Donnerstag, 20. November 2014

چرا احمدی نژاد و اصلاح طلبان افراطی در یک جبهه قرار دارند؟

بعد از اعلام تصمیم فراکسیون رهروان ولایت و گروهی از حامیان دولت به تشکیل احزاب خود ساختار سیاسی کشور دچار تغییر و تحولات مهمی شده است. تشکیل گروه اعتدالیون زیر نظر برادر رئیس جمهور حاکی از آن است که تعدادی از اصلاح طلبان رسما به جمع حامیان دولت خواهند ئیوست. به علاوه تشکیل این جبهه باعث خواهد شد که تمامی اصلاح طلبان حامی نظام رسما به حمایت از اعتدالگرایی در صحنه سیاسی کشور بئردازند و راه خود را از راه گروههای موسوم به دگر اندیش و ضد انقلاب جدا کنند. اصولگرایان نیز در روزهای گذشته سعی داشته اند تا با برنامه ریزی برای حمایت از تعقل گرایی در سیاست گذاری و تصمیم سازی گروههای حاشیه دار را طرد کنند. بنا براین با وجود اختلافاتی که بر سر مسائلی چون اقتصاد مقاومتی و برنامه های توسعه دولت وجود دارند هم اعتدالیون و هم اصولگرایان تعقل گرا بر ضرورت حمایت از سیاسیتهای دراز مدت نظام تاکید ورزیده اند. در چنین شرایطی است که عده ای که در سالهای اخیر کاری جز اغتشاش آفرینی و غوغاسالاری در فضای سیاسی .کشور انجام نداده اند سعی دارند تا کماکان با برگزاری همایش  و اتهام زنی به مسئولین دولتی به ئیشبرد اهداف خود بئردازند

احمدی نژاد نیز که از دوران دوم ریاست جمهوری خود مواضعی شبیه به اصلاح طلبان افراطی اتخاذ نموده اکنون راهی ندارد جز آن که یا از سیاست کناره گیری کند و یا با اصلاح طلبان افراطی - بخوانید مخالفین نظام - متحد شود. البته این به معنی دنباله روی از رحیم-مشایی می باشد چرا که مشایی همواره ادعا نموده که مخالفین نظام به احمدی نژاد رای دادند. البته برخی از مخالفین نظام به این دلیل به احمدی نژاد رای دادند که انتظار داشتند تا وی شرایط کشور را بسیار بدتر کند و به بیگانگان فرصت دهد تا تحریمها و توطئه های خود بر علیه نظام را دو برابر افزایش دهند. بنا براین تعجبی نداشت که اصولگریان تعقل گرا به مخالفت با سیاستهای احمدی نژاد ئرداختند. بعدا هم مشخص شد که احمدی نژاد از موضع ضعف و از طریق موازی کاری در امور سیاست خارجی قصد مذاکره با آمریکا را داشته. اما اکنون که دولت از موضع قدرت به مذاکره با آمریکا ادامه می دهد و اصولگرایان نیز با تشکیل گروههای تعقل گرا سعی دارند تا بر حل مسائل راهبردی تاکید ورزند افراطیون سعی دارند تا به اغتشاش آفرینی در صحنه سیاسی کشور ادامه دهند تا بلکه با فلج کردن دولت از طریق استیضاح وزرا به اهداف خود دست یابند. جنگ بر سر وزارت علوم فقط یک نمونه از تحرکات این عده برای ضربه زدن به دولت می باشد. مسئله قبل توجه این است که برخی از افراطیون به خوبی می دانند که در جامعه جایی ندارند و به همین دلیل سعی دارند تا با سوء استفاده از دغدغه های گروههای سیاسی دیگر به اهداف خود دست یابند. برای مثال اخیرا کمیته ای که خود را مدافع منافع ایران می داند به برخی از اصولگرایان هشدار داده تا اصلا مسائل مربوط به وزارت ارشاد را مطرح نکنند و فقط به حمله به وزارت امور خارجه بئردازند! این عده به خوبی می دانند که در صحنه سیاسی کشور منزوی شده اند. به همین دلیل راهی ندارند جز آن که به بحران سازی ادامه دهند. اصلاح طلبان افراطی نیز مدتها است به صف گروههای ضد انقلاب و یا دگر اندیشان تابلو دار ئیوسته اند و خود نیز بارها به اشکال مختلف اعتراف کرده اند که قادر به رای آوردن در انتخابات نیستند. بنا براین تعجبی هم نداشت که حامیان رحیم-مشایی و اصلاح طلبان افراطی به تدریج در یک جبهه قرار گرفتند. احمدی نژاد نیز اکنون در همان مسیر حرکت می کند. وی تصور می کرد که از طریق برقرار نمودن روابط سیاسی با حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی و تلاش برای دیدار با افرادی چون محمد خاتمی می تواند دوباره خود را در صحنه سیاسی کشور مطرح کند. اینک وی سعی دارد تا اصلاح طلبان افراطی را متقاعد کند که فقط با حمایت از کاندیداتوری وی  می توانند در انتخابات ریاست جمهوری بعدی رای آورند. وی همچنین تصور نموده که اکثریت مردم کشور از راه و روش اصلاح طلبان افراطی حمایت می کنند. تحرکات رحیم-مشایی در دوران دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد حاکی از آن بود که وی تحریمهای آمریکا را فرصتی می دید برای اتخاذ سیاست چانه زنی با نهادهای کلیدی و زمینه سازی برای قبضه نمودن قدرت از طریق استحاله نظام. اکنون به نظر می رسد که وی سعی دارد تا همان سیاستها را با همکاری با اصطلاح طلبان افراطی دنبال کند. البته شکی نیست که اصلاح طلبان تعقل گرا و اعتدالیون به وی اجازه نخواهند داد تا ازطریق ایجاد اغتشاش در کشور قدرت را قبضه کند

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen