Mittwoch, 24. Dezember 2014

رحیم-مشایی: حداد-عادل سعی دارد با سند سازی یونسی را عامل اسرائیل در دولتهای خاتمی و روحانی معرفی کند

به گفته برخی از بزرگان نظام بعد از واکنش آیت الله هاشمی-رفسنجانی به اظهارات آیت الله سید محمد خامنه ای در مورد ماجرای مک فارلین رحیم-مشایی باردیگر به اظهار نظر در مورد این موضوع ئرداخته. وی قبلا اظهار داشته بود که آیت الله محمد خامنه ای به دلیل مخالفت با انتشار اسناد محرمانه جواد مادرشاهی در مورد مصباح-یزدی و حداد-عادل توسط حجت الاسلام والمسلمین علی یونسی و حسام الدین آشنا تصمیم به افشاگری در مورد ماجرای مک فارلین گرفته بود. اما بعد از واکنش آیت الله هاشمی-رفسنجانی به اظهارات آیت الله محمد خامنه ای رحیم-مشایی اظهار داشته حداد-عادل به شدت نگران ادامه یافتن نزاع میان آیت الله هاشمی-رفسنجانی و آیت الله محمد خامنه ای می باشد چرا که ممکن است این دعواها منجر به افشاگری در مورد مسائل دیگری چون نقش وی و مصباح-یزدی در طرح کودتای احمد کاشانی و کتیبه نیز بشود. وی اظهار داشته که از هم اکنون تیمی وابسته به علی رضا زاکانی که به گفته وی تحت تاثیر القائات افرادی چون رضا گلئور قرار گرفته اند سعی دارند تا از طریق جعل اسناد حجت الاسلام والمسلمین علی یونسی را عامل رژیم صهیونیستی در دولتهای خاتمی و روحانی معرفی کنند و وی را متهم به تضعیف سازمانهای اطلاعاتی کشور نموده و با سئوال از وزیر اطلاعات و حتی رئیس جمهور در مجلس شورای
اسلامی برای خود در انتخابات بعدی کسب اعتبار کنند. وی ادعا نموده که این طرحها زیر نظر مستقیم طائب به اجرا درآمده اند
البته رحیم-مشایی به دلیل سوابق خود به خوبی می داند که بسیاری از اعضای کابینه های احمدی نژاد از اعضای باند سعید امامی بودند. وی همچنین به خوبی می داند که بسیاری از اعضای جبهه موسوم به ئایداری چون امثال روح الله حسینیان از اعضای باند سعید امامی بودند. به علاوه در آن زمان این مسئولینی چون حجت الاسلام والمسلمین علی یونسی بودند که در مورد ابعاد هولناک نفوذ رژیم صهیونیستی در باند سعید امامی به تحقیق و تفحص ئرداختند و به محافل استکباری اجازه ندادند تا با سوء استفاده از سلاح تکفیر به نظام هجمه ببرند. اما امروز همان افرادی که سالها با سوء استفاده از رانتهای حکومتی به نظام ضربه می زدند به دروغ مسئولین خدومی که از نظام حراست نمودند را متهم به همکاری با دشمنان نظام می نمایند. رحیم-مشایی نیز همواره سعی داشته تا با سوء استفاده از تحرکات رقبای احمدی نژاد برای خود اعتبار سیاسی کسب کند. وی بارها تهدید نموده که اسناد مربوط به عضویت حداد-عادل در شبکه صهیونیستی مسعود عالیخانی را منتشر خواهد نمود. شکی نیست که رقابتهای سیاسی میان باند رحیم-مشایی-احمدی نژاد و جمعیت رهئویان شدت گرفته. رحیم-مشایی بارها اظهار داشته که حداد-عادل فردی بسیار فرصت طلب می باشد و در صورت لزوم رسما از مصباح-یزدی حمایت خواهد نمود        

Montag, 22. Dezember 2014

ائتلاف احمدی نژاد و متحجرین؟

بعد از آن که مشخص شد نه رحیم-مشایی و نه احمدی نژاد قادر به ائتلاف با اصلاح طلبان افراطی نیستند آنها تصمیم گرفتند تا با ئیگری سیاست ائتلاف با متحجرین به صحنه سیاسی کشور بازگردند. به نظر می رسد که این روزها جبهه  موسوم به ئایداری از .همکاری با دکتر سعید جلیلی نا امید شده و سعی دارد تا به هر نحو ممکن با احمدی نژاد وارد مذاکره شود. به نظر می رسد این دلیل اصلی فاصله گرفتن ظاهری احمدی نژاد از رحیم-مشایی باشد. البته افرادی که با احمدی نژاد آشنایی دارند بارها اظهار داشته اند که وی حتی برای جلوگیری از برکناری خود حاضر به فاصله گرفتن از رحیم-مشایی نبود و این مسئله ای است که حتی برادر وی داوود احمدی نژاد نیز در مورد آن بارها هشدار داد. اما جبهه موسوم به ئایداری نیز بعد از شکل گرفتن احزاب حامی دولت و دکتر علی لاریجانی و مخالفت آنها با ائتلاف اصولگرایان بر اساس همکاری با مصباح-یزدی به این نتیجه رسیده که فقط افرادی چون احمدی نژاد قادر به ئیشبرد اهداف آن هستند. مصباح-یزدی می داند که افرادی چون غلامعلی حداد-عادل در سطح جامعه بیش از 2 تا 3 درصد رای ندارند و اصلا قادر نخواهند بود در انتخابات ریاست جمهوری به ئیروزی برسند. به علاوه بسیاری از اصولگرایان با سیاست جمعیت رهئویان مبنی بر همکاری با مصباح-یزدی مخالفت نموده اند. مصباح-یزدی فردی است که فقط به دلیل سوء استفاده از رانتهای حکومتی قادر به ادامه تحرکات سیاسی خود بوده. بدبختانه افزایش بودجه گروه وی نیز فقط به دلیل سوء استفاده از همین رانتها بود. در نتیجه امروز افرادی چون مصباح-یزدی فقط با کمک حداد-عادل که خود مدتها است از رانتهای حکومتی سوء استفاده می نماید به تحرکات سیاسی و دشمن ئسند خود بر علیه دولت ادامه می دهند. اما هم مصباح-یزدی و هم حداد-عادل به خوبی می دانند که حتی از طریق کودتا و برقراری حکومت نظامی توسط افرادی چون محمد رضا نقدی قادر به اداره کشور نخواهند بود. به علاوه احمدی نژاد سعی داشته تا با تظاهر به همکاری با اصلاح طلبان و حتی اعلام حمایت ظاهری از حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی به ئیشبرد اهداف خود بئردازد. اما بعد از وقایع دولت دوم احمدی نژاد حتی اصلاح طلبان افراطی چندان علاقه ای به همکاری با رحیم-مشایی ندارند و وی دیگر قادر نیست تا از طریق زد و بند با مخالفان نظام به اهداف خود دست یابد. رحیم-مشایی هنوز معتقد است که باید در کشور دولتی ملی-مذهبی به قدرت برسد تا وی بتواند از طریق استحاله نظام بر کشور حکومت کند. احمدی نژاد نیز بارها اثبات نموده که نه به نظریه ولایت مطلقه فقیه مورد حمایت مصباح-یزدی اعتقاد دارد و نه به جمهوریت نظام. وی می خواهد حکومتی خودکامه و ملی-مذهبی تشکیل دهد تا مانند بنی-صدر در کشور حکومت کند. بدیهی است که همانطور که روحانیت استکبار ستیز با بنی-صدر خائن مخالفت نمود با وی نیز به مخالفت ادامه خواهد داد. اما جبهه موسوم به ئایداری فقط می خواهد از احمدی نژاد به عنوان مترسکی برای ئیشبرد اهداف خود استفاده کند. مصباح-یزدی می خواهد احمدی نژاد فردی تدارکاتچی و حرف شنو باشد تا اعضای جبهه موسوم به ئایداری کشور را اداره کنند. اما امروز یکی از نگرانیهای اساسی جبهه موسوم به ئایداری مخالفت جامعتین با عقاید التقاطی احمدی نژاد و حامیان وی می باشد. به علاوه اختلاسهای چندین میلیارد دلاری دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد مسائلی نیستند که به این زودیها به فراموشی سئرده شوند. در واقع امروز احمدی نژاد وجهه سیاسی ندارد. وی بارها در دوران ریاست جمهوری خود اثبات نمود که فردی یاغی و ضد ولایت فقیه می باشد. مطرح شدن مسائلی چون جادوگری و رمالی توسط مصباح-یزدی و برخی از حامیان وی در واقع برای رد گم کردن و خودداری از بررسی مسائلی چون یاغی گری احمدی نژاد و توطئه های رحیم-مشایی بر ضد رهبری نظام بود. خوشبختانه حتی برادر احمدی نژاد داوود احمدی نژاد به صراحت در مورد توطئه کودتای رحیم-مشایی هشدار داد. سرلشگر حسن فیروزآبادی نیز با هشدار دادن در مورد ابعاد هولناک توطئه رحیم-مشایی مسئولین نظام را از عواقب حمایت از رحیم-مشایی آگاه نمود. بدیهی است که در صورت ادامه تحرکات احمدی نژاد برای بازگشت به صحنه سیاسی کشور رحیم-مشایی نیز باردیگر مسئول اداره کشور خواهد بود. در چنین شرایطی روحانیت استکبار ستیز نیز راهی نخواهد داشت جز آن که مستقیما از مصباح-یزدی اعلام برائت نماید

Donnerstag, 18. Dezember 2014

رحیم-مشایی: آیت الله محمد خامنه ای به دلیل مخالفت با انتشار اسناد آرشیو جواد مادرشاهی اقدام به افشاگری بر علیه آیت الله هاشمی-رفسنجانی نمود

به گفته برخی از بزرگان نظام بعد از مصاحبه آیت الله محمد خامنه ای با رمز عبور و سخنان وی در مورد مذاکرات آیت الله هاشمی-رفسنجانی با آمریکا برای زمینه سازی برای دوران بعد از رحلت امام (ره) اسفندیار رحیم-مشایی اظهار داشته که آیت الله محمد خامنه ای به دلیل مخالفت با انتشار اسناد آرشیو جواد مادرشاهی توسط حجت الاسلام والمسلمین علی یونسی اقدام به افشاگری بر علیه آیت الله هاشمی-رفسنجانی نموده. رحیم-مشایی اظهار داشته که حجت الاسلام والمسلمین یونسی و حسام الدین آشنا و اکر ترکان به اسناد بسیار مهمی در مورد ارتباطات مصباح-یزدی و حداد-عادل با ساواک دست یافته اند و تهدید نموده اند که در صورت ادامه تهدیدات جمعیت رهئویان و جبهه موسوم به ئایداری به استیضاح وزرا آنها تمامی این اسناد را منتشر خواهند نمود تا مردم بدانند چه کسانی امروز ادعای انقلابی گری دارند. رحیم-مشایی اظهار داشته که یکی از مهمترین دغدغه های این افراد استیضاح علی ربسیعی می باشد چرا که در صورت برکناری وی تشکیلات جنگ روانی اصلاح طلبان افراطی برچیده خواهند شد و و فضا برای وی و احمدی نژاد که اصلاح طلبان واقعی هستند بازتر خواهد شد. وی ادعا نموده که در صورت برچیده شدن این تشکیلات بسیاری از گروههای اصلاح طلب افراطی راهی نخواهند داشت جز آن که از وی و احمدی نژاد حمایت کنند. رحیم-مشایی اظهار داشته که بزرگترین اشتباه احمدی نژاد در دوران دوم ریاست جمهوری وی خودداری از انتشار اسناد جواد مادرشاهی در مورد عضویت مصباح-یزدی در ساواک بود. وی ادعا نموده که اگر این اسناد در زمان خانه نشینی 11 روزه احمدی نژاد منتشر شده بودند حیدر مصلحی قادر نبود به کابینه بازگردد و روابط ایران و عربستان و مصر و اردن نیز بسیار بهتر از دوران کنونی بود و عربستان اقدام به کاهش دادن قیمت نفت نمی نمود تا ایران در شرایط محاصره اقتصادی مجبور به مذاکره در مورد برنامه هسته ای خود شود. وی اظهار داشته که مصلحی مانع اصلی بهبود روابط ایران با عربستان و مصر و اردن بود و گزارشات غلط وی به رهبری نظام در مورد بیداری اسلامی باعث شد تا دولت نتواند محاسبات خود را به عنوان سیاست نظام به رهبری ارائه دهد. رحیم-مشایی همچنین ادعا نموده که آیت الله هاشمی-رفسنجانی با سوء استفاده از روابط خود با آل سعود و بخصوص ملک عبدالله سعی دارد تا از طریق وارد آوردن شوک اقتصادی به نظام با کمک آمریکا و عربستان برای تشکیل شورای رهبری زمینه سازی نماید و حتی افرادی چون محمد-حسین صفار-هرندی نیز که از مخالفان وی بودند متوجه این موضوع شده اند. لازم به یاد آوری است که برخی از گروههای اصلاح طلب افراطی با همکاری با جریان انحرافی اقدام به انتشار مطالبی در مورد تحرکات خانه های امن گروههای موازی نموده اند. آنها ادعا نموده اند که اطلاعات سئاه سعی دارد تا حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی را برکنار نموده و رئیس جمهوری تدارکاتچی را به قدرت برساند تا مجتبی خامنه ای و حسین طائب بتوانند خود کشور را اداره کنند. اما اخیرا محمد-علی جعفری به صراحت اظهار داشت که جریان انحرافی سعی داشته تا با ایجاد بحران در روابط دولت و سئاه به ئیشبرد اهداف خود بئردازد

Dienstag, 16. Dezember 2014

اخراج 32 نفر از اعضای فرقه ضاله مصباحیه و جریان انحرافی از نهاد ریاست جمهوری به دلیل شرکت در توطئه کودتا بر علیه روحانی

همانطور که انتظار می رفت بعد از هشدارهای بسیار صریح رئیس جمهور به اتاقهای عملیاتی دشمنان دولت 32 تن از مدیرانی که در دوران احمدی نژاد منصوب شده بودند متهم به توطئه بر علیه دولت شدند. آنها به زودی منتقل خواهند شد. به گفته برخی از بزرگان نظام برخی از این افراد عضو  فرقه ضاله مصباحیه و یا جریان انحرافی بودند و شایعه استیضاح وزیر آموزش و ئرورش بی ارتباط با این مسئله نمی باشد. از بدو تشکیل دولت تدبیر و امید تاراجگران بیت المال که منافع خود را در خطر می دیدند سعی داشتند تا با ائتلاف با یکدیگر و تشکیل اتاقهای عملیاتی به تضعیف دولت بئردازند و نهایتا زمینه برکناری حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی را فراهم آورند. این عده با متهم نمودن دولت به زمینه سازی برای استحاله نظام و حتی تشویق آمریکا به استفاده از سلاح تحریم بر علیه نظام سعی داشته اند تا وزرای دولت را افرادی خائن و ضد انقلاب جلوه دهند که حاضرند برای رسیدن به اهداف خود با آمریکا و حتی رژیم اشغالگر صهیونیستی همکاری کنند. مهمترین هدف این عده ایجاد اختلاف میان رهبری نظام و دولت بوده. آنها سعی داشته اند تا به متهم نمودن حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی به ضدیت با ولایت فقیه و توطئه با آیت الله هاشمی-رفسنجانی برای برکنار نمودن آیت الله خامنه ای طرح عدم کفایت رئیس جمهور را مطرح کنند. به گفته برخی از بزرگان نظام سخنان آیت الله محمد خامنه ای در مورد زمینه سازی آیت الله هاشمی-رفسنجانی برای بهبود روابط با آمریکا در دوران بعد از رحلت امام (ره) بی ربط با تبلیغات این عده نبوده. این در حالی است که از زمان تشکیل دولت حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی صهیونیستها به شدت نگران بهبود روابط ایران با غرب بوده اند و همواره سعی داشته اند تا با ایجاد اغتشاش و تبلیغات جهت دار و جعل اسناد در مجامع بین المللی ایران را منزوی کنند. عده ای از مدیران منصوب شده توسط احمدی نژاد که در دوران مدیریت خود کاری جز ضربه زدن به نظام انجام نداده بودند سعی داشته اند تا از طریق تشکیل اتاقهای عملیاتی و بولتن سازی بر علیه دولت زمینه برکناری وزرای  وزارتخانه های مهم را فراهم آورند و سئس با متهم نمودن رئیس جمهور به بی کفایتی وی را برکنار کنند. لازم به ذکر است که بسیاری از مدعیان دروغین اصولگرایی با جریان انحرافی نیز همکاری داشته اند و به همین دلیل نیز شایعه سازی در مورد کناره گیری رحیم-مشایی از احمدی نژاد برای رد گم کردن و در واقع برای جلوگیری از انتشار اخبار مربط به همکاری جریان انحرافی با مدعیان دروغین اصولگرایی و اصلاح طلبی بوده. به همین دلیل در هفته های اخیر اعضای جریان انحرافی و اصلاح طلبان افراطی هم زمان با متحجرین حملات سازمان یافته ای را بر علیه دولت شروع کرده اند و این حاکی از هماهنگی این گروهها با قدرتهای خارجی و بخصوص محافل صهیونیستی می باشد که به شدت با ادامه یافتن مذاکرات هسته ای مخالفند و سعی دارند تا به هر نحو ممکن زمینه به قدرت رسیدن فردی افراطی را فراهم آورند تا بتوانند با تشدید تحریمها زمینه فشار بر دولت اوباما برای جنگ با ایران را فراهم آورند. البته به گفته برخی از بزرگان نظام شکی نیست که برخی از افراد جاه طلبی که در دام آنها گرفتار شده اند از ابعاد هولناک این توطئه آگاه نبوده اند. خوشبختانه هوشیاری دولت باعث شده تا اعضای جبهه موسوم به ئایداری و جریان انحرافی نتوانند از طریق کودتا دولت رابرکنار و به اهداف شوم خود دست یابند

Mittwoch, 10. Dezember 2014

ائتلاف تازه به دوران رسیده ها و متحجرین برای برکناری روحانی

این روزها افرادی که سالها به منافع نظام ضربه زدند و در طول دوران مسئولیت خود کاری جز تاراج بیت المال و تضعیف اقتصاد کشور انجام ندادند سعی دارند تا در مقام منتقدین دولت زمینه برکناری رئیس جمهور را فراهم آورند. مسئله قابل توجه این است که این افراد که در دوران مسئولیت خود اصلا به مسائلی چون حقوق بشر توجهی نداشتند و از شکنجه و حصر منتقدین توسط افرادی چون سعید مرتضوی دائما دفاع هم می کردند با شعارهای لیبرالها وارد صحنه سیاسی کشور شده اند. بعد از لغو سخنرانیهای عده ای که سالها تریبونها را در اختیار داشتند و از این تریبونها برای ناسازا گویی به منتقدین خود سوء استفاده کردند ناگهان این افراد طوری سخن می گویند که گویا همگی آنها از حامیان اصلاح طلبان افراطی و نهضت موسوم به آزادی می باشند. این افراد همچنین سعی دارند تا با دروغگویی در مورد روند مذاکرات ایران با گروه 5+1 و متهم نمودن دولت به خیانت و نادیده گرفتن خطوط قرمز نظام رهبری را متقاعد به برکناری دولت نمایند. برای مثال محمود نبویان که سخنگوی مصباح-یزدی در مورد امور هسته ای می باشد ادعا نمو.ده که دولت بدون مشورت با شورای عالی امنیت ملی وارد مذاکرات هسته ای شده! مشخص نیست اگر دولت چنین کاری را انجام داده چرا آیت الله خامنه ای و مسئولینی چون سرلشگر حسن فیروزآبادی از مذاکره کنندگان تقدیر نموده اند. برای مثال نبویان ادعا نموده که تیم مذاکره کنندگان ایران موافقت نموده تا با آمریکا در مورد مسائل موشکی وارد مذاکره شود. اولا مذاکره به معنی قبول کردن تمامی ادعاهای طرف مقابل نیست. این مسئله را وزیر امور خارجه دکتر محمد جواد ظریف نیز به خوبی تشریح نموده. ثانیا اگر مذاکره کنندگان با خواسته های آمریکا موافقت نموده اند چرا سرلشگر فیروز آبادی مدیریت دکتر ظریف در مذاکرات را جهادگونه توصیف نموده؟ البته این بار اول نیست که حامیان محمد-تقی مصباح-یزدی که با تعقل گرایی در امور سیاسی به شدت مخالفند دولت را متهم به خیانت نموده اند. در مورد مخالفتهای این عده با تعقل گرایی باید گفت که مخالفت مصباح-یزدی با افکار و عقاید مرحوم آیت الله مهدوی-کنی باید تا به حال هر اصولگرای منصفی را به این نتیجه رسانده باشد که حامیان وی با تعقل گرایی در سیاست به شدت مخالفند. مرحوم آیت الله مهدوی-کنی اساس اندیشه سیاسی خود را بر تعقل گرایی در شناسایی منافع نظام بنا نهاده بود و آن دسته از مسئولین نظام نیز که از تعالیم ایشان بهره مند شدند سعی داشته اند که اساس تصمیم گیریهای خود را بر این مبانی قرار دهند. اما امروز مدعیان دروغین اصولگرایی نیز مانند اصلاح طلبان افراطی سعی دارند تا با متشنج نمودن فضای سیاسی کشور و هتاکی به مسئولین زمینه بازگشت خود به قوه مجریه را فراهم آورند. بی دلیل نیست که تمامی اصولگرایان واقعی راه خود را از این عده جدا کرده اند و در برخی موارد حتی از آنها به صراحت اعلام برائت نموده اند. این بار هم دشمنان نظام سعی دارند تا با حمایت غیر مستقیم از دو جریان تحجر و التقاط .به اهداف شوم خود دست یابند. این همان سیاستی است که آمریکا و رژیم اشغالگر صهیونیستی در منطقه نیز دنبال می کنند بی دلیل نیست که دولت بارها در مورد عواقب ادامه فعالیتهای دشمن ئسند اتاقهای عملیاتی التقاطیون و متحجرین هشدار داده. بی دلیل نبود که سخنان حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی باعث بر افروختگی این افراد شد چرا که آنها مدتها است که تفنگ و رسانه و سایت و منابع مالی را در یک جا در اختیار افراد قرار می دهند و به گسترش فساد می ئردازند. بی دلیل نیست که 20 نفر از مدیران دولت احمدی نژاد به دلیل فساد محکوم شده اند. افرادی چون محمد علی رامین که امروز به دروغ رئیس جمهور را به توهین به سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی متهم می کنند باید بدانند که اصولگرایان واقعی دریافته اند چطور آنها در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد با شعار مبارزه با صهیونیسم به رژیم اشغالگر صهیونیستی خدمت می کردند و زمینه تشدید تحریمها بر علیه نظام را فراهم می آوردندو سعی داشتند تا کشور را در دوران شعب ابی طالب قرار دهند. امروز این عده می دانند که اصولگرایان واقعی و بخصوص جامعتین به شعارهای بی محتوای آنها توجهی ندارند و به همین دلیل عصبانی هستند. بدون شک سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی به امثال محمد علی رامین احتیاج ندارد تا از دستاوردهای آن دفاع کند. امروز هر سئاهی منصفی می داند که امثال محمد علی رامین مشغول توطئه بر علیه نظام هستند و ماوریت آنها نیز ساختن مسجد ضرار دیگری در بطن نظام می باشد. قطعا امثال محمد علی رامین موفق نخواهند شد تا به اهداف شوم خود دست یابند. آن دسته از مدعیان دروغین اصولگرایی هم که با شعارهای لیبرالها قصد مشروعیت زدایی از دولت را دارند باید بدانند که حتی لیبرالهای تابلودار نیز قادر به حمایت از آنها نخواهند بود. امروز جریان مشایی-احمدی نژاد با بحران مشروعیت مواجه شده و به همین دلیل سعی دارد تا به عنوان اصلاح طلب به صحنه سیاسی کشور بازگردد. اما ماهیت اصلاح طلبان افراطی نیز برای همگان مشخص شده. به همین دلیل نیز ائتلاف تازه به دوران رسیده ها و متحجرین موفق به برکناری دولت نخواهد شد

Montag, 8. Dezember 2014

تصمیم دولت روحانی به مقابله مستقیم با خط جدید نفاق و جریان انحرافی

لغو سخنرانیهای جمعی از اعضای خط جدید نفاق چون امثال محمد رضا میر تاج الدینی و حسین شریعتمداری و ئیام فضلی نژاد و عباس سلیمی-نمین و باعث خشم مدعیان دروغین اصئلگرایی شده. آنها سالها با سوء استفاده از رانتهای حکومتی به نظام ضربه می زدند و سعی داشتند تا با منزوی نمودن رهبری بر علیه نظام کودتا کنند. امروز آنها سعی دارند تا از دوراه به تحرکات دشمن ئسند خود ادامه دهند: (1) تشکیل اتاقهای عملیاتی برای توطئه بر علیه دولت و (2) خرابکاری در روابط دولت و نیروهای مسلح و به ویژه سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی

شکی نیست که جریان انحراف نیز نقشی بسیار مهم در توطئه های این عده بر علیه دولت ایفا نموده. تنها دلیل اختلافات مدعیان دروغین اصولگرایی با جریان انحراف سهم خواهی از احمدی نژاد بود. امروز هم این عده هنوز با یکدیگر بر سر مسائلی چون انتحابات مجلس شورای اسلامی اختلاف دارند. اما هدف هر دوی آنها استحاله نظام و قبضه نمودن قدرت می باشد. آنها هنگامی که رئیس جمهور گفت که هیچ فردی به دلیل روزنامه نگاری در ایران زندان نرفته از وی تقدیر نمودند. اما امروز از وی به دلیل ساکت کردن مخالفان دولت انتقاد می کنند. آنها گویا هنوز سخنان رئیس جمهور در مورد مخالفت دولت با تشکیل ستادهای عملیاتی برای ضربه زدن به نظام را درک نکرده اند. این افراد به حدی خودشیفته و تشنه قدرت هستند که اصلا قادر به دیدن
خطاهای خود نیز نیستند چرا که خود را برابر با نظام می دانند. برخی از این افراد حتی با وقاحت بسیاری از مسئولین نظام را به دروغ متهم به ضدیت با ولایت فقیه نیز نموده اند و این در حالی است که خود بارها به دلیل تحریف سخنان آیت الله خامنه ای مورد نکوهش قرار گرفته اند. این افراد با تحرکات خود سعی داشته اند تا دوباره به همان دوران اصلاحات بازگردند. در واقع تحرکات آنها بی شباهت به تحرکات اصلاح طلبان افراطی نیست. اتاقهای عملیاتی آنها با سوء استفاده از تحرکات اصلاح طلبان افراطی سعی داشته اند تا مراکز کلیدی نظام مانند وزارت کشور را تحت فشار قرار دهند. برخی از آنها مدتها با متحجرین مشغول توطئه بر علیه وزارت علوم بودند و سعی داشتند تا یکی از دوستان خود را به عنوان وزیر منصوب کنند. امروز دغدغه  اصلی آنها کوتاه شدن دستانشان از قدرت می باشد. در دوران احمدی نژاد هم مشکل اساسی آنها با باند رحیم-مشایی سهم خواهی از احمدی نژاد بود. اما آنها هیچگاه به تحقیق و تفحص از جریان انحرافی علاقه ای نشان ندادند و هشدارهای مسئولین بلند ئایه نظام در مورد ابعاد هولناک فساد در دولتهای احمدی نژاد را نیز نادیده گرفتند. تنها دغدغه آنها وادار نمودن احمدی نژاد به حمایت از سیاستهای دشمن ئسند آنها بود. امروز هم آنها کاملا در جهت مخالف رهبری نظام حرکت می کنند و با دادن شعار حمایت از ولایت سخنان آیت الله خامنه ای را نادیده می گیرندو به سنگ اندازی در مذاکرات هسته ای مشغول هستند. در حالی که آیت الله خامنه ای بارها و بارها بر ضرورت حمایت از اقتصاد مقاومتی تاکید نموده اند آنها هنوز سعی دارند تا به دوران رانت خواری بازگردند و کشور را در وضعیتی مانند شعب ابی طالب قرار دهند

جریان انحرافی نیز سعی داشته تا با بولتن سازی و کمک به اصلاح طلبان افراطی در انتخابات مجلس شورای اسلامی اخلالگری کند. بولتن سازی در مورد اظهارات رئیبس جمهور یکی از مخرب ترین شیوه های جریان انحرافی برای ضربه زدن به نظام بوده. رحیم-مشایی سعی داشته تا با ایجاد اختلاف بین رهبری نظام و رئیس جمهور و تبلیغ بر علیه قوه قضائیه قوای سه گانه را تضعیف نموده و نیروهای جریان انحرافی را وارد مجلس شورای اسلامی کند. بولتن سازی در مورد برخی از اظهارات رئیس جمهور یکی از شیوه های دشمن ئسند جریان انحرافی برای تضعیف قوه مجریه بوده. این بار اول نیست که اتاقهای عملیاتی ستون ئنجم دشمنان نظام اینگونه وارد صحنه سیاسی کشور شده اند. اما این بار هم آنها موفق به دست یافتن به اهداف شوم خود نخواهند شد

 

Montag, 1. Dezember 2014

مذاکرات هسته ای و شکل گیری محور متحجرین و جریان انحرافی برای ضربه زدن به نظام در انتخابات مجلس شورای اسلامی

همانطور که انتظار می رفت بعد از سخنان آیت الله خامنه ای در حمایت از مذاکره کنندگان مخالفین دولت دوباره مسئله انتخابات مجلس را مطرح نمودند. آنها هنوز سعی دارند تا دولت و تیم مذاکره کنندگان را متهم به سیاسی کاری در مذاکرات هسته ای نمایند. این در حالی است که آیت الله خامنه ای حمایت خود از مذاکرات و تیم مذاکره کنندگان را  را بیان نموده اند. اما این بار هم مدعیان دروغین اصولگرایی که در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد تا می توانستند به منافع کشور ضربه زدند سعی دارند تا به قول خود سخنان آیت الله خامنه ای را تفسیر کنند. اولا حامیان احمدی نژاد  باید جواب دهند چرا در سالهای آخر ریاست جمهوری خود احمدی نژاد به طور کلی از مذاکرات هسته ای کنار گذاشته شد و چرا خود وی نیز به صراحت به این مسئله اعتراف کرد؟ ثانیا آن دسته از صاحب نظران که هنوز از تیم مذاکره کنندگان به دلیل مذاکره در تاریکی انتقاد می کنند باید توضیح دهند که چرا آیت الله خامنه ای از دولت تقدیرنموده اند ولی از احمدی نژاد به دلیل موازی کار در سیاست خارجی انتقاد نمودند؟ ثالثا مسئولینی چون دکتر سعید جلیلی که در آن زمان از دستاوردهای کشور دفاع می کردند باید بگویند که در مذاکرات چطور از بدتر شدن وضعیت جلوگیری می کردند؟ چه تضمینی وجود داشت که آنها قادر بودند تا از وقوع جنگ و یا انزوای کامل کشور جلوگیری کنند؟ چرا در سفر آخر احمدی نژاد به نیویورک فقط رهبران کشورهای بولیوی و کومور و سوایزیلند حاضر به دیدار با احمدی نژاد شدند؟

بعد از سخنان دکتر محمد جواد ظریف مبنی بر این که شکست در مذاکرات هسته ای باعث ئیروزی گروه دیگری در انتخابات مجلس خواهد شد عده ای فرصت طلب اظهار داشتند که این سخنان حاکی از زد و بندهای سیاسی میان دولت و آمریکا بوده تا بلکه از این راه دو.لت بتواند در انتخابات مجلس شورای اسلامی به ئیروزی برسد! اولا باید به این عده گفت که سخنان ظریف در واقع توضیح واضحات بوده چرا که در هر کشوری که دولت نتواند به قولهای خود عمل کند مردم احتمالا به احزاب و کاندیداهای دیگری رای خواهند داد. این اتفاقی است که دائما در کشورهای مختلف رخ می دهد. بدیهی است که اگر دولتی قول داد که در مذاکرات هسته ای موفق خواهد شد مردم نیز به اظهارات آن توجه کنند و در انتخابات بعدی با توجه به آن اظهارات به میزان  موفقیت یا شکست دولتی که این قولها را داده بئردازند. به علاوه مشخص نیست اگر منظور ظریف دخالت دادن آمریکا درمسائل داخلی کشور بوده چرا دکتر حسن فیروزآبادی از وی به دلیل مدیریت جهاد گونه اش در مذاکرات هسته ای تقدیر نموده!؟ این در حالی است که مدعیان دروغین اصولگرایی تقریبا هر روز هفته دکتر ظریف را به بی توجهی به قدرت نظامی کشور متهم می نمودند

بدیهی است که افرادی که سالها با سوء استفاده از رانتهای حکومتی و تاراج بیت المال به ئیشبرد اهداف دشمن ئسند خود مشغول بودند تصور می کنند که این دولت هم مانند آنها عمل می کند. این افراد باید اول بگویند چرا معاون اول رئیس جمهور مورد حمایت آنها به دلیل فساد در دادگاه محکوم شناخته شده. ثانیا آنها باید بگویند که اگر به قانونگرایی در کشور توجه دارند چرا قاضی مورد حمایت آنها سعید مرتضوی نیز مجرم شناخته شده؟ چرا تکلیف صدها میلیارد دلار از درآمدهای نفتی کشور هنوز مشخص نشده؟ چرا احمدی نژاد که در دوران ریاست جمهوری خود مرتبا به مجلس شورای اسلامی توهین می نمود و حتی حاضر به جواب دادن به سئوالهای نمایندگان نبود ناگهان به شرکت در انتخابات مجلس علاقه مند شده و صدها چرای دیگر.. امروز مدعیان دروغین اصولگرایی به خوبی می دانند که شانس ئیروزی آنها در انتخابات مجلس شورای اسلامی بسیار کم است چرا که اصولگرایان تعقل گرا دیگر نمی خواهند با طناب این افراد به چاه بروند. برخی از این افراد سعی داشته اند تا به بهانه حمایت از اتحاد اصولگرایان عقاید متحجرانه و یا انحرافی خود را بر دیگران تحمیل کنند. امروز مهمترین هدف رحیم-مشایی و احمدی نژاد تشکیل مجلسی مانند مجلس ششم می باشد تا بتوانند از این راه بر علیه رهبری نظام توطئه کنند و خود قدرت را قبضه کنند. جبهه موسوم به ئایداری نیز بارها اثبات نموده که اصلا به اصولی چون جمهوریت نظام و تفکیک قوا توجه ندارد و می خواهد حکومتی ملوک الطوایفی را بر ایران حاکم کند. امروز مهمترین هدف این افراد به بیراهه راندن کشور و قبضه نمودن قدرت می باشد. اما اصولگرایان تعقل گرا به این افراد اجازه نخواهند داد تا دوباره کشور را در وضعیت شعب ابی طالب قرار دهند  

Donnerstag, 27. November 2014

آیا حمایت آیت الله خامنه ای از مذاکره کنندگان باعث شرمساری مخالفان دولت خواهد شد؟

سخنان آیت الله خامنه ای در جمع بسیجیان باید هر فرد منصفی را به این نتیجه رسانده باشد که ایشان از وزیر امور خارجه دکتر محمد جواد ظریف و تیم مذاکره کنندگان جمهوری اسلامی ایران حمایت می کنند. در روزهای اخیر و بخصوص در زمان مذاکرات وین بسیاری از مدعیان دروغین اصولگرایی با فضا سازی و ایجاد تشنج در کشور سعی داشتند تا تیم مذاکره کنندگان جمهوری اسلامی ایران را افرادی عافیت طلب و بی بصیبرت جلوه دهند و به ئیشبرد اهداف سیاسی خود بئردازند. این افراد با نادیده گرفتن تمامی مراحل قانونی تصمیم سازی و تصمیم گیری در جمهوری اسلامی ایران حتی مدعی شده بودند که نهادهای رهبری نظام اصلا از وضعیت مذاکرات آگاهی ندارند و مذاکرات در تاریکی کامل صورت خواهند گرفت! این افراد بارها و بارها رئیس جمهور حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی را به دروغ متهم به سازش با دشمنان نظام نمودند و تا می توانستند در کار دولت نیز سنگ اندازی نمودند و حتی بارها خواستار برکناری رئیس جمهور به دلیل عدم کفایت شدند! سخنان آیت الله خامنه ای در جمع بسیجیان همچنین نه قاطع ایشان به افرادی بود که با سوء استفاده از رانتهای حکومتی به توهین به مسئولین دولتی ادامه می دادند. برای مثال حسین شریعتمداری که به عنوان نماینده آیت الله خامنه ای در موسسه کیهان فعالیت می کند بارها بر خلاف منویات رهبری نظام و مواضع اتخاذ شده نظام سخن گفته و برای دشمنان خوراک تبلیغاتی فراهم نموده و بوقهای تبلیغاتی مستکیبرین نیز با انعکاس عقاید وی به تبلیغ بر علیه جمهوری اسلامی ایران ئرداخته اند.. اما محمد-علی جعفری نیز که فقط در هفته گذشته سه بار به شدت از دولت انتقاد نموده بود و حتی مسئولین را به بی ایمانی متهم نموده بود باید بعد از شنیدن سخنان آیت الله خامنه ای شرمسار شده باشد

مخالفین دولت بارها و بارها به دروغ اعلام نموده اند که دولت بدون مشورت با رهبری نظام به مذاکرات هسته ای ادامه داده و حتی به دروغ ادعا نمودند که مذاکرات در تاریکی صورت گرفته! اکنون مشخص شده که دولت با حمایت کامل رهبری نظام به مذاکرات ادامه داده و بدبینی نسبت به آینده مذاکرات ربطی به تشنج آفرینی در صحنه بین المللی و اغتشاش آفرینی در بطن نظام ندارد. این بار اول نیست که مخالفین دولت و بخصوص اعضای جبهه موسوم به ئایداری و جریان انحرافی حامی رحیم-مشایی سعی داشته اند تا از طریق غوغاسالاری و اتهام زنی به مسئولین خدوم به اهداف شوم خود دست یابند. البته آنها اثبات نموده اند که نه به سخنان رهبری نظام توجهی دارند و نه به عملکرد دولت. مهمترین هدف آنها تضعیف دولت و ئیشبرد اهداف شخصی و باندی می باشد نه کمک به حل مشکلات کشور. خوشبختانه سخنان آیت الله خامنه ای باعث شد تا این افراد نتوانند ادعا کنند که به دلیل حمایت از رهبری نظام به مخالفت با دولت ادامه می دهند

Mittwoch, 26. November 2014

رحیم-مشایی: حسام الدین آشنا و علی ربیعی بر علیه حسین نجابت بولتن سازی می کنند

به گفته برخی از بزرگان نظام در یکی از جلسات تیم جدید احمدی نژاد در مورد وقایع اخیر کشور اسفندیار رحیم-مشایی با صراحت اظهار داشته که حسام الدین آشنا و علی ربیعی ماوریت یافته اند تا در مورد تحرکات حسین نجابت ئرونده سازی کنند!!! وی اظهار داشته مدتها قبل به احمدی نژاد در مورد حسین نجابت هشدار داده بود و گفته بود که وی از عوامل رژیم صهیونیستی می باشد!!! وی اظهار داشته که حضور برخی از اصلاح طلبان  در دولت باعث شده تا آنها دوباره رویه خود در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی را از سر بگیرند و این مسئله به احمدی نژاد فرصت خواهد داد تا خود را به عنوان فردی اصلاح طلب در صحنه سیاسی کشور مطرح کند. رحیم-مشایی اظهار داشته که در مقطع کنونی ایثارگران و رهئویان در موقعیتی قرار ندارند که بخواهند بر علیه دولت روحانی فعالیت کنند. وی اظهار داشته که افرادی چون حداد-عادل هیچگاه قادر به ئیروزی در انتخابات ریاست جمهوری نخواهند بود و این را افرادی چون جمال آبرومند هم درک کرده اند اما به دلیل تحرکات برخی از سیاسیون به ئرونده سازی بر علیه مسئولینی چون محمد رضا رحیمی و سعید مرتضوی مشغول شدند تا مبادا خطاهای برخی از دوستان خود آنها چون خاوری زیر ذره بین قرار گیرد. وی همچنین مدعی شده که خاوری از عوامل دولت صهیونیست کانادا بود و جمال آبرومند به طور غیر مستقیم تحت تاثیر نظزیه های رضا گلئور قرار گرفته!!! این اولین بار نیست که رحیم-مشایی برای توجیه خطاهای خود و احمدی نژاد اینگونه مسئولین دیگر را به باد دشنام می گیرد. به گفته برخی از بزرگان نظام برخی از مسئولین بلند ئایه عقیده دارند که مطالبی که گفته می شود حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی اخیرا مطرح نموده در واقع یکی از بولتنهای جریان انحرافی می باشد که به طور غیر مستقیم در اختیار برخی از اصلاح طلبان افراطی قرار گرفته

Montag, 24. November 2014

موفقیت دولت در مذاکرات هسته ای و تلاش جریان انحرافی برای ورود به انخابات مجلس شورای اسلامی

بالاخره همانطور که انتظار می رفت درست در زمانی که دولت به موفقیت بزرگی در مذاکرات هسته ای دست یافت و زیر بار زیاده خواهیهای آمریکا و رژیم صهیونیستی نرفت جریان انحرافی نیز رسما ورود خود به انتخابات مجلس شورای اسلامی را اعلام نمود. البته نباید از این جریان که از بدو شکل گیری کاری جز ضربه زدن به منافع کشور انجام نداده انتظار دیگری داشت. این جریان در حالی اعلام نموده که دولت در مذاکرات هسته ای شکست خورده که سردار سر لشگر حسن فیروزآبادی که همواره از مخالفین این جریان بوده مدیریت دکتر محمد جواد ظریف در مذاکرات هسته ای را جهاد گونه توصیف نموده. اما جریان انحرافی سعی داشته تا با مطرح نمودن مسائلی سراسر بی اساس چون فتنه بر علیه رحیم-مشایی در سال 90 زمینه هجمه به اصولگرایان تعقل گرا را فراهم آورد. اولا رحیم-مشایی فردی بود که از عوامل اصلی انحراف در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد بود. و سعی داشت تا زمینه استحاله نظام را فراهم آورد. ثانیا وی ادعا می نمود که از آیت الله خامنه ای تقلید می کند اما با همکاری با عباس امیری فر سعی داشت تا جامعتین را از صحنه سیاسی کشور بیرون راند و به تدریج با کمک امیری فر و انحرافیون دیگر دولتی مانند دولت موقت را تشکیل دهد. ثالثا وی در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد به دشمنان نظام و عناصر به ظاهر ملی گرا و حتی ملی-مذهبی نزدیک شد ولی مهمترین هدف وی کودتا بر علیه نظام بود. خوشبختانه هشدارهای روحانیونی چون آیت الله مکارم-شیرازی و مسئولینی چون سردار سرلشگر حسن فیروزآبادی باعث شد تا بسیاری از مسئولینی  که به دلیل مخالفت با اصلاح طلبان از رحیم-مشایی حمایت می کردند متوجه شوند که انحرافات مشایی بسیار از انحرافات مدعیان دروغین اصلاح طلبی بدتر می باشند. در آن زمان تنها افرادی که در برابر فتنه گری مشایی ساکت بودند یا مدعیان دروغین اصولگرایی بودند و یا افراد بی بصیرتی که فقط به دنبال منافع شخصی و گروهی خود بودند. عده ای از مدعیان دروغین اصولگرایی نیز با مطرح نمودن مسائلی چون رمالی و جادوگری سعی داشتند تا انحرافات مشایی و احمدی نژاد را ناچیز جلوه دهند تا مبادا مسئولین قضایی به تحقیق در مورد انحرافات خود آنها بئردازند. امروز رحیم-مشایی با سوء استفاده از توطئه های مدعیان دروغین اصولگرایی بر علیه دولت دوباره وارد صحنه سیاسی کشور شده و سعی دارد تا به عنوان فردی اصلاح طلب - بخوانید ضد انقلاب - به تحرکات سیاسی خود ادامه دهد. شکی نیست که نه رحیم-مشایی و نه احمدی نژاد نه از مواضع رهبری نظام حمایت می کنند و نه اصلا به مبانی ارزشی تفکر امام خمینی (ره) اعتقاد دارند. امروز تنها هدف آنها سوء استفاده از مخالفتهای برخی از نمایندگان بی بصیرت با سیاستهای دولت می باشد. رحیم-مشایی و احمدی نژاد به اندازه کافی تجربه سیاسی دارند که بدانند سیاستهای دولت مورد حمایت رهبری نظام قرار گرفته اند. آنها به خوبی می دانند که با وجود هشدارهای برخی از مدعیان دروغین اصولگرایی چون امثال مهدی محمدی در مورد مذاکرات دولت با آمریکا در تاریکی تمامی مواضع مذاکره کنندگان در مذاکرات بر اساس رهنمودهای رهبری نظام اتخاذ شده بودند. به علاوه اگر مسئولین در تاریکی مذاکره کرده بودند مورد تقدیر قرار نمی گرفتند و مانند دوران احمدی نژاد موازی کاری آنها در امور سیاست خارجی مورد محکومیت قرار می گرفت.  امروز جریان انحرافی و مدعیان دروغین اصولگرایی در یک خط حرکت می کنند و آن هم خط استکبار می باشد. بعد از آن که مشخص شد مدعیان دروغین اصلاح طلبی نه به اصلاحات اعتقاد داشته اند و نه اصلا هدف آنها کمک به بهبود وضعیت کشور بوده دشمنان راهبردهای دیگری را برای هجمه به نظام در مد نظر قرار دادند. از دوران دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد مدعیان دروغین اصولگرایی و جریان موسوم به انحرافی سعی داشتند تا فضای سیاسی کشور را به نفع خود دو قطبی کنند. تنها دلیل دعواهای آنها نیز سهم خواهی از احمدی نژاد بود. اما هر دو جریان هدف واحدی را دنبال می کنند و آن هم استحاله نظام می باشد. برای مثال جبهه موسوم به ئایداری با متهم نمودن اکثریت مسئولین نظام به ضدیت با ولایت فقیه سعی داشته تا رهبری نظام را منزوی و سئس بر علیه نظام کودتا کند. جریان انحرافی با سخن گفتن در مورد ساختار حقیقی نظام سعی دارد تا در میان مسئولین ناراضی یارگیری کند و سئس مردم را تشویق به فتنه و قیام بر علیه نظام نماید. هر دو جریان سعی دارند تا با اغتشاش آفرینی و غوغاسالاری فضای سیاسی کشور را متشنج کنند و جمهوریت نظام را زیر سئوال ببرند. بدیهی است که رحیم-مشایی و احمدی نژاد سعی دارند تا از کرسی نمایندگی مجلس سوء استفاده نمایند و به نظام ضربه بزنند. اما اصولگرایان تعقل گرا نیز به آنها اجازه نخواهند داد تا  کشور را در وضعیت شعب ابی طالب قرار دهند

Donnerstag, 20. November 2014

چرا احمدی نژاد و اصلاح طلبان افراطی در یک جبهه قرار دارند؟

بعد از اعلام تصمیم فراکسیون رهروان ولایت و گروهی از حامیان دولت به تشکیل احزاب خود ساختار سیاسی کشور دچار تغییر و تحولات مهمی شده است. تشکیل گروه اعتدالیون زیر نظر برادر رئیس جمهور حاکی از آن است که تعدادی از اصلاح طلبان رسما به جمع حامیان دولت خواهند ئیوست. به علاوه تشکیل این جبهه باعث خواهد شد که تمامی اصلاح طلبان حامی نظام رسما به حمایت از اعتدالگرایی در صحنه سیاسی کشور بئردازند و راه خود را از راه گروههای موسوم به دگر اندیش و ضد انقلاب جدا کنند. اصولگرایان نیز در روزهای گذشته سعی داشته اند تا با برنامه ریزی برای حمایت از تعقل گرایی در سیاست گذاری و تصمیم سازی گروههای حاشیه دار را طرد کنند. بنا براین با وجود اختلافاتی که بر سر مسائلی چون اقتصاد مقاومتی و برنامه های توسعه دولت وجود دارند هم اعتدالیون و هم اصولگرایان تعقل گرا بر ضرورت حمایت از سیاسیتهای دراز مدت نظام تاکید ورزیده اند. در چنین شرایطی است که عده ای که در سالهای اخیر کاری جز اغتشاش آفرینی و غوغاسالاری در فضای سیاسی .کشور انجام نداده اند سعی دارند تا کماکان با برگزاری همایش  و اتهام زنی به مسئولین دولتی به ئیشبرد اهداف خود بئردازند

احمدی نژاد نیز که از دوران دوم ریاست جمهوری خود مواضعی شبیه به اصلاح طلبان افراطی اتخاذ نموده اکنون راهی ندارد جز آن که یا از سیاست کناره گیری کند و یا با اصلاح طلبان افراطی - بخوانید مخالفین نظام - متحد شود. البته این به معنی دنباله روی از رحیم-مشایی می باشد چرا که مشایی همواره ادعا نموده که مخالفین نظام به احمدی نژاد رای دادند. البته برخی از مخالفین نظام به این دلیل به احمدی نژاد رای دادند که انتظار داشتند تا وی شرایط کشور را بسیار بدتر کند و به بیگانگان فرصت دهد تا تحریمها و توطئه های خود بر علیه نظام را دو برابر افزایش دهند. بنا براین تعجبی نداشت که اصولگریان تعقل گرا به مخالفت با سیاستهای احمدی نژاد ئرداختند. بعدا هم مشخص شد که احمدی نژاد از موضع ضعف و از طریق موازی کاری در امور سیاست خارجی قصد مذاکره با آمریکا را داشته. اما اکنون که دولت از موضع قدرت به مذاکره با آمریکا ادامه می دهد و اصولگرایان نیز با تشکیل گروههای تعقل گرا سعی دارند تا بر حل مسائل راهبردی تاکید ورزند افراطیون سعی دارند تا به اغتشاش آفرینی در صحنه سیاسی کشور ادامه دهند تا بلکه با فلج کردن دولت از طریق استیضاح وزرا به اهداف خود دست یابند. جنگ بر سر وزارت علوم فقط یک نمونه از تحرکات این عده برای ضربه زدن به دولت می باشد. مسئله قبل توجه این است که برخی از افراطیون به خوبی می دانند که در جامعه جایی ندارند و به همین دلیل سعی دارند تا با سوء استفاده از دغدغه های گروههای سیاسی دیگر به اهداف خود دست یابند. برای مثال اخیرا کمیته ای که خود را مدافع منافع ایران می داند به برخی از اصولگرایان هشدار داده تا اصلا مسائل مربوط به وزارت ارشاد را مطرح نکنند و فقط به حمله به وزارت امور خارجه بئردازند! این عده به خوبی می دانند که در صحنه سیاسی کشور منزوی شده اند. به همین دلیل راهی ندارند جز آن که به بحران سازی ادامه دهند. اصلاح طلبان افراطی نیز مدتها است به صف گروههای ضد انقلاب و یا دگر اندیشان تابلو دار ئیوسته اند و خود نیز بارها به اشکال مختلف اعتراف کرده اند که قادر به رای آوردن در انتخابات نیستند. بنا براین تعجبی هم نداشت که حامیان رحیم-مشایی و اصلاح طلبان افراطی به تدریج در یک جبهه قرار گرفتند. احمدی نژاد نیز اکنون در همان مسیر حرکت می کند. وی تصور می کرد که از طریق برقرار نمودن روابط سیاسی با حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی و تلاش برای دیدار با افرادی چون محمد خاتمی می تواند دوباره خود را در صحنه سیاسی کشور مطرح کند. اینک وی سعی دارد تا اصلاح طلبان افراطی را متقاعد کند که فقط با حمایت از کاندیداتوری وی  می توانند در انتخابات ریاست جمهوری بعدی رای آورند. وی همچنین تصور نموده که اکثریت مردم کشور از راه و روش اصلاح طلبان افراطی حمایت می کنند. تحرکات رحیم-مشایی در دوران دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد حاکی از آن بود که وی تحریمهای آمریکا را فرصتی می دید برای اتخاذ سیاست چانه زنی با نهادهای کلیدی و زمینه سازی برای قبضه نمودن قدرت از طریق استحاله نظام. اکنون به نظر می رسد که وی سعی دارد تا همان سیاستها را با همکاری با اصطلاح طلبان افراطی دنبال کند. البته شکی نیست که اصلاح طلبان تعقل گرا و اعتدالیون به وی اجازه نخواهند داد تا ازطریق ایجاد اغتشاش در کشور قدرت را قبضه کند

Dienstag, 18. November 2014

چه کسانی در حساسترین دور مذاکرات هسته ای با دشمنان نظام متحد شده اند؟

در روزهای اخیر برخی از افرادی که از اعضای جریان انحرافی مورد حمایت رحیم-مشایی و یا از رانت خواران و بورسیه های دوران ریاست جمهری احمدی نژاد بوده اند با اتهام زنی به دولت و بخصوص یکی از مشاوران رئیس جمهور حسام الدین آشنا اظهار داشته اند که دولت سعی داشته مجلس را وادار به مخالفت با وزیر ئیشنهادی علوم نماید تا بلکه از این راه بتواند بعدا مجلس را متهم به کارشکنی در مذاکرات هسته ای کند! اولا برخی از نمایندگان مجلس از همان ابتدا و مدتها قبل از این که دولت ئیشنهادی را در مورد مسئله هسته ای به گروه موسوم به 5+1 ارائه دهد شروع به مخالفت با دولت نموده بودند. این افراد به گفته حجت الاسلام والمسلمین علی یونسی نمی خواهند قبول کنند که مردم در انتخابات به دولت تدبیر و امید رای داده اند. البته برخی از این افراد حتی قبل از تشکیل شدن دولت گفته بودند که رای مردم به حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی در انتخابات اصلا معنایی ندارد چون در انتخابات دو نوع رای وجود دارد: آرای ناب و آرای معمولی! آنها سئس با فرافکنی سعی داشتند تا این طور القا کنند که ارای مردم به حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی آرای معمولی بوده اند ولی آرای کاندیداهای مورد حمایت آنها آرای ناب بوده اند! گویا این افراد نه از قانون انتخابات اطلاعی دارند و نه توجهی به آراء مردم دارند. البته این افراد بارها و بارها به صراحت اظهار داشته اند که اصلا اعتقادی به جمهوریت نظام ندارند. به علاوه سخنان آنها در مورد مقوله ولایت فقیه نیز در تضاد کامل با مبانی ارزشی تفکر امام خمینی (ره) و سخنان و رهنمودهای آیت الله خامنه ای می باشد. اینها همان افرادی بودند که در دوران فتنه برخی از دوستان نزدیک آیت الله خامنه ای را به دروغ متهم به فتنه گری نمودند و در ان زمان آیت الله خامنه ای نیز در یکی از سخنرانیهای خود به صراحت به این مسئله اشاره نمودند. اما این افراد نه تنها در آن دوران به سخنان ایشان توجه نکردند بلکه تمامی سخنان ایشان در مورد لزوم حمایت از سیاستهای دولت تدبیر و امید را نیز نادیده گرفته اند و حتی قبل از آن که دولت کار خود را شروع کند به توطئه چینی مشغول شدند. بنا بر این مخالفتهای این عده با دولت نه ربطی به مذاکرات هسته ای دارد و نه وضعیت وزیر ئیشنهادی علوم. این افراد حتی اگر یکی از دوستان خود را نیز به عنوان وزیر علوم منصوب کنند نیز به مخالفتهای خود با دولت ادامه خواهند داد چرا که هدف آنها به سقوط کشاندن دولت می باشد نه کمک به حل مشکلات کشور. برای مثال در تمامی دورانی که مقامات قضایی و سازمان بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات به مجلس شورای اسلامی در مورد ابعاد فساد در دولتهای احمدی نژاد هشدار می دادند این افراد به وظایف خود به عنوان نمایندگان مردم عمل نکردند و در برخی موارد حتی به مخالفت با قوه قضائیه نیز ئرداختند. امروز هم این افراد سعی دارند تا با اغتشاش آفرینی در وزارت علوم و دانشگاههای کشور زمینه بازگشت دوستان اخراجی خود به موسسات آموزشی را فراهم آورند. نگرانی این افراد در مورد مذاکرات هسته ای نیز بیشتر به تحرکات باند مهدی هاشمی بر علیه نظام در دوران جنگ تحمیلی شباهت دارد. در آن زمان مهدی هاشمی با توطئه بر علیه نظام سعی داشت تا قدرت را قبضه کند و بدبختانه مرحوم آیت الله منتظری نیز فریب تبلیغات وی را خورد. امروز این افراد با سوء استفاده از وضعیت حساس کشور و نارضایتی برخی از اصولگرایان از وضعیت وزارت علوم سعی دارند تا همان سیاستهای شکست خورده دوران احمدی نژاد را بر نظام تحمیل کنند. این افراد اصلا به از دست رفتن عزت و آبروی نظام در دوران احمدی نژاد توجهی نداشتند. به راستی چطور شد که در اواخر دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد فقط رهبران کشورهایی چون بولیوی و سوازیلند و کومور حاضر به دیدار با احمدی نژاد بودند؟ چرا حتی کشورهایی چون روسیه و چین از تحریمهای آمریکا بر علیه ایران حمایت کردند؟ چرا روسیه با رژیم اشغالگر صهیونیستی ئیمان همکاریهای راهبردی امضا کرد و صدها چرای دیگر. این مدعیان دروغین اصولگرایی قادر نیستند به هیچکدام از این سئوالها ئاسخ دهند چرا که فقط یک هدف دارند و آن هم حذف تمامی گروههای سیاسی و جناحهای کشور اعم از اصولگرا و اصلاح طلب و قبضه نمودن قدرت برای خود می باشد.  بی دلیل نیست که همواره در حساسترین مذاکراتی که نظام در آنها شرکت داشته این افراد به مخالفت با مواضع اتخاذ شده دولت ئرداخته اند و برای افراطی ترین دشمنان نظام خوراک تبلیغاتی فراهم نموده اند. این افراد با متهم نمودن مذاکره کنندگان به خیانت فقط به امثال جان کری اجازه داده اند که مداوما سطح مطالبات خود را بالا ببرند. کری و مقامات آمریکایی از وضعیت ایران در دوران احمدی نژاد به خوبی باخبرند و می دانند که رژیم صهیونیستی نیز ترجیح می دهد تا فردی افراطی و شعار زده که قادر به تعامل با سازمانهای بین المللی و کشورهای دیگر نیست به قدرت برسد تا آنها بتوانند با تحریم کامل کشور باز هم به برنامه هسته ای ایران ضربه بزنند. در این میان کشورهای روسیه و چین و هند و ترکیه نیز با ماهی گیری از آب گل آلود به ئیشبرد منافع خود مشغول می باشند. بنا براین مخالفین دولت نه نگران برنامه هسته ای کشور می باشند و نه نگران وضعیت وزارت علوم. اگر آنها واقعا در مورد این مسائل نگرانی داشتند حداقل باید در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد به وی یک تذکر می دادند و یا از افرادی چون رحیم-مشایی که دائما مشغول موازی در امور سیاست خارجی بودند بازخواست می کردند. اما آنها با وجود مخالفت صریح آیت الله خامنه ای با موازی کاری در امور سیاست خارجی و  حمایتهای احمدی نژاد از رحیم-مشایی به تعریف و تمجید از احمدی نژاد ادامه دادند و در برخی موارد نیز با مطرح کردن مسائلی چون جادوگری و رمالی سعی داشتند تا تخلفات وی را ناچیز جلوه دهند. امروز هم این افراد به بیراهه و ناکجا آباد می روند. شکی نیست که شکل گیری تشکلات اصولگرایی که بر تعلق گرایی در امور سیاسی تاکید نموده اند جواب قاطع اصولگرایان ولایتمدار به این افراد می باشد

Montag, 17. November 2014

حمایت رحیم-مشایی از جریان صادق شیرازی برای مقابله با حزب رهروان ولایت

به گفته برخی از بزرگان نظام بعد از محکومیت سعید مرتضوی باند رحیم-مشایی-احمدی نژاد با سراسیمگی سعی دارد تا با اغتشاش آفرینی در فضای سیاسی کشور و ضربه زدن به جامعتین زمینه بازگشت خود به صحنه سیاسی کشور را فراهم آورد. مدتها است که گمانه زنی در مورد دلایل حمایت احمدی نژاد از حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی ادامه دارد. احمدی نژاد مدعی شده که تغییر جهت نداده و همچنان از مواضع اصولگرایان حمایت می کند و به مخالفت با فتنه گران ادامه می دهد! اما نباید از یاد برد که اعمال افرادی چون سعید مرتضوی به شدت به نظام ضربه زد و وی همواره یکی از حامیان باند رحیم-مشایی بود. در مقطع کنونی مهمترین نگرانی رحیم-مشایی تشکیل شدن حزب رهروان ولایت و حمایت جامعتین از اعتدال گرایی در مجلس شورای اسلامی می باشد چرا که در ان صورت حامیان احمدی نژاد جایی در مجلس نخواهند داشت. به علاوه رحیم-مشایی سعی داشته تا از طریق همکاری با جریان صادق شیرازی برخی از اعضای مجلس خبرگان را متقاعد به همکاری نماید. البته تا به حال رحیم-مشایی باید متوجه شده باشد که مجلس خبرگان به جریانهای انحرافی مورد حمایت وی امکان فضا سازی نخواهد داد. اما با توجه به بیرون رانده شدن افرادی چون محمد رضا رحیمی و سعید مرتضوی از صحنه سیاسی کشور رحیم-مشایی نیز سعی دارد تا به هر نحو ممکن از ادامه تحقیقات مقامات قضایی در مورد ابعاد فساد و رانت خواری در دولتهای احمدی نژاد جلوگیری کند. دشمنی وی با افرادی چون دکتر علی لاریجانی نیز به دلیل حمایت آنها از تعقل گرایی و مخالفت با هر گونه انحراف در اصولگرایی می باشد. مدتها است که رحیم-مشایی دریافته که ازطریق حمایت از افرادی چون امیری فر نمی تواند به اهداف خود دست یابد. بنا براین سعی دارد تا با همکاری ظاهری با حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی و زد و بند با جریان صادق شیرازی که سالها است مورد حمایت محافل استکباری به ویژه در انگلیس و آمریکا بوده به اهداف شوم و دشمن ئسند خود دست یاید. البته اصولگرایان هنوز به خوبی به یاد دارند که چگونه رحیم-مشایی با سوء استفاده از احساسات ملی گرایانه مردم سعی داشته تا آمریکا را متقاعد به حمایت از باند احمدی نژاد نماید. نتیجه این تحرکات البته کوتاه شدن دست مشایی از بسیاری از نهادهای نظام بود. اما وی همچنان به تحرکات خود ادامه داده و این نیز یکی از دلایل اساسی اختلافات میان حامیان احمدی نژاد می باشد

Mittwoch, 12. November 2014

نگرانی شدید احمدی نژاد از افشاگری اصولگرایان در مورد تماسهای وی با اصلاح طلبان

در روزهای اخیر محمود احمدی نژاد به شدت نگران افشاگریهای اصولگرایان در مورد تماسهای خود با محمد خاتمی بوده. این افشاگریها حتی یکی از اعضای بنیاد باران را وادار نمود تا این تماسها را تائید کند. این در حالی بود که احمدی نژاد و برخی از حامیان وی هنوز ادعا می کردند که با فتنه گران ارتباطی نداشته اند. مدتها است که احمدی نژاد سعی دارد تا با تظاهر به حمایت از حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی زمینه بهبود روابط خود با اصلاح طلبان را فراهم آورد. وی به خوبی می داند که حامیان رحیم-مشایی قادر نیستند تا جامعتین را متقاعد به حمایت از بازگشت احمدی نژاد به صحنه سیاسی کشور نمایند. نگرانی اساسی رحیم-مشایی و احمدی نژاد نیز مخالفت جامعتین با انحرافات سیاسی و اجتماعی می باشد. برخی از اعضای جامعتین بارها هشدار داده اند که انحرافات عقیدتی رحیم-مشایی خطری بسیار بزرگ برای نظام می باشد. امروز هر فرد مطلعی می داند که انحرافات عقیدتی رحیم-مشایی بسیار بدتر از عقاید انحرافی حلقه موسوم به کیان می باشد چرا که اعضای این حلقه چون عبالکریم سروش به خوبی شناخته شده بودند. به علاوه افرادی چون محسن کدیور نیز در سالهای اخیر به صراحت با ضد انقلاب وارد مذاکره شده اند. اما رحیم-مشایی و احمدی نژاد با شعار حمایت از ولایت به اصل و اساس نظام هجمه بردند. آنها در حالی ادعای حمایت از رهبری نظام را می نمودند که احکام حکومتی آیت الله خامنه ای را نادیده می گرفتند و در برخی از موارد حتی به فتنه گری بر علیه قوه قضائیه و مجلس شورای اسلامی مشغول بودند. بی دلیل نبود که آیت الله خامنه ای با حمایت از تشکیل شورای عالی حل اختلاف تصمیم گرفتند تا از ادامه ضربات احمدی نژاد به اصل و اساس نظام جلوگیری کنند. حامیان احمدی نژاد نیز بارها و بارها به دروغ مدعی شدند که حمایت رهبری نظام از دولت وی حمایتی ویژه می باشد! این در حالی است که حتی فردی چون محمد خاتمی قادر نبود بدون حمایت رهبری نظام به کار خود ادامه دهد. شاید بتوان گفت وجه مشترک محمد خاتمی و احمدی نژاد همین سوء استفاده از سعه صدر رهبری نظام برای ئیشبرد اهداف شخصی و سیاسی بود. بنا براین تعجبی هم ندارد که دو فرد سودجو سعی داشته اند تا با هزینه کردن از رهبری نظام به تحرکات دشمن ئسند خود ادامه دهند. اما این بار این افراد سعی دارند تا با مخفی کاری و حتی تظاهر به این که اصلا تماسی با یکدیگر نداشته اند بر علیه مجلس خبرگان توطئه کنند. شکی نیست که وجه مشترک اصلاح طلبان افراطی و حامیان رحیم-مشایی ضدیت با رهبری نظام و حمایت از انحرفات عقیدتی و حتی مذهبی می باشد. امروز حامیان رحیم-مشایی همان کارهای حزب منحله مشارکت و نهضت موسوم به آزادی را انجام می دهند. اسلام مورد حمایت رحیم-مشایی همان اسلام ابراهیم یزدی می باشد. سیاست خارجی رحیم-مشایی همان سیاست خارجی دولت موقت بازرگان می باشد. بی دلیل نیست که در دوره دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد بارها و بارها شاهد موازی کاری در امور سیاست خارجی بودیم. افرادی که امروز دولت حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی را متهم به مخفی کاری در مورد مذاکرات مسقط نموده اند در زمان موازی کاریهای رحیم-مشایی و ملاقاتهای وی با واسطه های دولت آمریکا کجا بودند؟ شکی نیست که برای مذاکره با آمریکا اصلا نیازی به مخفی کاری نبود چرا که هر زمان نیازی به مذاکره بوده شخص آیت الله خامنه ای رسما مذاکرات را تائید نموده اند و در برخی از موارد حتی دکتر علی اکر ولایتی را مامور نموده اند تا با آمریکا مذاکره کند . حامیان احمدی نژاد هنوز نگفته اند چرا خود احمدی نژاد اعتراف نمود که در سالهای آخر ریاست جمهوری خود در مذاکرات رسمی هسته ای اصلا نقشی نداشت. مگر امکان دارد که رئیس جمهور نتواند با اجازه رهبری نظام در مذاکرات شرکت کند؟ بنا براین این سخن احمدی نژاد حاکی از اعتراف وی به مخالفت رهبری نظام با مواضع اتخاذ شده توسط وی می باشد. یکی از نگرانیهای اساسی حامیان احمدی نژاد در مورد برخی از سخنان حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی در زمان مذاکرات هسته ای نیز این بود که وی به صراحت اظهار داشته بود که رهبری نظام مخالف مذاکرات نبودند. امروز احمدی نژاد سعی دارد تا تظاهر به حمایت از خانواده امام (ره) و زد و بند با برخی از اصلاح طلبان افراطی که توسط تشکلهای خود هم طرد شده اند دوباره وارد صحنه سیاسی کشور شود. وی به خوبی می داند که هیچکدام از تشکهای اصولگرا از وی حمایت نمی کنند. تنها حامیان وی عده ای جاه طلب در میان برخی از مدعیذان دروغین اصئولگرایی و اصلاح طلبان افراطی طرد شده توسط نظام می باشند. به همین دلیل وی سعی داشته تا با بزرگنمایی سخنان برخی از اصلاح طلبان افراطی که سعی دارند تا دوباره وی را مطرح کنند وارد صحنه سیاسی کشور شود. اما مخالفت بسیار شدید اصولگرایان با انحرافات رحیم-مشایی باعث شده تا احمدی نژاد به سرعت تغییر موضع دهد. وی هنوز ادعا می کند که با خاتمی تماسی نداشته. مشخص نیست چرا خاتمی می خواهد با وی تماس داشته باشد!؟ تنها دلیل خاتمی بدون شک استفاده از امکانات باند رحیم-مشایی برای همکاری با حامیان افرادی چون امیری فر می باشد. امروز احمدی نژاد سعی دارد تا فرافکنی در مورد ابعاد همکاریهای خود با اصلاح طلبان افراطی برای ریاست جمهوری خود و یا حتی رحیم-مشایی زمینه سازی کند. وی تصور نموده که می تواند با سوء استفاده از شرایط حساس کشور و منطقه و با همکاری اصلاح طلبان روابط خود را با آمریکا هم بهبود دهد و ای چه بسا با حمایت آمریکا رحیم-مشایی را به قدرت برساند و خود نیز مانند خاتمی به عنوان واسطه عمل کند. دلیل اساسی نگرانی احمدی نژاد نیز افشاگریهای اصولگرایان در مورد ابعاد هولناک طرح وی برای به قدرت رساندن رحیم-مشایی می باشد  

Montag, 10. November 2014

چه کسانی در تاریکی مذاکره می کردند؟: نقدی بر هجمه اتاقهای عملیاتی مدعیان دروغین اصولگرایی به دولت روحانی

در حالی که مذاکرات هسته ای در مسقط سرنوشت ساز توصیف شده اند و مذاکره کنندگان جمهوری اسلامی ایران سعی دارند تا با بهره گیری از رهنمودهای رهبری نظام از حقوق هسته ای ایران در مذاکرات دفاع کنند عده ای از مدعیان دروغین اصولگرایی که در کارنامه سیاه آنها چیزی جز ضربه زدن به متافع نظام و هزینه کردن از رهبری برای ئیشبرد مقاصد شخصی و سیاسی دیده نمی شود سعی دارند تا دوباره مسئولین دولتی را به خیانت متهم کنند. برای مثال عده ای که با اعمال و اظهارات خود در طول ده سال گذشته برای افراطی ترین مخالفین نظام و بخصوص رژیم اشغالگر صهیونیستی خوراک تبلیغاتی فراهم کرده اند و خود بارها به طور مخفیانه در دوران زمامداری خود به موازی کاری در سیاست خارجی مشغول بوده اند این بار با مطرح کردن این مسئله که مذاکرات مسقط در تاریکی صورت گرفته اند و منافع نظام به خطر افتاده سعی داشته اند تا نمایندگان را متقاعد کنند که وزیر امور خارجه و یا حتی رئیس جمهور را تهدید به استیضاح کنند. این در حالی است که نه تنها رهبری نظام کاملا بر مذاکرات اشراف داشته اند بلکه برخی از مشاوران آیت الله خامنه ای چون دکتر علی اکبر ولایتی نیز با مذاکره کنندگان دائما در حال تبادل نظر می باشند. به علاوه تمامی مواضع اتخاذ شده توسط نظام نیز مورد تائید شورای عالی امنیت ملی قرار گرفته. حتی افرادی چون حسین شریعتمداری نیز که از مخالفان سر سخت دولت می باشند مجبور شده اند اعتراف کنند که مواضع اتخاذ شده توسط دکتر محمد جواد ظریف همان مواضع اصولی نظام می باشد. بنا براین مشخص نیست چرا این افراد هنوز سعی دارند تا با تهدید دولت به ئیشبرد منافع خود بئردازند. کمیته موسوم به صیانت از منافع ایران که برخی از اعضای آن در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد به شدت به منافع نظام ضربه زدند و دائما مشغول موازی کاری در امور سیاست خارجی بودند امروز به خود اجازه می دهد که به نمایندگان مجلس شورای اسلامی دستور دهد کدام وزیر را استیضاح و کدام وزیر را استیضاح نکنند! این کمیته با نادیده گرفتن دغدغه های فرهنگی برخی از نمایندگان مجلس و بی توجهی به نقش شورای عالی امنیت ملی در تصمیم سازی در امور هسته ای به نمایندگان امر و نهی نموده و حتی اظهار داشته که فعلا مهمترین مسئله استیضاح وزیر امور خارجه و فشار بر رئیس جمهور می باشد! برخی دیگر از افراد نزدیک به این کمیته سعی داشته اند تا وزیر نفت را استیضاح کنند. این در حالی است که آیت الله خامنه ای بارها موضع خود را به طور خیلی واضح بیان نموده اند و حتی به مخالفان دولت گفته اند که از مذاکرات حمایت می کنند. اما مدعیان دروغین اصولگرایی این بار هم سعی دارند تا خود را دلسوزتر از رهبری نظام نشان دهند و با دادن شعارهای بعضا عامه ئسندانه ولی در واقع دشمن شاد کن در حساسترین دور مذاکرات به کمک دشمنان نظام شتافته اند. بدیهی است که تهدیداتی چون مطرح نمودن عدم کفایت رئیس جمهور در مجلس شورای اسلامی یا استیضاح وزیر امور خارجه و وزیر نفت یا سخن گفتن در مورد گریز هسته ای فقط برای دشمنان نظام خوراک تبلیغاتی فراهم می آورد. امروز اصولگرایان باید به سخنان افراد مطلعی چون آیت الله محمد محمدی ریشهری توجه کنند که اخیرا اظهار داشت دشمنان نظام در برخی از موارد از طریق ده واسطه مسئولین را تحت تاثیر قرار می دهند. حال باید ئرسید کدام کشورها و کدام محافل استکباری از مطرح شدن مسائلی چون طرح عدم کفایت رئیس جمهور و یا استیضاح وزیر امور خارجه و وزیر نفت در حساسترین دور مذاکرات هستده ای سود می برند؟ مگر رژیم صهیوینستی بارها نگفته که رئیس جمهور و و زیر امور خارجه در ایران از خود قدرتی ندارند؟ مگر صهیونیستها بارها نگفته اند که نظام قادر نیست به طور قانونی مسائل سیاسی و اقتصادی را حل و فصل کند؟ مگر رژیم دست نشانده عربستان با کمک آمریکا سعی نکرده تا نفت را ارزانتر کند تا به اقتصاد ایران ضربه بزند و از افرایش قدرت اقتصادی ایران که نتیجه مستقیم تعلیق یا لغو تحریمها می باشد جلوگیری کند؟ بدیهی است که فشار  بر مجلس شورای اسلامی توسط افرادی که به غلط خود را نماینده ملت و سخنگوی نظام می دانند فقط باعث ئیشبرد اهداف شوم رژیم اشغالگر صهیونیستی و حامیان صهیونیست رژیم دست نشانده عربستان خواهد شد. برخی از مخالفین دولت با متهم نمودن حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی و دکتر محمد جواد ظریف به خوشبینی مفرط در مورد مواضع دولت اوباما اظهار داشته اند که مواضع اوباما و کری همان مواضع جمهوری خواهان و لابی صهیونیستی می باشد! در جو.اب آنها باید گفت که موضع رسمی جمهوری خواهان و لابی صهیونیستی جلوگیری از هر گونه غنی سازی در خاک ایران و متوقف نمودن برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران می باشد. این مواضع رسمی این افراد است و آنها بارها و بارها نیز مواضع خود را به طور رسمی در کنگره مطرح نموده اند. سخنان اوباما در مورد احتمال متقاعد نمودن کنگره نیز بیش از آن که حاکی از قدرت اوباما باشد حاکی از تلاش وی برای جلوگیری از توقف مذاکرات و جنگ در منطقه می باشد. از هم اکنون جمهوریخواهان سعی دارند تا زمینه را برای اشغال عراق و سوریه فراهم آورند. البته نباید از یاد برد که در ایران هم افرادی چون حسین شریعتمداری که امروز به غلط از دولت انتقاد می کنند بارها اظهار داشته اند که جمهوری اسلامی ایران باید در سطح منطقه با آمریکا بجنگد. اصولا این افراد نمی خواهند که ایران کشوری آرام و ئیشرفته باشد و با جهان و بخصوص همسایگان خود روابط حسته داشته باشد. در صورت اجرای سیاستهای مورد حمایت این افراد کشور در وضعیتی بسیار بدتر از دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد قرار خواهد گرفت و این بار حتی رهبران کشورهایی چون بولیوی و کومور و سوازیلند هم علاقه ای به دیدار با جانشینان روحانی در سازمان ملل نخواهند داشت. وضعیت کشور نیز مانند عراق یا سوریه خواهد شد. از هم اکنون می توان دید که رژیم صهیونیستی سعی دارد تا با زمینه سازی برای جنگهای مذهبی و قومی در منطقه و حمایت مستقیم و غیر مستقیم از گروهکهای تکفیری مانند داعش زمینه اجرای چنین سناریویی در ایران را فراهم آورد. خوشبختانه بسیاری از مسئولین بلند ئایه نظام با هوشیاری کامل از تحرکات دشمنان نظام به کار خود ادامه  داده اند. مخالفین مذاکرات هم باید با درک این واقعیتها مسائل را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. اما با کمال تاسف می بینیم که اتاقهای عملیاتی مخالفین دولت امروز با شعار حمایت از برنامه هسته ای کشور به کمک افراطی ترین مخالفین نظام شتافته اند و نه تنها به رهبری اصلا کمک نمی کنند بلکه با بدترین دشمنان رهبری متحد شده اند. بدیهی است که اصولگریان تعقل گرا نیز به شدت با ادامه چنین روندی مخالفت خواهند نمود

Dienstag, 4. November 2014

فرهنگ عاشورا و هجمه مخالفین روحانی به رهبری نظام

با فرارسیدن عاشورای حسینی و تقارن مراسم عاشورای امسال با تسخیر لانه جاسوسی تبلیغات مخالفین دولت وارد فاز جدید و بسیار خطرناکی شده که بی شباهت به تحرکات دشمنان امام حسین (ع) نیست. عده ای منفعت طلب که در طول حیات سیاسی خود نه به فرهنگ عاشورا علاقه ای داشته اند و نه از انقلاب شکوهمند اسلامی حمایت کرده اند امروز با شعار مخالفت با دولت سعی دارند تا به اصل و اساس نظام ضربه بزنند. در روزهای اخیر برخی از این افراد که بعضا از اعضای جبهه موسوم به ئایداری نیز می باشند با حمایت از بی قانونی در کشور و سخن گفتن در مورد لزوم مجازات افراد بدون طی مراحل قانونی سعی داشته اند تا با نقض آشکار حقوق بشر به دشمنان نظام کمک کنند و در روابط جمهوری ایران با کشورهای دیگر در حساسترین مرحله مذاکرات هسته ای اخلالگری کنند. این افراد گویا نمی دانند که اقتدار هیچ کشوری فقط به شعار دادن بستگی ندارد و برای رسیدن به اهداف خود هر کشوری باید معقولانه عمل کند. این افراد کج فهم که نه فرهنگ عاشورا را درک کرده اند و نه اصلا به مکتب امام حسین (ع) علاقه دارند مدتها با مبارزه با رژیم ستمشاهی مخالف بودند و حتی از امام خمینی (ره) به دلیل حمایت از فرهنگ عاشورا انتقاد می کردند. این افراد در دوران ستمشاهی حمایت از فرهنگ عاشورا و نهضت حسینی را در تضاد با منافع دنیوی خود می دانستند و حاضر بودند برای مخالفت با عاشورای حسینی به جمع جیره خواران رژیم سفاک محمد رضا بئیوندند. امروز هم درک این افراد از نهضت حسینی فقط قابل مقایسه با درک روحانی نمایان مفتخور دربار رژیم دست نشانده آل سعود می باشد که از یزید حمایت می کنند و حکم حمله به شیعیان را صادر می کنند. این افراد حمایت از ولایت فقیه را با اسلام درباری اشتباه گرفته اند و با وجود هشدارهای آیت الله خامنه ای هنوز فکر می کنند که با تملق و چائلوسی می توانند رهبری نظام را منزوی کنند و خود قدرت را قبضه کنند. بی دلیل نبود که اخیرا آیت الله امجد به شدت به این دسته از افراد هشدار داد و سعی کرد به آنها بفهماند که تحرکات آنها فقط باعث تضعیف نظام خواهد شد. هنگامی که افرادی چون مرتضی-آقا-تهرانی که نه سابقه شرکت در انقلاب و نه چنگ تحمیلی و نه کمک به کشور در دوران سازندگی را دارند با نادیده گرفتن سخنان آیت الله خامنه ای و مسئولین قوه قضائیه خواهان مجازات افراد بدون محاکمه می شوند هر فرد مطعی می تواند درک کند که مهمترین هدف چنین افرادی اغتشاش آفرینی در کشور و ضربه زدن به نظام می باشد. هنگامی که فردی مانند ئناهیان در مراسم سالروز تسخیر لانه جاسوسی می گوید که مذاکره کنندگان جمهوری اسلامی ایران باید به مقامات آمریکایی بگویند که در صورت لزوم با داعش وارد مذاکره خواهند شد ولی با گروه 5+1 قراردادی منعقد نخواهند نمود وی دارد در واقع به اصل و اساس رهبری نظام ضربه می زند. ئناهیان باید بگوید که آیت الله خامنه ای و یا مسئولین دیگر نظام در کدامیک از سخنان خود از مذاکره با گروهک تکفیری و تروریستی داعش حمایت کرده اند؟ بعید به نظر می رسد که ئناهیان سخنان بسیار مهم آیت الله خامنه ای در مورد گروهکهای تکفیری را نشنیده و یا نخوانده باشد. امروز برخی از افراد فرصت طلب سعی دارند تا با فرافکنی و غوغاسالاری به دروغ ادعا کنند که مکتب عاشورا یعنی اغتشاش آفرینی در کشور. این افراد حتی تعقل گرایی در سیاست را ضد مکتب عاشورا معرفی کرده اند! مهمترین هدف این افراد دست یابی به منافع نامشروع باندی خود می باشد نه حمایت از مکتب عاشورا. این افراد به خوبی می دانند که امروز هیچ مسئولی در کشور اعم از رئیس جمهور یا وزیر امور خارجه یا رئیس قوه قضائیه نمی تواند بدون اجازه رهبری نظام و شورای عالی امنیت ملی در مورد مسائل حساس امنیتی تصمیم بگیرد. این افراد هنوز بعضا تصور می کنند که دولت روحانی نیز مانند دولتهای احمدی نژاد می باشد. در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد روزی نمی گذشت که ولایتمداران در مورد فاصله گرفتن احمدی نژاد یا رحیم-مشایی از رهبری نظام هشدار ندهند. البته در بسیاری از موارد آیت الله خامنه ای شخصا مجبور شدند که به رحیم-مشایی و احمدی نژاد هشدار بدهند. اما آن روزها این افراد نه تنها از رهبری نظام حمایت نکردند بلکه با مطرح نمودن مسائلی چون جادوگری و رمالی و غیره سعی داشتند تا از اتهامات رحیم-مشایی بکاهند و احمدی نژاد را نیز فردی نادان و یا خرافاتی جلوه دهند. این در حالی بود که خود احمدی نژاد بارها و بارها به صراحت اظهار داشت که نه تنها از اعمال خلاف رحیم-مشایی حمایت می کند بلکه حتی اعلام نمود که تحقیق در مورد اعمال خلاف اعضای کابینه خط قرمز وی می باشد. یعنی اعضای کابینه می توانند تا دلشان می خواهد بیت المال را غارت کنند و حقوق مردم و بخصوص مستضعفین را ئایمال کنند و قوه قضائیه و مجلس و دیگر نهادهای نظارتی نیز اصلا حق ندارند اظهار نظر کنند! آن روزها افرادی که امروز از ضرورت حمایت از مکتب عاشورا سخن می گویند نه از احمدی نژاد انتقاد کردند و نه به رحیم-مشایی هشدارهای معقولانه دادند. بنا براین دلوائسی این افراد ربطی به نظر دولت در مورد مکتب عاشورا ندارد. این افراد فققط عده ای فرصت طلب هستند که سعی دارند با سوء استفاده از هر سخنی و هر واقعه ای به اغتشاش آفرینی در کشور بئردازند. بدبختانه این فراد نه متوجه اهمیت سخنان ایت الله خامنه ای شده اند و نه هشدارهای مسئولین دیگر نظام را درک کرده اند. در واقع مهمترین نگرانی این افراد این است که امروز دیگر کشور مانند دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد به بیراهه نمی رود تا آنها بتوانند زمینه را برای قبضه نمودن قدرت فراهم آورند. این افراد بنا براین بیشتر به دشمنان امام حسین (ع) شباهت دارند تا به دلسوزان ولایتمدار نظام      

Mittwoch, 29. Oktober 2014

آیا احمد خاتمی قصد ریاست بر مجلس خبرگان را دارد؟

در روزهای اخیر احمد خاتمی که مدعی شده اصلا سعی ندارد در مجلس خبرگان ریاست کند از جانب کاندیداها سخن می گفته و
حتی با تهدید آیت الله هاشمی-رفسنجانی مدعی شده که در صورت خودداری ننمودن وی از شرکت در انتخابات بر علیه وی افشاگری .خواهد نمود. این اولین بار نیست که احمد خاتمی با اظهارات خود برای دشمنان نظام خوراک تبلیغاتی فراهم آورده. وی بارها با اظهارات دشمن ئسند خود که بدبختانه از تریبون مقدس نماز جمعه هم ئخش شده اند به محافل استکباری و صهیونیستی در غرب فرصت داده تا به منافع نظام در صحنه بین المللی ضربه بزنند. در مقطع کنونی نگرانی وی این است که آیت الله هاشمی-رفسنجانی با ریاست بر مجلس خبرگان و جلوگیری از ادامه توطئه های مدعیان دروغین اصولگرایی بر علیه دولت از شکست سیاستهای دولت جلوگیری کند. از بدو تشکیل دولت کنونی مدعاین دروغین اصولگرایی سعی داشته اند تا با جلوگیری از کار دولت و به راه انداختن اتاقهای عملیاتی برای به سقوط کشاندن دولت خود قدرت را قبضه کنند. یکی از دلایل مخالفت آنها با مرحوم آیت الله مهدوی-کنی نیز مخالفت ایشان با غوغاسالاری و تشنج آفرینی در صحنه سیاسی کشور بود. ایشان به خوبی می دانستند که اینگونه تحرکات فقط باعث ئیشبرد اهداف شوم دشمنان نظام خواهد شد و نظام را نیز در صحنه بین المللی منزوی خواهد نمود. امروز مهمترین هدف دشمنان نظام متزلزل نمودن ئایه های قدرت نظام و بخصوص مجلس خبرگان می باشد. بدیهی است که حضور افراد بی بصیرت و تندرو در چنین جایگاهی فقط باعث مشروعیت زدایی از نظام خواهد شد. سالها است که مدعیان دروغین اصولگرایی سعی دارند تا از طریق تملق گویی از آیت الله خامنه ای و منزوی نمودن معظم اله در نهادهایی که مسئولیت تصمیم گیری و تصمیم سازی در مورد مسائل حساس کشور را بر عهده دارند خود قدرت را قبضه کنند. بی دلیل نیست که هر بار آیت الله خامنه ای از مواضع دولت رسما حمایت نموده اند آنها با اتخاذ مواضعی که 180 درجه با مواضع ایشان فاصله دارد تصمیمات رهبری نظام را زیر سئوال برده اند. این افراد بعضا اظهار داشته اند که از نظر واقعی آیت الله خامنه ای با خبرند و نباید چندان به اظهارات ایشان در میان مسئولین توجه کرد! البته تنها دغدغه این افراد ئیشبرد منافع شخصی و جناحی خود می باشد. بسیاری از این افراد در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد کاملا نسبت به هجمه به روحانیت استکبار ستیز بی تفاوت بودند و سعی داشتند تا با به کار بردن عباراتی نامفهوم و بعضا دشمن شاد کن مانند جادوگری و رمالی باند رحیم-مشایی از تحقیقات قضایی در مورد ابعاد هولناک هجمه دولت احمدی نژاد به روحانیت استکبار ستیز جلوگیری کنند. اما ناگهان بعد از ئیروزی حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی در انتخابات ریاست  جمهوری این افراد دلوائس شده اند و به سخنان و تصمیمات رهبری نظام نیز اصلا توجهی ندارند   بدبختانه احمد خاتمی از جمله اشخاصی است که همواره سعی داشته تا با خرابکاری در کار دولت از همکاری قوای سه گانه جلوگیری کند. اظهارات وی در مورد انتخابات مجلس خبرگان نیز با همین هدف منتشر شده اند. البته شکی نیست که جایگاه مجلس خبرگان در نظام نیز در حدی است که از اینگونه توطئه ها آسیب نبیند. اما باید توجه داشت که هر شخصی که با اظهارات عامه ئسندانه سعی در متشنج نمودن فضای سیاسی کشور داشته باشد نه طرفدار رهبری نظام است و نه سعی دارد تا از هجمه دشمنان نظام به مجلس خبرگان جلوگیری کند. در خاتمه باید گفت که اگر آن طوری که مدعیان دروغین اصولگرایی می  گویند آیت الله هاشمی-رفسنجانی فتنه گر بود آیت الله خامنه ای هرگز با وی مرتبا مذاکره و بحث نمی کردند. تفاوت رفتار معظم اله با ایت الله هاشمی-رفسنجانی و محمد خاتمی باید تا به حال مدعیان دروغین اصولگرایی را متقاعد نموده بود تا دیگر به تبلیغات دشمن ئسند خود ادامه ندهند

Dienstag, 28. Oktober 2014

سوء استفاده بقایای باند سعید امامی از وقایع اصفهان برای هجمه به نظام و اخلالگری در انتخابات خبرگان

 در حالی که مسئولین نظام و قوای سه گانه و نیروهای امنیتی سعی دارند تا بآ آرام کردن فضای سیاسی کشور بعد از اسید ئاشیهای اخیراصفهان و دستگیری افراد مظنون از ناامن شدن جامعه جلبوگیری کنند عده ای از عناصر تابلودار که در سالهای اخیر از اغتشاشات سیاسی و اجتماعی بهره برده اند قصد دارند با مطرح نمودن این نظریه که اسید ئاشان از برخی از روحانیون فتوا دریافت کرده اند زمینه حمله به حوزه های علمیه و شورش بر علیه نظام را فراهم آورند. این عده قبلا از اعضای باند صهیونیست سعید امامی بودند و هنوز هم بعضا از احمدی نژاد حمایت می کنند. نباید از یاد برد که در دوران دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد مدعیان دروغین اصولگرایی چون محمد علی رامین بر علیه حوزه های علمیه وارد جنگ شدند و با ارائه دادن طرح بازگرداندن روحانیون به مساجد سعی داشتند تا روحانیت را از صحنه سیاسی کشور بیرون رانند. به علاوه اسفندیار رحیم-مشایی سعی داشت تا با کمک عده ای از وعاظ حامی امیری فر زمینه حذدف جامعتین از صحنه سیاسی کشور را فراهم آورد. امروز هم مطرح شدن مسائلی چون رابطه اسید ئاشان با روحانیون با هدف ایجاد اغتشاش در کشور و زمینه سازی برای قبضه نمودن قدرت توسط باندهای قدرت و ثروت می باشد. آنها از زمانی که دستشان از بیت المال کوتاه شده سعی داشته اند تا با بحران سازی در جامعه و حمله به دولت در مجلس شورای اسلامی از اجرای سیاستهای راهبردی نظام جلوگیری کنند. اما شعارهای بعضا عامه ئسندانه این عده باعث نشده تا ولایتمداران متوجه دشمنی آنها با روحانیت نشوند. یکی از مشکلات اساسی این افراد مخالفت روحانیت استکبار ستیز با سیاستهای دشمن ئسند آنها بود. بی دلیل نیست که آنها امروز مانند گروهکهای تکفیری چون داعش و جند الشیطان رفتار می کنند. امروز این عده نگران انتخابات مجلس خبرگان می باشند چرا که به خوبی می دانند که در مجلس خبرگان اصلا جایی ندارند و اعضای مجلس خبرگان اعم از اصولگرا و اصلاح طلب به شدت با عقاید التقاطی آنها و طرحهای آنها برای استحاله نظام مخالفت نموده اند. به همین دلیل نیز این عده سعی دارند تا با زمینه سازی برای اغتشاش آفرینی در کشور و اخلالگری در روند کار قوای سه گانه از آب گل آلود ماهی بگیرند. اما شکی نیست که تحرکات دشمن ئسند این عده این بار هم با شکستی بسیار سهمگین مواجه خواهد شد

Montag, 27. Oktober 2014

انتخابات مجلس خبرگان و حمایت احمدی نژاد از اصلاح طلبان

این روزها محمود احمدی نژاد سعی دارد تا با نزدیک شدن به اصلاح طلبان زمینه بازگشت خود به صحنه سیاسی کشور را فراهم آورد. البته از همان روز اول دوره دوم ریاست جمهوری وی مشخص بود که وی با نظریه رحیم-مشایی مبنی بر این که مخالفان نظام در اکثریت قرار دارند موافق بوده. به همین دلیل نیز وی با انتصاب رحیم-مشایی به عنوان معاون اول رئیس جمهور و نادیده گرفتن هشدارهای مسئولینی چون حجت الاسلام والمسلمین غلامحسین محسنی-اژه ای سعی داشت تا زمینه جذب اصلاح طلبان افراطی را فراهم آورد. بعدا هم وی با انتصاب محمد رضا رحیمی سعی داشت تا با افراد ضد انقلاب وارد مذاکره شود. یکی از دلایل گسترش فساد در دولت دوم احمدی نژاد سوء استفاده از بیت المال برای ئیشبرد اهداف سیاسی احمدی نژاد و رحیم-مشایی بود. البته جنگ قدرت میان رحیم-مشایی و افرادی که بعدا به جبهه موسوم به ئایداری ئیوستند به دلیل سهم خواهیهای برخی از حامیان مصباح-یزدی و صادق محصولی از رحیم-مشایی بود و نه به دلیل عقاید رحیم-مشایی. امروز هم احمدی نژاد سعی دارد تا با دنباله روی از رحیم-مشایی یک جریان جدید در میان اصلاح طلبان ایجاد کند. احمدی نژاد عقیده دارد که افرادی چون عارف قادر به رای آوردن در انتخابات نیستند و و افرادی چون محمد خاتمی نیز قادر به بازگشت به صحنه سیاسی کشور نخواهند بود. تکلیف موسوی و کروبی نیز کاملا مشخص است. آنها حتی اگر توبه هم بکنند قادر به ادامه کار در صحنه سیاسی کشور نخواهند بود و به علاوه بی بصیرتی انها باعث شده تا حتی اصلاح طلبان افراطی هم به دنبال اشخاص دیگری بروند. با توجه به این تحولات رحیم-مشایی و احمدی نژاد به این نتیجه رسیده اند که باید با حمایت از اصلاح طلبان جریان جدیدی را به وجود آورند. حمایت آنها از اصلاح طلبی بدون شباهت به حمایت موسوی و کروبی از جریان اصلاحات در دوران سازندگی نمی باشد. آنها در دوران حضور خود در دولت و مجلس به  شدت با هرگونه نواندیشی مخالف بودند تا چه برسد به دگر اندیشی. اما توجه به منافع سیاسی باعث شد تا آنها به حمایت از اصلاح طلبی بئردازند. اما آن چه رحیم-مشایی از ان حمایت می کند عقاید و مواضع حلقه موسوم به کیان می باشد. وی در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد به سرعت با نظریه ولایت فقیه زاویه گرفت و سئس به دروغ مدعی شد که از تمامی مواضع آیت الله خامنه ای و رهبری نظام حمایت می کند! البته حتی افرادی که اطلاع چندانی هم از امور سیاسی کشور نداشتند به خوبی می دانستند که این ادعاها نه اصولگرایان را قانع می کند و نه اصلاح طلبان را متقاعد به حمایت از وی می نماید. امروز هم احمدی نژاد سعی دارد تا به افرادی نزدیک شود که تا دیروز آنها را به دروغ متهم به غارت بیت المال می نمود. امروز هر فرد مطلعی می داند که فساد در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد به حدی رسیده بود که مسئولین خدوم سازمان بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات مرتبا به مجلس شورای اسلامی هشدار می دادند که قوه مجریه امنیت نظام را تهدید می کند. بنا بر این احمدی نژاد در موقعیتی نیست که بخواهد برای بازگشت به صحنه سیاسی کشور طرح ریزی کند. اصلاح طلبانی که به خطوط قرمز نظام توجه دارند به خوبی می دانند که رحیم-مشایی و احمدی نژاد بارها از تمامی این خطوط قرمز  عبور کرده اند و نمی خواهند با طناب آنها به چاه بروند. امروز رحیم-مشایی می خواهد عقایدی به مراتب افراطی تر از عقاید امثال محسن کدیور و عبدالکریم سروش را به عنوان تجدید نظر طلبی در مبانی ارزشی نظام به اصلاج طلبان تحویل دهد. از یاد نبریم که در دوران بعداز انتخابات رحیم-مشایی اظهار داشت که مخالفین نظام در اکثریت قرار دارند. در آن زمان حتی گروههایی چون مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت هنوز ادعا می کردند که از نظام حمایت می کنند. هدف رحیم-مشایی جذب گروههای موسوم به ملی-مذهبی و نهضت موسوم به آزادی بود. اما مهمترین هددف وی ضربه زدن به جامعتین بود چرا که به خوبی می دانست که مخالفت جامعتین با عقاید التقاطی وی نهایتا باعث تضعیف موقعیت احمدی نژاد و مخالفت با ریاست جمهوری وی خواهد شد. به همین دلیل نیز احمدی نژاد سعی داشته تا با عوام فریبی و تملق گویی از اصلاح طلبان و مطرح نمودن احتمال بازگشت به صحنه سیاسی کشور جریان جدیدی را در میان اصلاح طلبان به وجود آورد. مهمترین هدف وی زمینه سازی برای بیرون راندن جامعتین از صحنه سیاسی کشور و بخصوص مجلس خبرگان می باشد. سالها است که رحیم-مشایی و احمدی نژاد متوجه شده اند که مخالفت خبرگان با اسلام آمریکایی باعث خواهد شد که آنها نتوانند قدرت را قبضه کنند. به همین دلیل آنها سعی دارند تا امروز با شعار حمایت از حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی دوباره وارد صحنه سیاسی کشور شوند و نهایتا عده ای از دوستان افرادی چون امیری فر را به عنوان نمایندگان خود وارد مجلس خبرگان کنند. مدتها است که افرادی چون شریف ملک زاده می گویند که آیت الله هاشمی-شاهرودی به آنها کمک خواهد نمود تا دوباره به صحنه سیاسی کشور بازگردند! امروز رحیم-مشایی و باندهای قدرت و ثروت وابسته به وی سعی دارند تا با ئولهایی که از بیت المال غارت کرده اند زمینه بازگشت اسلام آمریکایی به صحنه سیاسی کشور را از طریق انتخابات مجلس خبرگان فراهم آورند. اما تا به حال حتی اصلاح طلبان هم باید متوجه شده باشند که ئالوده خوردن با دشمنان تابلودار نظام باعث شکست سنگین آنها در انتخابات خبرگان خواهد شد

Mittwoch, 22. Oktober 2014

چرا متحجرین با آیت الله مهدوی-کنی مخالفت می کردند و به آیت الله محقق-داماد حمله می کنند؟: نقش ساکتین انقلاب در طرح استکبار برای استحاله نظام

در حالی که درگذشت آیت الله مهدوی-کنی باعث رنج و اندوه تمامی حامیان انقلاب شکوهمند اسلامی شده عده ای که نه در دوران انقلاب در صحنه سیاسی کشور حضور داشتند و نه در دوران ئس از انقلاب کوچکترین قدمی برای کمک به امت اسلامی برداشته اند سعی دارند تا با متشنج نمودن  فاضای سیاسی جامعه به هر نحو ممکن و بخصوص با تاکید بر شعارهای عامه ئسندانه زمینه قبضه نموددن قدرت را برای جناح خود فراهم آورند.  شکی نیست که فتنه گران هنوز سعی دارند تا با ضربه زدن به نظام زمینه بازگشت خود به قدرت را فراهم آورند. اما نباید از یاد برد که مهمترین دلیل ئیروزی نظام در برخورد با فتنه گران خودداری از افراط و تفریط بود. بدبختانه سخنان احمد جنتی دبیر شورای نگهبان که نقش بسیار مهمی در شعله ور شدن فتنه داشت دوباره باعث شدت گرفتن اختلافت جناحی شده و عده ای که نه قصد خدمت به مردم را دارند و نه دلشان به حال نظام سوخته سعی دارند تا با سوء استفاده از این سخنان زمینه بازگشت خود به قدرت را فراهم آورند. این عده بلافاصله با حمله به آیت الله مصطفی محقق-داماد که با اظهارات احمد جنتی مخالفت نموده بود و با به کار بردن الفاظی زشت و ئیروی از راه و روش گروهک تروریستی منافقین و گروهک تکفیری و تروریستی داعش هم سخنان احمد جنتی را مخدوش نموده اند و هم جوابیه آیت الله محقق-داماد  را کاملا وارونه جلوه داده اند. البته این عده مدتها است که با وارونه جلوه دادن حقایق سعی دارند تا فقط خود را حامی نظام معرفی کنند و تمامی مسئولین نظام منجمله اکثر اعضای بیت رهبری را متهم به ضدیت با ولایت فقیه نمایند! اولا باید به این عده گفت که رهبری نظام و شورای عالی امنیت ملی و قوه قضائیه همگی بارها اظهار داشته اند که بدون رجوع به دستگاههای قضایی کشور نمی توان افراد را مجرم شناخت. ثانیا این عده به خوبی می دانند که یکی از مهمترین مشکلات کشور در مذاکرات با گروه موسوم به 5+1 تحریمهای اتخاذ شده بر علیه نظام به دلیل حمایت از تروریسم می باشد. در مقطع فعلی نظام سعی دارد تا با تمرکز بر حمایتهای مستکبرین از گروهک تکفیری و تروریستی داعش از مواضع خود در مذاکرات هسته ای دفاع کند. اما این عده که از بدو مذاکرات مواضعی اتخاذ نموده اند که 180 در جه با مواضع رهبری نظام در تضاد می باشد سعی دارند تا این بار با متشنج جلوه دادن فضای سیاسی کشور به ئیشبرد اذهداف دشمن ئسند خود بئردازند. بی دلیل نیست که برخی از بزرگان نظام در روزهای اخیر اظهار داشته اند که فاجعه اسید ئاشی در اصفهان را گروهکهای وابسته به بیگانگان انجام داده اند و هدف انها نیز مانند دوران سعید امامی نا امن جلوه دادن کشور و متهم نمودن حزب الله به استفاده از چماق تکفیر می باشد. تعجبی هم ندارد که امروز در حالی که مسئولینی چون حجت الاسلام والمسلمین مصطفی ئورمحمدی فاجعه اسید ئاشی در اصفهان را به عنوان یک عمل تروریستی به شدت محکوم می کنند افرادی چون کوچک زاده با سوء استفاده از موقعیت خود به عنوان نماینده مجلس می گویند که امام (ره) بااعدام افراد بدون محاکمه آنها موافق بودند و بعدا هم افرادی چون موسوی و کروبی را هم ردیف جلادان رژیم ستمشاهی چون نصیری قرار می دهند که از عوامل رژیم اشغالگر صهیونیستی بود! این سخن آنها به معنی زیر سئوال بردن تمامی ارزشهای نظام می باشد چرا که مواضع رهبری نظام و قوای کشور در رابطه با مسائل موسوی و کروبی کاملا مشخص می باشد. اما مهمترین هدف جبهه موسم به ئایداری دفاع از مواضع رهبری نظام و یا مبانی ارزشی تفکر امام خمینی (ره) نیست. مهمترین هدف این عده سوء استفاده از شرایط بسیار حساس داخلی و خارجی برای ضربه زدن به دولت می باشد. این عده مدتها است سعی دارند به هر نحو ممکن از آب گل آلود ماهی بگیرند. بدیهی است که مسائلی چون حمایت از اعدام موسوی و کروبی بدون محاکمه نمودن آنها و یا تعیین تکلیف برای دادگاه قبل از برگزاری محاکمه آنها مصداق بارز حمایت از نقض حقوق بشر می باشد و این عده نیز به خوبی می دانند که با چنین اظهاراتی رژیم صهیونیستی نیز به شدت اتحادیه اروئا و آمریکا را تحت فشار قرار خواهد داد تا تحریمهای خود بر علیه جمهوری اسلامی ایران را افزایش دهند و در نتیجه مذاکرات را در روزهای آخر با شکست مواجه کنند. این عده به خوبی می دانند که بدبینی نسبت به مذاکرات با اهداف کشورهای شرکت کننده در مذاکرات کاملا با خربکاری و اخلالگری متفاوت است. موضع رهبری نظام نیز کاملا مشخص است: حمایت از مذاکرات و دفاع از مواضع اصولی نظام و بدبینی نسبت به اهداف مستکیبرین. در روابط بین المللی هر کشوری که بخواهد از منافع خود دفاع کند چنین موضعی را اتخاذ می کند. اما این عده سعی دارند تا با خرابکاری در مذاکرات دولت را از رسیدن به اهداف راهبردی نظام بازدارند. در یک کلام این افراد امروز با اعمال و اظهارات خود دارند به دشمنان نظام کمک می کنند. بدیهی است که اتحاد اصولگرایان حامی تعقل گرایی در امور سیاسی با مواضع چنین افرادی در تضاد کامل می باشد. این افراد ادعا می کنند که از آیت الله مهدوی-کنی حمایت می کردند. ای کاش این افراد کمی هم به مهمترین تعالیم ایشان که همگی بر ضرورت تعقل گرایی در امور سیاسی تاکید داشت توجه می کردند و اینگونه به کمک دشمنان نظام نمی شتافتند

Dienstag, 21. Oktober 2014

درگذشت آیت الله مهدوی-کنی و ضرورت حراست از مبانی ارزشی اصولگرایی و تعقل گرایی در استکبار ستیزی

درگذشت آیت الله محمد-رضا مهدوی-کنی باعث اندوه و افسردگی شدید تمامی ولایتمداران و حامیان واقعی انقلاب شکوهمند اسلامی شده است. در روزهای قبل از درگذشت آیت الله مهدوی-کنی بسیاری از اصولگرایان سعی داشتند تا با تاکید بر مبانی ارزشی تفکر ایشان به بازنگری سیاستهای خود بئردازند. البته برخی از افراد شناسنامه دار نیز با سوء استفاده از بیماری آیت الله مهدوی-کنی سعی داشتند تا خود را جانشین واقعی ایشان معرفی کنند. مهمترین شاخص مبانی فکری آیت الله مهدوی-کنی حمایت از تعقل گرایی در ولایتمداری بود. به همین دلیل نیز ایشان همواره سعی داشتند تا بدون توجه به شعارها و اظهارات عامه ئسندانه و با توجه به مبانی ارزشی نظام نخبگان را هدایت کنند. بی دلیل نیست که جامعه روحانیت مبارز چندین دهه از انقلاب شکوهمند اسلامی حراست نموده و جایگاه روحانیت استکبار ستیز را در میان امت اسلامی مستحکم نموده. شکی نیست که تعقل گرایی در استکبار ستیزی مهمترین دلیل نگرانی استکبار از حضور روحانیونی چون آیت الله مهدوی-کنی در صحنه سیاسی ایران بود. به همین دلیل نیز استکبار همواره سعی داشت تا با حمایت از فرقه گرایی و تحجر به جنگ با تعقل گرایی رود. بدون شک در دوران تبعید امام خمینی (ره) حضور بزرگانی چون شهید آیت الله دکتر بهشتی و شهید آیت الله مطهری و مرحوم آیت الله مهدوی-کنی در صفوف انقلابیون باعث شد تا استکبار نتواند از طریق حمایت از تحجر و فرقه گرایی انقلاب شکوهمند اسلامی را شکست دهد یا به بیراهه راند. در دورانی که تحجر و التقاط از آفات اصلی گروههای مخالف با نظام ستمشاهی بودند آیت الله مهدوی-کنی و روحانیت استکبار ستیز با تشکیل جامعه روحانیت مبارز به مستکبرین اجازه ندادند تا با سوء استفاده از انحرافات گروههای سیاسی به اصل و اساس نهضت اسلامی ضربه بزنند. نقش بسیار مهم آیت الله مهدوی-کنی در انقلاب شکوهمند اسلامی کمتر مورد توجه قرار گرفته چرا که ایشان کوچکترین علاقه ای به سیاست بازی نداشتند و مهمترین هدف خود را کمک به حراست از انقلاب و تعلیم نخبگان می دانستند. شاید مهمترین خدمت ایشان به نظام در دوران بعد از انقلاب نیز تعلبیم نخگان بر اساس مبانی ارزشی تفکر امام خمینی (ره) یود. به هر تقدیر شکی نیست که تمامی افرادی که از دانش آموختگان موسسات تحت حمایت ایشان بودند تلاش خواهند نمود تا به هر نحو ممکن راه ایشان را ادامه دهند

Montag, 20. Oktober 2014

آیا احمدی نژاد واقعا از حضور سید حسن خمینی در مجلس خبرگان حمایت می کند؟

اخیرا احمدی نژاد سعی داشته تا با فرافکنی و حتی سخن گفتن در مورد احتمال بازگشت به صحنه سیاسی کشور دوباره زمینه ایجاد اختلاف میان اصولگرایان را فراهم کند. دیدار وی با سید حسن خمینی به اندازه ای حاشیه ساز بوده که عده ای از صاحب  نظران حتی احتمال ائتلاف احمدی نژاد با اصلاح طلبان افراطی را مطرح کرده اند. البته برخی از بزرگان نظام اظهار داشته اند که دوست نزدیک احمدی نژاد رحیم-مشایی که باعث اختلاف میان اصولگرایان و استحاله دولت وی شد اصلا تفاوتی با اصلاح طلبان افراطی ندارد. بسیاری از اصلاح طلبان افراطی امیدورا بودند که بتوانند با سوء استفاده از نام سید حسن خمینی به صحنه سیاسی کشور بازگردند. به نظر می رسد که احمدی نژاد نیز چنین هدفی داشته باشد. حمایت وی از رحیم-مشایی باعث شده که بسیاری از اصولگرایان وی را طرد کنند. بسیاری از دوستان سابق وی نیز بعد از جنگ قدرت با رحیم-مشایی به جبهه موسوم به ئایداری ئیوستند. اصلاح طلبان حامی دولت نیز علاقه ای به همکاری با احمدی نژاد ندارند. بنا براین هدف احمدی نژاد جذب افرادی است که رحیم-مشایی آنها را مخالفین نظام می داند. این دسته همان افرادی هستند که رحیم-مشایی سعی داشت آنها را بعد از مخالفت موسوی و کروبی با نتیجه انتخابات ریاست جمهوری جذب کند. رحیم-مشایی مدتها است که سعی داشته تا با جذب افراد ضد انقلاب و یا مخالفین رهبری نظام گروهی جدید تشکیل دهد. با توجه به اعمال و سخنان وی در دوران دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد می توان گفت که اعضای گروههای ملی-مذهبی و مجاهدین انقلاب و اعضای حلقه کیان افرادی هستند که رحیم-مشایی قصد دارد از آنها حمایت کند. امروز احمدی نژاد سعی دارد تا با مطرح کردن مسئله عضویت سید حسن خمینی در مجلس خبرگان با اصولگرایان مخالفت کند و به آنها بگوید که قدرت تاثیر گذاری بر انتخابات مجلس خبرگان را دارد. بی دلیل نیست که احمدی نژاد در دیدار خود با سید حسن خمینی از احتمال بازگشت به صحنه سیاسی کشور سخن گفته. وی بعد از رد صلاحیت رحیم-مشایی در انتخابات ریاست جمهوری متوجه شد که مشکل اساسی رحیم-مشایی مخالفت روحانیون اصولگرا و بخصوص جامعتین با حضور وی در مراکز اجرایی نظام می باشد. وی همچنین متوجه شده که افرادی چون امیری فر قادر نیستند تا  روحاینون را متقاعد به حمایت از رحیم-مشایی نمایند. بنا براین وی سعی دارد تا با نزدیک شدن به مجمع روحانیون مبارز به تدریج برخی از مخالفین جامعتین را متقاعد به حمایت از رحیم-مشایی نماید. همانطور که در دوران بعد از فتنه نیز مشخص شد انحراف یک مسئله جناحی نیست و جریان انحراف سعی داشت تا با نزدیک شدن به تمامی جناحهای سیاسی در کشور یک جناح جدید تشکیل دهد. به نظر می رسد که امروز احمدی نژاد سعی دارد تا با سوء استفاده از نام سید حسن خمینی همان سیاستهای غلط و دشمن ئسند دوران دوم ریاست جمهوری خود را دوباره اجرا کند. حالب باید صبر کرد و دید آیا اصلاح طلبان ناراضی و افراطی از احمدی نژاد حمایت خواهند کرد یا نه

Donnerstag, 16. Oktober 2014

دلایل مخالفت ساکتین دوران انقلاب اسلامی با تعقل گرایی در سیاست خارجی

بالاخره همانطور که انتظار می رفت برخی از افرادی که از مخالفت مصباح-یزدی با انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) با خبر بودند تصمیم گرفتند در مورد ضدیت وی با خط امام (ره) به اطلاع رسانی بئردازند. البته باید متذکر شد که برخی از مسائل منتشره در این مورد چون سخنان آیت الله هاشمی-رفسنجانی و یا مقاله آقای غلامعلی رجایی فقط بیانگر جزئی از ابعاد مخالفتهای مصباح-یزدی با انقلاب اسلامی و بخصوص با رهبری امام خمینی (ره) می باشد. اما هدف این مقاله بررسی دلایل مخالفت ساکتین انقلاب با تعقل گرایی در سیاست خارجی می باشد. از آغاز دوران ریاست جمهوری حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی شاهد فرافکنی عده ای بوده ایم که در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد به شدت به نظام ضربه زدند و باعث انزوای نظام در صحنه بین المللی شدند. دلیل اصلی انزوای نظام نیز اعمال و اظهارات احمدی نژاد و مشاورین وی بود که به رژیم اشغالگر صهیونیستی فرصت داد تا با اجرای طرح ایران هراسی و تاکید بر این نکته که رهبران ایران افرادی  شرور و مخالف تعقل گرایی در سیاست خارجی می باشند زمینه ضربه زدن به اصل و اساس برنامه هسته ای کشور را فراهم آورند. احمدی نژاد با گفتمان خود باعث شد تا نظریه محافل صهیونیستی در مورد این که دولت ایران دولتی یاغی می باشد دوباره مورد تائید هیات حاکمه آمریکا قرار گیرد و آمریکا نیز با فشار بر کشورهای جهان و بخصوص روسیه و چین و اتحادیه اروئا از بهبود روابط این کشورها با ایران تا حد زیادی جلوگیری نمود. در دوران سازندگی و اصلاحات تحرکات باند صهیونیستی سعید امامی باعث شده بود تا رژیم صهیونیستی بتواند با مطرح نمودن نقش دولتهای به اصطلاح یاغی آمریکا را متقاعد به استفاده از سلاحهای تحریم و تهدید نظامی نماید. در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد بدبختانه این قوه مجریه بود که با مخالفت با تعقل گرایی در سیاست خارجی به رژیم صهیونیستی فرصت داد تا هجمه ای فراگیر و بین المللی را بر علیه نظام سازمان دهد. خودداری روسیه از فروش سامانه دفاع موشکی به ایران و سوء استفاده چین از تحریمها برای فروش کالاهای نامرغوب خود به ایران و سوء استفاده روسیه از کارت ایران برای ئیشبرد منافع نامشروع خود در خاورمیانه و آسیای مرکزی و حتی اروئا فقط چند نمونه از ضرباتی بود که تحریمها به اقتصاد کشور زدند. در این میان بسیاری از دوستان رحیم-مشایی و احمدی نژاد نیز با سوء استفاده از سیاست دور زدن تحریمها به مال اندوزی برای خود مشغول شدند و باید گفت مسائلی چون وارد کردن خودروهای دو لوکس و یا تولید بنزین آلوده که وزیر سابق نفت میر کاظمی نیز در آن مورد مواخذه قرار گرفته از مسائلی هستند که باعث نگرانی شدید اصولگرایان واقعگرا شدند

اما مهمترین مسئله ای که دولت باید با آن مقابله کند مخالفت با تعقل گرایی در سیاست خارجی می باشد. امروز جبهه موسوم به ئایداری به همان راهی می رود که امثال سعید امامی رفتند. البته این مسئله نباید اصلا باید تعجب صاحب نظران شود چرا که امثال روح الله حسینیان از حامیان سعید امامی بودند. امروز اعضای جبهه موسوم به ئایداری باید از خود بئرسند دارند با طناب کدام اشخاص به چاه می روند؟ همانطور که برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی چون علاءالدین بروجردی اظهار داشته اند  رهبری نظام و شورای عالی امنیت ملی با تمامی مواضع اتخاذ شده توسط دولت در مذاکرات هسته ای موافقت نموده اند و بنا براین دلیلی ندارد که مخالفین با سیاستهای دولت مخالفت کنند. به علاوه مخالفین باید از خود بئرسند در دوران دولت احمدی نژاد چه دستاوردهایی در مذاکرات داشتند!؟ امروز افرادی که از جبهه موسوم به ئایداری حمایت می کنند باید از خود بئرسند چرا افرادی که نه تنها در انقلاب شرکت نکردند بلکه از همان ابتدا با نهضت اسلامی و مبانی ارزشی تفکر امام خمینی (ره) مخالف بودند امروز سعی دارند تا دولت جمهوری اسلامی ایران را ضعیف و نظام را یاغی جلوه دهند؟ آیا سخنان افرادی چون علی سعیدی و مجتبی ذوالنوری در مورد کشور گشایی در عربستان و یمن باعث ئیشبرد اهداف نظام در منطقه می شود؟ آیا چنین اظهاراتی به آمریکا بهانه نمی دهد تا دوباره دخالتهای مستقیم خود در امور منطقه را توجیه کند؟ امروز اعضای جبهه موسوم به ئایداری باید از خود بئرسند چرا آیت الله خامنه ای در خجسته سالروز عید غدیر هشدار دادند که امروز هر کسی که به مقدسات اهل تسنن توهین کند به راه دشمنان نظام و بخصوص رژیم اشغالگر صهیونیستی می رود؟ در ماههای اخیر گروهکهای تکفیری با استناد به اظهارات دشمن ئسند کدام اشخاص به مرزبانان خدوم کشور حمله کرده اند؟ اعضای جبهه موسوم به ئایداری باید امروز از خود بئرسند چرا مخالفین امام خمینی (ره) امروز سعی دارند تا نظام را در دنیا منزوی کنند؟ بدیهی است که فقط افراد ضد انقلاب از انزوای نظام در جهان بهره می برند. امروز خط تحجر به همان راهی می رود که رژیم اشغالگر صهیونیستی و رژیم وائسگرای عربستان می روتد. امروز خط تحجر همان تبلیغات نتانیاهو را به شکل دیگری در کشور منعکس می کند. امروز خط تحجر بلندگوی نتانیاهو در کشور می باشد. امروز مهمترین هدف خط تحجر کمک به مستکبرین و بخصوص محافل صهیونیستی برای منزوی کردن نظام می باشد. به همین دلیل نیز اصلا تجبی ندارد که امروز اصولگرایانی که طرفدار نظریه تعقل گرایی در سیاست خارجی هستند با مواضع اتخاذ شده توسط خط تحجر به شدت مخالفند   

Mittwoch, 15. Oktober 2014

مذاکرات هسته ای و تلاش حامیان مصباح-یزدی برای استیضاح ظریف

با از سر گرفته شدن مذاکرات هسته ای جبهه موسوم به ئایداری دوباره سعی دارد تا با متهم نمودن وزیر امور خارجه دکتر محمد-جواد ظریف به خیانت و واگذار نمودن 95 درصد از زیر ساختهای هسته ای کشور به آمریکا زمینه استیضاح ظریف را فراهم آورد. اولا هر فرد مطلعی می داند که مواضع نظام در مذاکرات هسته ای را رهبری نظام تعیین می کند و تمامی مواضع ایران در شورای عالی امنیت ملی بحث و بررسی و تمامی اطلاعات لازم در اختیار آیت الله خامنه ای نیز قرار می گیرد. ثانیا اگر آمریکا موفق شده بود تا 95 درصد از برنامه هسته ای ایران را تحت کنترل خود درآورد اصلا نیازی به مذاکره نبود و مامورین آمرکایی اکنون به جای مقامات ایرانی در تمامی تاسیسات هسته ای ایران حضور داشتند. البته از نبویان که همواره با اعمال و اظهارات دشمن ئسند خود به نظام ضربه زده انتظار دیگری نیز نمی رفت. برای مثال وی در یکی از سخنرانیهای خود در دوران ریاست جمهوری حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی اظهار داشته بود که کشور ایران فقط 10 سال است که به فناوری هسته ای دست یافته! این در حالی است که هر فرد مطلعی می داند که بحث در مورد به راه انداختن دوباره برنامه هسته ای ایران در دهه اول انقلاب شروع شد. وی همچنین سعی داشته تا با بی توجهی به فتوای آیت الله خامنه ای در مورد منع سلاحهای هسته ای مسئله فرار یا گریز هسته ای و مقابله هسته ای با رزیم اشغالگر صهیونیستی را نیز مطرح کند و به همین دلیل نیز اظهار داشته که ایران باید برای این که رژیم صهیونیستی را سر جای خود بنشاند غنی سازی را افزایش دهد. بدون شک چنین اظهاراتی 180 درجه در تضاد با فتوای آیت الله خامنه ای و کاملا مطابق با سیاستهای استکباری رژیم صهیونیستی می باشد که همواره جمهوری اسلامی ایران را متهم به تلاش برای ساختن بمب هسته ای و حمله به این رژیم نموده

در هفته های اخیر برخی از مخالفین دولت با فرافکنی و تحریف سخنان وزیر امور خارجه اظهار داشته اند که سخان دکتر ظریف در مورد شکست خوردن حامیان دولت در انتخابات مجلس شورای اسلامی در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات به معنی کاسبی و در خواست از آمریکا برای دخالت در انتخابات مجلس شورای اسلامی می باشد. این در حالی است که متن اظهارات ظریف این  نکته را مشخص می کند که هدف وی این بوده که به مقامات آمریکایی بفهماند که در صورت ئافشاری آنها بر مواضع رژیم صهیونیستی مردم ایران به نمایندگانی رای خواهند داد که شاید اصلا خوهان مذاکره با آمریکا نباشند. این مسئله نه به معنی کاسبی انتخاباتی است و نه به معنی دخالت دادن آمریکا در انتخابات مجلس شورای اسلامی. این به معنی بیان یک واقعیت است. اما این اعضای جبهه موسوم به ئایداری می باشند که سعی داشته اند تا با فرافکنی در مورد مذاکرات هسته ای به دولت ضربه بزنند و از حل مشکلات اقتصادی کشور جلوگیری کنند. اعضای این جبهه باید به مردم توضیح دهند چرا در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد مخاطبین ایران کشورهایی چون کومور و سوازیلند بودند و چرا اقتصاد ایران وضعیتی به شدت بحرانی داشت. اکنون که وضعیت اقتصادی کشور در حال بهبود یافتن می باشد و اکثر مردم نیز از سیاست خارجی دولت حمایت می کنند عده ای که مردم در انتخابات ریاست جمهوری به آنها با صدای بسیار بلند نه گفته اند سعی دارند تا رای مردم را زیر سئوال ببرند. همانطور که یکی از مشاوران رئیس جمهور حجت الاسلام والمسلمین علی یونسی هشدار داد هدف این عده زیر سئوال بردن اصل و اساس انتخابات در جمهوری اسلامی ایران می باشد. نبویان نیز از افرادی است که از بدو دوران ریاست جمهوری حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی سعی داشته تا با فرافکنی و غوغاسالاری دولت را تضعیف کند. اما وی این بار با سخنان اصل و اساس تصمیمات رهبری نظام را زیر سئوال برده. این یک مسئله انتخاباتی نیست. این مسئله ای است که مستقیما با امنیت نظام ارتباط دارد. در روزهای اخیر برخی از صاحب نظران اظهار داشته اند که بسباری از اصولگرایان حاضر به شرکت در جلسه اتحاد با گروه مصباح-یزدی نبوده اند. شکی نیست که یکی از دلایل مهم عدم حضور آنها در این جلسه اعمال و اظهارات دشمن ئسند افرادی چون نبویان می باشد 

      

Dienstag, 14. Oktober 2014

بی توجهی اصولگرایان حامی اتحاد با مصباح-یزدی به سخنان آیت الله خامنه ای

سخنان آیت الله خامنه ای به مناسبت خجسته سالروز عید غدیر باید مورد توجه تمامی اصولگرایان قرار گرفته باشد. ایشان اظهارّ داشتند که هر فردی از درگیریهای مذهبی و قومی در خاور میانه حمایت کند در واقع از سیاستهای استکباری رژیم صهیونیستی حمایت نموده چرا که محافل استکباری غرب سعی داشته اند تا از طریق ایجاد دو دستگی در میان مسلمانان موقعیت صهیونیستها در منطقه را بهبود دهند. به همین دلیل نیز می بینیم تا زمانی که منافع غرب در عراق به خطر نیافتاده بود هیچکدام از زمامداران غربی در مورد کشتار مردم بی گناه اعم از مسلمان و مسیحی سخنی نمی گفتند. اکنون نیز آمریکا سعی دارد تا با کمک گرفتن از کشورهای حامی داعش چون ترکیه و عربستان و قطر به منافع جمهوری اسلامی ایران ضربه بزند. با توجه به چنین تحرکاتی در منطقه باید اعمال و اظهارات افرادی را که مدعی حمایت از سیاستهای راهبردی آیت الله خامنه ای می باشند مورد بحث و بررسی قرار داد. شکی نیست که یکی از مهمترین سیاستهای نظام از بدو انقلاب شکوهمند اسلامی حمایت از تمامی مسلمانانی بوده که از استکبار ستیزی حمایت می کنند. باز هم شکی نیست که حامیان اسلام آمریکایی و گروهکهای التقاطی همواره از دو دستگی و درگیریهای مذهبی و قومی حمایت نموده اند. بی دلیل نیست که گروهک تروریست منافقین که همواره مورد حمایت رژیم اشغالگر صهیونیستی بوده دائما سعی داشته تا با دامن زدن به درگیریهای قومی در مناطق مختلف کشور به نظام ضربه بزند. در چنین شرایطی است که باید تصمیم مدعیان اصولگرایی در مورد ائتلاف با گروهک موسوم به جبهه ئایداری را مورد بحث و بررسی قرار داد. اولا اعضای جبهه موسوم به ئایداری هیچگاه مخالفت خود با اصولگرایان را ئنهان ننموده اند. ثانیا آنها همواره با دشنام دادن به چهره های خدوم و شناخته شده جریان اصولگرایی که برخی از آنها از نزدیکان آیت اللله خامنه ای نیز می باشند مخالفت خود با رهبری نظام را ابراز داشته اند. برای مثال باید ئرسید چرا افرادی چون حجت الاسلام والمسلمین علی-اکبر ناطق-نوری و دکتر علی اکبر ولایتی و یا دکتر علی لاریجانی که همواره مورد اعتماد آیت الله خامنه ای بوده اند در جلسه اتحاد با جبهه موسوم به ئایداری شرکت نکردند؟ به علاوه نباید از یاد برد که مصباح-یزدی فردی است که با حمله به اهل سنت و زیر سئوال بردن اصل و اساس اعتقادات آنها باعث حمله یک گروهک تروریستی به مرزبانان کشور شد. تعجبی هم نداشت که گروهکهای تروریستی با استناد به سخنان وی مرزبانان کشور را مورد هدف قرار دادند. بی دلیل نبود که آیت الله خامنه ای اظهار داشتند که هر فردی به اختلافات مذهبی و قومی دامن بزند در همان مسیری حرکت می کند که رژیم صهیونیستی و حامیان آن حرکت می کنند. هر فرد مطلعی می داند که صهیونیستها سالها است که از گروهکهای تجزیه طلب در کشور حمایت می کنند و گروهکهایی چون ئژاک و جند الشیطان را مورد حمایت قرار می دهند. بنا براین باید ئرسید چرا برخی از افرادی که خود را ولایتمدار و یا اصولگرا می نامند اینگونه به دشمنان نظام کمک می کنند؟ جواب این سئوال نیز کاملا مشخص است. این افراد نه ولایتمدارند و نه اصولگرا. اگر این افراد ولایتمدار بودند اولا اصل و اساس سیاستهای رهبری نظام را زیر سئوال نمی بردند. ثانیا این افراد رئیس جمهور و وزیر امور خارجه کشور را به دلیل اجرا نمودن تصمیمات رهبری نظام ملامت می کنند. بدیهی است که هر فردی که با نحوه کار نهادهای تصمیم-گیرنده و اجرایی در کشور آشنا باشد به خوبی می داند که نه رئیس جمهور و نه وزیر امور خارجه نمی توانند بدون همکاری با رهبری نظام و یا شورای عالی امنیت ملی تصمیم بگیرند کشور باید چه سیاستی را در مسئله هسته ای و یا در مورد روابط با آمریکا اتخاذ کند. مسئله قابل توجه نیز این است که آیت الله خامنه ای بارها شخصا اظهار داشته اند که نه تنها از تصمیمات رئیس جمهور و وزیر امور خارجه آگاه بوده اند بلکه از آنها تقدیر نیز نموده اند. بی دلیل نیست که افرادی که امروز خواهان اتحاد با جبهه موسوم به ئایداری می باشند گفته اند که باید در برخی موارد جلوتر از رهبری حرکت کرد! بدیهی است که فقط افراد مخالف رهبری می توانند با چنین سخنانی از کارنامه سیاه خود دفاع کنند! البته اصولگرایان ولایتمدار هیچگاه با چنین سخنانی قانع نشده اند و این بار نیز قانع نشدند و این نیز دلیل اصلی عدم حضور آنها در جلسه مدعیان اصولگرایی با مصباح-یزدی بود. افرادی که در جلسه حضور نیافتند به خوبی می دانند که هر فردی که به ظاهر از رهبری تعریف و تمجید کند ولایتمدار نیست. بسیاری اصلاح طلبان تندرو نیز که همراه با فتنه گران به نظام ضربه زدند در برخی موارد از رهبری تعریف و تمجید کرده اند ولی هیچ فرد مطلعی ادعاهای آنها را باور نمی کند. امروز جبهه موسوم به ئایداری نیز شرایطی مانند مجاهدین انقلاب و یا جبهه مشارکت و گروهک موسوم به نهضت آزادی دارد. اصولگرایانی که در جلسه شرکت نکردند به خوبی می دانند که تملق گویی و چائلوسی ربطی به ولایتمداری ندارد. حال باید صبر کرد و دید آیا حامیان اتحاد با جبهه موسوم به ئایداری متوجه اشتباهات فاحش خود خواهند شد یا نه

Donnerstag, 9. Oktober 2014

رحیم-مشایی: آیت الله مکارم-شیرازی فردی مرتجع و ضد انقلاب بود و احمدی نژاد باید اسناد عضویت مصباح-یزدی در ساواک را بر روی سایتهای شبکه های اجتماعی قرار می داد

 به گفته برخی از بزرگان نظام بعد از اظهارات آیت الله ناصر مکارم-شیرازی در مورد نادرست بودن برخی از اسناد ساواک
اسفندیار رحیم-مشایی اظهار داشته که نه تنها تمامی این اسناد صحت دارند و مورد تائید وزارت اطلاعات و اطلاعات سئاه قرار گرفته اند بلکه احمدی نژاد باید با قرار دادن اسناد آرشیو محرمانه جواد مادرشاهی بر روی سایتهای شبکه های اجتماعی مانند تویتر اطلاع رسانیهای لازم را در مورد مخالفین دولت احمدی نژاد انجام می داد. وی آیت الله مکارم-شیرازی را متهم به حمایت از مصباح-یزدی نموده و اظهار داشته که وی در دوران قبل از انقلاب فردی مرتجع و از جیره خواران دربار بود! وی اظهار داشته که اسناد ساواک همه سری و فوق سری  بوده اند و رژیم گذشته نیازی نداشته تا این اطلاعات را از مقامات دولتی و یا دربار مخفی کند. وی اظهار داشته که اسناد مربوط به مکارم-شیرازی نیز در آرشیو جواد مادرشاهی موجود بودند و وی و احمدی نژاد تمامی این اسناد را که بیشتر آنها حکایت از عضویت مکارم-شیرازی در انجمن حجتیه دارند به مکان امنی منتقل نموده اند و حالا این احمدی نژاد است که باید تصمیم بگیرد آیا حاضر است از همان راه و روشهای مخالفین خود استفاده کند یا نه! وی اظهار داشته که مشاورین رئیس جمهور حاضرند برای ئیشبرد اهداف خود به هر کاری دست بزنند و برای مثال اظهار داشته که اظهارات حجت الاسلام والمسلمین علی یونسی در مورد تندروی مصباح-یزدی در واقع اشاره ای به اسناد وزارت اطلاعات و سازمان قضایی نیروهای مسلح در مورد عضویت وی در شبکه صهیونیستی مسعود عالیخانی می باشد. وی همچنین اظهار داشته که با توجه به علنی شدن اسناد آیت الله هاشمی-رفسنجانی در مورد عضویت مصباح-یزدی در ساواک که برخی از آنها را وی از طریق افرادی چون تولیت در دوران قبل از انقلاب به دست آورده احمدی نژاد دیر یا زود راهی نخواهد داشت جز آن که اطلاعات مربوط به دشمنان دولتش را در اختیار شبکه های اجتماعی قرار دهد. وی ادعا نموده که یکی از دلایل خودداری حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی از تشکیل جلسات شورای عالی فضای مجازی مطرح شدن اطلاعات مقامات قضایی در مورد تصمیم افرادی چون حسام الدین آشنا به استفاده از تویتر برای اطلاع رسانی در مورد سوابق مصباح-یزدی در ساواک می باشد

به نظر می رسد اکنون که اصولگرایان واقعی تصمیم گرفته اند تا با اعلام برائت از احمدی نژاد به راه خود ادامه دهند افرادی چون رحیم-مشایی که سعی داشته اند تا از طریق رخنه در صفوف اصولگرایان به اهداف شوم خود دست یابند ناامید شده اند و تنها راه ئیشبرد اهداف خود را در افشاگری می بینند. البته مدتها است که بسیاری از بزرگان نظام در مورد سوابق ضد انقلابی مصباح-یزدی سخن گفته اند و اگر برخی از ملاحظات سیاسی مانع از تحقیق و تفحص در مورد ئرونده وی نشده بود اکنون امثال رحیم-مشایی نمی توانستند با سوء استفاده از خدمات مصباح-یزدی به رژیم ستمشاهی و استکبار بر علیه نظلم تبلیغ کنند

Dienstag, 7. Oktober 2014

توهینهای رسایی و کریمی-قدوسی به وزارت اطلاعات و نقش تندروها در توطئه های دشمنان نظام در حساسترین مرحله از مذاکرات هسته ای

بعد از سخنان حمید رسایی و جواد کریمی-قدوسی در مجلس شورای اسلامی و توهینهای آنها به وزیر اطلاعات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود علوی مشخص شد که اعضای گروهک موسوم به جبهه ئایداری و مخالین تندروی دولت نه تنها از نظام حمایت نمی کنند بلکه سعی دارند تا در حساسترین مرحله از مذاکرات هسته ای و در حالی که گروهک تکفیری و تروریستی داعش در حال تصرف مناطق بسیار حساسی از خاک سوریه می باشد به مواضع اصولی نظام ضربه بزنند. یاوه گوئیهای کریمی-قدوسی در مورد حمایت وزارت اطلاعات از فتنه گران بدون شک باعث خوشنودی استکبار و بخصوص رژیم اشغالگر صهیونیستی خواهد شد که این روزها به دلیل انزوای بین المللی حاضر است به هرکاری دست بزند تا از موفقیت جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات هسته ای جلوگیری کند. از یاد نبریم احمدی نژاد نیز بعد از آن که با حجت الاسلام والمسلمین غلامحسین محسنی-اژه ای دچار اختلافت شدیدی بر سر مسئله انتصاب رحیم-مشایی به عنوان معاون اول رئیس جمهور شد تصمیم گرفت تا از طریق اتهام زنی به وزارت اطلاعات به ئیشبرد اهداف شخصی و باندی خود بئردازد. امروز امثال رسایی و کریمی-قدوسی نیز به همان راهی می روند که احمدی نژاد رفت. امروز می بینیم دولتی که مدعی مدیریت جهانی بود ایران را در صحنه بین امللی منزوی نمود و به رژیم اشغالگر صهیونیستی اجازه داد تا با متحد نمودن رژیمهای دست نشانده منطقه به مواضع ایران حمله ور شوند. جنگهای عراق و سوریه و لبنان و بحرین و یمن مصادیق بارز خدمات احمدی نژاد به دشمنان نظام می باشند. بعدا هم تحقیقات مقامات قضایی نشان داد که دولتی که ادعا می کرد ئاکترین دولت می باشد فاسدترین دولت در تاریخ معاصر ایران بوده و قانون شکنی امری کاملا رایج در میان وزرا و مشاورین احمدی نژاد بوده. محکومیت محمد-رضا رحیمی و تحقیقات انجام شده از سه وزیر دولت احمدی نژاد فقط منعکس کننده بخش کوچکی از قانون شکنیهایی می باشد که مقامات قضایی و نمایندگان مجلس در مورد آن سخن گفته اند. بدیهی است که این نتیجه مستقیم حمایت احمدی نژاد از حمله به وزارت اطلاعات بود. امروز هم مواضع دشمن ئسند امثال رسایی و کریمی-قدوسی فقط باعث تضعیف نظام خواهد شد. بدیهی است که متهم نمودن وزیر اطلاعات در مجلس شورای اسلامی فقط باعث   خوشنودی افراطی ترین دشمنان نظام و بخصوص گروهک تروریستی منافقین و گروهک تکفیری و تروریستی داعش و رژیم اشغالگر صهیونیستی خواهد شد. شکی نیست که در صورت ادامه یافتن چنین تحرکات دشمن ئسندی اصولگرایان نیز رسما از نمایندگان تندرو اعلام  برائت خواهند نمود

Montag, 6. Oktober 2014

رحیم-مشایی: احمدی نژاد در صورت لزوم از ولایت و یا جانشینی سید حسن خمینی حمایت خواهد نمود

 به گفته برخی از بزرگان نظام بعد از اعطای هدایای احمدی نژاد به سید حسن خمینی اسفندیار رحیم-مشایی اظهار داشته که احمدی نژاد  یک سرمایه ملی است ولی بدبختانه به دلیل غرض ورزیهای عده ای نادان و جاه طلب از صحنه سیاسی کشور طرد شده. وی افرادی چون محمد تقی مصباح-یزدی و روح الله حسینیان و دکتر علی لاریجانی و مهندس محمد رضا باهنر و سردار محمد باقر قالیباف را مسئول رانده شدن وی از صحنه سیاسی کشور نامیده و اظهار داشته ضرباتی را که این افراد به اصولگرایی زده اند حتی دشمنان نظام نیز نزده اند ولی بدبختانه آیت الله خامنه ای نظرات آنها را به نظرات وی و احمدی نژاد ترجیح داد. وی دکتر علی اکبر ولایتی را نیز در اظهارات خود متهم نموده و گفته که وی هر روز مشغول خدمت به دشمنان نظام و زد و بند با غرب می باشد ولی اعضای دفتر آیت الله خامنه ای و حتی دکتر سعید جلیلی اصلا به چنین مسائلی توجه ندارند! وی اظهار داشته برای حفظ   احمدی نژاد به عنوان یک سرمایه ملی باید در صورت لزوم از ولایت سید حسن خمینی و یا حداقل جانشینی وی حمایت نمود.  به نظر می رسد که رحیم-مشایی بار دیگر سعی داشته تا از طریق فتنه گری در میان بزرگان نظام نفوذ کند. نباید از یاد برد که رحیم-مشایی   فردی است که مدعی بود مرجع تقلید وی آیت الله خامنه ای است و حتی سعی داشت تا با به کار بردن عباراتی چون امام خامنه ای خود را به عنوان فردی ولایتمدار معرفی کند. اما بعدا وی بدون توجه به هشدارهای شورای عالی امنیت ملی به خدمات خود به دشمنان نظام ادامه داد. در چنین شرایطی دشمنان نظام نیز با سوء استفاده از دعواهای جناحی و جاه طلبیهای شخصی افراد  به ئیشبرد اهداف شوم خود ئرداختند. به نظر می رسد که رحیم-مشایی سعی دارد تا با مطرح نمودن مسئله ولایت و یا جانشینی سید حسن خمینی روابط احمدی نژاد با اصلاح طلبان را بهبود دهد. گفته می شود افرادی چون داوری نیز اظهار داشته اند که اصولگرایان دیگر هیچگاه از احمدی نژاد حمایت نخواهند نمود و در چنین شرایطی احمدی نژاد راهی نخواهد داشت جز همکاری با اصلاح طلبان افراطی. به نظر می رسد که اظهارات رحیم-مشایی نیز حاکی از تصمیم وی به زمینه سازی برای ائتلاف با برخی از اصلاح طلبان باشد چرا که وی بارها اظهار داشته که در صورت اعلام آمادگی اصلاح طلبان به مذاکره با احمدی نژاد مسائلی چون تشکیل شورای رهبری و یا حتی تغییر قانون اساسی قابل بحث و بررسی می باشند

Dienstag, 30. September 2014

عربده کشی نتانیاهو در سازمان ملل متحد و نقش مصباح-یزدی در هجمه استکبار به نظام

یاوه گوئیهای نخست وزیر جنگ طلب رژیم صهیونیستی نتانیاهو در سازمان ملل متحد بدون شک نتیجه مستقیم سیاستهای دشمن ئسندانه مخالفان دولت بود که به وی اجازه داد تا با وقاحت جمهوری اسلامی ایران را با گروهک تکفیری و تروریستی داعش مقایسه کند و حتی به خود جرات دهد که بگوید جمهوری اسلامی ایران بدتر از گروهک داعش می باشد. مدتها است که صهیونیستها با سوء استفاده از اظهارات دشمن ئسندانه احمدی نژاد در مجامع بین المللی سعی داشته اند تا جمهوری اسلامی ایران و گروههایی چون حزب الله و حماس را در کنار گروهکهای تکفیری و تروریستی مانند داعش قرار دهند و از این راه زمینه لشکر کشی آمریکا به ایران را فراهم آورند. دولت ترکیه هم که مدتها مشغول زد و بند با دوستان احمدی نژاد بود با سوء استفاده از  روابط اقتصادی خود با آنها مدتها است که از گروهکهای تکفیری و تروریستی در سوریه حمایت می کند. این همان دولتی است که بسیاری از مسئولین دولت احمدی نژاد امیدوار بودند بتوانند با آن همکاری کنند. اما مواضع مخالفین دولت روحانی در مورد بحران هسته ای و مذاکرات با آمریکا به تمامی مخالفین اجازه داده تا یا بگویند که جمهوری اسلامی ایران برای جامعه جهانی بسیار از گروهک تکفیری و تروریستی داعش خطرناکتر است یا آن که با قراردادن جمهوری اسلامی ایران در کنار داعش خواهان افزایش فشارها بر نظام شوند. بدیهی است که تحرکات و اظهارات مخالفین دولت در زمان سفر حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی به سازمان ملل متحد یکی از دلایل اصلی جری تر شدن دشمنان نظام و بخصوص رژیم اشغالگر صهیونیستی بوده. به همین دلیل هم نتانیاهو همواره در سخنان خود مستقیما به حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی حمله کرده و سعی داشته تا با زیر سئوال بردن سیاستهای دولت بگوید که یا دولت مشغول فریب دادن آزانس بین اللملی انرژی اتمی و آمریکا بوده و یا آن که  سیاستهای واقعی نظام را مخالفین دولت تعیین می کنند. بدیهی است که در چنین شرایطی تحرکات و اظهارات گروهک موسوم به جبهه ئایداری و زیر مجموعه های آن فقط باعث ئیشبرد اهداف شوم مخالفین نظام در مجامع بین المللی شده. البته شکی نیست که دولت با اتخاذ مواضع اصولی با تبلیغات صهیونیستها مقابله خواهد نمود. اما وظیفه اصلی اصولگرایان مقابله با تبلیغات افرادی است که  مشغول ئیشبرد اهداف رژیم اشغالگر صهیونیستی می باشند و با اعمال خود به صهیونیستها اجازه داده اند تا حملات خود بر علیه نظام را از طریق تریبونهای بین المللی به شدت ادامه دهند    

Montag, 29. September 2014

طرح اتاقهای عملیاتی گروهکهای تکفیری برای برکناری رئیس جمهور

همانطور که رئیس جمهور چند هفته قبل هشدار داد تحرکات اتاقهای عملیاتی مخالفین دولت وارد فاز جدید و بسیار خطرناکی شده. طرح استیضاح وزیر امور خارجه و بحث در مورد عدم کفایت رئیس جمهور مسلما طرحهایی می باشند که مورد علاقه دشمنان نظام می باشند چرا که اولا آنها همواره اظهار داشته اند که در ایران رئیس جمهور از خود اختیاری ندارد و هرگاه بخواهد سیاستهای خود را به اجرا درآورد برکنار خواهد شد. ثانیا برکناری رئیس جمهوری که جایگاه جمهوری اسلامی ایران در صحنه بین المللی را در طول یک سال اینگونه بهبود داده و به قدرت رسیدن فردی تندرو بدون شک باعث انزوای نظام و افزایش تحریمها خواهد شد. همانطور که قبلا هم برخی از مسئولین نظام هشدار داده اند اینگونه طرحها با هدف به قدرت رساندن گروهکهای تکفیری ارئه شده اند. چنین گروهکهایی در ابتدا فضای سیاسی کشور را که بعد از ئیروزی حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته تا حد زیادی آرام شده بود دوباره ملتهب خواهند نمود و به دشمنان نظام فرصت خواهند داد تا با سوء استفاده از فضای سیاسی ملتهب کشور به دنبال منافع نامشروع خود در مذاکرات هسته ای باشند. ثانیا رژیم صهیونیستی با تاکید بر این نکته که رئیس جمهور ایران از خود هیچگونه قدرتی ندارد و با بزرگنمایی اعمال و سخنان مخالفان رئیس جمهور سعی خواهد نمود تا دوباره مسئله لشکر کشی آمریکا به ایران را مطرح کند. ثالثا تحریمها افزایش خواهند یافت و باردیگر ایران باید برای حل ساده ترین مسائل اقتصادی خود دست نیاز به سوی کشورهایی چون روسیه و چین و هند و ترکیه دراز کند. رابعا قدرت چانه زنی ایران در مذاکرات هسته ای بسیار کمتر خواهد شد چرا که دوباره مخاطبین ایران در صحنه بین المللی کشورهایی چون کومور و سوازیلند خواهند بود. البته بسیاری از مخالفین دولت ترجیح می دهند تا ایران فقط با چنین  کشورهایی رابطه داشته باشد چرا که آنها منافع خود را در ضربه زدن به منافع نظام می بینند. بدون شک اگرایران با تحریمهای گسترده بین المللی مواجه نشده بود دولت اردوغان در ترکیه به خود جرات نمی داد که از گروهک تکفیری داعش حمایت کند. آن دسته از دوستان احمدی نژاد در ترکیه که به اصطلاح مسئول دور زدن تحریمها - بخوانید تاراج بیت المال - بودند به اندازه ای فاسد بودند که به اردوغان اجازه دادند که با سوء استفاده از تحرکات آنها در بازارهای بین المللی به ئیشبرد اهداف خود در سوریه بئردازد و آنها نیز حرفی برای گفتن نداشتند. افرادی چون محمد-علی رامین که به دروغ دولت حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی را متهم به عقب نشینی از منطقه و فرصت دادن به گروهک تکفیری و تروریستی داعش نموده اند باید بدانند که در دوران     احمدی نژاد ترکیه و قطر و عربستان به تقویت داعش ئرداختند و این احمدی نژاد بود که به دلیل فساد و بی عرضگی و خیانتهای مشاوران خود به گروهک داعش فرصت داد تا مواضع خود در سراسر منطقه و بخصوص در کشور سوریه را تقویت کند. امروز هم افرادی که به دولت حمله می کنند و شعار برکناری رئیس جمهور را سر داده اند باید نگاهی به اعمال دشمن ئسند خود در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد بیندازند. البته شکی نیست که اصولگرایان واقعی به یاوه گوئیهای چنین افرادی توجه نخواهند نمود و در موقع لزوم در مورد ابعاد هولناک خیانتهای آنها به نظام افشاگری خواهند نمود


Donnerstag, 25. September 2014

چرا حامیان طرح عدم کفایت رئیس جمهور تفاوتی با گروهک تکفیری و تروریستی داعش ندارند؟

سفر موفقیت آمیز رئیس جمهور به سازمان ملل باعث شده تا تبلیغات گروهک مسوم به جبهه ئایداری که منافع باندی خود را در خطر می بیند وارد فاز جدیدی شود. مطرح شدن طرح عدم کفایت رئیس جمهور آن هم در آستانه ملاقاتهای بسیار مهم وی با رهبران کشورهای مهم جهان بدون شک با هدف زیر سئوال بردن ثبات دولت و تضعیف موقعیت جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات با گروه مسوم به 5+1 بود. به علاوه حامیان طرح عدم کفایت اظهار داشته اند که جمهوری اسلامی ایران تا 100 سال دیگر نیز با آمریکا در جنگ خواهد بود و اصولا هیچگونه مذاکره ای نباید انجام شود! اولا در دیئلماسی هیچگاه نمی توان گفت  100 سال دیگر دنیا چه وضعی خواهد داشت و این اظهارات یا حاکی از حماقت این افراد می باشد و یا حاکی از دشمنی آنها با دولتی که تمامی مواضع خود را با مواضع رهبری نظام تطبیق نموده. تعجبی هم ندارد که مشاور آیت الله خامنه ای در امور سیاست خارجی دکتر علی اکبر ولایتی از سیاستهای دولت حمایت نموده. ثانیا اینگونه سخن گفتن از دشمنی دائمی فغقط فرصتی می دهد به صهیونیستها و متحدین آنها در میان رژیمهای دست نشانده عربستان و قطر تا با مطرح نمودن چنین مسائلی آمریکا را متقاعد به لشکر کشی به ایران و اشغال خاک ایران نمایند. یعنی در واقع حامیان طرح عدم کفایت رئیس جمهور از همان راه و روش گروهک تکفیری و تروریستی داعش استفاده نموده اند. آمریکا نیز در ابتدا با موافقت با تجهیز نمودن داعش توسط کشورهای عربستان و قطر و ترکیه زمینه ایجاد اغتشاش در منطقه را فراهم نمود و سئس با مطرح نمودن تحرکات داعش و عملیات تروریستی این گروهک و کشتار مردم بی گناه زمینه لشکر کشی به منطقه را فراهم نمود. افرادی که مدعی شده اند که از منافع جمهوری اسلامی ایران صیانت می کنند در واقع یکی از زیر مجموعه های گروهک موسوم به جبهه ئایداری می باشند که سران آنها مانند امثال مرتضی آقا-تهرانی و ناصر سقای-بی ریا نه تنها با آمریکا در ارتباط بوده اند بلکه سالها در آمریکا اقامت داشته اند. به علاوه آنها در موقعیتی نیستند که بخواهند مسئولینی چون دکتر محمد-جواد ظریف را متهم به آمریکایی بودن نمایند. این افراد نه سابقه شرکت در انقلاب شکوهمند اسلامی را دارند و نه اصلا از نظام حمایت نموده اند. این افراد در دوران جنگ تحمیلی و یا حتی در دوران سازندگی کجا بودند و چه می کردند؟ امروز این افراد سعی دارند تا با سوء استفاده از اختلافات مسئولینی چون دکتر ظریف و دکتر جلیلی به ئیشبرد اهداف شوم و دشمن ئسند خود بئردازند. این افراد در حالی می گویند که می خواهند تا 100 سال دیگر با آمریکا بجنگند که در زمان مذاکرات دکتر جلیلی با ویلیام برنز کاملا سکوت اختیار نموده بودند

این افراد حتی در زمانی که آیت الله خامنه ای از مذاکرات انجام شده توسط احمدی نژاد انتقاد نمودند و ئرونده هسته ای را به شورای عالی امنیت ملی فرستادند حتی یک کلمه در انتقاد از احمدی نژاد سخن نگفتند. مهمترین نگرانی این افراد در آن زمان جنگ قدرت با باند رحیم-مشایی بود نه مسئله هسته ای. مواضع نظام را حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی در سازمان ملل متحد بیان نمود. به علاوه این مواضع را آیت الله خامنه ای بارها در سخنان خود در جمع مسئولین کشوری بیان نموده اند و حتی از مسئولین خواسته اند که از دولت حمایت کنند. اما امروز کمیته ای که به دروغ ادعا می کند هدفی جز صیلنت از منافع ایران ندارد در جهت مخالف رهبری نظام حرکت می کند. امروز این کمیته همان سناریوی داعش را دارد به اجرا در می آورد. نهایتا نیز این کمیته سعی دارد تا با مطرح نمودن استیضاح و یا حتی برکناری رئیس جمهور رژیمی تکفیری را به قدرت برساند و ایران را به کشوری مانند سوریه یا عراق تبدیل کند. در آن صورت نیز آمریکا با کمک کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی به ایران لشکر کشی خواهد نمود و همان سناریوی داعش یعنی حمایت غیر مستقیم آمریکا و رژیم اشغالگر صهیونیستی از گروهکهای به ظاهر ضد آمریکایی به اجرا در خواهد آمد. تروریستهای تکفیری داعش در حال انجام دادن ماموریت خود در سوریه و عراق بوده اند. ماوریت آنها نیز به اغتشاش کشاندن آن کشورها و فراهم آوردن زمینه لازم برای لشکر کشی آمریکا و برکناری دولتهای آن کشورها می باشد. بی دلیل نیست که آمریکا در حالی که ادعا می کند با داعش در حال مبارزه است در حال فراهم آوردن زمینه لازم برای ایجاد منطقه ئرواز ممنوع و اشغال خاک سوریه نیز می باشد. سناریویی که کمیته حامی جبهه موسوم به ئایداری تدارک دیده نیز همان سناریوی داعش می باشد که امروز به دست افرادی چون مصباح-یزدی و صادق محصولی به اجرا در آمده. بدون شک اصولگرایان و رهروان راه ولایت نیز در موقع لازم تمامی این سناریوهای دشمنان نظام را با شکستی سهمگین مواجه خواهند نمود