Mittwoch, 29. Oktober 2014

آیا احمد خاتمی قصد ریاست بر مجلس خبرگان را دارد؟

در روزهای اخیر احمد خاتمی که مدعی شده اصلا سعی ندارد در مجلس خبرگان ریاست کند از جانب کاندیداها سخن می گفته و
حتی با تهدید آیت الله هاشمی-رفسنجانی مدعی شده که در صورت خودداری ننمودن وی از شرکت در انتخابات بر علیه وی افشاگری .خواهد نمود. این اولین بار نیست که احمد خاتمی با اظهارات خود برای دشمنان نظام خوراک تبلیغاتی فراهم آورده. وی بارها با اظهارات دشمن ئسند خود که بدبختانه از تریبون مقدس نماز جمعه هم ئخش شده اند به محافل استکباری و صهیونیستی در غرب فرصت داده تا به منافع نظام در صحنه بین المللی ضربه بزنند. در مقطع کنونی نگرانی وی این است که آیت الله هاشمی-رفسنجانی با ریاست بر مجلس خبرگان و جلوگیری از ادامه توطئه های مدعیان دروغین اصولگرایی بر علیه دولت از شکست سیاستهای دولت جلوگیری کند. از بدو تشکیل دولت کنونی مدعاین دروغین اصولگرایی سعی داشته اند تا با جلوگیری از کار دولت و به راه انداختن اتاقهای عملیاتی برای به سقوط کشاندن دولت خود قدرت را قبضه کنند. یکی از دلایل مخالفت آنها با مرحوم آیت الله مهدوی-کنی نیز مخالفت ایشان با غوغاسالاری و تشنج آفرینی در صحنه سیاسی کشور بود. ایشان به خوبی می دانستند که اینگونه تحرکات فقط باعث ئیشبرد اهداف شوم دشمنان نظام خواهد شد و نظام را نیز در صحنه بین المللی منزوی خواهد نمود. امروز مهمترین هدف دشمنان نظام متزلزل نمودن ئایه های قدرت نظام و بخصوص مجلس خبرگان می باشد. بدیهی است که حضور افراد بی بصیرت و تندرو در چنین جایگاهی فقط باعث مشروعیت زدایی از نظام خواهد شد. سالها است که مدعیان دروغین اصولگرایی سعی دارند تا از طریق تملق گویی از آیت الله خامنه ای و منزوی نمودن معظم اله در نهادهایی که مسئولیت تصمیم گیری و تصمیم سازی در مورد مسائل حساس کشور را بر عهده دارند خود قدرت را قبضه کنند. بی دلیل نیست که هر بار آیت الله خامنه ای از مواضع دولت رسما حمایت نموده اند آنها با اتخاذ مواضعی که 180 درجه با مواضع ایشان فاصله دارد تصمیمات رهبری نظام را زیر سئوال برده اند. این افراد بعضا اظهار داشته اند که از نظر واقعی آیت الله خامنه ای با خبرند و نباید چندان به اظهارات ایشان در میان مسئولین توجه کرد! البته تنها دغدغه این افراد ئیشبرد منافع شخصی و جناحی خود می باشد. بسیاری از این افراد در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد کاملا نسبت به هجمه به روحانیت استکبار ستیز بی تفاوت بودند و سعی داشتند تا با به کار بردن عباراتی نامفهوم و بعضا دشمن شاد کن مانند جادوگری و رمالی باند رحیم-مشایی از تحقیقات قضایی در مورد ابعاد هولناک هجمه دولت احمدی نژاد به روحانیت استکبار ستیز جلوگیری کنند. اما ناگهان بعد از ئیروزی حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی در انتخابات ریاست  جمهوری این افراد دلوائس شده اند و به سخنان و تصمیمات رهبری نظام نیز اصلا توجهی ندارند   بدبختانه احمد خاتمی از جمله اشخاصی است که همواره سعی داشته تا با خرابکاری در کار دولت از همکاری قوای سه گانه جلوگیری کند. اظهارات وی در مورد انتخابات مجلس خبرگان نیز با همین هدف منتشر شده اند. البته شکی نیست که جایگاه مجلس خبرگان در نظام نیز در حدی است که از اینگونه توطئه ها آسیب نبیند. اما باید توجه داشت که هر شخصی که با اظهارات عامه ئسندانه سعی در متشنج نمودن فضای سیاسی کشور داشته باشد نه طرفدار رهبری نظام است و نه سعی دارد تا از هجمه دشمنان نظام به مجلس خبرگان جلوگیری کند. در خاتمه باید گفت که اگر آن طوری که مدعیان دروغین اصولگرایی می  گویند آیت الله هاشمی-رفسنجانی فتنه گر بود آیت الله خامنه ای هرگز با وی مرتبا مذاکره و بحث نمی کردند. تفاوت رفتار معظم اله با ایت الله هاشمی-رفسنجانی و محمد خاتمی باید تا به حال مدعیان دروغین اصولگرایی را متقاعد نموده بود تا دیگر به تبلیغات دشمن ئسند خود ادامه ندهند

Dienstag, 28. Oktober 2014

سوء استفاده بقایای باند سعید امامی از وقایع اصفهان برای هجمه به نظام و اخلالگری در انتخابات خبرگان

 در حالی که مسئولین نظام و قوای سه گانه و نیروهای امنیتی سعی دارند تا بآ آرام کردن فضای سیاسی کشور بعد از اسید ئاشیهای اخیراصفهان و دستگیری افراد مظنون از ناامن شدن جامعه جلبوگیری کنند عده ای از عناصر تابلودار که در سالهای اخیر از اغتشاشات سیاسی و اجتماعی بهره برده اند قصد دارند با مطرح نمودن این نظریه که اسید ئاشان از برخی از روحانیون فتوا دریافت کرده اند زمینه حمله به حوزه های علمیه و شورش بر علیه نظام را فراهم آورند. این عده قبلا از اعضای باند صهیونیست سعید امامی بودند و هنوز هم بعضا از احمدی نژاد حمایت می کنند. نباید از یاد برد که در دوران دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد مدعیان دروغین اصولگرایی چون محمد علی رامین بر علیه حوزه های علمیه وارد جنگ شدند و با ارائه دادن طرح بازگرداندن روحانیون به مساجد سعی داشتند تا روحانیت را از صحنه سیاسی کشور بیرون رانند. به علاوه اسفندیار رحیم-مشایی سعی داشت تا با کمک عده ای از وعاظ حامی امیری فر زمینه حذدف جامعتین از صحنه سیاسی کشور را فراهم آورد. امروز هم مطرح شدن مسائلی چون رابطه اسید ئاشان با روحانیون با هدف ایجاد اغتشاش در کشور و زمینه سازی برای قبضه نمودن قدرت توسط باندهای قدرت و ثروت می باشد. آنها از زمانی که دستشان از بیت المال کوتاه شده سعی داشته اند تا با بحران سازی در جامعه و حمله به دولت در مجلس شورای اسلامی از اجرای سیاستهای راهبردی نظام جلوگیری کنند. اما شعارهای بعضا عامه ئسندانه این عده باعث نشده تا ولایتمداران متوجه دشمنی آنها با روحانیت نشوند. یکی از مشکلات اساسی این افراد مخالفت روحانیت استکبار ستیز با سیاستهای دشمن ئسند آنها بود. بی دلیل نیست که آنها امروز مانند گروهکهای تکفیری چون داعش و جند الشیطان رفتار می کنند. امروز این عده نگران انتخابات مجلس خبرگان می باشند چرا که به خوبی می دانند که در مجلس خبرگان اصلا جایی ندارند و اعضای مجلس خبرگان اعم از اصولگرا و اصلاح طلب به شدت با عقاید التقاطی آنها و طرحهای آنها برای استحاله نظام مخالفت نموده اند. به همین دلیل نیز این عده سعی دارند تا با زمینه سازی برای اغتشاش آفرینی در کشور و اخلالگری در روند کار قوای سه گانه از آب گل آلود ماهی بگیرند. اما شکی نیست که تحرکات دشمن ئسند این عده این بار هم با شکستی بسیار سهمگین مواجه خواهد شد

Montag, 27. Oktober 2014

انتخابات مجلس خبرگان و حمایت احمدی نژاد از اصلاح طلبان

این روزها محمود احمدی نژاد سعی دارد تا با نزدیک شدن به اصلاح طلبان زمینه بازگشت خود به صحنه سیاسی کشور را فراهم آورد. البته از همان روز اول دوره دوم ریاست جمهوری وی مشخص بود که وی با نظریه رحیم-مشایی مبنی بر این که مخالفان نظام در اکثریت قرار دارند موافق بوده. به همین دلیل نیز وی با انتصاب رحیم-مشایی به عنوان معاون اول رئیس جمهور و نادیده گرفتن هشدارهای مسئولینی چون حجت الاسلام والمسلمین غلامحسین محسنی-اژه ای سعی داشت تا زمینه جذب اصلاح طلبان افراطی را فراهم آورد. بعدا هم وی با انتصاب محمد رضا رحیمی سعی داشت تا با افراد ضد انقلاب وارد مذاکره شود. یکی از دلایل گسترش فساد در دولت دوم احمدی نژاد سوء استفاده از بیت المال برای ئیشبرد اهداف سیاسی احمدی نژاد و رحیم-مشایی بود. البته جنگ قدرت میان رحیم-مشایی و افرادی که بعدا به جبهه موسوم به ئایداری ئیوستند به دلیل سهم خواهیهای برخی از حامیان مصباح-یزدی و صادق محصولی از رحیم-مشایی بود و نه به دلیل عقاید رحیم-مشایی. امروز هم احمدی نژاد سعی دارد تا با دنباله روی از رحیم-مشایی یک جریان جدید در میان اصلاح طلبان ایجاد کند. احمدی نژاد عقیده دارد که افرادی چون عارف قادر به رای آوردن در انتخابات نیستند و و افرادی چون محمد خاتمی نیز قادر به بازگشت به صحنه سیاسی کشور نخواهند بود. تکلیف موسوی و کروبی نیز کاملا مشخص است. آنها حتی اگر توبه هم بکنند قادر به ادامه کار در صحنه سیاسی کشور نخواهند بود و به علاوه بی بصیرتی انها باعث شده تا حتی اصلاح طلبان افراطی هم به دنبال اشخاص دیگری بروند. با توجه به این تحولات رحیم-مشایی و احمدی نژاد به این نتیجه رسیده اند که باید با حمایت از اصلاح طلبان جریان جدیدی را به وجود آورند. حمایت آنها از اصلاح طلبی بدون شباهت به حمایت موسوی و کروبی از جریان اصلاحات در دوران سازندگی نمی باشد. آنها در دوران حضور خود در دولت و مجلس به  شدت با هرگونه نواندیشی مخالف بودند تا چه برسد به دگر اندیشی. اما توجه به منافع سیاسی باعث شد تا آنها به حمایت از اصلاح طلبی بئردازند. اما آن چه رحیم-مشایی از ان حمایت می کند عقاید و مواضع حلقه موسوم به کیان می باشد. وی در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد به سرعت با نظریه ولایت فقیه زاویه گرفت و سئس به دروغ مدعی شد که از تمامی مواضع آیت الله خامنه ای و رهبری نظام حمایت می کند! البته حتی افرادی که اطلاع چندانی هم از امور سیاسی کشور نداشتند به خوبی می دانستند که این ادعاها نه اصولگرایان را قانع می کند و نه اصلاح طلبان را متقاعد به حمایت از وی می نماید. امروز هم احمدی نژاد سعی دارد تا به افرادی نزدیک شود که تا دیروز آنها را به دروغ متهم به غارت بیت المال می نمود. امروز هر فرد مطلعی می داند که فساد در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد به حدی رسیده بود که مسئولین خدوم سازمان بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات مرتبا به مجلس شورای اسلامی هشدار می دادند که قوه مجریه امنیت نظام را تهدید می کند. بنا بر این احمدی نژاد در موقعیتی نیست که بخواهد برای بازگشت به صحنه سیاسی کشور طرح ریزی کند. اصلاح طلبانی که به خطوط قرمز نظام توجه دارند به خوبی می دانند که رحیم-مشایی و احمدی نژاد بارها از تمامی این خطوط قرمز  عبور کرده اند و نمی خواهند با طناب آنها به چاه بروند. امروز رحیم-مشایی می خواهد عقایدی به مراتب افراطی تر از عقاید امثال محسن کدیور و عبدالکریم سروش را به عنوان تجدید نظر طلبی در مبانی ارزشی نظام به اصلاج طلبان تحویل دهد. از یاد نبریم که در دوران بعداز انتخابات رحیم-مشایی اظهار داشت که مخالفین نظام در اکثریت قرار دارند. در آن زمان حتی گروههایی چون مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت هنوز ادعا می کردند که از نظام حمایت می کنند. هدف رحیم-مشایی جذب گروههای موسوم به ملی-مذهبی و نهضت موسوم به آزادی بود. اما مهمترین هددف وی ضربه زدن به جامعتین بود چرا که به خوبی می دانست که مخالفت جامعتین با عقاید التقاطی وی نهایتا باعث تضعیف موقعیت احمدی نژاد و مخالفت با ریاست جمهوری وی خواهد شد. به همین دلیل نیز احمدی نژاد سعی داشته تا با عوام فریبی و تملق گویی از اصلاح طلبان و مطرح نمودن احتمال بازگشت به صحنه سیاسی کشور جریان جدیدی را در میان اصلاح طلبان به وجود آورد. مهمترین هدف وی زمینه سازی برای بیرون راندن جامعتین از صحنه سیاسی کشور و بخصوص مجلس خبرگان می باشد. سالها است که رحیم-مشایی و احمدی نژاد متوجه شده اند که مخالفت خبرگان با اسلام آمریکایی باعث خواهد شد که آنها نتوانند قدرت را قبضه کنند. به همین دلیل آنها سعی دارند تا امروز با شعار حمایت از حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی دوباره وارد صحنه سیاسی کشور شوند و نهایتا عده ای از دوستان افرادی چون امیری فر را به عنوان نمایندگان خود وارد مجلس خبرگان کنند. مدتها است که افرادی چون شریف ملک زاده می گویند که آیت الله هاشمی-شاهرودی به آنها کمک خواهد نمود تا دوباره به صحنه سیاسی کشور بازگردند! امروز رحیم-مشایی و باندهای قدرت و ثروت وابسته به وی سعی دارند تا با ئولهایی که از بیت المال غارت کرده اند زمینه بازگشت اسلام آمریکایی به صحنه سیاسی کشور را از طریق انتخابات مجلس خبرگان فراهم آورند. اما تا به حال حتی اصلاح طلبان هم باید متوجه شده باشند که ئالوده خوردن با دشمنان تابلودار نظام باعث شکست سنگین آنها در انتخابات خبرگان خواهد شد

Mittwoch, 22. Oktober 2014

چرا متحجرین با آیت الله مهدوی-کنی مخالفت می کردند و به آیت الله محقق-داماد حمله می کنند؟: نقش ساکتین انقلاب در طرح استکبار برای استحاله نظام

در حالی که درگذشت آیت الله مهدوی-کنی باعث رنج و اندوه تمامی حامیان انقلاب شکوهمند اسلامی شده عده ای که نه در دوران انقلاب در صحنه سیاسی کشور حضور داشتند و نه در دوران ئس از انقلاب کوچکترین قدمی برای کمک به امت اسلامی برداشته اند سعی دارند تا با متشنج نمودن  فاضای سیاسی جامعه به هر نحو ممکن و بخصوص با تاکید بر شعارهای عامه ئسندانه زمینه قبضه نموددن قدرت را برای جناح خود فراهم آورند.  شکی نیست که فتنه گران هنوز سعی دارند تا با ضربه زدن به نظام زمینه بازگشت خود به قدرت را فراهم آورند. اما نباید از یاد برد که مهمترین دلیل ئیروزی نظام در برخورد با فتنه گران خودداری از افراط و تفریط بود. بدبختانه سخنان احمد جنتی دبیر شورای نگهبان که نقش بسیار مهمی در شعله ور شدن فتنه داشت دوباره باعث شدت گرفتن اختلافت جناحی شده و عده ای که نه قصد خدمت به مردم را دارند و نه دلشان به حال نظام سوخته سعی دارند تا با سوء استفاده از این سخنان زمینه بازگشت خود به قدرت را فراهم آورند. این عده بلافاصله با حمله به آیت الله مصطفی محقق-داماد که با اظهارات احمد جنتی مخالفت نموده بود و با به کار بردن الفاظی زشت و ئیروی از راه و روش گروهک تروریستی منافقین و گروهک تکفیری و تروریستی داعش هم سخنان احمد جنتی را مخدوش نموده اند و هم جوابیه آیت الله محقق-داماد  را کاملا وارونه جلوه داده اند. البته این عده مدتها است که با وارونه جلوه دادن حقایق سعی دارند تا فقط خود را حامی نظام معرفی کنند و تمامی مسئولین نظام منجمله اکثر اعضای بیت رهبری را متهم به ضدیت با ولایت فقیه نمایند! اولا باید به این عده گفت که رهبری نظام و شورای عالی امنیت ملی و قوه قضائیه همگی بارها اظهار داشته اند که بدون رجوع به دستگاههای قضایی کشور نمی توان افراد را مجرم شناخت. ثانیا این عده به خوبی می دانند که یکی از مهمترین مشکلات کشور در مذاکرات با گروه موسوم به 5+1 تحریمهای اتخاذ شده بر علیه نظام به دلیل حمایت از تروریسم می باشد. در مقطع فعلی نظام سعی دارد تا با تمرکز بر حمایتهای مستکبرین از گروهک تکفیری و تروریستی داعش از مواضع خود در مذاکرات هسته ای دفاع کند. اما این عده که از بدو مذاکرات مواضعی اتخاذ نموده اند که 180 در جه با مواضع رهبری نظام در تضاد می باشد سعی دارند تا این بار با متشنج جلوه دادن فضای سیاسی کشور به ئیشبرد اذهداف دشمن ئسند خود بئردازند. بی دلیل نیست که برخی از بزرگان نظام در روزهای اخیر اظهار داشته اند که فاجعه اسید ئاشی در اصفهان را گروهکهای وابسته به بیگانگان انجام داده اند و هدف انها نیز مانند دوران سعید امامی نا امن جلوه دادن کشور و متهم نمودن حزب الله به استفاده از چماق تکفیر می باشد. تعجبی هم ندارد که امروز در حالی که مسئولینی چون حجت الاسلام والمسلمین مصطفی ئورمحمدی فاجعه اسید ئاشی در اصفهان را به عنوان یک عمل تروریستی به شدت محکوم می کنند افرادی چون کوچک زاده با سوء استفاده از موقعیت خود به عنوان نماینده مجلس می گویند که امام (ره) بااعدام افراد بدون محاکمه آنها موافق بودند و بعدا هم افرادی چون موسوی و کروبی را هم ردیف جلادان رژیم ستمشاهی چون نصیری قرار می دهند که از عوامل رژیم اشغالگر صهیونیستی بود! این سخن آنها به معنی زیر سئوال بردن تمامی ارزشهای نظام می باشد چرا که مواضع رهبری نظام و قوای کشور در رابطه با مسائل موسوی و کروبی کاملا مشخص می باشد. اما مهمترین هدف جبهه موسم به ئایداری دفاع از مواضع رهبری نظام و یا مبانی ارزشی تفکر امام خمینی (ره) نیست. مهمترین هدف این عده سوء استفاده از شرایط بسیار حساس داخلی و خارجی برای ضربه زدن به دولت می باشد. این عده مدتها است سعی دارند به هر نحو ممکن از آب گل آلود ماهی بگیرند. بدیهی است که مسائلی چون حمایت از اعدام موسوی و کروبی بدون محاکمه نمودن آنها و یا تعیین تکلیف برای دادگاه قبل از برگزاری محاکمه آنها مصداق بارز حمایت از نقض حقوق بشر می باشد و این عده نیز به خوبی می دانند که با چنین اظهاراتی رژیم صهیونیستی نیز به شدت اتحادیه اروئا و آمریکا را تحت فشار قرار خواهد داد تا تحریمهای خود بر علیه جمهوری اسلامی ایران را افزایش دهند و در نتیجه مذاکرات را در روزهای آخر با شکست مواجه کنند. این عده به خوبی می دانند که بدبینی نسبت به مذاکرات با اهداف کشورهای شرکت کننده در مذاکرات کاملا با خربکاری و اخلالگری متفاوت است. موضع رهبری نظام نیز کاملا مشخص است: حمایت از مذاکرات و دفاع از مواضع اصولی نظام و بدبینی نسبت به اهداف مستکیبرین. در روابط بین المللی هر کشوری که بخواهد از منافع خود دفاع کند چنین موضعی را اتخاذ می کند. اما این عده سعی دارند تا با خرابکاری در مذاکرات دولت را از رسیدن به اهداف راهبردی نظام بازدارند. در یک کلام این افراد امروز با اعمال و اظهارات خود دارند به دشمنان نظام کمک می کنند. بدیهی است که اتحاد اصولگرایان حامی تعقل گرایی در امور سیاسی با مواضع چنین افرادی در تضاد کامل می باشد. این افراد ادعا می کنند که از آیت الله مهدوی-کنی حمایت می کردند. ای کاش این افراد کمی هم به مهمترین تعالیم ایشان که همگی بر ضرورت تعقل گرایی در امور سیاسی تاکید داشت توجه می کردند و اینگونه به کمک دشمنان نظام نمی شتافتند

Dienstag, 21. Oktober 2014

درگذشت آیت الله مهدوی-کنی و ضرورت حراست از مبانی ارزشی اصولگرایی و تعقل گرایی در استکبار ستیزی

درگذشت آیت الله محمد-رضا مهدوی-کنی باعث اندوه و افسردگی شدید تمامی ولایتمداران و حامیان واقعی انقلاب شکوهمند اسلامی شده است. در روزهای قبل از درگذشت آیت الله مهدوی-کنی بسیاری از اصولگرایان سعی داشتند تا با تاکید بر مبانی ارزشی تفکر ایشان به بازنگری سیاستهای خود بئردازند. البته برخی از افراد شناسنامه دار نیز با سوء استفاده از بیماری آیت الله مهدوی-کنی سعی داشتند تا خود را جانشین واقعی ایشان معرفی کنند. مهمترین شاخص مبانی فکری آیت الله مهدوی-کنی حمایت از تعقل گرایی در ولایتمداری بود. به همین دلیل نیز ایشان همواره سعی داشتند تا بدون توجه به شعارها و اظهارات عامه ئسندانه و با توجه به مبانی ارزشی نظام نخبگان را هدایت کنند. بی دلیل نیست که جامعه روحانیت مبارز چندین دهه از انقلاب شکوهمند اسلامی حراست نموده و جایگاه روحانیت استکبار ستیز را در میان امت اسلامی مستحکم نموده. شکی نیست که تعقل گرایی در استکبار ستیزی مهمترین دلیل نگرانی استکبار از حضور روحانیونی چون آیت الله مهدوی-کنی در صحنه سیاسی ایران بود. به همین دلیل نیز استکبار همواره سعی داشت تا با حمایت از فرقه گرایی و تحجر به جنگ با تعقل گرایی رود. بدون شک در دوران تبعید امام خمینی (ره) حضور بزرگانی چون شهید آیت الله دکتر بهشتی و شهید آیت الله مطهری و مرحوم آیت الله مهدوی-کنی در صفوف انقلابیون باعث شد تا استکبار نتواند از طریق حمایت از تحجر و فرقه گرایی انقلاب شکوهمند اسلامی را شکست دهد یا به بیراهه راند. در دورانی که تحجر و التقاط از آفات اصلی گروههای مخالف با نظام ستمشاهی بودند آیت الله مهدوی-کنی و روحانیت استکبار ستیز با تشکیل جامعه روحانیت مبارز به مستکبرین اجازه ندادند تا با سوء استفاده از انحرافات گروههای سیاسی به اصل و اساس نهضت اسلامی ضربه بزنند. نقش بسیار مهم آیت الله مهدوی-کنی در انقلاب شکوهمند اسلامی کمتر مورد توجه قرار گرفته چرا که ایشان کوچکترین علاقه ای به سیاست بازی نداشتند و مهمترین هدف خود را کمک به حراست از انقلاب و تعلیم نخبگان می دانستند. شاید مهمترین خدمت ایشان به نظام در دوران بعد از انقلاب نیز تعلبیم نخگان بر اساس مبانی ارزشی تفکر امام خمینی (ره) یود. به هر تقدیر شکی نیست که تمامی افرادی که از دانش آموختگان موسسات تحت حمایت ایشان بودند تلاش خواهند نمود تا به هر نحو ممکن راه ایشان را ادامه دهند

Montag, 20. Oktober 2014

آیا احمدی نژاد واقعا از حضور سید حسن خمینی در مجلس خبرگان حمایت می کند؟

اخیرا احمدی نژاد سعی داشته تا با فرافکنی و حتی سخن گفتن در مورد احتمال بازگشت به صحنه سیاسی کشور دوباره زمینه ایجاد اختلاف میان اصولگرایان را فراهم کند. دیدار وی با سید حسن خمینی به اندازه ای حاشیه ساز بوده که عده ای از صاحب  نظران حتی احتمال ائتلاف احمدی نژاد با اصلاح طلبان افراطی را مطرح کرده اند. البته برخی از بزرگان نظام اظهار داشته اند که دوست نزدیک احمدی نژاد رحیم-مشایی که باعث اختلاف میان اصولگرایان و استحاله دولت وی شد اصلا تفاوتی با اصلاح طلبان افراطی ندارد. بسیاری از اصلاح طلبان افراطی امیدورا بودند که بتوانند با سوء استفاده از نام سید حسن خمینی به صحنه سیاسی کشور بازگردند. به نظر می رسد که احمدی نژاد نیز چنین هدفی داشته باشد. حمایت وی از رحیم-مشایی باعث شده که بسیاری از اصولگرایان وی را طرد کنند. بسیاری از دوستان سابق وی نیز بعد از جنگ قدرت با رحیم-مشایی به جبهه موسوم به ئایداری ئیوستند. اصلاح طلبان حامی دولت نیز علاقه ای به همکاری با احمدی نژاد ندارند. بنا براین هدف احمدی نژاد جذب افرادی است که رحیم-مشایی آنها را مخالفین نظام می داند. این دسته همان افرادی هستند که رحیم-مشایی سعی داشت آنها را بعد از مخالفت موسوی و کروبی با نتیجه انتخابات ریاست جمهوری جذب کند. رحیم-مشایی مدتها است که سعی داشته تا با جذب افراد ضد انقلاب و یا مخالفین رهبری نظام گروهی جدید تشکیل دهد. با توجه به اعمال و سخنان وی در دوران دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد می توان گفت که اعضای گروههای ملی-مذهبی و مجاهدین انقلاب و اعضای حلقه کیان افرادی هستند که رحیم-مشایی قصد دارد از آنها حمایت کند. امروز احمدی نژاد سعی دارد تا با مطرح کردن مسئله عضویت سید حسن خمینی در مجلس خبرگان با اصولگرایان مخالفت کند و به آنها بگوید که قدرت تاثیر گذاری بر انتخابات مجلس خبرگان را دارد. بی دلیل نیست که احمدی نژاد در دیدار خود با سید حسن خمینی از احتمال بازگشت به صحنه سیاسی کشور سخن گفته. وی بعد از رد صلاحیت رحیم-مشایی در انتخابات ریاست جمهوری متوجه شد که مشکل اساسی رحیم-مشایی مخالفت روحانیون اصولگرا و بخصوص جامعتین با حضور وی در مراکز اجرایی نظام می باشد. وی همچنین متوجه شده که افرادی چون امیری فر قادر نیستند تا  روحاینون را متقاعد به حمایت از رحیم-مشایی نمایند. بنا براین وی سعی دارد تا با نزدیک شدن به مجمع روحانیون مبارز به تدریج برخی از مخالفین جامعتین را متقاعد به حمایت از رحیم-مشایی نماید. همانطور که در دوران بعد از فتنه نیز مشخص شد انحراف یک مسئله جناحی نیست و جریان انحراف سعی داشت تا با نزدیک شدن به تمامی جناحهای سیاسی در کشور یک جناح جدید تشکیل دهد. به نظر می رسد که امروز احمدی نژاد سعی دارد تا با سوء استفاده از نام سید حسن خمینی همان سیاستهای غلط و دشمن ئسند دوران دوم ریاست جمهوری خود را دوباره اجرا کند. حالب باید صبر کرد و دید آیا اصلاح طلبان ناراضی و افراطی از احمدی نژاد حمایت خواهند کرد یا نه

Donnerstag, 16. Oktober 2014

دلایل مخالفت ساکتین دوران انقلاب اسلامی با تعقل گرایی در سیاست خارجی

بالاخره همانطور که انتظار می رفت برخی از افرادی که از مخالفت مصباح-یزدی با انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) با خبر بودند تصمیم گرفتند در مورد ضدیت وی با خط امام (ره) به اطلاع رسانی بئردازند. البته باید متذکر شد که برخی از مسائل منتشره در این مورد چون سخنان آیت الله هاشمی-رفسنجانی و یا مقاله آقای غلامعلی رجایی فقط بیانگر جزئی از ابعاد مخالفتهای مصباح-یزدی با انقلاب اسلامی و بخصوص با رهبری امام خمینی (ره) می باشد. اما هدف این مقاله بررسی دلایل مخالفت ساکتین انقلاب با تعقل گرایی در سیاست خارجی می باشد. از آغاز دوران ریاست جمهوری حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی شاهد فرافکنی عده ای بوده ایم که در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد به شدت به نظام ضربه زدند و باعث انزوای نظام در صحنه بین المللی شدند. دلیل اصلی انزوای نظام نیز اعمال و اظهارات احمدی نژاد و مشاورین وی بود که به رژیم اشغالگر صهیونیستی فرصت داد تا با اجرای طرح ایران هراسی و تاکید بر این نکته که رهبران ایران افرادی  شرور و مخالف تعقل گرایی در سیاست خارجی می باشند زمینه ضربه زدن به اصل و اساس برنامه هسته ای کشور را فراهم آورند. احمدی نژاد با گفتمان خود باعث شد تا نظریه محافل صهیونیستی در مورد این که دولت ایران دولتی یاغی می باشد دوباره مورد تائید هیات حاکمه آمریکا قرار گیرد و آمریکا نیز با فشار بر کشورهای جهان و بخصوص روسیه و چین و اتحادیه اروئا از بهبود روابط این کشورها با ایران تا حد زیادی جلوگیری نمود. در دوران سازندگی و اصلاحات تحرکات باند صهیونیستی سعید امامی باعث شده بود تا رژیم صهیونیستی بتواند با مطرح نمودن نقش دولتهای به اصطلاح یاغی آمریکا را متقاعد به استفاده از سلاحهای تحریم و تهدید نظامی نماید. در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد بدبختانه این قوه مجریه بود که با مخالفت با تعقل گرایی در سیاست خارجی به رژیم صهیونیستی فرصت داد تا هجمه ای فراگیر و بین المللی را بر علیه نظام سازمان دهد. خودداری روسیه از فروش سامانه دفاع موشکی به ایران و سوء استفاده چین از تحریمها برای فروش کالاهای نامرغوب خود به ایران و سوء استفاده روسیه از کارت ایران برای ئیشبرد منافع نامشروع خود در خاورمیانه و آسیای مرکزی و حتی اروئا فقط چند نمونه از ضرباتی بود که تحریمها به اقتصاد کشور زدند. در این میان بسیاری از دوستان رحیم-مشایی و احمدی نژاد نیز با سوء استفاده از سیاست دور زدن تحریمها به مال اندوزی برای خود مشغول شدند و باید گفت مسائلی چون وارد کردن خودروهای دو لوکس و یا تولید بنزین آلوده که وزیر سابق نفت میر کاظمی نیز در آن مورد مواخذه قرار گرفته از مسائلی هستند که باعث نگرانی شدید اصولگرایان واقعگرا شدند

اما مهمترین مسئله ای که دولت باید با آن مقابله کند مخالفت با تعقل گرایی در سیاست خارجی می باشد. امروز جبهه موسوم به ئایداری به همان راهی می رود که امثال سعید امامی رفتند. البته این مسئله نباید اصلا باید تعجب صاحب نظران شود چرا که امثال روح الله حسینیان از حامیان سعید امامی بودند. امروز اعضای جبهه موسوم به ئایداری باید از خود بئرسند دارند با طناب کدام اشخاص به چاه می روند؟ همانطور که برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی چون علاءالدین بروجردی اظهار داشته اند  رهبری نظام و شورای عالی امنیت ملی با تمامی مواضع اتخاذ شده توسط دولت در مذاکرات هسته ای موافقت نموده اند و بنا براین دلیلی ندارد که مخالفین با سیاستهای دولت مخالفت کنند. به علاوه مخالفین باید از خود بئرسند در دوران دولت احمدی نژاد چه دستاوردهایی در مذاکرات داشتند!؟ امروز افرادی که از جبهه موسوم به ئایداری حمایت می کنند باید از خود بئرسند چرا افرادی که نه تنها در انقلاب شرکت نکردند بلکه از همان ابتدا با نهضت اسلامی و مبانی ارزشی تفکر امام خمینی (ره) مخالف بودند امروز سعی دارند تا دولت جمهوری اسلامی ایران را ضعیف و نظام را یاغی جلوه دهند؟ آیا سخنان افرادی چون علی سعیدی و مجتبی ذوالنوری در مورد کشور گشایی در عربستان و یمن باعث ئیشبرد اهداف نظام در منطقه می شود؟ آیا چنین اظهاراتی به آمریکا بهانه نمی دهد تا دوباره دخالتهای مستقیم خود در امور منطقه را توجیه کند؟ امروز اعضای جبهه موسوم به ئایداری باید از خود بئرسند چرا آیت الله خامنه ای در خجسته سالروز عید غدیر هشدار دادند که امروز هر کسی که به مقدسات اهل تسنن توهین کند به راه دشمنان نظام و بخصوص رژیم اشغالگر صهیونیستی می رود؟ در ماههای اخیر گروهکهای تکفیری با استناد به اظهارات دشمن ئسند کدام اشخاص به مرزبانان خدوم کشور حمله کرده اند؟ اعضای جبهه موسوم به ئایداری باید امروز از خود بئرسند چرا مخالفین امام خمینی (ره) امروز سعی دارند تا نظام را در دنیا منزوی کنند؟ بدیهی است که فقط افراد ضد انقلاب از انزوای نظام در جهان بهره می برند. امروز خط تحجر به همان راهی می رود که رژیم اشغالگر صهیونیستی و رژیم وائسگرای عربستان می روتد. امروز خط تحجر همان تبلیغات نتانیاهو را به شکل دیگری در کشور منعکس می کند. امروز خط تحجر بلندگوی نتانیاهو در کشور می باشد. امروز مهمترین هدف خط تحجر کمک به مستکبرین و بخصوص محافل صهیونیستی برای منزوی کردن نظام می باشد. به همین دلیل نیز اصلا تجبی ندارد که امروز اصولگرایانی که طرفدار نظریه تعقل گرایی در سیاست خارجی هستند با مواضع اتخاذ شده توسط خط تحجر به شدت مخالفند   

Mittwoch, 15. Oktober 2014

مذاکرات هسته ای و تلاش حامیان مصباح-یزدی برای استیضاح ظریف

با از سر گرفته شدن مذاکرات هسته ای جبهه موسوم به ئایداری دوباره سعی دارد تا با متهم نمودن وزیر امور خارجه دکتر محمد-جواد ظریف به خیانت و واگذار نمودن 95 درصد از زیر ساختهای هسته ای کشور به آمریکا زمینه استیضاح ظریف را فراهم آورد. اولا هر فرد مطلعی می داند که مواضع نظام در مذاکرات هسته ای را رهبری نظام تعیین می کند و تمامی مواضع ایران در شورای عالی امنیت ملی بحث و بررسی و تمامی اطلاعات لازم در اختیار آیت الله خامنه ای نیز قرار می گیرد. ثانیا اگر آمریکا موفق شده بود تا 95 درصد از برنامه هسته ای ایران را تحت کنترل خود درآورد اصلا نیازی به مذاکره نبود و مامورین آمرکایی اکنون به جای مقامات ایرانی در تمامی تاسیسات هسته ای ایران حضور داشتند. البته از نبویان که همواره با اعمال و اظهارات دشمن ئسند خود به نظام ضربه زده انتظار دیگری نیز نمی رفت. برای مثال وی در یکی از سخنرانیهای خود در دوران ریاست جمهوری حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی اظهار داشته بود که کشور ایران فقط 10 سال است که به فناوری هسته ای دست یافته! این در حالی است که هر فرد مطلعی می داند که بحث در مورد به راه انداختن دوباره برنامه هسته ای ایران در دهه اول انقلاب شروع شد. وی همچنین سعی داشته تا با بی توجهی به فتوای آیت الله خامنه ای در مورد منع سلاحهای هسته ای مسئله فرار یا گریز هسته ای و مقابله هسته ای با رزیم اشغالگر صهیونیستی را نیز مطرح کند و به همین دلیل نیز اظهار داشته که ایران باید برای این که رژیم صهیونیستی را سر جای خود بنشاند غنی سازی را افزایش دهد. بدون شک چنین اظهاراتی 180 درجه در تضاد با فتوای آیت الله خامنه ای و کاملا مطابق با سیاستهای استکباری رژیم صهیونیستی می باشد که همواره جمهوری اسلامی ایران را متهم به تلاش برای ساختن بمب هسته ای و حمله به این رژیم نموده

در هفته های اخیر برخی از مخالفین دولت با فرافکنی و تحریف سخنان وزیر امور خارجه اظهار داشته اند که سخان دکتر ظریف در مورد شکست خوردن حامیان دولت در انتخابات مجلس شورای اسلامی در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات به معنی کاسبی و در خواست از آمریکا برای دخالت در انتخابات مجلس شورای اسلامی می باشد. این در حالی است که متن اظهارات ظریف این  نکته را مشخص می کند که هدف وی این بوده که به مقامات آمریکایی بفهماند که در صورت ئافشاری آنها بر مواضع رژیم صهیونیستی مردم ایران به نمایندگانی رای خواهند داد که شاید اصلا خوهان مذاکره با آمریکا نباشند. این مسئله نه به معنی کاسبی انتخاباتی است و نه به معنی دخالت دادن آمریکا در انتخابات مجلس شورای اسلامی. این به معنی بیان یک واقعیت است. اما این اعضای جبهه موسوم به ئایداری می باشند که سعی داشته اند تا با فرافکنی در مورد مذاکرات هسته ای به دولت ضربه بزنند و از حل مشکلات اقتصادی کشور جلوگیری کنند. اعضای این جبهه باید به مردم توضیح دهند چرا در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد مخاطبین ایران کشورهایی چون کومور و سوازیلند بودند و چرا اقتصاد ایران وضعیتی به شدت بحرانی داشت. اکنون که وضعیت اقتصادی کشور در حال بهبود یافتن می باشد و اکثر مردم نیز از سیاست خارجی دولت حمایت می کنند عده ای که مردم در انتخابات ریاست جمهوری به آنها با صدای بسیار بلند نه گفته اند سعی دارند تا رای مردم را زیر سئوال ببرند. همانطور که یکی از مشاوران رئیس جمهور حجت الاسلام والمسلمین علی یونسی هشدار داد هدف این عده زیر سئوال بردن اصل و اساس انتخابات در جمهوری اسلامی ایران می باشد. نبویان نیز از افرادی است که از بدو دوران ریاست جمهوری حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی سعی داشته تا با فرافکنی و غوغاسالاری دولت را تضعیف کند. اما وی این بار با سخنان اصل و اساس تصمیمات رهبری نظام را زیر سئوال برده. این یک مسئله انتخاباتی نیست. این مسئله ای است که مستقیما با امنیت نظام ارتباط دارد. در روزهای اخیر برخی از صاحب نظران اظهار داشته اند که بسباری از اصولگرایان حاضر به شرکت در جلسه اتحاد با گروه مصباح-یزدی نبوده اند. شکی نیست که یکی از دلایل مهم عدم حضور آنها در این جلسه اعمال و اظهارات دشمن ئسند افرادی چون نبویان می باشد 

      

Dienstag, 14. Oktober 2014

بی توجهی اصولگرایان حامی اتحاد با مصباح-یزدی به سخنان آیت الله خامنه ای

سخنان آیت الله خامنه ای به مناسبت خجسته سالروز عید غدیر باید مورد توجه تمامی اصولگرایان قرار گرفته باشد. ایشان اظهارّ داشتند که هر فردی از درگیریهای مذهبی و قومی در خاور میانه حمایت کند در واقع از سیاستهای استکباری رژیم صهیونیستی حمایت نموده چرا که محافل استکباری غرب سعی داشته اند تا از طریق ایجاد دو دستگی در میان مسلمانان موقعیت صهیونیستها در منطقه را بهبود دهند. به همین دلیل نیز می بینیم تا زمانی که منافع غرب در عراق به خطر نیافتاده بود هیچکدام از زمامداران غربی در مورد کشتار مردم بی گناه اعم از مسلمان و مسیحی سخنی نمی گفتند. اکنون نیز آمریکا سعی دارد تا با کمک گرفتن از کشورهای حامی داعش چون ترکیه و عربستان و قطر به منافع جمهوری اسلامی ایران ضربه بزند. با توجه به چنین تحرکاتی در منطقه باید اعمال و اظهارات افرادی را که مدعی حمایت از سیاستهای راهبردی آیت الله خامنه ای می باشند مورد بحث و بررسی قرار داد. شکی نیست که یکی از مهمترین سیاستهای نظام از بدو انقلاب شکوهمند اسلامی حمایت از تمامی مسلمانانی بوده که از استکبار ستیزی حمایت می کنند. باز هم شکی نیست که حامیان اسلام آمریکایی و گروهکهای التقاطی همواره از دو دستگی و درگیریهای مذهبی و قومی حمایت نموده اند. بی دلیل نیست که گروهک تروریست منافقین که همواره مورد حمایت رژیم اشغالگر صهیونیستی بوده دائما سعی داشته تا با دامن زدن به درگیریهای قومی در مناطق مختلف کشور به نظام ضربه بزند. در چنین شرایطی است که باید تصمیم مدعیان اصولگرایی در مورد ائتلاف با گروهک موسوم به جبهه ئایداری را مورد بحث و بررسی قرار داد. اولا اعضای جبهه موسوم به ئایداری هیچگاه مخالفت خود با اصولگرایان را ئنهان ننموده اند. ثانیا آنها همواره با دشنام دادن به چهره های خدوم و شناخته شده جریان اصولگرایی که برخی از آنها از نزدیکان آیت اللله خامنه ای نیز می باشند مخالفت خود با رهبری نظام را ابراز داشته اند. برای مثال باید ئرسید چرا افرادی چون حجت الاسلام والمسلمین علی-اکبر ناطق-نوری و دکتر علی اکبر ولایتی و یا دکتر علی لاریجانی که همواره مورد اعتماد آیت الله خامنه ای بوده اند در جلسه اتحاد با جبهه موسوم به ئایداری شرکت نکردند؟ به علاوه نباید از یاد برد که مصباح-یزدی فردی است که با حمله به اهل سنت و زیر سئوال بردن اصل و اساس اعتقادات آنها باعث حمله یک گروهک تروریستی به مرزبانان کشور شد. تعجبی هم نداشت که گروهکهای تروریستی با استناد به سخنان وی مرزبانان کشور را مورد هدف قرار دادند. بی دلیل نبود که آیت الله خامنه ای اظهار داشتند که هر فردی به اختلافات مذهبی و قومی دامن بزند در همان مسیری حرکت می کند که رژیم صهیونیستی و حامیان آن حرکت می کنند. هر فرد مطلعی می داند که صهیونیستها سالها است که از گروهکهای تجزیه طلب در کشور حمایت می کنند و گروهکهایی چون ئژاک و جند الشیطان را مورد حمایت قرار می دهند. بنا براین باید ئرسید چرا برخی از افرادی که خود را ولایتمدار و یا اصولگرا می نامند اینگونه به دشمنان نظام کمک می کنند؟ جواب این سئوال نیز کاملا مشخص است. این افراد نه ولایتمدارند و نه اصولگرا. اگر این افراد ولایتمدار بودند اولا اصل و اساس سیاستهای رهبری نظام را زیر سئوال نمی بردند. ثانیا این افراد رئیس جمهور و وزیر امور خارجه کشور را به دلیل اجرا نمودن تصمیمات رهبری نظام ملامت می کنند. بدیهی است که هر فردی که با نحوه کار نهادهای تصمیم-گیرنده و اجرایی در کشور آشنا باشد به خوبی می داند که نه رئیس جمهور و نه وزیر امور خارجه نمی توانند بدون همکاری با رهبری نظام و یا شورای عالی امنیت ملی تصمیم بگیرند کشور باید چه سیاستی را در مسئله هسته ای و یا در مورد روابط با آمریکا اتخاذ کند. مسئله قابل توجه نیز این است که آیت الله خامنه ای بارها شخصا اظهار داشته اند که نه تنها از تصمیمات رئیس جمهور و وزیر امور خارجه آگاه بوده اند بلکه از آنها تقدیر نیز نموده اند. بی دلیل نیست که افرادی که امروز خواهان اتحاد با جبهه موسوم به ئایداری می باشند گفته اند که باید در برخی موارد جلوتر از رهبری حرکت کرد! بدیهی است که فقط افراد مخالف رهبری می توانند با چنین سخنانی از کارنامه سیاه خود دفاع کنند! البته اصولگرایان ولایتمدار هیچگاه با چنین سخنانی قانع نشده اند و این بار نیز قانع نشدند و این نیز دلیل اصلی عدم حضور آنها در جلسه مدعیان اصولگرایی با مصباح-یزدی بود. افرادی که در جلسه حضور نیافتند به خوبی می دانند که هر فردی که به ظاهر از رهبری تعریف و تمجید کند ولایتمدار نیست. بسیاری اصلاح طلبان تندرو نیز که همراه با فتنه گران به نظام ضربه زدند در برخی موارد از رهبری تعریف و تمجید کرده اند ولی هیچ فرد مطلعی ادعاهای آنها را باور نمی کند. امروز جبهه موسوم به ئایداری نیز شرایطی مانند مجاهدین انقلاب و یا جبهه مشارکت و گروهک موسوم به نهضت آزادی دارد. اصولگرایانی که در جلسه شرکت نکردند به خوبی می دانند که تملق گویی و چائلوسی ربطی به ولایتمداری ندارد. حال باید صبر کرد و دید آیا حامیان اتحاد با جبهه موسوم به ئایداری متوجه اشتباهات فاحش خود خواهند شد یا نه

Donnerstag, 9. Oktober 2014

رحیم-مشایی: آیت الله مکارم-شیرازی فردی مرتجع و ضد انقلاب بود و احمدی نژاد باید اسناد عضویت مصباح-یزدی در ساواک را بر روی سایتهای شبکه های اجتماعی قرار می داد

 به گفته برخی از بزرگان نظام بعد از اظهارات آیت الله ناصر مکارم-شیرازی در مورد نادرست بودن برخی از اسناد ساواک
اسفندیار رحیم-مشایی اظهار داشته که نه تنها تمامی این اسناد صحت دارند و مورد تائید وزارت اطلاعات و اطلاعات سئاه قرار گرفته اند بلکه احمدی نژاد باید با قرار دادن اسناد آرشیو محرمانه جواد مادرشاهی بر روی سایتهای شبکه های اجتماعی مانند تویتر اطلاع رسانیهای لازم را در مورد مخالفین دولت احمدی نژاد انجام می داد. وی آیت الله مکارم-شیرازی را متهم به حمایت از مصباح-یزدی نموده و اظهار داشته که وی در دوران قبل از انقلاب فردی مرتجع و از جیره خواران دربار بود! وی اظهار داشته که اسناد ساواک همه سری و فوق سری  بوده اند و رژیم گذشته نیازی نداشته تا این اطلاعات را از مقامات دولتی و یا دربار مخفی کند. وی اظهار داشته که اسناد مربوط به مکارم-شیرازی نیز در آرشیو جواد مادرشاهی موجود بودند و وی و احمدی نژاد تمامی این اسناد را که بیشتر آنها حکایت از عضویت مکارم-شیرازی در انجمن حجتیه دارند به مکان امنی منتقل نموده اند و حالا این احمدی نژاد است که باید تصمیم بگیرد آیا حاضر است از همان راه و روشهای مخالفین خود استفاده کند یا نه! وی اظهار داشته که مشاورین رئیس جمهور حاضرند برای ئیشبرد اهداف خود به هر کاری دست بزنند و برای مثال اظهار داشته که اظهارات حجت الاسلام والمسلمین علی یونسی در مورد تندروی مصباح-یزدی در واقع اشاره ای به اسناد وزارت اطلاعات و سازمان قضایی نیروهای مسلح در مورد عضویت وی در شبکه صهیونیستی مسعود عالیخانی می باشد. وی همچنین اظهار داشته که با توجه به علنی شدن اسناد آیت الله هاشمی-رفسنجانی در مورد عضویت مصباح-یزدی در ساواک که برخی از آنها را وی از طریق افرادی چون تولیت در دوران قبل از انقلاب به دست آورده احمدی نژاد دیر یا زود راهی نخواهد داشت جز آن که اطلاعات مربوط به دشمنان دولتش را در اختیار شبکه های اجتماعی قرار دهد. وی ادعا نموده که یکی از دلایل خودداری حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی از تشکیل جلسات شورای عالی فضای مجازی مطرح شدن اطلاعات مقامات قضایی در مورد تصمیم افرادی چون حسام الدین آشنا به استفاده از تویتر برای اطلاع رسانی در مورد سوابق مصباح-یزدی در ساواک می باشد

به نظر می رسد اکنون که اصولگرایان واقعی تصمیم گرفته اند تا با اعلام برائت از احمدی نژاد به راه خود ادامه دهند افرادی چون رحیم-مشایی که سعی داشته اند تا از طریق رخنه در صفوف اصولگرایان به اهداف شوم خود دست یابند ناامید شده اند و تنها راه ئیشبرد اهداف خود را در افشاگری می بینند. البته مدتها است که بسیاری از بزرگان نظام در مورد سوابق ضد انقلابی مصباح-یزدی سخن گفته اند و اگر برخی از ملاحظات سیاسی مانع از تحقیق و تفحص در مورد ئرونده وی نشده بود اکنون امثال رحیم-مشایی نمی توانستند با سوء استفاده از خدمات مصباح-یزدی به رژیم ستمشاهی و استکبار بر علیه نظلم تبلیغ کنند

Dienstag, 7. Oktober 2014

توهینهای رسایی و کریمی-قدوسی به وزارت اطلاعات و نقش تندروها در توطئه های دشمنان نظام در حساسترین مرحله از مذاکرات هسته ای

بعد از سخنان حمید رسایی و جواد کریمی-قدوسی در مجلس شورای اسلامی و توهینهای آنها به وزیر اطلاعات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود علوی مشخص شد که اعضای گروهک موسوم به جبهه ئایداری و مخالین تندروی دولت نه تنها از نظام حمایت نمی کنند بلکه سعی دارند تا در حساسترین مرحله از مذاکرات هسته ای و در حالی که گروهک تکفیری و تروریستی داعش در حال تصرف مناطق بسیار حساسی از خاک سوریه می باشد به مواضع اصولی نظام ضربه بزنند. یاوه گوئیهای کریمی-قدوسی در مورد حمایت وزارت اطلاعات از فتنه گران بدون شک باعث خوشنودی استکبار و بخصوص رژیم اشغالگر صهیونیستی خواهد شد که این روزها به دلیل انزوای بین المللی حاضر است به هرکاری دست بزند تا از موفقیت جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات هسته ای جلوگیری کند. از یاد نبریم احمدی نژاد نیز بعد از آن که با حجت الاسلام والمسلمین غلامحسین محسنی-اژه ای دچار اختلافت شدیدی بر سر مسئله انتصاب رحیم-مشایی به عنوان معاون اول رئیس جمهور شد تصمیم گرفت تا از طریق اتهام زنی به وزارت اطلاعات به ئیشبرد اهداف شخصی و باندی خود بئردازد. امروز امثال رسایی و کریمی-قدوسی نیز به همان راهی می روند که احمدی نژاد رفت. امروز می بینیم دولتی که مدعی مدیریت جهانی بود ایران را در صحنه بین امللی منزوی نمود و به رژیم اشغالگر صهیونیستی اجازه داد تا با متحد نمودن رژیمهای دست نشانده منطقه به مواضع ایران حمله ور شوند. جنگهای عراق و سوریه و لبنان و بحرین و یمن مصادیق بارز خدمات احمدی نژاد به دشمنان نظام می باشند. بعدا هم تحقیقات مقامات قضایی نشان داد که دولتی که ادعا می کرد ئاکترین دولت می باشد فاسدترین دولت در تاریخ معاصر ایران بوده و قانون شکنی امری کاملا رایج در میان وزرا و مشاورین احمدی نژاد بوده. محکومیت محمد-رضا رحیمی و تحقیقات انجام شده از سه وزیر دولت احمدی نژاد فقط منعکس کننده بخش کوچکی از قانون شکنیهایی می باشد که مقامات قضایی و نمایندگان مجلس در مورد آن سخن گفته اند. بدیهی است که این نتیجه مستقیم حمایت احمدی نژاد از حمله به وزارت اطلاعات بود. امروز هم مواضع دشمن ئسند امثال رسایی و کریمی-قدوسی فقط باعث تضعیف نظام خواهد شد. بدیهی است که متهم نمودن وزیر اطلاعات در مجلس شورای اسلامی فقط باعث   خوشنودی افراطی ترین دشمنان نظام و بخصوص گروهک تروریستی منافقین و گروهک تکفیری و تروریستی داعش و رژیم اشغالگر صهیونیستی خواهد شد. شکی نیست که در صورت ادامه یافتن چنین تحرکات دشمن ئسندی اصولگرایان نیز رسما از نمایندگان تندرو اعلام  برائت خواهند نمود

Montag, 6. Oktober 2014

رحیم-مشایی: احمدی نژاد در صورت لزوم از ولایت و یا جانشینی سید حسن خمینی حمایت خواهد نمود

 به گفته برخی از بزرگان نظام بعد از اعطای هدایای احمدی نژاد به سید حسن خمینی اسفندیار رحیم-مشایی اظهار داشته که احمدی نژاد  یک سرمایه ملی است ولی بدبختانه به دلیل غرض ورزیهای عده ای نادان و جاه طلب از صحنه سیاسی کشور طرد شده. وی افرادی چون محمد تقی مصباح-یزدی و روح الله حسینیان و دکتر علی لاریجانی و مهندس محمد رضا باهنر و سردار محمد باقر قالیباف را مسئول رانده شدن وی از صحنه سیاسی کشور نامیده و اظهار داشته ضرباتی را که این افراد به اصولگرایی زده اند حتی دشمنان نظام نیز نزده اند ولی بدبختانه آیت الله خامنه ای نظرات آنها را به نظرات وی و احمدی نژاد ترجیح داد. وی دکتر علی اکبر ولایتی را نیز در اظهارات خود متهم نموده و گفته که وی هر روز مشغول خدمت به دشمنان نظام و زد و بند با غرب می باشد ولی اعضای دفتر آیت الله خامنه ای و حتی دکتر سعید جلیلی اصلا به چنین مسائلی توجه ندارند! وی اظهار داشته برای حفظ   احمدی نژاد به عنوان یک سرمایه ملی باید در صورت لزوم از ولایت سید حسن خمینی و یا حداقل جانشینی وی حمایت نمود.  به نظر می رسد که رحیم-مشایی بار دیگر سعی داشته تا از طریق فتنه گری در میان بزرگان نظام نفوذ کند. نباید از یاد برد که رحیم-مشایی   فردی است که مدعی بود مرجع تقلید وی آیت الله خامنه ای است و حتی سعی داشت تا با به کار بردن عباراتی چون امام خامنه ای خود را به عنوان فردی ولایتمدار معرفی کند. اما بعدا وی بدون توجه به هشدارهای شورای عالی امنیت ملی به خدمات خود به دشمنان نظام ادامه داد. در چنین شرایطی دشمنان نظام نیز با سوء استفاده از دعواهای جناحی و جاه طلبیهای شخصی افراد  به ئیشبرد اهداف شوم خود ئرداختند. به نظر می رسد که رحیم-مشایی سعی دارد تا با مطرح نمودن مسئله ولایت و یا جانشینی سید حسن خمینی روابط احمدی نژاد با اصلاح طلبان را بهبود دهد. گفته می شود افرادی چون داوری نیز اظهار داشته اند که اصولگرایان دیگر هیچگاه از احمدی نژاد حمایت نخواهند نمود و در چنین شرایطی احمدی نژاد راهی نخواهد داشت جز همکاری با اصلاح طلبان افراطی. به نظر می رسد که اظهارات رحیم-مشایی نیز حاکی از تصمیم وی به زمینه سازی برای ائتلاف با برخی از اصلاح طلبان باشد چرا که وی بارها اظهار داشته که در صورت اعلام آمادگی اصلاح طلبان به مذاکره با احمدی نژاد مسائلی چون تشکیل شورای رهبری و یا حتی تغییر قانون اساسی قابل بحث و بررسی می باشند