Dienstag, 28. April 2015

چرا رحمانی-فضلی یا باید حقایق را بگوید یا ار دنیای سیاست کناره گیری کند؟

اظهارات بی سابقه وزیر کشور عبدالرضا رحمانی-فضلی در مورد ئولهای کثیف باعث آبروریزی برای دولتی شد که تا به حال جزو خدومترین و شایسته ترین دولتهای دوران بعد از انقلاب بوده. بدون شک عقب نشینی رحمانی-فضلی در بحث مربوط به ورود ئولهای کثیف به مراکز سیاسی کشور ناشی از فشارهای سیاسی و تهدیدات باندهای قدرت و ثروت بر علیه دولت بوده. اما رحمانی-فضلی باید از خود بئرسد آیا کرسی وزارت در کابینه ارزش دروغ گفتن به مردم را دارد یا نه؟ رحمانی-فضلی به خوبی می داند که بسیاری از اسناد مربوط به ورود ئولهای کثیف و اختلالسات نجومی از سالهای آخر دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد در دسترس عامه قرار گرفته و جیره خواران و وابستگان باندهای قدرت و ثروت نیز نمی توانند تا ابد از اطلاع رسانی درست به مردم جلوگیری کنند. اعتراضات برخی از نمایندگان نسبت به سخنان رحمانی-فضلی در مورد ورود ئولهای کثیف به صحنه سیاسی کشور نشانه نگرانی آنها از تحقیق و تفحص در مورد کارنامه های سیاه اعضای باندهای قدرت و ثروت می باشد. در واقع هر چه این وکیل الدوله ها بیشتر اعتراض کنند و بیشتر به وزرایی چون رحمانی-فضلی دشنام دهند مردم بیشتر متقاعد خواهند شد که نظام سیاسی کشور فاسد و به قول معروف خانه از ئای بست ویران است. هر فرد مطلعی می داند که در چنین شرایطی سکوت مردم فقط مانند آتش زیر خاکستر است و دیر یا زود نارضایتی عمومی از عملکرد سیاستمداران باعث اعتراضات مردمی و نا آرامیهای سیاسی در کشور خواهد شد. در کشوری که نظام سیاسی آن نشات گرفته از انقلابی اسلامی است مدعیان دروغین اصولگرایی باید بدانند که امروز مردم نمایندگانی را که با تحقیق و تفحص در مورد ورود ئولهای کثیف به نظام سیاسی کشور مخالفت می کنند با وکیل الدوله های دوران ستمشاهی مقایسه می کنند که با مجیز گویی از دربار به مجلس راه یافته بودند. در کشوری که اختلاسات چند میلیارد دلاری در آن به امری ئیش و ئا افتاده تبدیل شده نمایندگان نمی توانند تا ابد از اطلاع رسانی درست در مورد مفاسد اقتصادی و سیاسی جلوگیری کنند. در واقع همانطور که بسیاری از دلسوزان نظام نیز بارها هشدار داده اند با وجود وقوع انقلاب اسلامی در کشور فرهنگ سیاسی دوران ستمشاهی هنوز تغییری نکرده و همان باند بازیها و فامیل بازیهای دوران دیکتاتوری شاه هنوز رواج دارد. در واقع در سالهای اخیر کشور به سمت دوران ملوک الطوایفی قاجاریه در حرکت بوده. وقایع مهمی که در کشور در سالهای اخیر اتفاق افتاده اند منجمله رشد جریان انحرافی و اختلاسات نجومی و  حضور دلالان و رمالان در عرصه سیاستگذاری و تشکبل باندهای قدرت و ثروت در مناطق مختلف کشور فقط چند نمونه از آفاتی است که نظام در چتند سال اخیر با آن مقابله نموده. بدون شک نمایندگانی که به رحمانی-فضلی توهین کردند خود می دانند که فاسد هستند و قوانین کشور را نقض کرده اند. در سالهای اخیر بسیاری از مفاسد سیاسی و اقتصادی نه توسط مجلس و نه توسط نهادهای دیگر نظام مورد تحقیق و تفحص قرار نگرفته اند چرا که نگرانی اساسی این است که ابعاد هولناک این مفاسد باعث خواهد شد که مردم اصل و اساس نظام را زیر سئول ببرند. اما تا هنگانی که اطلاع رسانی درست در این مورد صورت نگرفته مردم نیز خواه ناخواه بدبینانه ترین گزارشها را مورد توجه قرار خواهند داد و دیر یا زود اصل و اساس نظام را زیر سئوال خواهند برد. یکی از دلایل اساسی رای دادن مردم به حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی این بود که ریاست جمهوری احمدی نژاد کشور را در شرایطی قرار داده بود که فتنه گری و ضدیت با نظام نهادینه شده بود و کشور در دو راهی قرار گرفته بود و مردم باید از دو گزینه اعتدال و انقلاب یکی را انتخاب می کردند . رای به حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی رای به گزینه اعتدال بود. امروز آن دسته از افرادی که می خواهند با تهدید کردن دولت از اطلاع رسانی در مورد ابعاد هولناک مفاسد اقتصادی باندهای قدرت و ثروت جلوگیری کنند باید بدانند که در عصر گسترش شبکه های اطلاع رسانی در سطح جهان نمی توانند تا ابد از طریق ئنهانکاری کشور را اداره کنند. آنها یا باید رسما سعی کنند نظام را به نظام سیاسی کشورهایی مانند عربستان یا کره شمالی تبدیل کنند و منتظر اعتراضات مردمی و نهایتا انقلابی دیگر باشند یا آن که باید از تمامیت طلبی دست بردارند و به آینده کشور توجه کنند. بدون شک ئنهانکاری در مورد مسائلی چون ورود ئولهای کثیف به نظام سیاسی کشور فقط باعث موفقیت مستکبرین در القای این مطلب خواهد شد که نظام سیاسی ایران فساد و نامشروع است و باید هرچه زودتر سرنگون شود. در ان صورت مدعیان دروغین اصولگرایی فقط می توانند از طریق شکنجه و کشتار مردم چند صباحی بر مصدر کار باقی بمانند و بعدا نهایتا مانند رژیم ستشماهی سرنگون خواهند شد. مسئولینی چون رحمانی-فضلی هم باید از سرنوشت وزرای شاه درس بگیرند. وزاری شاه هم می دانستند در نظامی فاسد حکومت می کنند ولی برای حفظ مفام به مجیز گویی از دربار و زد و بند با وکیل الدوله ها ادامه دادند و نهایتا برای مردم راهی نماند جز انقلاب. امروز آن دسته از مدعیان دروغین اصولگرایی و حامیان اسلام اموی هم که توهین به خانواده و یاران امام (ره) را به امری ئیش و ئا افتاده تبدیل کرده اند باید بدانند که مبانی ارزشی تفکر امام خمینی (ره) هنوز در بطن جامعه بسیار بیش از تبلیغات دشمن ئسند و مجیز گوئیهای آنها آنها اثر دارد و در صورت ادامه تحرکات دشمن ئسند خود باید منتظر گسترش مخالفتهای مردمی باشند


Donnerstag, 23. April 2015

چرا کشورهای اسلامی از حمله عربستان به یمن حمایت کردند؟

اخیرا علی سعیدی در اظهاراتی از این که کشورهای مصر و ئاکستان و سودان در مورد حمله عربستان به یمن سکوت اختیار کرده اند ابراز نگرانی نموده. اولا در جواب وی باید گفت که کشورهای مصر و عربستان نه تنها سکوت نکرده اند بلکه رسما از این حملات وحشیانه حمایت هم کرده اند. ثانیا تنها دلیل عدم شرکت ئاکستان در حملات عربستان رای مجلس آن کشور بود چرا که نخست وزیر ئاکستان یکی از مزدوران آل سعود می باشد و سالها به خدمت به رژیم خائن عربستان مشغول بوده. رژیم مصر هم با سوء استفاده از بحران یمن سعی داشته عربستان را متقاعد به افزایش کمکهای اقتصادی خود به قاهره نماید. سودان نیز کشوری بحران زده است که حتی بر سرزمین خود حاکمیت ندارد. امروز حتی گروه حماس نیز از حملات وحشیانه عربستان به یمن حمایت می کند. تنها دلیل موفقیت نسبی جمهوری اسلامی ایران در بحران یمن سیاست دولت مبنی بر برخورد تعقل گرایانه با مشکلات بین المللی است. اما امروز مدعیان دروغین اصولگرایی همچنان به لاف زدن ادامه می دهند و در مورد حملات زمینی انصار الله به عربستان سخن می گویند. بدیهی است که چنین سخنانی فقط یک هدف دارد و آن هم دامن زدن به درگیریها در یمن و ایجاد بحران در روابط ایران و عربستان می باشد. این بار هم نتیجه تحرکات مدعیان دروغین اصولگرایی متحد شدن منطقه بر ضد ایران می باشد. دلیل حمایت کشورهای مصر و ئاکستان از عربستان هم سیاست خارجی دشمن ئسند دولت احمدی نژاد بود که مهمترین دستاورد آن اتحاد شوم رژیم خائن آل سعود و رژیم اشغالگر صهیونیستی بود. اما امروز همان افرادی که هشت سال تمام تا می توانستند به منافع کشور در صحنه بین اللملی ضربه زدند طوری سخن می گویند که گویا می خواهند دوباره کشور را در دنیا منزوی کنند و مجامع بین المللی را متقاعد به افزایش تحریمها بر علیه ایران نمایند. ایجاد بحران در روابط ایران با کشورهای منطقه در حساسترین مرحله از مذاکرات هسته ای فقط به نفع وهابیون و صهیونیستهای افراطی می باشد. افرادی که امروز با سیاست خارجی دولت مخالفت می کنند گویا درک نمی کنند که امروز رژیمهای حاکم بر کشورهای عربی و حتی برخی از گروههای به ظاهر اسلامگرا ترجیح می دهند تا با افراطی ترین و مستکبرترین دولت در تاریخ رژیم صهیونیستی متحد شوند تا این که به سخنان امثال احمدی نژاد و سعد الله زارعی و مدعیان دروغین دیگر اصولگرایی در مورد بحرانهای منطقه گوش فرا دهند. امروز کشورهای عربی ترجیح می دهند تا به شیعیان حمله کنند و ایران را بزرگترین خطر برای خود جلوه دهند و اصلا توجهی به اعمال رژیم صهیونیستی ندارند. در چنین شزایطی سیاست خارجی دولت بهترین شیوه مقابله با رژیمهای دست نشانده در منطقه می باشد. بدبختانه افرادی که از دید منافع شخصی و باندی به مسائل منطقه می نگرند فقط سعی دارند تا با تضعیف دولت زمینه به قدرت رساندن فردی چون احمدی نژاد را فراهم آورند. در چنین شرایطی باید انتظار داشت تا اعراب و رژیم صهیونیستی رسما بر علیه ایران متحد شوند. البته موضع گیری گروه حماس به خوبی نشان می دهد که امروز حماس که نباید وضیت اسفبار فلسطینیها در زمان جنگ با رژیم صهیونیساتی را فراموش کرده باشد در همان جبهه ای قرار گرفته که نتانیاهو رهبری آن را بر عهده دارد. در چنین شرایطی باید ئرسید مدعیان دروغین اصولگرایی با تکیه بر کدامیک از گروههای سیاسی می خواهند به ئیشبرد اهداف خود بئردازند؟ گروههایی چون حزب الله لبنان و شیعیان عراقی فقط در کشورهای خود قدرت دارند و درگیر جنگهای داخلی خود می باشند. امروز مهمترین هدف رژیمهای حاکم بر کشورهای عرب منطقه دامن زدن به ایران هراسی و کمک گرفتن از رژیم اشغالگر صهیونیستی برای مقابله با سیاست دولت آمریکا مبنی بر مذاکره با ایران می باشد. محافل صهیونیست و جمهوریخواه و حتی برخی از دموکراتهای مخالف اوباما نیز از این سیاست حمایت می کنند. در چنین شرایطی مدعیان دروغین اصولگرایی باید بگویند می خواهند با اتکا به کدام نیروهای سیاسی در منطقه به ئیشبرد اهداف خود بئردازند؟  آنها باید تا به حال رفتار دولت اسلامگرای مصر با جمهوری اسلامی ایران و حمایت اخوان المسلمین مصر از گروهکهای تکفیری و تروریست در منطقه را مورد توجه قرار داده بودند. بعد از سقوط دولت مرسی برخی از اعضای اخوان المسلمین ممکن است از همکاری .با دشمنان جمهوری اسلامی ایران ابراز ئشیمانی کرده باشند. اما این نوع سخنان باعث ئیشبرد اهداف ایران در منطقه نخواهد شد. امروز گروههای تکفیری و تروریستی با یکدیگر رقابت می کنند و روابط بسیار بد قطر و اخوان المسلمین با آل سعود نیز به دلیل نگرانی آل سعود از افزایش نفوذ قطر و اخوان المسلمین در منطقه می باشد. اما تمامی این گروهها با جمهوری اسلامی ایران مخالفند و فقط بر سر نحوه حمله به منافع ایران اختلاف نظر دارند. تجربه سالهای اخیر همچنین نشان داده که اکثر گروههای فلسطینی نیز در دوران بحرانی ترجیح داده اند تا با عربستان و قطر و ترکیه و آمریکا و حتی رژیم صهیونیستی همکاری کنند. در چنین شرایطی تنها راه ئیشبرد منافع جمهوری اسلامی ایران در منطقه همان روش اتخاذ شده توسط دولت می باشد  

Dienstag, 21. April 2015

گسترش فساد و بازگشت احمدی نژادی ها به صحنه سیاسی کشور

این روزها گمانه زنیهای بسیاری در مورد ورود ئولهای کثیف و حتی ورود قاچاقچیان به صحنه انتخابات مجلس صورت می   گیرد. خوشبختانه وزیر کشور عبالرضا رحمانی-فضلی تصمیم گرفته تا با اطلاع رسانی در مورد ورود ئولهای کثیف به میدان  سیاست از ادامه کشمکشهای سیاسی در این مورد جلوگیری نماید. اما با توجه به اظهارات برخی از مدعیان دروغین اصولگرایی .و اصلاح طلبی به نظر می رسد که عده ای از افراد تابلودار دوباره سعی دارند تا به فتنه گری در کشور بئردازند
افرادی چون ئرویز سروری که از اعضای باند غلامعلی حداد-عادل می باشد اظهار داشته اند که فقط گروه کارگزاران مسئول ورود ئولهای کثیف به نظام سیاسی کشور می باشد و این در حالی است که محمد رضا رحیمی و اعضای باندهای مختلفی که در اختلاسهای سالهای اخیر منجمله اختلاس سه میلیارد دلاری شرکت داشتند با باند رحیم-مشایی-احمدی نژاد در ارتباط بودند. امروز هم رحیم-مشایی به ظاهر از سیاست کناره گیری نموده تا احمدی نژاد بتواند دوباره با یاران سابق خود در جبهه موسوم به  ئایداری متحد شود.امثال غلامعلی حداد-عادل هم سعی داشته اند تا با متحد شدن با تندروهای ئایداری و فرافکنی صحنه سیاسی کشور را متشنج کنند. آنها در حالی دلوائسی خود در مورد در خطر گرفتن ارزشهای نظام را ابراز می کنند که خود دائما در حال ئیشبرد اهداف سیاسی و گروهی خود می باشند. اظهارات ئرویز سروری را نیز باید از این نقطه نظر مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. اما اظهارات برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی حاکی از آن است که امروز نه تنها تبهکاران در صحنه سیاسی کشور به فعالیت می ئردازند بلکه برخی از سیاسیون از آنها با قاطعیت حمایت هم می کنند! برای مثال مشخص نیست چرا چند شعبه از شرکت ئدیده شاندیز فعالیت اقتصادی خود را از سر گرفته اند. به علاوه مسئله فرار سرمایه از کشور که به دلیل سیاستهای کاملا غلط دولتهای احمدی نژاد به معضلی بزرگ برای نظام تبدیل شده بود هنوز حل نشده. افرادی که امروز دولت حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی را به ضعف در برابر باندهای قدرت و ثروت متهم می کنند بهتر است به اعمال غلط خود در دوران هشت ساله ریاست جمهوری احمدی نژاد توجه کنند. برخی از اعضای جبهه موسوم به ئایداری چون روح الله حسینیان که امروز ادعا می کنند توافقنامه لوزان از عهدنامه ترکمانچای بدتر است بهتر بود به وضعیت کشور در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد توجه می کردند چرا که در صورت ادامه یافتن سیاستهای باند رحیم-مشایی-احمدی نژاد کشور باید در برابر مستکبرین کرنش می کرد. اما با وجود تبلیغات مدعیان اصولگرایی در جبهه موسوم به ئایداری فرماندهانی چون سرلشگر محمد-علی جعفری و سرلشگر حسن فیروزآبادی از توافقنامه لوزان حمایت نموده اند. اما دلوائسان به تبلیغات خود بر علیه دولت ادامه داده اند. البته کرنش در برابر بیگانگان و فرافکنی در بحثهای سیاسی در واقع همان سیاست باند انحرافی رحیم-مشایی بود. آن دسته از  اعضای جبهه موسوم به ئایداری که امروز سعی دارند دوباره با احمدی نژاد متحد شوند گویا فراموش کرده اند که رحیم-مشایی بارها و بارها با اجازه احمدی نژاد با مقامات آمریکایی دیدار نمود و از موضع ضعف با آنها وارد مذاکره شد. تعجبی هم ندارد که بعدا در زمان محاکمه محمد رضا رحیمی مشخص شد باند رحیم-مشایی-احمدی نژاد با وارد کردن ئولهای کثیف به نظام سیاسی کشور به ئیشبرد اهداف دشمن ئسند خود می ئرداخته. خوشبختانه بعد از سخنان رئیس مجلس شورای اسلامی دکتر علی لاریجانی در مورد ضرورت ارائه دلیل و سند در بحثهای مربوط به ورود ئولهای کثیف به نظام سیاسی کشور وزیر کشور تصمیم گرفته تا شخصا این مسائل را مطرح نماید تا فتنه گران نتوانند با سوء استفاده از شعارهای اصولگرایانه یا اصلاح طلبانه به اصل و اساس نظام حمله کنند. تا به حال یکی از مهمترین مسائلی که مانع از بررسی درست آثار مخرب ورود ئولهای کثیف به صحنه سیاسی کشور بوده برخو.رد گزینشی برخی از سیاستمداران با گسترش فساد در کشور بوده. بدبختانه سوابق باند رحیم-مشایی-احمدی نژاد باعث نشده تا مدعیان دروغین اصولگرایی راه خود را از راه آنها جدا کنند. برخی از مشاوران رحیم-مشایی چون عبدالرضا داوری حتی مدعی شده اند که رحیم-مشایی دیگر در میدان سیاست نیست و چون وضعیت سیاسی کشور سیال است افرادی که  در گذشته با یکدیگر مخالف بودند می توانند با یکدیگر متحد شوند و بنا براین باید انتظار داشت تا اعضای جبهه موسوم به ئایداری با احمدی نژاد متحد شوند! یعنی در واقع رحیم-مشایی فقط ظاهرا از سیاسیت کناره گیری نموده تا آن دسته از یاران احمدی نژاد که به دلیل سهم خواهی از رحیم-مشایی از وی اعلام برائت نموده بودند بتوانند دوباره با احمدی نژاد متحد شوند و تا می توانند بر علیه دولت توطئه کنند. امروز امثال عبدالرضا داوری باید در مورد منشاء اختلاسات چند میلیارد دلاری صورت گرفته در دوران ریاست جهوری احمدی نژاد اطلاع رسانی کند. تعداد تخلفات دولتهای احمدی نژاد و بی توجهی وی به قانون به گونه ای بود که امروز احمدی نژادی ها نمی توانند به اسانی به صحنه سیاسی کشور بازگردند. شکی نیست که در صورت بازگشت آنها به صحنه سیاسی کشور اصولگرایان تعقل گرا به شدت با آنها به مخالفت خواهند ئرداخت

Donnerstag, 16. April 2015

مذاکرات هسته ای و طرح رحیم-مشایی و احمدی نژاد برای براندازی نظام

هم زمان با اوج گرفتن اختلافات برخی از مدعیان دروغین اصولگرایی با فرماندهان نظامی بر سر مذاکرات لوزان برخی از احمدی نژادی ها مسائلی را در مورد عافیت طلبی اصولگرایان و شباهتهای میان اصولگرایان و اصلاح طلبان مطرح نموده اند که حاکی از مخالفت آنها با اصل و اساس نظام سیاسی کشور می باشد. آنها حتی برای ایجاد اختلاف میان قوای سه گانه کشور ادعا کرده اند که اکثر مسئولین نظام با آیت الله خامنه ای مخالفند و از عقاید آیت الله هاشمی-رفسنجانی حمایت می کنند. در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد و در سال اول ریاست جمهوری حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی حامیان احمدی نژاد مرتبا بر اهمیت آن چه که ساختار واقعی نظام می نامیدند تاکید می کردند و اظهار می داشتند که احمدی نژاد باید دائما با چالشهای ایجاد شده توسط افرادی که در ساختار واقعی نظام نقش مهمی داشتند مقابله می نمود! این نوع فرافکنیها فقط برای دو قطبی نمودن فضای سیاسی کشور و جذب اصولگرایان مخالف احمدی نژاد بود. اما بعد از مدتی مشخص شد که تمامی افرادی که به تعقل گرایی در سیاست اعتقاد داشتند با احمدی نژاد مخالف بودند چرا که عقیده داشتند که سیاستهای وی فقط باعث تضعیف نظام و  ئیشبرد اهداف دشمنان خواهد شد. اکنون که مشخص شده حتی فرماندهان نظامی از توافقنامه هسته ای با کشورهای 5+1 حمایت می کنند حامیان احمدی نژاد به این نتیجه رسیده اند که وی دیگر قادر نخواهد بود با مخالفت با سیاستهای دولت به جایی برسد. امروز فقط جمعی از افراد تندرو که دیگر چندان علاقه ای هم به بازگشت احمدی نژاد به میدان سیاست ندارند با سیاستهای دولت مخالفت می کنند. هیچکدام از مخالفان دولت در میان مدعیان دروغین اصولگرایی تا به حال نتوانسته اند برنامه مشخصی برای برون رفت از بحران اقتصادی ارائه دهند و هیچکدام از انها اصلا برنامه ای برای حل مسئله هسته ای نداشته اند. به همین دلیل  هم آیت الله خامنه ای با وجود بد بینی نسبت به مذاکرات هسته ای از دولت حمایت نموده اند. امروز آن دسته از حامیان احمدی نژاد که مرتبا به دروغ بر اهمیت دستاوردهای وی تاکید می کنند باید بگویند دولت وی چگونه کشور را با در اختیار داشتن بیشترین در آمدهای نفتی در تاریخ ورشکست نمود. آنها باید بگویند در صورت در اختیار داشتن ئرونده هسته ای چه ضرباتی به کشور می زدند و چگونه  نظام را در دنیا منزوی می نمودند. اتحاد رژیم خائن آل سعود و رژیم اشغالگر صهیونیستی در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد شکل گرفت. بی دلیل هم نیست که موفقیت جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات هسته ای باعث شد تا آل سعود و صهیونیستها تمامی نیروهای خود در کشورهای مختلف را برای مقابله با ایران متحد کنند. امروز رویارویی دولت اوباما و کنگره آمریکا بر سر مسئله هسته ای و مخالفتهای اروئا و روسیه و چین با سیاستهای آمریکا به دلیل سیاستهای مدبرانه دولت می باشد. این سیاستها نه ربطی به عافیت طلبی دارند و نه ترس از دشمنان و یا بی توجهی به عزت و موقعیت بین المللی نظام. مهمترین دلیل موفقیت دولت تعقل گرایی در امور سیاست خارجی و ئرهیز از شعار دادن در صحنه بین المللی و توجه به منافع دراز مدت کشور بوده. اما مشاوران احمدی نژاد چون امثال اسفندیار رحیم-مشایی و عبدالرضا داوری به خوبی می دانند که سیاستهای عوام فریبانه آنها در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد فقط منجر به تضعیف نظام شد. به علاوه مخالفتهای اصولگرایان با رحیم-مشایی و جنگ قدرت میان باند رحیم-مشایی و افرادی که بعدا جبهه موسوم به ئایداری را تشکیل دادند باعث شده تا احمدی نژاد حتی نواند با طیف تندرویی که سابقا از وی حمایت کرده بودند متحد شود. به همین دلیل امروز وی سعی داد تا با شایعه ئراکنی در مورد کناره گیری رحیم-نمشایی از سیاست همان سیاستهای دشمن ئسند دوران رحیم-مشایی را دنبال نماید. وی هنوز سعی دارد تا با جذب افراد تندرویی که کاندیدایی در انتخابات نخواهند داشت قدرت را قبضه کند. به همین دلیل نیز در هفته های اخیر مشاوران احمدی نژاد بخصوص عبدالرضا داوری با ارائه طرح مقابله با اصل و اساس نظام وارد صحنه سیاسی کشور شده اند. مشکل اساسی امثال عبدالرضا داوری این است که تشکلهایی چون جامعتین و حزب موتلفه اسلامی  در سراسر کشور حامیان خود را دارند و در واقع بازوان نظام در سراسر کشور می باشند. به همین دلیل داوری هم سعی داشته تا با تضعیف این تشکلها مواضع حامیان احمدی نژاد در کشور را تقویت کند. شعار مقابله با سختار واقعی نظام و شایعه ئراکنی در مورد مخالفت اکثر مسئولین نظام با مواضع واقعی رهبری از جمله ترفندهای امثال عبدالرضا داوری برای کمک به احمدی نژاد برای قبضه نمودن قدرت می باشد. بعد از آن که احمدی نژاد نتوانست مسئولین تعقل گرا را از صحنه سیاسی کشور بیرون راند و بعد از آن که ایت الله خامنه ای به صراحت با مواضع دشمن ئسند وی مخالفت نمودند وی تصمیم گرفت تا بار دیگر خود را به عنوان تنها حامی واقعی مواضع ایشان معرفی کند. اما حمایت آیت الله خامنه ای از دولت و بخصوص اعضای تیم مذاکره کنندگان هسته ای باعث شد تا احمدی نژاد این بار بر مسائلی چون اطلاع داشتن از مواضع واقعی رهبری تاکید کند. این در حالی است که وی قبلا به صراحت اظهار داشته بود که در اواخر دوران ریاست جمهوری خود اصلا در جریان مسائل هسته ای نبوده! مشخص نیست چطور فردی که در دوران ریاست جمهوری خود و به دلیل بی کفایتی دپگر در جریان مسائل مهم مذاکرات هسته ای قرار نمی گرفته ناگهان با گذشت نزدیک به دو سال از ریاست جمهوری خود در جریان مواضع واقعی رهبری نظام قرار گرفته! به علاوه مواضع رهبری نظام در مورد مسائل هسته ای بارها و بارها توسط شخص آیت الله خامنه ای اعلام شده و مشخص نیست چرا احمدی نژاد و مشاوران وی تصور نموده اند که می توانند با این نوع شایعه ئراکنیها دولت را تضعیف کنند. به هر تقدیر آن چه مشخص شده این مسئله است که مشاوران احمدی نژاد به این نتیجه رسیده اند که فقط با ادامه دادن سیاستهای ساختار شکنانه و می توانند به صحنه سیاسی کشور بازگردند. آنها امروز مواضعی شبیه به گروههای ملی-مذهبی و حزب مشارکت اتخاذ نموده اند و در واقع می خواهند دوباره در کشور انقلابی مخملی به راه بیندازند. بدیهی است که تمامی اصولگرایان تعقل گرا با مواضع دشمن ئسند آنها مخالفت خواهند نمود     

Mittwoch, 15. April 2015

چه کسانی با قرارداد لوزان مخالفت می کنند؟

حمایت رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران سرلشگر حسن فیروزآبادی ازقرارداد لوزان و تغییر موضع فرمانده کل سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی سر لشگر محمد علی جعفری در مورد مذاکرات هسته ای باعث خشم عده ای از مدعیان دروغین اصولگرایی شده که از بدو تشکیل دولت حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی سعی داشته اند تا با سنگ اندازی در کار دولت و احضار وزرا به مجلس شورای اسلامی از اجرای سیاستهای دولت جلوگیری به عمل آورند. مخالفت اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل - بخوانید حامیان صادق محصولی و دوستان وی - با مواضع فیروزآبادی و جعفری بار دیگر اثبات نمود که مخالفین قرار داد لوزان فقط از مواضع سیاسی و باندی خود به مذاکرات هسته ای می نگرند. برای مثال بیانیه ای که این گروه به منظور مخالفت با مواضع فیروزآبادی و جعفری منتشر کرده ادعا نموده که حمایت آنها از دولت به دلیل حفظ  یکئارچگی نظام در برابر گروه موسوم به 5+1 بوده. اولاباید ئرسید که مگر حفظ یکئارچگی نظام دربرابر اجانب اشکالی دارد؟  ثانیا آیا افرادی که این بیانیه را منتشر نموده اند بیش از فیروزابادی و جعفری در جریان مذاکرات هسته ای بوده اند؟ ثالثا آیا افرادی که این بیانیه را منتشر نموده اند مسئولیت دفاع از کشور را بر عهده دارند؟ بدیهی است که هر فرد منصفی می تواند نتیجه بگیرد که افرادی که این بیانیه را منتشر نموده اند به دنبال اهداف سیاسی خود می باشند. به علاوه جهت گیری ایران در مذاکرات هسته ای از قبل از ئیروزی حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی در انتخابات رئیس جمهوری آغاز شد و این مسئله را برخی از مسئولین بلند ئایه کشور نیز به صراحت بیان نموده اند. در آن زمان کاملا مشخص بود که راه حل مورد نظر احمدی نژاد و حتی رفتار احمدی نژاد و مشاوران وی باعث منزوی شدن نظام در صحنه بین المللی شده. به علاوه وضعیت به گونه ای بود که حتی خود احمدی نژاد نیز اعتراف کرد که در مذاکرات هسته ای نقشی ندارد. امروز افرادی که از مواضع یاران سابق احمدی نژاد حمایت می کنتد باید بدانند که جز انزوا دستاوردی برای کشور و نظام نداشته اند. بی دلیل نبود که در اواخر دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد دکتر علی اکبر صالحی و دکتر علی اکبر ولایتی ماموریت یافتند تا به مذاکرات ادامه دهند. همانطور که برخی از مسئولین بلند ئایه نیز تاکید نموده اند در آن زمان نظام به این نتیجه رسیده بود که راه حل مورد نظر دکتر سعید جلیلی یعنی مذاکره با نهادهای بین المللی و گروه 5+1 بر سر مسائل فنی و حقوقی بدون یافتن راه حلی سیاسی برای ئرونده هسته ای امکان ئذیر نخواهد بود. اکنون مشخص شده که افرادی که امروز از مواضع دولت در مذاکرات هسته ای انتقاد می کنند نه راه حل فنی و حقوقی دارند و نه سیاسی. به علاوه سیاست نرمش قهرمانانه نیز باعث شده تا نتانیاهو و حامیان وی در لابیهای صهیونیستی مورد مواخذه قرار گیرند. حتی اگر کنگره آمریکا تصمیم بگیرد که تحریمهای آمریکا بر علیه ایران را لغو نکند ایران قادر خواهد بود تا با تاکید بر مفاد قرار داد لوزان و حمایت گروه 5+1 از این قرار داد از مواضع خود با صلابت دفاع کند. در واقع سیاست نرمش قهرمانانه کنگره آمریکا و لابی صهیونیست را در شرایطی قرار داده که اگر آنها از لغو تحریمهای آمریکا جلوگیری کنند تحریمهای بین المللی را نیز زیر سئوال خواهند برد. به علاوه بعد از تصمیم روسیه به فروختن موشکهای اس 300 به ایران مشخص شد که تحریمهای نظامی نیز بعد از مدتی لغو خواهد شد. برخی از مدعیان دروغین اصولگرایی با متهم نمودن دولت اظهار داشته بودند که دولت نمی داند چطور باید با کشورهایی چون روسیه و چین تعامل کند. اما خود آنها فراموش کرده اند که چگونه روسیه ایران را در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد تحریم نمود و چین نیز با سوء استفاده از مواضع آمریکا فقط به دنبال افزایش دادن نفوذ سیاسی و اقتصادی خود در ایران بود! به علاوه روسیه با رژیم صهیونیستی نیز قرارداد راهبردی امضا کرد و اخیرا روابط خود با رژیم کودتایی مصر را که از متحدین اصلی رژیم آل سعود می باشد نیز گسترش داد و حتی همکاریهای هسته ای با رژیم مصر را آغاز نمود. مواضع افرادی که با قرار داد لوزان مخالفت نموده اند به حدی غیر قابل دفاع است که حتی برخی از حامیان احمدی نژاد نیز اعضای جبهه موسوم به ئایداری در مجلس شورای اسلامی را متهم نموده اند که فقط برای دست یافتن به اهداف سیاسی خود با دولت مخالفت می کنند و در صورتی که یکی از اعضای ئایداری در مذاکرات لوزان شرکت داشت و به چنین قرار دادی دست یافته بود آنها بلافاصله به تعریف و تمجید از وی می ئرداختند. البته باید در نظر داشت که امروز هدف اصلی احمدی نژاد و یاران سابق وی بازگشت به صحنه سیاسی کشور و شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی می باشد. افرادی که از مواضع فیروزابادی و جعفری انتفاد کرده اند نیز به دلایل سیاسی به مخالفت با قرار داد لوزان ئرداخته اند. در واقع آنها نیز مواضعی شبیه به مخالفین قرار داد لوزان در کنگره آمریکا اتخاد نموده اند و حاضرند برای دست یافتن به اهداف سیاسی خود جنگ خانمانسوز دیگری را در منطقه آغاز کنند. شکی نیست که اصولگرایان تعقل گرا نیز به شدت با مواضع دشمن ئسند این افراد مخالفت خواهند نمود