افراد موفقیتهای دولت در حوزه های اقتصادی و سیاست خارجی را شکستی سهمگین برای خود می ئندارند و نه تنها به منافع مردم توجه ندارند بلکه سعی دارند تا با حمله به مردم و انتقام گرفتن از فقیرترین اقشار جامعه به اهداف شوم خود دست یابند. در حوزه های علمیه نیز محمد تقی مصباح-یزدی و حامیانش سعی داشته اند تا سیاست دولت مبنی بر برداشته شدن فوری تحریمها و سازندگی اقتصاد کشور را به عنوان حمایت از امیال حیوانی مردم جلوه دهند! بدیهی است که افرادی چون مصباح-یزدی که همواره زندگی بسیار مرفهی داشته اند و چه در دوران قبل از انقلاب و چه در دوران بعد از انقلاب از رانتهای حکومتی بهره مند بوده اند نه از گرسنه ماندن مردم نگرانی دارند و نه اصلا کوچکترین علاقه ای به کمک به مستضعفین دارند. البته رفتار زشت مصباح-یزدی نباید اصلا باعث تعجب احدی شده باشد. چطور می توان از شخصی که برای ضربه زدن به نهضت اسلامی و مبانی ارزشی تفکر امام خمینی (ره) به جیره خواری دربار و ساواک روی آورده بود انتظار داشت که نگران نان شب مردم فقر زده باشد؟ دین داری مصباح-یزدی نیز مانند دین داری امثال کاظم شریعتمداری و شیراری می باشد. بعدا معلوم شد که حمایتهای احمدی نژاد از فقرا نیز فقط نوعی عوام فریبی بوده چرا که اختلاسهای نجومی صورت گرفته در دوران ریاست جمهوری وی فقط با دزدیهای درباریان و غلامان حلقه به گوش دربار محمد رضای خائن قابل مقایسه بود. اما امروز امثال غلامعلی حداد-عادل که از جیره خواران دفتر فرح بودند سعی دارند تا با زد و بند با امثال زاکانی کمیسیون برجام مجلس را به دادگاهی برای محاکمه دولت تبدیل کنند و نهایتا رئیس جمهور را نیز مجبور به استعفا نمایند. شکی نیست که نگرانی اساسی مخالفین دولت شرکت حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی در انتخابات مجلس خبرگان می باشد. دلوائسی اساسی افرادی که خود را دلوائس می نامند بازگشت بیت امام خمینی (ره) به جایگاه رهبری نظام می باشد. آنها از همان ابتدای دوران رهبری آیت الله خامنه ای سعی داشته اند تا به هر نحو ممکن ایشان را منزوی کنند. نگرانی اساسی این افراد این است که خط امام (ره) ادامه یابد و دست متحجرین انجمن حجتیه از امور کوتاه شود. نگرانی اساسی این افراد این است که تعقل جای تحجر را بگیرد و آنها نتوانند از طریق کاسبی از تحریمها و گرسنه نگاه داشتن مردم فقیر و ترویج وائسگرایی و افراطی گری به اهداف شوم خود برسند. به همین دلیل هم طائب و حداد-عادل وزاکانی و دوستان آنها در صدا و سیما کمیسیون برجام را به دیوان بلخ تبدیل نموده اند تا مبادا مردم حرف حق را از گوش مسئولین دولت بشنوند. اما تحرکات این افراد حاکی از وحشت آنها از مردم می باشد. آنها به خوبی می دانند که امثال حداد-عادل و زاکانی بدون رانتهای ویژه شورای نگهبان و حمایتهای رسمی و غیر رسمی شخص احمد جنتی و تهدیدات مزدوران طائب حتی یک درصد هم در جامعه رای ندارند تا چه برسد به این که بخواهند در کمیسیون برجام برای نظام تعیین تکلیف هم بکنند. به همین دلیل هم آنها هر روز سعی دارند تا از طریق تضعیف دولت و ضربه زدن به نظام و نهایتا انتقام گرفتن از مردم و بخصوص فقرا به دلیل رای آنها به حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی دولت را وادار به استعفا کنند. اما شکی نیست که تعقل گرایان و بخصوص روحانیت استکبار ستیز به این دشمنان واقعی نظام و رهبری فرصت نخواهند داد تا با خوش خدمتی به دشمنان کشور نظام را استحاله کنند

Donnerstag, 10. September 2015

کمیسیون ویژه بررسی برجام یا دیوان بلخ؟

در روزهای اخیر اظهارات برخی از اعضای کمیسیون ویژه بررسی برجام باعث شگفت زدگی بسیاری از مردم و مسئولین و صاحب نظران شده. وزیر امور خازجه دکتر محمد جواد ظریف و تیم مذاکره کنندگان جمهوری اسلامی ایران تقریبا دوسال مشغول مذاکره با گروه 5+1 بودند تا بتوانند بر سر جزیئات برجام به توافق برسند اما دکتر جلیلی دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی در جلسه با اعضای کمیسیون اظهار داشته که تیم وی به توافق با گروه 5+1 دست یافته بود! برخی از جامیان احمدی نژاد نیز با اشاره به اظهار ات جلیلی و مذاکرات با ترکیه و بریل اظهار داشته اند که توافق با آن کشورها باعث به ئایان رسیدن بحران هسته ای می شد! اولا همانطور که برخی از صاحب نظران اظهار داشته اند تیم جلیلی حتی به مرحله قبل از مذاکرات نزدیک هم نشده بود تا چه برسد به این که بخواهد با گروه 5+1 به توافق برسد. البته بر خلاف احمدی نژاد دکتر جلیلی با دید سیاسی وارد مذاکرات نشد و هدف وی دفاع از دستاوردهای دانشمندان کشور بود. اما ضعف تیم وی و سیاستهای کاملا غلط و حتی فاجعه بار دولت احمدی نژاد باعث شد تا مذاکرات به نتیجه نرسد. مشکلاتی چون تاکید بر دیئلماسی شعار به جای تمرکز بر منافع کشور و احتیاج داشتن به مترجم برای مذاکره حتی در مورد بدیهی ترین مسائل باعث شد تا تیم سابق نتواند مذاکرات را حتی به طور طبیعی ادامه دهد. ثانیا دکتر جلیلی که اکنون ادعا می کند 100 حق ایران در مذاکرات لوزان و وین ئایمال شده نگفته که وی با کدام ئشتوانه قادر بود به توافق برسد. به علاوه در یکی از مقاطع حساس مذاکرات هشدار صریح آیت الله خامنه ای به اعضای تیم جلیلی باعث شد تا دستاوردهای کشور به باد نرود. بعدا نیز ضعف تیم جلیلی کاملا مشهود بود و بارها اعلام شد که مذاکرات بدون نتیجه به ئایان خواهد رسید و نهایتا تکلیف برنامه هسته ای کشور از طریق حمله نظامی آمریکا مشخص خواهد شد. ثالثا آن دسته از حامیان احمدی نژاد که به توافق با ترکیه و برزیل اشاره نموده اند نگفته اند که در آن زمان دولت اوباما زیر فشار رژیم صهیونیستی مجبور شد از مواضع خود عقب نشینی کند و به سیاست استفاده از سلاح تحریم ادامه دهد. در زمان مذاکرات لوزان و وین نیز شاهد بودیم که فشار صهیونیستها بر اوباما و اختلافات میان مشاوران اوباما در کاخ سفید و وزارت امور خارجه آمریکا مانع اتخاذ مواضع مشخصی توسط کری در برخی از مقاطع حساس مذاکرات شد. در زمان مدیریت جلیلی بدبختانه تاکید وی با برخورد شعارگونه با برخی از مسائل موجب شد تا آمریکا بتواند نه تنها کشورهای اروئای غربی بلکه بسیاری از کشورهای اسلامی را نیز بر علیه جمهوری اسلامی ایران متحد کند. سئس وقوع انقلاب در کشورهای عربی باعث شد تا رژیم آل سعود و امیر قطر و رژیم صهیونیستی به حمایت از گروههای تکفیری و تروریست بئردازند. دولت ترکیه هم که برخی از مسئولین نظام به آن امید بسته بودند تصمیم گرفت تا از تروریستهای داعش حمایت کند. برخی از حامیان احمدی نژاد اظهار داشته اند که گسترش روابط ایران با کشورهای آمریکای لاتین موجب افزایش قدرت چانه زنی ایران در مسائل بین المللی می شد چرا که این کشورها به اصطلاح در حیاط خلوت آمریکا قرار دارند و نهایتا آمریکا مجبور می شد با ایران از موضع ضعف با ایران مذاکره کند. در جواب این افراد باید گفت که هیچکدام از این کشورها قادر نبودند در صورت افزایش تحریمها و یا حمله نظامی آمریکا برای ایران کوچکترین کاری انجام دهند. به علاوه خود این کشورها هر کدام درگیر مسائل داخلی و منطقه ای خود هستند و اصلا قدرت تمرکز بر مسئله ای چون بحران هسته ای ایران را ندارند. حتی برزیل که در مقطعی سعی داشت تا با دخالت در مذاکرات هسته ای وجهه بین المللی خود را افزیش دهد در سالهای اخیر به شدت درگیر مسائل و مشکلات داخلی خود بوده. ونزوئلا باید دائما یا مراقب توطئه های آمریکا  باشد یا نگران درگیری با کلمبیا. کوبا تصمیم گرفت روابط خود با آمریکا را عادی سازد و بولیوی و اکوادور و نیکاراگوئه نیز اصلا در موقعیتی نیستند که بخواهند در این نوع مسائل دخالتی داشته باشند. آرژانتین نیز که سعی داشته تا روابطش با ایران را بهبود دهد یا درگیر مسائل داخلی سیاسی و اقتصادی خود بوده و یا تحت فشار شدید صهیونیستها. حتی کشورهایی چون روسیه و چین و کره شمالی نیز با سوء استفاده از بحران هسته ای ایران فقط خواهان افزایش نفوذ سیاسی و اقتصادی خود در ایران و استفاده از کارت ایران برای چانه زنی با آمریکا بودند. بدبختانه قرارداد اقتصادی دولت احمدی نژاد با چین فقط باعث بهبودی یافتن مواضع چین شد و به شدت به اقتصاد ایران ضربه زد و این مسئله را طهماسب مظاهری نیز به صراحت بیان نموده

در چنین شرایطی است که اعضای کمیسیون ویژه بررسی برجام سعی دارند تا تیم مذاکره کنندگان را متهم به بی کفایتی و حتی خیانت نمایند. مشخص نیست اگر تیم سابق آن قدر با کفایت بود چرا آیت الله خامنه ای به دکتر علی اکبر صالحی و دکتر علی اکبر ولایتی اجازه دادند تا با مقامات آمریکایی وارد مذاکره شوند و مشخص نیست چرا رهبری نظام دکتر جلیلی را در مقام خود ابقا ننمود؟ مشخص نیست چرا مشاور آیت الله خامنه ای در امور سیاست خارجی دکتر علی اکبر ولایتی به شدت از مواضع اتخاذ شده توسط دکتر جلیلی و نوع نگرش وی به مذاکرات در دوران انتخابات ریاست جمهوری انقاد نمود و اخیرا نیز اظهار داشت که مطالب مطرح شده توسط دکتر جلیلی در جلسه کمیسیون ویژه بررسی برجام برداشت شخصی وی از مذاکرات بوده. نباید از یاد برد که دردوران ریاست جمهوری خود احمدی نژاد حتی تلویحا مسئله متوقف نمودن غنی سازی اورانیوم را مطرح نمود و اظهار داشت که ایران با کمک کنسرسیومی متشکل از کشورهای خارجی حاضر به غنی سازی می باشد. یعنی وی حاضر بود غنی سازی را متوقف نموده و و فقط با کمک کشورهای خارجی چون فرانسه که در سالهای اخیر به شدت از رژیمهای آل سعود و صهیونیستی حمایت نموده اند به غنی سازی ادامه دهد! بدیهی است که با چنین وضعیتی فرانسه هیچگاه حاضر با همکاری با ایران نمی شد. مسئله دیگری که توسط برخی از حامیان احمدی نژاد مظرح شده این است که گروه 5+1 حاضر به توافق بود ولی می خواست با دولتی که حاضر به دفاع از آرمانهای انقلاب نباشد به توافق برسد. اولا باید گفت که مسائلی چون هجمه به مقوله مهدویت و بی توجهی به ارزشهای نظام بخصوص رهنمودهای امام خمینی (ره) و آیت الله خامنه ای در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد در طول تاریخ جمهوری اسلامی ایران بی سابقه بود. وی حتی به احکام حکومتی آیت الله خامنه ای نیز درست توجه نمی کرد و همین مسئله نیز یکی از دلایل اساسی مخالفت بسیاری از اصولگرایان با وی بود. ثانیا میزان تخلفات و اختلاسات انجام شده در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد حاکی از بی کفایتی و بی توجهی وی به ارزشهای نظام می باشد. بدیهی است که مسئولین غربی به خوبی از تمامی این مسائل آگاهی داشتند و بی دلیل نبود که دائما با امثال رحیم-مشایی در تماس بودند.  بنا براین اصلا دلیلی نداشت که غربیها نخواهند با احمدی نژاد به این دلیل وارد مذاکره نشوند. سخنان وی در مورد نفی هولوکاست و وقایع 11 سئتامبروضعیتی را در آمریکا به وجود آورده بود که سفیر سابق رزیم صهیونیستی در آمریکا مایکل اورن به صراحت اظهار داشت که رژیم صهیونیستی ترجیح می دهد فردی مانند احمدی نژاد رئیس جمهور ایران باشد تا آن رژیم بتواند با خیال راحت آمریکا را متقاعد به افزایش تحریمهای بین المللی برعلیه ایران نماید. توهینهای نتانیاهو به حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی در سخنرانی خود در سازمان ملل متحد نیز به صراحت حاکی از ترس رژیم صهیونیستی از سیاست نرمش قهرمانانه نظام بود. بی دلیل نبود که لابی صهیونیستی حامیان نتانیاهو سعی داشته تا با تهدید و تطمیع نمایندگان کنگره و صاحب نظران و مقامات سابق آمریکایی به اهداف شوم خود برسد. این لابی تا به حال میلیونها دلار نیز ئول خرج کرده بنا براین نتانیاهو و حامیان وی اصلا از وضعیت کنونی راضی نیستند. اظهارات بسیاری از اعضای کمیسیون ویژه بررسی برجام فقط باعث تضعیف مواضع جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات خواهد شد و این مسئله را برخی از اعضای تیم مذاکره کنندگان نیز به اعضای این کمیسیون گوشزد نموده اند. اما بدبختانه عده ای هنوز تصور می کنند که منافع سیاسی و جناحی آنها از مسائل فراجناحی چون برجام مهمتر می باشند. به همین دلیل نیز آنها یا سعی دارند تا اصل و اساس توافقنامه را تحریف کنند و با متشنج نمودن فضای سیاسی کشور از آب گل آلود ماهی بگیرند. بدیهی است که در چنین شرایطی وظیفه تعقل گرایان تاکید نمودن بر اهمیت حراست از منافع کشور و بخصوص جلوگیری از وقوع جنگ می باشد