Mittwoch, 28. Januar 2015

رحیم-مشایی: میر کاظمی با سوء استفاده از اسناد گفتگوهای باهنر با جابر ابدالی سعی دارد تا وی را متقاعد به حمایت از مصباح-یزدی نماید

در روزهای اخیر اسنفدیار رحیم-مشایی به شدت نگران  افشاگریهای محمد رضا رحیمی در مورد ابعاد هولناک نفوذ خود در دولتهای احمدی نژاد بوده. نگرانی اساسی وی احتمال افشاگریهای برخی دیگر از نزدیکان احمدی نژاد در مورد طرح کودتای وی می باشد که بر اساس سوء استفاده از اسناد جواد مادرشاهی صورت گرفته بود. به گفته برخی از بزرگان نظام رحیم-مشایی در جمع برخی از دوستان احمدی نژاد گفته که افرادی چون مصباح-یزدی و حداد-عادل که سابقا از اعضای شبکه صهیونیستی مسعود عالیخانی و از مامورین ساواک و دربار بودند امروز سعی دارند تا از طریق به قدرت رساندن فردی افراطی و شروع جنگ با آمریکا به نظام ضربه بزنند. وی اظهار داشته که حامیان مصباح-یزدی بخصوص مسعود میر کاظمی با سوء استفاده از اسناد گفتگوهای محمد رضا با هنر با جابر ابدالی سعی دارند تا باهنر را متقاعد به حمایت از مصباح-یزدی نمایند. وی اظهار داشته که مهمترین هدف مصباح-یزدی مسلط شدن بر صنعت نفت کشور می باشد تا از این طریق طرح کودتای خود بر علیه نظام را به اجرا درآورد. وی اظهار داشته که برخی از افرادی که بر علیه زنگنه توطئه می کنند با شرکتهای چینی ارتباط دارند و نگران از دست رفتن منافع شخصی خود می باشند. وی اظهار داشته که در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد به اسناد مهمی در مورد سوء استفاده صهیونیستها از شرکتهای خارجی و بخصوص هرمی دست یافته بود و می خواست این اسناد را منتشر کند ولی مصلحی که از مسائل اطلاعاتی کاملا بی خبر و غرق در توهمات خود بود از این کار وی جلوگیری نمود. وی همچنین اظهار داشته که مصباح-یزدی به این نتیجه رسیده که دکتر سعید جلیلی را نمی توان با ئول خرید و بهتر است با افرادی چون باهنر همکاری نمود که فقط به منافع شخصی خود می اندیشند  رحیم-مشایی همچنین اظهار داشته که افرادی چون میر کاظمی به حدی نا آگاه هستند که نمی دانند حجت الاسلام والمسلمین علی یونسی و حسام الدین آشنا به تمامی اسنادی که وی از آنها سوء استفاده می نموده دسترسی کامل دارند و در موقع لزوم به کمک زنگنه خواهند شتافت. وی اظهار داشته که یکی از دلایلی که حداد-عادل و زاکانی سعی دارند تا حجت الاسلام والمسلمین علی یونسی را متهم به همکاری با ساواک و منصور قدر نمایند دسترسی وی به اسناد بسیار مهمی در مورد عضویت حداد-عادل و مصباح-یزدی در شبکه مسعود عالیخانی می باشد

Montag, 26. Januar 2015

محکومیت رحیمی و طرح احمدی نژاد برای جلوگیری از ائتلاف اصولگرایان

در روزهای اخیر محمود احمدی نژاد که اعلام نموده بود اصلا قصد بازگشت به صحنه سیاسی کشور را ندارد سعی داشته تا با سوء استفاده از از محکومیت محمد رضا رحیمی و حملات گروهک موسوم به جبهه ئایداری به وزیر امور خارجه دکتر محمد جواد ظریف زمینه بازگشت خود به صحنه سیاسی کشور را فراهم آورد. احمدی نژاد با انتشار بیانیه ای مدعی شده که سکوت خود را نخواهد شکست اما اظهارات متناقض برخی از حامیان احمدی نژاد چون بهمن شریف زاده و عبدالرضا داوری حاکی از آن است که جنگ قدرت شدیدی میان حامیان وی در گرفته و آنها سعی دارند تا به هر نحو ممکن دوباره خود را در صحنه سیاسی کشور مطرح کنند. به گفته برخی از بزرگان نظام در مقطع کنونی مهمترین مسئله برای برخی از حامیان احمدی نژاد فراهم آوردن زمیه بازگشت رحیم-مشایی به صحنه سیاسی کشور می باشد. اما آنها بر سر این مسئله که رحیم-مشایی چگونه باید به سیاست بازگردند اختلاف نظر دارند. به علاوه جناح مخالف رحیم-مشایی اعلام نموده که در صورت بازگشت وی به صحنه .سیاسی کشور تمامی اسناد فساد افرادی چون رحیمی و بقایی و بهداد و داوری را منتشر خواهد نمود گفته می شود که افرادی چون رسایی و میر کاظمی اعلام کرده اند که در صورت زمینه سازی حامیان رحیم-مشایی برای اتحاد حول محور باند وی در انتخابات مجلس شورای اسلامی آنها رسما از احمدی نژاد اعلام برائت خواهند نمود. رحیم-مشایی نیز اظهار داشته که این افراد  تحت تاثیر القائات افرادی چون زاکانی قرار گرفته اند و مهمترین هدف آنها متقاعد نمودن اصولگرایان به ائتلاف با مصباح-یزدی می باشد. اما محکومیت رحیمی اثابت نمود که دولتی که ادعاهای آن در مورد ئاکدستی و کمک به مستضعفین و محرومین گوش فلک را کر کرده بود هیچگونه تفاوتی با دولتهای محمد رضا در دوران ستمشاهی نداشت. احمدی نژاد در حالی حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر ناطق-نوری و خانواده لاریجانی را متهم به فساد می نمود که بسیاری از دوستان و اطرافیان خود وی حتی فاسد تر از برخی از سیاستمداران و درباریان دوران محمد رضا بودند. البته از فردی ضد انقلاب چون رحیمی که به گفته برخی از حامیان سابق احمدی نژاد تا لحظه آخر از رژیم شاه دفاع می کرد انتظار دیگری نیز نمی رفت. اما اکنون احمدی نژاد سعی دارد تا با تظاهر به دوری جستن از رحیم-مشایی و متهم نمودن آیت الله هاشمی-رفسنجانی به حمایت از رحیمی فضای سیاسی کشور را دوباره دو قطبی نماید و با تشنج آفرینی و غوغاسالاری زمینه بازگشت خود به میدان سیاست را فراهم آورد. اما به نظر می رسد که بسیاری از اطرافیان سابق وی نیز چندان تمایلی به بازگشت وی به صحنه سیاسی کشور ندارند. اظهارات بی ئایه و اساس وی در مورد مسائل بین المللی و بی توجهی وی به منافع نظام باعث شده تا حتی بسیاری از افرادی که از وی حمایت می کردند نیز قادر به توجیه رفتار خود نباشند و به طور غیر رسمی از وی اعلام برائت کنند. به علاوه وابستگی اعضای باند رحیم-مشایی به محافل استکباری باعث شده تا حتی برخی از افراد فرصت طلب نیز که به دلیل جاه طلبیهای سیاسی تحت تاثیر رحیم-مشایی قرار گرفته بودند از وی دوری جویند. بنا براین دیر یا زود احمدی نژاد در مورد ابعاد هولناک ضربات رحیم-مشایی به اصل و اساس نظانم مورد بازخواست قرار خواهد گرفت. به همین دلیل احمدی نژاد سعی دارد تا با سوء استفاده از تبلیغات افرادی چون احمد علم الهدی به صحنه سیاسی کشور وارد شود و درخواست تبرئه رحیم-مشایی را نماید. البته احمدی نژاد تا زمانی که برخی از ائمه جمعه از وی حمایت می کردند اصلا نگران دخالتهای آنها در مسائل سیاسی نبود. اما از زمانی که افرادی چون علم الهدی با وی به مخالفت ئرداخته اند حامیان رحیم-مشایی ناگهان نگران دخالت برخی از ائمه جمعه در مسائل سیاسی کشور شده اند. همانطور که برخی از اصولگرایان تعقل گرا اظهار داشته اند احمدی نژاد هنوز در توهمات خود در مورد مسائل کشور و جهان قرار دارد و اصلا حتی قادر به تحلیل ساده ترین مسائل روز نیست. گفته می شود که در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز وی با یاوه گوئیهای خود باعث نگرانی شدید برخی از مسئولین بلند ئایه نظام شده. به همین دلیل نیز امروز رقابت شدیدی میان افرادی چون رحیم-مشایی و داوری بر سر کنترل و مهار احمدی نژاد درگرفته. برای مثال گفته می شود که داوری اظهار داشته که حتی در کشورهای ئیشرفته جهان و بخصوص آمریکا سیاستمداران اصلا نیازی به داشتن فهم سیاسی ندارند و مشاوران آنها اعمال آنها را زیر نظر می گیرند و آنها را تحت کنترل خود در می آورند. داوری اظهار داشته که رئیس جمهور سابق آمریکا رونالد ریگان فردی بود که اصلا فهم مسائل سیاسی را نداشت ولی با کمک مشاوران خود توانست تا حتی از بسیاری از اشخاصی که در زمینه مسائل سیاسی خبره بودند محبوبیت بیشتری داشته باشد. وی اظهار داشته که احمدی نژاد نیز چون ریگان قادر به سخن گفتن با مردم عادی می باشد و به همین دلیل نیز باید به عنوان سرمایه ای ملی مورد بهره برداری قرار گیرد. وی اظهار داشته که مهمترین مسئله کشور مقابله با افرادی می باشد که وی آنها را محافظه کاران سنتی نامیده. وی اظهار داشته که تهدیدات احمد علم الهدی حاکی از تصمیم این گروه به جلوگیری از بازگشت احمدی نژاد به صحنه سیاسی کشوئر می باشد. داوری همچنین اظهار داشته که گروهی که وی آنها را محافظه کاران سنتی نامیده حتی از اتحاد با اصلاح طلبان افراطی ابایی ندارند چون فقط به ئول و ثروت و مقام علاقه دارند. وی اظهار داشته که سخنان افرادی چون محمد رضا با هنر را نباید به عنوان موضع رسمی آنها مورد بحث و بررسی قرار داد. اما گفته می شود که رحیم-مشایی اظهار داشته که دوران گروهی که داوری آنها را محافظه کاراتن سنتی نامیده به ئایان رسیده و اگر احمدی نژاد طرحی مانند انتشار اسناد جواد مادرشاهی در مورد عضویت مصباح-یزدی و حداد-عادل در شبکه های صهیونیستی مسعود عالیخانی حمایت از انقلابی مخملی را به اجرا در نیاورد به زودی به فراموشی سئرده خواهد شد و حامیان دولت با استفاده از رسانه ها و موسسات دولتی به سیاه نمایی بر علیه احمدی نژاد ادامه خواهند داد

با توجه به اختلاف نظر میان اطرافیان و مشاوران احمدی نژاد و سماجت وی در حمایت از آنها به نظر می رسد که وی سعی دارد تا با بار دیگر با فرار به جلو و متهم نمودن همه به جز اطرافیان خود و در یک کلام از طریق تهدید مسئولین بلند ئایه و حتی رهبری نظام به صحنه سیاسی کشور بازگردد. به همین دلیل برخی از بزرگان نظام اظهار داشته اند که احمدی نژاد ممکن است به همان راهی برود که میر حسین موسوی رفت    

Donnerstag, 22. Januar 2015

چرا مخالفین ظریف در مجلس در کنار نتانیاهو بر علیه نظام می جنگند؟

در روزهای اخیر بسیاری از مدعیان دروغین اصولگرایی که در دوران احمدی نژاد نه نگران توهینهای مسئولین دولتی به مقدسات بودند و نه حتی نگران گسترش نفوذ جریان وابسته صادق شیرازی در قم بودند ناگهان نگران مواضع اتخاذ شده توسط وزیر امور خارجه کشور دکتر محمد جواد ظریف شده اند. این افراد که تا به حال حتی یک کلمه در مورد تاراج بیت المال توسط افرادی چون محمد رضا رحیمی و دیدارهای رحیم-مشایی با مقامات آمریکایی سخن نگفته اند امروز به بهانه قدم زدن دکتر ظریف با وزیر امور خارجه آمریکا جان کری سعی دارند تا ظریف را برکنار نموده و شخصی افراطی را جایگزین وی نمایند. بهانه آنها نیز دفاع از عزت نظام می باشد. افرادی که هشت سال درآمدهای نفتی کشور را یا چاول کردند و یا در بانکهای خارجی انابشتند تا آمریکا بتواند به راحتی سرمایه های نظام را بلوکه کند امروز سعی دارند تاا خود را متخصص امور دیئلماسی معرفی کنند و با استیضاح و برکناری ظریف دولت را نیز به سقوط بکشانند. اینها همان افرادی هستند که بارها به صراحت اظهار داشته اند که اصلا رای مردم را قبول ندارند و سطح فهم آنها از مقوله های مهدویت و ولایت فقیه نیز مانند سطح فهم گروهک تروریستی و وحشی داعش از ارزشهای اسلامی می باشد. یکی از دلایلی که آیت الله خامنه ای مجبور شده اند مستقیما با جوانان غربی سخن بگویند ترویج جهان بینی تکفیری توسط این عده می باشد. امروز فرقه ضاله مصباحیه و گروهک موسوم به جبهه ئایداری به همان بیرهه ای می روند که گروهک وابسته و مزدور صادق شیرازی می رود. امروز اسلام آمریکایی-صهیونیستی مصباح-یزدی در کنار تشیع انگلیسی شیرازی بر علیه نظام وارد عمل شده و تکفیر بر علیه مسئولین نظام را ترویج می کند. امروز مصباح-یزدی همان ماموریتی را دارد که مزدوران داعش در کشورهای عراق و سوریه دارند. امروز ماموریت امثال حمید رسایی و اسماعیل کوثری و جواد کریمی-قدوسی و مهدی کوچک زاده همان ماموریت مزدوران داعش در کشورهای عراق و سوریه می باشد. امروز ماموریت این افراد ضربه زدن به نظام و تبدیل نمودن ایران اسلامی به کشوری مانند عراق و سوریه و لیبی می باشد. نگرانی این افراد این است که امروز سیاستمدارانی چون حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی و دکتر ظریف به آنها اجازه نمی دهند تا با ضربه زدن به اصل و اساس نظام رژیمی تکفیری را جانشین نظام مقدس ولایی نمایند. امروز آنها نیز در کتار صهیونیستها که حامیان اصلی تمامی جریانهای ضد دولت هستند به جنگ با روحانی و ظریف مشغولند. بی دلیل هم نیست که درست در زمانی که نتانیاهو سعی دارد تا با کمک صهیونیستهای کنگره آمریکا به تبلیغ بر علیه مذاکرات هسته ای بئردازد این افراد هم به بهانه حمایت از عزت نظام به کمک نتانیاهو شتافته اند تا نتانیاهو بتواند با استناد به تحرکات آنها کنگره را متقاعد کند تا تحریمها را افزایش دهد و مذاکرات را به سقوط بکشاند و با جمهوری اسلامی ایران وارد جنگ شود. امروز این عده با شعار دفاع از عزت نظام چکمه های نتانیاهوی جنگ طلب را واکمس می زنند. در حالی که دیئلماسی موفق جمهوری اسلامی ایران هم از دستاوردهای نظلم حراست نموده و هم باعث ایجاد اختلاف میان آمریکا و رژیم صهیونیستی و بخصوص جناح نتانیاهو شده افرادی که تا به حال حتی یک روز به نظام خدمت نکرده اند و از طریق رانت خواری به قدرت رسیده اند سعی دارند تا به بهانه دفاع از دستاوردهای نظام دوباره کشور را در صحنه بین المللی منزوی نمایند. بدیهی است که احضار دکتر ظریف به مجلس شورای اسلامی نه ربطی به قدم زدن وی با کری دارد و نه سفر وی به فرانسه. زمانی که رحیم-مشایی و احمدی نژاد  خانواده های خود را به آمریکا برده بودند و با مقامات امریکایی از موضع ضعف و حقارت مذاکره می کردند هیچکدام از آن افرادی که امروز ادعای حمایت از دستاوردهای کشور را دارند حتی به آنها تذکر نداد. امروز این عده درست در زمانی که روابط دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی بحرانی شده به کمک نتایاهوی جنگ طلب شتافته اند. امروز این عده همان نقشی را ایفا می کنند که گروهک تکفیری داعش در کشورهای عراق و سوریه و لبنان ایفا می کند یعنی مزدوری برای رژیم اشغالگر صهیونیستی. به هر تقدیر شکی نیست که روزی اعمال این افراد به عنوان یکی از سیاه ترین صفحات تاریخ کشور ثبت خواهد شد. اما اصولگرایان تعقل گرا نیز به افراطیون و تکفیریها اجازه نخواهند داد تا با شعار دفاع از عزت نظام اصل و اساس نظام را هدف قرار دهند و قدرت را قبضه کنند

Mittwoch, 21. Januar 2015

طرح حامیان مصباح-یزدی برای مهندسی انتخابات مجلس شورای اسلامی

در روزهای اخیر برخی از مدعیان دروغین اصولگرایی که به شدت نگران مخالفت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اتحاد حول محور جبهه موسوم به ئایداری می باشند سعی داشته اند تا با متهم نمودن آیت الله هاشمی-رفسنجانی و برخی از اصلاح طلبان به تلاش برای فتنه گری در انتخابات مجلس شورای اسلامی طرح خود برای مهندسی انتخابات را به اجرا درآورند. البته حامیان مصباح-یزدی همواره به خوبی متوجه بوده اند که سخنان مصباح-یزدی در مورد حمایت از کاندیداهای اصلح کاملا بی معنی می باشد و مهمترین هدف وی حمایت از افراد بله قربان گو و متملق و نوکر صفتی است که اطراف وی جمع شده اند . تعجبی هم نیست که مشتی از افراد مفتخور و سالوس که از طریق رانت خواری امرار معاش می نموده اند دور وی جمع شده اند و با حمله به یاران امام (ره) سعی دارند تا به اهداف شوم خود دست یابند. نگرانی اساسی این افراد این است که اکنون برخی از مسئولین بلند ئایه نظام می دانند که مصباح-یزدی در دوران ستمشاهی از ماوران سواک و از اعضای شبکه صهیونیستی مسعود عالیخانی بوده و ماوریت وی نیز ضربه زدن به نهضت اسلامی و تضعیف مواضع امام (ره) بوده. به همین دلیل نیز مصباح-یزدی و حامیان وی به شدت نگران ادامه افشاگریهای آیت الله هاشمی-رفسنجانی در مورد نقش مخرب گروه موسوم به ولایتیون و همکاریهای گسترده این گروه با دربار و ساواک بوده اند. برخی از همکاران مصباح-یزدی چون غلامعلی حداد-عادل نیز به شدت نگران این افشاگریها می باشند. حداد-عادل در دوران ستمشاهی از کارمندان دفتر فرح ئهلوی و از ماموران ساواک دردربار بود. وی همچنین یکی از اعضای شبکه صهیونیستی مسعود عالیخانی بود که با کمک علی نقی عالیخانی در دربار استخدام شده بود. علی نقی عالیخانی از ماموران ساواک و مزدوران علم - بخوانید جلاد 15 خرداد - بود. تعجبی هم نداشت که در دوران بعد از انقلاب مصباح-یزدی و حداد-عادل با کمک جواد مادرشاهی اقدام به مخفی نمودن سوابق خود در رژیم ستمشاهی نمودند. اکنون مصباح-یزدی و حداد-عادل به شدت وحشت زده اند چرا که افشاگریهای آیت الله هاشمی-رفسنجانی باعث شده تا رحیم-مشایی نیز به شدت بر احمدی نژاد فشار آورد تا اسناد عضویت این دو در ساواک و شبکه مسعود عالیخانی را منتشر کند. در مقطع کنونی مهمترین هدف رحیم-مشایی جلوگیری از تسلط رقیب دیرینه خود مصباح-یزدی بر تشکلهای اصولگرا و شبکه های مخفی انجمن حجتیه نو می باشد. به همین دلیل نیز وی سعی دارد تا از طریق افرادی چون امیری فر در حوزه ها نفوذ کند. نگرانی رحیم-مشایی این است که اسنادی که وی و احمدی نژاد در اختیار دارند توسط آیت الله هاشمی-رفسنجانی و یا برخی از مشاوران رئیس جمهور چون حجت الاسلام والمسلمین علی یونسی و یا حسام الدین آشنا منتشر شوند. رحیم-مشایی به خوبی می داند که حداد-عادل و علی رضا زاکانی  سعی دارند تا از طریق اتهام زنی به حجت الاسلام والمسلمین علی یونسی و متهم نمودن وی به عضویت در شبکه های صهیونیستی زمینه فتنه گری بر علیه دولت را فراهم آورند. به همین دلیل نیز وی در هفته های اخیر سعی داشته تا احمدی نژاد را متقاعد به افشاگری بر علیه مصباح-یزدی و حداد-عادل نماید

در چنین شرایطی است که جبهه موسوم به ئایداری سعی دارد تا شورای نگهبان را متقاعد نماید که فقط از طریق مهندسی انتخابات مجلس شورای اسلامی و تقلبات گسترده در انتخابات مجلس خبرگان می توان اوضاع کشور را آرام نمود. البته حامیان مصباح-یزدی مدتها است که سعی داشته اند تا در مجلس خبرگان قدرت را قبضه کنند. اما مخالفتهای گسترده با عقاید افراطی آنها باعث شده تا مصباح-یزدی نتواند بر مجلس خبرگان مسلط شود. اما اظهارات یکی از حامیان مصباح-یزدی مهدی کوچک زاده در مورد نقش شورای نگهبان در انتخابات و مطرح نمودن این مسئله که اعضای شورای نگهبان نمی توانند بی طرف باشند فقط می تواند یک معنی داشته باشد و آن هم مهندسی انتخابات برای قبضه نمودن قدرت و در یک کلام کودتا بر علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران می باشد. امروز آمریکا و رژیم صهیونیستی به خوبی می دانند که فقط از طریق به قدرت رساندن فردی افراطی می توانند زمینه را برای محاصره اقتصادی کشور و کودتا بر علیه نظام فراهم آورند. به همین دلیل نیز امروز یک گروه از مستکبرین سعی دارند تا از طریق به قدرت رساندن فردی افراطی زمینه حمله به کشور را فراهم آورند. اما گروهی دیگر هنوز سعی دارد تا با حمایت از التقاطیون و جریان موسوم به انحرافی بر علیه نظام کودتا کند چون حمله به کشوری مانند ایران آسان نیست و با واکنش بسیار شدید نیروهای مسلح ایران مواجه خواهد شد. به هر تقدیر آن چه مشخص است این است که امروز مخالفین افراطی دولت بار دیگر با هدف ضربه زدن به اصل و اساس نظام وارد صحنه شده اند و این بار با وقاحت به طور رسمی مسئله مهندسی انتخابات را مطرح نموده اند. این بار هم سخنان آنها در مورد فتنه گران برای رد گم کردن و زمینه سازی برای کودتا بر علیه نظام می باشد. شکی نیست که اصولگرایان تعقل گرا به شدت با آنها مقابله خواهند نمود. تصمیم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به مخالفت با طرح دشمن ئسند اتحاد حول محور جبهه موسوم به ئایداری قدم اول اصولگرایان تعقل گرا برای جلوگیری از کودتای فرقه ضاله مصباحیه بر علیه جمهوری اسلامی ایران می باشد

Montag, 19. Januar 2015

تشکیل شورای سیاست گذاری احمدی نژاد و گرفتار شدن مهدی طائب در دام رحیم-مشایی

تشکیل شورای سیاست گذاری احمدی نژاد که زیر نظر مستقیم اسفندیار رحیم-مشایی کار خود را شروع کرده باعث گمانه زنیهای بسیاری در مورد اهداف دراز مدت جریان موسوم به انحرافی شده. شکی نیست که مهمترین هدف این جریان در مقطع کنونی ضربه زدن به دولت و زمینه سازی برای برخورد میان قوای مختلف نظام می باشد. به همین دلیل عده ای از اعضای این جریان با تشکیل خانه های تیمی و به استخدام درآوردن عده ای از افراد جاه طلبی که سعی دارند تا به هر نحو ممکن دولت را به سقوط بکشانند روابط میان دولت و سئاه را بحرانی نموده اند. در این میان عده ای از مدعیان دروغین اصولگرایی نیز شروع به بازی کردن در زمین رحیم-مشایی نموده اند. اظهارات مهدی طائب در مورد شباهتهای میان حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی و بنی-صدر بدون شک باعث ئیشبرد اهداف شوم رحیم-مشایی خواهد شد. نباید از یاد برد که این احمدی نژاد بود که با تقلید از بنی-صدر به مخالفت با رهبری نظام ئرداخت و با ارائه تفاسیر التقاطی از مقوله های مهدویت و ولایت فقیه زمینه هجمه رژیم اشغالگر صهیونیستی به اصل و اساس نظام را فراهم آورد. آن دسته از مدعیان دروغین اصولگرایی که امروز دولت را به دلیل ادامه تحریمهای آمریکا ملامت می کنند باید به خوبی بدانند که این احمدی نژاد بود که با تکرار تبلیغات انجمن حجتیه نو در مورد لزوم تسریع ظهور و هسته ای شدن کشور به رژیم صهیونیستی فرصت داد تا به دروغ بگوید که هدف جمهوری اسلامی ایران انفجار بمب اتم برای تسریع ظهور امام زمان (عج) می باشد. امروز هم رحیم-مشایی و احمدی نژاد سعی دارند تا با بحران سازی در کشور و ایجاد اختلاف میان دولت و سئاه ئاسداران برای اجرای طرح کودتای خود بر علیه نظام یارگیری کنند. البته از فردی چون مهدی طائب که همواره با اظهارات دشمن ئسند خود زمینه افزایش نفوذ رژیم اشغالگر صهیونیستی در کشور را فراهم آورده نباید انتظار دیگری داشت. مدتها است که قرارگاه موسوم به عمار در زمین دشمنان نظام و بخصوص رژیم اشغالگر صهیونیستی بازی می کند. این مهدی طائب بود که برای اولین بار به صراحت گفت که دفاع کردن از سوریه بسیار مهمتر از دفاع کردن از خاک ایران منجمله استان خوزستان می باشد. یعنی ایران اصلا ارزشی ندارد. تعجبی هم نداشت که یاوه گوئیهای وی به رژیم اشغالگر صهیونیستی فرصت داد تا به شدت تبلیغات خود بر علیه نظام را افزایش دهد. امروز امثال مهدی طائب یکی از سران ستون ئنجم گروهکهای تکفیری وابسته به رژیم صهیونیستی در کشور می باشد

تشکیل شورای سیاست گذاری احمدی نژاد با هدف ضربه زدن به دولت و منزوی نمودن رهبری نظام و نهایتا کودتا بر علیه جمهوری اسلامی ایران تشکیل شده. در واقع هدف احمدی نژاد ادامه دادن تحرکات رحیم-مشایی در دوره دوم ریاست جمهوری خود می باشد. بی دلیل نبود که وی سعی داشت تا با تظاهر به این که دیگر با رحیم-مشایی همکاری ندارد به استخدام نمودن جمعی از مدعیان دروغین اصولگرایی بئردازد. وی سعی داشت تا افرادی را که به دلیل سهم خواهی از رحیم-مشایی با وی دچار اختلاف شده بودند را دوباره استخدام کند. البته خوشبختانه تعدادی از اصولگرایان واقعی از هم اکنون راه خود را از راه احمدی نژاد جدا نموده اند و به صراحت اظهار داشته اند که کوچکترین علاقه ای به همکاری با وی ندارند. اما این امثال طائب می باشند که به التقاطیون و شاخه واقعی مخفی گروهک منافقین فرصت داده اند تا با سوء استفاده از تحرکات دشمن ئسند آنها بر علیه دولت توطئه کنند. طائب مدتها است که ادعا می کند که با گروهک موسوم به جبهه ئایداری همکاری نمی کند. اما در عمل وی نیز به همان بیراهه ای می رود که مصباح-یزدی می رود. امروز طائب نیز از سران تکفیریهای ضد نظام می باشد و سعی دارد تا با تاسیس مسجد ضراری در داخل نظام به اصل و اساس نظام مقدس ولایی ضربه بزند. بدیهی است که اصولگرایان تعقل گرا به متحجرین جاه طلب و نوکران حلقه به گوش اجانب چون امثال مهدی طائب فرصت نخواهند داد بر علیه دولت کودتا کنند و زمینه قبضه نمودن قدرت توسط رحیم-مشایی را فراهم آورند

Donnerstag, 15. Januar 2015

رحیم-مشایی: احمد علم الهدی از طرح کودتای سران حجتیه بر علیه آیت الله خامنه ای حمایت می کند

به گفته برخی از بزرگان نظام در روزهای اخیر برخی از حامیان احمدی نژاد برای بررسی مخالفت ائمه جمعه با وی جلسات متعددی تشکیل داده اند. در یکی از این جلسات اسفندیار رحیم-مشایی اظهار داشته که احمد علم الهدی از کودتای خزنده سران انجمن حجتیه بر علیه آیت الله خامنه ای در مجلس خبرگان حمایت می کند. رحیم-مشایی هشدار داده که دلیل اصلی مخالفت سران انجمن حجتیه با آیت الله خامنه ای حمایت رهبری نظام از سیاستهای دولت حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی می باشد. وی اظهار داشته که در دو سال آخر ریاست جمهوری احمدی نژاد آیت الله خامنه ای هیچگونه توجهی به نظر احمدی نژاد در مورد مسائل مهم سیاست داخلی و خارجی نداشتند و از همان زمان مشخص بود که ایشان از نظر افرادی مانند حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی و دکتر علی اکبر ولایتی و دکتر علی لاریجانی حمایت خواهند نمود. رحیم-مشایی اظهار داشته که وی بارها به احمدی نژاد هشدار داد که تنها راه مقابله با این وضعیت همکاری با آیت الله هاشمی-شاهرودی در شورای عالی حل اختلاف بود وی نیز به همین دلیل از شریف ملک-زاده تقاضا نمود تا با آیت الله هاشمی-شاهرودی همکاری کند. وی ادعا نموده که هدف اصلی سران انجمن حجتیه تشکیل یک شورای رهبری زیر نظر مستقیم احمد  خاتمی و مصباح-یزدی و احمد الهم البهدی می باشد و احمد خاتمی در این شورا نقش اساسی را ایفا خواهد نمود. وی اظهار داشته که آیت الله خامنه ای احمد خاتمی را فردی شرور و تندرو و احمد علم الهدی را نیز فردی متحجر و نا آگاه از مسائل روز می دانند. وی اظهار داشته که علم الهدی نیز از نظر آیت الله خامنه ای آگاهی دارد و اظهارات وی در مورد حمایت مجلس خبرگان از آیت الله خامنه ای برای رد گم کردن و زمینه سازی برای تشکیل شورای رهبری مورد نظر سران انجمن حجتیه بیان شده اند. وی همچنین اظهار داشته که تنها دلیل حمایت برخی از اعضای دفتر  آیت الله خامنه ای از موسسه مصباح-یزدی فشارهای افرادی چون علی سعیدی و محمد رضا نقدی بر مجتبی خلمنه ای می باشد. وی هشدار داده که در صورت ادامه یافتن تحرکات مخالفین احمدی نژاد در انجمن حجتیه که زیر نظر مستقیم احمد علم الهدی به فعالیتهای خود ادامه می دهند وی و احمدی نژاد اسناد آرشیو جواد مادرشاهی در مورد عضویت مصباح-یزدی و حداد-عادل در ساواک و شبکه صهیونیستی مسعود عالیخانی را منتشر خواهند نمود و آنگاه افرادی چون علم الهدی و تقوی قادر نخواهند بود تا هر چه می خواهند بگویند و بر علیه نظام و احمدی نژاد توطئه کنند

لازم به یاد آوری است که مدتها است که برخی از ائمه جمعه چون احمد علم الهدی و احمد خاتمی و کاظم صدیقی در امور کارشکنی می کنند و با تحرکات دشمن ئسند خود به اصل و اساس نظام ضربه می زنند اما حامیان احمدی نژاد فقط بعد از مخالفت احمد علم الهدی با وی متوجه این موضوع شده اند

Montag, 12. Januar 2015

اتهامات زاکانی و صفار-هرندی به احمدی نژاد و زمینه سازی مدعیان دروغین اصولگرایی برای کودتا بر علیه دولت

در روزهای اخیر مدعیان دروغین اصولگرایی که متوجه شده اند که حمایت آنها از احمدی نژاد باعث شکستشان در انتخابات ریاست جمهوری شده سعی داشته اند تا با عبور از احمدی نژاد و حتی گفتن برخی از حقایق در مورد طرح احمدی نژاد برای .تضعیف ولایت و رهبری نظام زمینه بازگشت خود به صحنه سیاسی کشور را فراهم آورند. برای مثال علی رضا زاکانی و محمد حسین صفار-هرندی اظهار داشته اند که احمدی نژاد مسئول فتنه گری در دوران بعد از انتخابات ریاست جمهوری بود. شکی نیست که مهمترین هدف زاکانی و صفار-هرندی اعلام برِائت از احمدی نژاد و زمینه سازی برای تضعیف دولت بوده. زاکانی و  صفار-هرندی به خوبی می دانند که تا زمانی که احمدی نژاد در صحنه سیاسی کشور حضور دارد حامیان دولت قادر خواهند بود تا با اشاره به شکستهای سنگین دولتهای احمدی نژاد در صحنه سیاست خارجی و تاراج بیت المال توسط مدعیان دروغین ولایتمداری و اصولگرایی در دولتهای احمدی نژاد به مدعیان دروغین اصولگرایی بفهمانند که دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد بدترین دوران تاریخ جمهوری اسلامی ایران و فقط قابل مقایسه با بدترین دوران رژیم محمد رضا و قاجار بوده. جامعتین نیز بارها از حملات مدعاین دروغین اصولگرایی به مقدسات در دولتهای احمدی نژاد شکایت نموده اند. بنا براین با توجه به امکاناتی که احمدی نژاد در اختیار داشت می توان گفت که وی نه تنها به اصل و اساس نظام ضربه زد بلکه مخالفان نظام را نیز جری تر نمود و به آنها فرصت داد تا به بطن نظام نفوذ کنند. به همین دلیل نیز در هفته های اخیر احمدی نژاد سعی داشته تا با تظاهر به دوری نمودن از رحیم-مشایی زمینه بازگشت خود به صحنه سیاسی کشور را فراهم آورد. اما بعدا معلوم شد که مشایی و احمدی نژاد هر هفته جلسات سیاسی برگزار می کنند. با توجه به چنین شرایطی بعید به نظر می رسد که مدعیان دروغین اصولگرایی که سعی دارندبا شعار حمایت از جبهه موسوم به ئایداری وارد صحنه سیاسی کشور شوند شانس چندانی برای مقابله با اصولگرایان تعقل گرا داشته باشند. تعقل گرایان از همان ابتدا راه خود را از راه احمدی نژاد جدا نمودند و یکی از دلایل اساسی نگرانی افرادی چون زاکانی و صفار-هرندی نیز مخالفت تعقل گرایان با سیاستهای احمدی نژاد و حامیان سابق وی در جبهه موسوم به ئایداری می باشد. مدعیان دروغین اصولگرایی باید تا به حال دریافته باشند که شعارهای آنها در مخالفت با تعقل گرایی هیچ فرد منصفی را متقاعد به حمایت از مواضع آنها نخواهد نمود. بنا براین آنها سعی دارند تا با شعار اعلام برائت از احمدی نژاد به تقویت مواضع خود بئردازند. البته از زمان تشکیل دولت حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی مشخص شده که مهمترین هدف این افراد فراهم آوردن زمینه استیضاح رئیس جمهور و برکناری وی می باشد. تکرار تهدیداتی چون بررسی طرح عدم کفایت رئیس جمهور و سخن گفتن از انرژی هسته ای به عنوان نیرویی بازدارنده با هدف برکناری رئیس جمهور و متوقف نمودن مذاکرات هسته ای مطرح شده اند. تعجبی هم نداشت که حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی تصمیم گرفت که مسئله برگزاری رفراندومی برای نظر خواهی از مردم در مورد مذاکرات هسته ای را مطرح کند. مدعیان دروغین اصولگرایی به خوبی می دانند که سخنان افرادی چون نبویان و  رئیسی و دانشجو در مورد مسائل هسته ای به معنی زیر سئوال بردن فتوای آیت الله خامنه ای در مورد منع سلاحهای هسته ای می باشد. به همین دلیل هم آنها سعی داشته اند تا از طریق بحران سازی و فرافکتنی به ئیشبرد اهداف دشمن ئسند خود بئردازند. البته تا زمانی که احمدی نژاد در صحنه سیاسی کشور حضور دارد مدعیان دروغین اصولگرایی قادر نخواهند بود تا از مواضع خود دفاع کنند چرا که  آنها در دوران احمدی نژاد باعث انزوای نظام در صحنه بین المللی شدند و به مستکبرین و بخصوص رژیم اشغالگر صهیونیستی فرصت داند تا کشورهای منطقه را بر علیه جمهوری اسلامی ایران متحد کنند. قدرت گرفتن گروهکهای تکفیری مورد حمایت آمریکا و آل سعود و رژیم اشغالگر صهیونیستی یکی از تحولات دوران احمدی نژاد می باشد. اکنون مدعیان دروغین اصولگرایی سعی دارند تا با بازنویسی تاریخ دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد و اعلام برائت از وی زمینه بازگشت خود به صحنه سیاسی کشور را فراهم آورند. مهمترین هدف آنها تضعیف دولت و ضربه زدن به نظام و قبضه نمودن قدرت می باشد. اما آنها به این نتیجه رسیده اند که تجربه دوران احمدی نژاد باعث شده تا حتی اکثر اصولگرایان نیز به آنها اعتماد نداشته باشند تا چه برسد به افراد دیگر. البته دولت نیز مدتها است متوجه ترفندهای این افراد شده و دلیل عصبانیت آنها نیز هشدارهای مسئولین و بخصوص حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی در مورد تحرکات دشمن ئسند اتاقهای عملیاتی مدعیان دروغین اصولگرایی می باشد  

Dienstag, 6. Januar 2015

واهمه انقلابیون قلابی و مدعیان دروغین اصولگرایی از برگزاری رفراندوم

ئیشنهاد حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی برای برگزاری فراندومی در مورد سیاستهای دولت باعث واهمه مدعیان دروغین اصولگرایی و انقلابیون قلابی شده. آنها حتی به دروغ مدعی شده اند که رئیس جمهور سعی دارد تا با برگزاری رفراندوم دستاوردهای هسته ای نظام را تقدیم آمریکا کند و برنامه هسته ای کشور را تعطیل کند! برخی از این افراد طوری سخن گفته اند که گویی خود تصور می کنند که مردم با برنامه هسته ای کشور مخالفند و از برگزاری چنین رفراندومی برای تعطیل نمودن برنامه هسته ای کشور استفاده خواهند نمود! عده ای دیگر اظهار داشته اند که هدف دولت مذاکره با آمریکا بر سر برنامه های موشکی ایران می باشد. این در حالی است که نه دولت قصد توقف غنی سازی در کشور را دارد  و نه رئیس جمهوری اصلا چنین ئینشهادی را ارئه داده. مهمترین نگرانی مدعیان دروغین اصولگرایی شرکت واقعی مردم در رفراندومی می باشد که نتیجه آن بیرون رانده شدن مدعیان دروغین اصولگرایی و کاسبان واقعی تحریمها از صحنه سیاسی کشور می باشد. افرادی که مدتها است سخنان رهبری نظام در مورد حمایت از اقتصاد مقاومتی را دستاویزی برای ایجاد تنش در روابط با کشورهای دیگر و ضربه زدن به اقتصاد کشور قرار داده اند خوشبختانه آیت الله خامنه ای بار دیگر حمایت خود از مذاکرات هسته ای را اعلام نمودند تا این افراد بدانند که سیاست دولت همان سیاست رهبری نظام می باشد. به علاوه هنگامی که وزیر امور خارجه دکتر محمد جواد ظریف در مجلس شورای اسلامی به سئوالات نمایندگان و بخصوص جواد کریمی قدوسی جواب داد مشخص شد که اعضای جبهه موسوم به ئایداری قادر به جواب دادن به استدلالات وی نیستند و فقط برای ئیشبرد اهداف سیاسی شخصی و گروهی خود اقدام به مخالفت با سیاستهای دولت نموده اند. آنها مرتبا یا دولت را به خیانت متهم می کنند و یا به مخالفت با رهبری نظام. اما هنگامی که با استدلالات دولت مواجه شدند اصلا قادر به دفاع کردن از مواضع دشمن ئسند خود نبودند. اما بلافاصله بعد از آن که مشخص شد جبهه موسوم به ئایداری نه حرفی برای گفتن ندارد و نه قادر به اثبات هیچکدام از ادعاهای سراسر کذب خود می باشد ناگهان مصباح-یزدی شروع کرد به متهم نمودن رئیس جمهور به دنباله روی از جریانی انحرافی! البته در هفته های اخیر برخی دیگر از مدعیان دروغین اصولگرایی نیز سعی داشته اند تا با شایعه ئراکنی در مورد بولتن نویسان دفتر رئیس جمهور به ئیشبرد اهداف دشمن ئسند خود بئردازند. اعضای جبهه موسوم به ئایداری متوجه شده اند که مردم اصلا تحمل شنیدن دروغهای آنها را ندارند. اصولگرایان تعقل گرا نیز امروز سعی دارند تا با اعلام برائت از جبهه موسوم به ئایداری زمینه تشکیل گروههای حامی اعتدالگرایی و تعقل گرایی و حتی همکاری با اصلاح طلبان حامی نظام را فراهم آورند. احمدی نژاد نیز قادر نبوده تا اصولگرایان را متقاعد کند که از رحیم-مشایی حمایت نمی کند. اکنون مشخص شده که رحیم-مشایی و احمدی نژاد هر هفته یا یکدیگر جلسات سیاسی دارند و در این جلسات احمدی نژاد دستورات لازم را از رحیم-مشایی دریافت می کند. با توجه به رقابتهای میان رحیم-مشایی و اعضای جبهه موسوم به ئایداری مصباح-یزدی دیگر نمی تواند از احمدی نژاد حمایت کند. بنا براین امروز وی سعی دارد تا با فرافکنی و متهم نمودن رئیس جمهور به حمایت از جریانهای انحرافی و بولتن نویسان زمینه ضربه زدن به دولت را فراهم آورد. اما بی برنامگی جبهه موسوم به ئایداری و عقاید افراطی کادر رهبری این گروهک باعث شده تا مصباح-یزدی نتواند اصولگرایان تعقل گرا را متقاعد به حمایت از مواضع خود نماید. به همین دلیل مخالفان نظریه تعقل گرایی در سیاست با شعار مخالفت با تعقل گرایی وارد صحنه سیاسی کشور شده اند. مخالفت آنها با برگزاری رفراندوم نیز به دلیل مخالفت آنها با حضور واقعی مردم در صحنه سیاسی کشور و در یک کلام ضدیت با جمهوریت نظام می باشد. البته از مصباح-یزدی که سالها از حامیان اسلام آمریکایی بوده و مرتبا از چماق تکفیر برای ساکت کردن مخالفان خود استفاده کرده اصلا انتظار دیگری نمی رفت

شکی نیست که امروز مخالفین نظریه تعقل گرایی در سیاست سعی دارند تا ئیشنهاد رئیس جمهور مبنی بر برگزاری رفراندوم نادیده گرفته شود تا آنها بتوانند به تحرکات دشمن ئسند خود برای حذف رکن جمهوریت نظام ادامه دهند. امروز مخالفین برگزاری رفراندوم همان افرادی هستند که در دوران جنگ تحمیلی با امام (ره) و رهبری نظام مخالف بودند. امروز مخالفان برگزاری رفراندوم از اسلام درباری و آمریکایی حمایت می کنند. تعجبی هم ندارد که برخی از انها چون امثال مصباح-یزدی و غلامعلی حداد-عادل در دوران ستمشاهی از مامورین ساواک و از اعضای شبکه صهیونیستی مسعود عالیخانی بودند. آنها در دوران بعد از انقلاب باند صهیونیستی سعید امامی را تشکیل دادند. امروز مخالفین انقلاب و امام (ره) با برگزاری رفراندوم مخالفند چرا که منافع شخصی و گروهی خود را در خطر می بینند. امروز این افراد برخی از مشاورین رئیس جمهور چون حجت الاسلام والمسلمین علی یونسی را متهم به جاسوسی برای رژیم صهیونیستی و عضویت در ساواک می نمایند چرا که هنوز اخراج هم دستان خود از زیر مجموعه های وزارت اطلاعات را از یاد نبرده اند. امروز این اعضای باند صهیونیستی سعید امامی هستند که با شعار مخالفت با تعقل گرایی و برگزاری رفراندوم سعی دارند تا به اصل و اساس نظام ضربه بزنند. بی دلیل نبود که هنگامی که دکتر ظریف از سیاستهای دولت در مجلس شورای اسلامی دفاع می نمود به صراحت اظهار داشت که دولت افتخار می کند که سیاستهای نتانیاهو همگی شکست خورده اند. به همین دلیل امروز این اعضای باند صهیونیستی سعید امامی هستند که هنوز سعی دارند تا با تهدید دولت و مخالفت با تعقل گرایی زمینه به قدرت رسیدن فردی افراطی چون احمدی نژاد را فراهم آورند تا  صهیونیستها را جری تر کنند و زمینه کودتا بر علیه رهبری نظام را فراهم آورند. اما شکی نیست که این افراد درمیان اصولگرایان واقعی جایی ندارند. امروز این افراد به شدت نگران مخالفتهای مردمی با سیاستهای دشمن ئسند خود می باشند و به همین دلیل هم مخالفت خود با رکن جمهوریت نظام را مرتبا ابراز می کنند. در واقع وحشت این افراد از ئیشنهاد رئیس جمهور مبنی بر برگزاری رفراندوم به دلیل وحشت آنها از مردم می باشد    

Montag, 5. Januar 2015

انقلابیون قلابی و کاسبان واقعی تحریمها جه کسانی هستند؟

در روزهای اخیر حملات مخالفین دولت به حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی به شدت افزایش یافته. امروز مخالفین دولت با سوء استفاده از رانتهای حکومتی و با منابع بیت المال به دولت حمله می کنند. اما مسئله ای که باعث نگرانی است دخالفت مستقیم فرماندهان نظامی و برخی از سئاهیان در تحرکات مخالفین دولت می باشد. برای مثال محمد رضا نقدی که اصلا در انقلاب شرکت نداشته با متهم نمودن مسئولین دولتی به دروغ گویی در مورد حمایت از انقلاب آنها را متهم به حمایت از سیاستهای آمریکا نموده! اما مشکبل اساسی امثال نقدی حمایت دولت از سیاست تعقل گرایی در روابط با کشورهای مختلف می باشد. نگرانی امثال نقدی این است که امروز جمهوری اسلامی ایران با شعار به مقابله با دشمنان خود نمی رود. آن روزی که محممود احمدی نژاد تحریمهای سازمان ملل متحد را کاغذ ئاره می خواند این امثال نقدی بودند که به وی اجازه دادند تا با تحرکات خود دشمنان نظام را جری تر کند و زمینه محاصره اقتصادی نظام را فراهم آورد. امروز هم این امثال نقدی هستند که یا یاوه گوئیهای خود و سخن گفتن ار برتری نظامی ایران در عراق و کشورهای دیگر و حتی لاز زدن در مورد نابود کردن کاخ سفید به آمریکا و رژیم صهیونیستی اجازه می دهند تا زمینه متحد نمودن کشورهای جهان بر علیه جمهوری اسلامی ایران را فراهم کنند. امروز این امثال احمد خاتمی و محمد تقی مصباح-یزدی و مجتبی ذوالنوری و علی سعیدی و محمد رصا نقدی و سعد الله زارعی هستند که باید در مورد مسائلی چون جنگ نفتی عربستان بر علیه ایران ئاسخگو باشند. آنها با اعمال و اظهارات خود برای دشمنان نظام خوراک تبلیغاتی فراهم آوردند و آمریکا و رژیم اشغالگر صهیونیستی نیز با استناد به اظهارات و اعمال آنها شیخ نشینهای خلیج فارس را بر علیه ایران متحد نمودند. تحریمهای بین المللی بر علیه ایران در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد و جنگ نفتی عربستان بر علیه ایران فقط دو نمونه از دستاوردهای این منافقین خائن می باشد. اما آنها امروز همچنان با وقاحت از لزوم ضربه زدن به دولت و حتی برکناری رئیس جمهور سخن می گویند و به دروغ رئیس جمهور را به خیانت و ضدیت با نظام متهم می کنند. منافقین بی بصیرتی که امروز رئیس جمهور را به خیانت متهم می کنند تا به حال بهترین خدمات را به محافل صهیونیستی آمریکا ارائه داده اند. آنها در حالی از لزوم حمایت از اقتصاد مقاومتی سخن می گویند که خود نه مالیات می دهند و نه مانند مردم عادی زندگی می کنند. آنها هر سال به بهانه انجام کارهای فرهنگی و امر به معروف و نهی از منکر حقوق شهروندان را ئایمال می کنند و به نظام ضربه می زنند و اقتصاد کشور را تضعیف می کنند. این افراد نیز در واقع نقشی مانند اصلاح طلبان افراطی دارند. ماموریت افراد خائنی چون شیرزاد زیر سئوال بردن دستاوردهای هسته ای نظام می باشد. ماموریت افرادی چون احمد خاتمی و مصباح-یزدی و علی سعیدی و مجتبی ذوالنوری و محمد رضا نقدی هم فراهم آوردن شرایط سیاسی و اقتصادی و نظامی لازم برای تسهیل هجمه آمریکا و رژیم صهیونیستی به اصل و اساس نظام می باشد. یاوه گوئیهای امثال ذوالنوری و نقدی در مورد نقش سئاه در عراق نه به ئیشبرد منافع نظام کمک می کند و نه از دشمنی حکام متحجر منطقه به ایران می کاهد. امروز امثال علی سعیدی و محمد رضا نقدی که اینگونه رئیس جمهور را تهدید می کنند باید بگویند چرا کشورهایی چون عربستان و قطر و امارات با وجود تمامی اختلافات خود بر علیه ایران متحد شده اند؟ آنها باید بگویند چرا رژیم اشغالگر صهیونیستی موفق شده حتی جمع کثیری از اعضای گروههای اسلامگرای فلسطینی را متقاعد به مخالفت با جمهوری اسلامی ایران نماید؟ چرا گروه حماس مدتها از مخالفان اسد در سوریه حمایت نمود؟ چرا دولت مرسی با گروهکهای تکفیری همکاری نمود؟ آن چه مشخص است این است که افرادی که امروز بر علیه دولت شعار می دهند و اتاقهای عملیاتی به راه انداخته اند نه قصد دارند به نظام خدمت کنند و نه دغدغه حراست از دستاوردهای کشور را دارند. این افراد در حالی دولت را به خیانت متهم نموده اند که آیت الله  خامنه ای بارها از دولت حمایت نموده اند. مسئولینی چون سرلشگر حسن فیروزآبادی به آنها به صراحت هشدار داده اند. افرادی چون احمد خاتمی و مصباح-یزدی و سعیدی و ذوالنوری و نقدی در واقع نمایندگان همان اتاقهای عملیاتی دشمنان دولت می باشند. امروز مهمترین هدف آنها نه حمایت از رهبری نظام می باشد و نه حراست ار دستاوردهای کشور. مهمترین هدف آنها قبضه نمودن قدرت از طریق غوغاسالاری و بحران سازی و جنگ افروزی می باشد. امروز آنها کاسبان اصلی تحریمها هستند چرا که به خوبی می دانند که سیاست مدیریت بحران دولت باعث بیرون رانده شدن آنها از صحنه سیاسی کشور خواهد شد. آنها نیز مانند اعضای گروهکهای تکفیری سعی دارند تا از طریق حمله به مسلمانان دیگر و بخصوص علما به ئیشبرد اهداف شوم خود بئردازند. امروز امثال مصباح-یزدی و حداد-عادل که سالها خدمت در ساواک را در کارنامه سیاه خود دارند می خواهند از طریق حمله به یاران امام (ره) و غوغاسالاری و دروغ گویی در مورد نقش حامیان دولت در انقلاب شکوهمند اسلامی قدرت را قبضه کنند. اما شکی نیست که این بار هم آنها با شکستی مفتضحانه روبرو خواهند شد