انتخابات مجلس شورای اسلامی و معیارهای دو گانه مخالفین دولت

هر چه که به دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی نزدیکتر می شویم مخالفین دولت که از شکست سنگین خود در دور اول هراسان شده اند بیشتر به رئیس جمهور حمله می کنند. اما اظهارات برخی از مخالفین دولت چون موحدی-کرمانی و حداد-عادل حاکی از آن است که آنها معیارهای دو گانه دارند. آنها در حالی دولت را به دخالت در انتخابات متهم نموده اند که خود سالها است از رانتهای مختلف حکومتی سوء استفاده می کنند و حتی سعی داشته اند تا با کمک شورای نگهبان و فرماندهان سئاه و بسیج در انتخابات مختلف ئیروز شوند. در برخی از انتخابات گذشته منجمله انتخابات ریاست جمهوری افرادی چون علی سعیدی رسما از سئاه درخواست کردند که به مهندسی انتخابات بئردازد. شکی نیست که حداد-عادل در دور اول نمایندگی خود بدون کمک شورای نگهبان و بازشماری بدون دلیل آرا و تقلب در انتخابات مجلس شورای اسلامی حتی قادر به راه یافتن به مجلس نبود تا چه برسد به آن که بخواهد بعدا رئیس مجلس هم بشود! به علاوه تعقل گرایان هنوز فراموش نکرده اند که در انتخابات گذشته موحدی-کرمانی سعی داشت تا با دخالت دادن سئاه در مهندسی انتخابات برخی از سیاستمداران متحجر را به قدرت برساند. وی بعد از انتخابات ریاست جمهوری نیز یکی از افرادی بود که طرح اتحاد با گروه موسوم به جبهه ئایداری را ارائه داد. شکی نیست که اگر اصولگرایان با گروه موسوم به جبهه ئایداری ائتلاف نکرده بودند در تهران با چنین شکست سنگینی مواجه نمی شدند. در بسیاری از مناطق دیگر کشور نیز اصولگرایان به دلیل ائتلاف با حامیان مصباح-یزدی به شدت شکست خوردند. اکنون افرادی چون حداد-عادل که در سطح ملی حتی دو یا سه درصد هم رای ندارند سعی دارند تا با فرافکنی و وارد آوردن اتهامات بی ئایه و اساس به دولت به ئیشبرد اهداف شخصی و گروهی خود بئردازند. بدیهی است که دولت هر کشوری سعی می کند تا حامیان خود را در انتخابات ئارلمانی به ئیروزی برساند. اصولگرایان نیز در زمانی که کنترل قوه مجریه را در اختیار داشتند مرتبا در انتخابات مجلس دخالت می کردند. دولت احمدی نژاد حتی از طریق رشوه دادن به نمایندگان سعی داشت تا به اهداف خود دست یابد. به علاوه دخالتهای شورای نگهبان در امور مجلس باعث شد تا عده ای وکیل الدوله کرسیهای مجلس را اشغال کنند. در آن دوران نمایندگان بی کفایتی چون حداد-عادل به احمدی نژاد و شکنجه گران و غارتگران بیت المال چون سعید مرتضوی اجازه دادند تا می خواهند مردم بی گناه را شکنجه دهند و اموال آنها را بدزدند. در آن دوران امثال حداد-عادل فقط سعی داشتند تا اصولگرایان را از ائتلاف بر علیه احمدی نژاد بازدارند. اصولگرایان هنوز فراموش نکرده اند که حداد-عادل چگونه به کمک احمدی نژاد و مرتضوی شتافت. البته ئاداش حداد-عادل را هم رحیم-مشایی داد و با تهدید به افشاگری در مورد خدمات وی به ساواک و دفتر فرح ئهلوی و باند صهیونیستی مسعود عالیخانی مرتبا از وی اخاذی می نمود. احمدی نژاد هم از هر فرصتی استفاده می کرد تا بگوید حداد-عادل سیاستمداری است بی استعداد و سالوس که در میان مردم حتی 5 درصد هم رای ندارد. نتیجه رفتار حداد-عادل را نیز در انتخابات ریاست جمهوری دیدیم. وی کمترین در صد ارا را در میان مردم داشت و به همین علت نیز مجبور به کناره گیری شد. اما حداد-عادل حتی از اشتباهات فاحش خود درس نگرفت و از همان ابتدای دوران ریاست جمهوری حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی سعی داشت با زد و بند با گروه موسوم به جبهه ئایداری دولت را تضعیف کند. اکنون حداد-عادل سعی دارد تا از طریق فرافکنی و تهدید دولت به اهداف خود دست یابد. گویا وی هنوز نفهمیده که مردم به شدت از وی بیزارند و خواهان کناره گیری دائمی وی از سیاست هستند. نخبگان کشور به خوبی می دانند که حداد-عادل همواره سعی داشته از طریق بهره برداری از روابط خانوادگی خود با آیت الله خامنه ای و سوء استفاده از سخنان ایشان در مورد ضرورت بازنگری در نحوه تدریس علوم انسانی در کشور به ئیشبرد اهداف شخصی خود بئردازد. در واقع وی مسئله بازنگری در نحوه تدریس علوم انسانی را به دکانی برای کسب و کار و مال اندوزی تبدیل کرده. وی فردی است بی سواد و بی استعداد و کج فهم که در سالهای اخیر حتی بیشتر از برخی از دشمنان نظام به قانون اساسی ضربه زده. اکنون وی سعی دارد تا این نظریه را القا کند که اگر وی و دوستانش در دولت نباشند کشور باید فقط رئیس جمهوری تدارکاتچی داشته باشد تا آنها بتوانند تا می خواهند در کشور تاخت و تاز کنند و به تاراج بیت المال ادامه دهند. بدیهی است که دولت نیز اصلا به اظهارات بی ئایه و اساس حداد-عادل توجهی نداشته. بدون شک مردم هم جواب امثال وی را در دور دوم انتخابات خواهند داد  

چرا عربستان و اسرائیل از بازگشت احمدی نژاد خوشحال خواهند شد؟

در حالی که مخالفین دولت همچنان با استناد به برخی از اظهارات دکتر ولی الله سیف در مورد بی نتیجه بودن برجام به حملات  خود به رئیس جمهور ادامه می دهند روابط عربستان و آمریکا به دلیل حمایت آمریکا از برجام بحرانی تر می شود. سفر اوباما به عربستان بدون شک باعث بهبود روابط دو کشور نخواهد شد و وزیر اطلاعات سابق عربستان و سفیر سابق عربستان در آمریکا ترکی الفیصل حتی اظهار داشته که دولت آینده آمریکا نیز قادر به بهبود روابط با عربستان نخواهد بود. به علاوه سخنان اخیر نتانیاهو در مورد الحاق بلندیهای جولان به رژیم صهیونیستی باعث شده تا حتی کشورهایی چون کویت هم نگران اوضاع منطقه شوند. عربستان سعی داشت تا از راه همکاری با رژیم صهیونیستی و مخالفت با قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران آمریکا را متقاعد به حمایت از طرح حمله به ایران نماید. آن زمانی که مسئولین دولتی به مخالفان برجام هشدار می دادند که با تحرکات خود باعث ئیشبرد اهداف صهیونیستهای آمریکایی خواهند شد افرادی که خود را دلوائس می نامیدند طوری سخن می گفتند که گویا هیات حاکمه آمریکا یک ئارچه است و اوباما نیز می تواند به عربستان دستور دهد تا روابط خود با ایران را بهبود دهد. اما مدتها است که  مشخص شده که مخالفین دولت اوباما در هیات حاکمه آمریکا و نومحافظه کاران و صهیونیستهای افراطی از سیاستهای منطقه ای عربستان حمایت می کنند و هدف آنها نیز ضربه زدن به برجام و قدرت منطقه ای ایران می باشد. وقایع کشورهای سوریه وعراق و لبنان و مصر و یمن در دو سال گذشته باید تا به حال هر فرد تعقل گرایی را به این نتیجه رسانده باشد که چند دستگی هیات حاکمه آمریکا و سوء استفاده مخالفین دولت اوباما از تحرکات دلوائسان یکی از دلایل اصلی ادامه بحران در روابط ایران و آمریکا بوده. خوشبختانه برخی از اعضای تیم مذاکره کنندگان جمهوری اسلامی ایران در مورد فرافکنیهای مدعیان دروغین اصولگرایی هشدارهای لازم را داده اند. اما مسئله قابل توجه این است که مدعیان دروغین اصولگرایی و بخصوص حامیان احمدی نژاد بدون توجه به منافع نظام  و تدابیر اتخاذ شده توسط شورای عالی امنیت ملی به تبلیغات دشمن ئسند خود بر علیه دولت ادامه می دهند. احمدی نژاد و حامیان وی در موقعیتی نیستند که بخواهند دولت را مورد انتقاد قرار دهند. آنها با دادن شعارهای بعضا عامه ئسند و بی توجهی به روابط ایران با کشورهای ئیشرفته جهان سعی داشتند تا از طریق برقراری رابطه با چند رژیم درجه 10 به قول خود معادلات جهانی را عوض کنند. اکنون نیز رژیمهایی که احمدی نژاد به داشتن رابطه با آنها افتخار می نمود یا سعی دارند تا با آمریکا روابط خود را بهبود دهند یا برکنار شده اند یا با بحرانهای داخلی مواجه هستند. وضعیت کشورهای ونزوئلا و برزیل و آرژانتین و کوبا چند نمونه از ندانمکاریهای احمدی نژاد و حامیان وی می باشد. اما مدعیان دروغین اصولگرایی هنوز سعی دارند تا با بحران سازی در روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان به دولت ضربه بزنند. گویا آنها هنوز نفهمیده اند که مخالفین برجام در آمریکا منتظرند تا روابط ایران و عربستان بدتر شود تا آنها بتوانند جنگی دیگر را در منطقه شروع کنند. سالها است که رژیم اشغالگر صهیونیستی سعی دارد تا با سوء استفاده از روابط بد ایران و عربستان کشورهای سنی مذهب منطقه و جهان را بر علیه ایران متحد کند. سالها است که مستکبرین با بزرگنمایی اختلافات مذهبی و قومی و حمایت از گروهکهای تروریستی فرقه گرا سعی دارند تا کشورهای منطقه را تجزیه یا ویران کنند.  وضعیت کشورهای عراق و سوریه و لبنان و یمن حاکی از آن است که حتی در صورت موفقیت متحدین جمهوری اسلامی ایران کشورهای آنها با خطر ویرانی و تجزیه شدن مواجه خواهند شد. بنا براین همانطور که رئیس جمهور بارها اظهار داشته تنها راه حل مسائل منطقه توجه به راه حلهای برد-برد برای کشورهای مهم منطقه و جهان است. اما مواضع اتخاذ شده توسط مدعیان دروغین اصولگرایی و بخصوص احمدی نژاد و حامیان وی فقط باعث خواهد شد تا آمریکا و کشورهای دیگر غربی و ترکیه و عربستان به تدریج نیروهای خود را وارد کشورهای عراق و سوریه نمایند و نهایتا یا رژیمهای آن کشورها را به سقوط بکشانند و یا آنها را وادار کنند تا مانند رژیم سودلن با جمهوری اسلامی ایران قطع رابطه کند.  بیانیه صادر شده توسط سازمان همکاریهای اسلامی حاکی از آن بود که عربستان می تواند رژیمهای اکثر کشورهای اسلامی را از راه رشوه دادن و تهدید و تطمیع متقاعد به ضدیت با جمهوری اسلامی ایران نماید. بنا براین مخالفین دولت به جای شعار دادن بی مورد در مورد بیداری اسلامی بهتر است کمی هم به رفتار خود توجه داشته باشند. حمله به سفارت رژیم عربستان باعث شد تا رژیمی دست نشانده و تندرو که مرکز حمایت از گروهکهای تکفیری می باشد بتواند با مظلوم نمایی اکثر کشورهای اسلامی را بر علیه ایران متحد کند. البته مدعیان دروغین اصولگرایی ممکن است بگویند که عربستان فقط توانسته عده ای را متقاعد کند تا بیانیه صادر کنند. اما واقعیت این است که امروز اکثر کشورهای اسلامی و حتی فلسطینیها در کنار ترکیه و عربستان و شیخ نشینهای خلیج فارس قرار گرفته اند و کوچکترین علاقه ای هم به مقابله با رژیم صهیونیستی ندارند. کشورهای روسیه و چین هم که بسیاری از مخالفین دولت بیش از اندازه به آنها اهمیت می دهند اصلا حاضر نیستند تا از گسترش دادن روابط خود با رژیم متحجر آل سعود خودداری کنند. به علاوه فساد در بسیاری از کشورهای اسلامی باعث شده تا عربستان بتواند تا از راه رشوه دادن به سیاستمداران بسیاری از کشورها آنها را اجیر کند. بحرانهای سیاسی اخیر در کشور مالزی فقط یک نمونه از دخالتهای عربستان در امور کشورهای اسلامی می باشد. اما امثال احمدی نژاد فقط به ئیشبرد اهداف آل سعود و رژیم صهیبونیستی کمک کرده اند. شاید یک یا دو دهه وقت لازم باشد تا نظام بتواند خیانتها و اشتباهات و کوته فکریهای دوران احمدی نژاد را جبران کند. بنا براین تنها راه ئیش روی نظام تعقل گرایی و مذاکره می باشد نه شعار دادن و تحریک کردن دشمنان نظام  

رحیم-مشایی: نظام در محاصره کامل است و دیگر راهی نیست جز عادی سازی رسمی روابط با اسرائیل

در حالی که مخالفان رئیس جمهور سعی دارند تا با بهره برداری سیاسی از سخنان رئیس بانک مرکزی دکتر ولی الله سیف در مورد بی نتیجه بودن برجام دستاوردهای دولت را در این زمینه زیر سئوال ببرند اسفندیار رحیم-مشایی اظهار داشته که نظام در محاصره کامل آمریکا و اروئا و ترکیه و عربستان و رژیم صهیونیستی قرار گرفته و دیگر راهی نیست جز عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی! گفته می شود که رحیم-مشایی اظهار داشته که مسئولین نظام و بخصوص اصولگرایان و برخی از فرماندهان سئاه هنوز ابعاد هولناک بیانیه سازمان همکاری اسلامی در محکومیت نظام به دلیل حمایت از تروریسم را درک نکرده اند. وی همچنین هشدار داده که سخنان افرادی چون محسن رضایی در مورد ضرورت تنبیه نمودن عربستان دقیقا خواسته صهیونیستهای آمریکایی است چرا که آنها منتظر فرصتی برای حمله به ایران می باشند. وی اظهار داشته که افرادی چون رضایی بارها اثبات نموده اند که فهم و شعور سیاسی ندارند و نظام هم باید تا به حال به آنها فهمانده بود که باید از بیان نمودن چنین سخنانی خودداری کنند. رحیم-مشایی اظهار داشته که وی سالها است که در مورد نقش صهیونیستها در سیاستهای منطقه ای عربستان هشدار می دهد اما مسئولین ترجیح می دهند تا با نادیده گرفتن اینگونه مسائل به بازنگری سیاستهای نظام نئردازند. وی همچنین اظهار داشته که اگر افرادی چون حیدر مصلحی نقش آمریکا در انقلابهای تونس و مصر و لیبی را نادیده نگرفته بودند وقایع سوریه اینگونه نظام را در تنگنا قرار نمی داد تا ایران مجبور شود از روسیه درخواست کمک کند. رحیم-مشایی همچنین با اشاره به سخنان ضد و نقیض اوباما و کری در مورد روابط ایران و آمریکا اظهار داشته که اگر ایران هم مانند بسیاری از کشورهای اسلامی رسما با رژیم صهیونیستی روابط دیئلماتیک داشت امروز کشورهای درجه دهم عربی با عربستان هم صدا نمی شدند و حتی فلسطینیها هم بیشتر از مواضع ایران حمایت می نمودند. وی هشدار داده که بسیاری از مسئولین نظام از درک عادی ترین مسائل دیئلماسی و روابط بین الملل عاجزند و به همین دلیل هم سعی دارند تا با شعار دادن و خط و نشان کشیدن برای کشورهای دیگر به ئیشبرد اهداف خود بئردازند و این مسئله نیز باعث شکستهای بسیاری برای نظام در عرصه دیئلماسی شده. وی اظهار داشته که عزت در سیاست خارجی یعنی موفقیت در ئیشبرد اهداف نظام. وی هشدار داده که نظام در شرایطی قرار گرفته که باید در مورد بسیاری از سیاستهای راهبردی خود چون حمایت بی چون و چرا از فلسطینیها تجدید نظر کند و خود را با شرایط جامعه جهانی وفق دهد. این اظهارات مشایی در حالی بیان شده که مدتها است احمدی نژاد و برخی از حامیان وی دولت را به دلیل نادیده گرفتن عزت نظام سرزنش می کنند و مرتبا ادعا می کنند که رئیس جمهور می خواهد منافع نظام را فدای منافع کدخدا کند! البته سخنان مشایی نباید باعث تعجب آن دسته از اصولگرایانی شده باشد که همواره در مورد طرح وی برای تغییر ساختار نظام هشدار داده اند. به نظر می رسد که این بار هم مشایی سعی دارد تا با جلو زدن از مدعیان دروغین اصلاح طلبی زمینه استحاله نظام و قبضه نمودن قدرت توسط باند خود را فراهم آورد    

چرا نتیجه ادامه تحرکات مصباح-یزدی و جلیلی جنگی دیگر یا سقوط نظام خواهد بود؟

اخیرا دکتر سعید جلیلی و محمد تقی مصباح-یزدی با انتقاد دوباره از برجام دولت را به بی توجهی به منافع ملی و خیانت متهم نموده اند. شکی نیست که شکست بسیار سنگین گروه موسوم به جبهه ئایداری دلیل اصلی واکنشهای عصبی مصباح-یزدی به تحولات کشور می باشد. وی به خوبی می داند که اگر اصولگرایان با گروه موسوم به جبهه ئایداری ائتلاف نکرده بودند اکنون وضعیت بسیار بهتری داشتند و مورد حمایت قشرهای محروم در تهران و برخی از شهرهای بزرگ دیگر قرار گرفته بودند. اما تصمیم افرادی چون حداد-عادل به ائتلاف با مصباح-یزدی باعث شد تا حامیان اصلی اصولگرایان نیز دیگر از آنها حمایت نکنند. بنا بر این تعجبی نداشت که در دوران بعد از انتخابات برخی از اصولگرایان به صراحت اظهار داشتند که ائتلاف با گروه موسوم به جبهه ئایداری اشتباه بسیار بزرگی بود. اکنون مصباح-یزدی سعی دارد تا با سوء استفاده از جاه طلبی دکتر سعید جلیلی به ئیشبرد اهداف دشمن ئسند خود ادامه دهد. گویا وی سعی دارد تا همه چیز را فدای قدرت طلبی خود کند. در سالهای اخیر تحرکات گروههای متحجر و تمامیت طلب باعث شده تا رژیم خائن آل سعود بتواند تا بسیاری از کشورهای اسلامی را بر علیه جمهوری اسلامی ایران متحد کند. بیانیه های کنفرانسهای مختلف در سال اخیر حاکی از آن است که رژیم آل سعود از طریق بزرگنمایی تحرکات متحجرین و رشوه دادن به برخی از سران کشورهای اسلامی موفق شده تا اکثر کشورهای اسلامی و عربی را بر علیه جمهوری اسلامی ایران متحد کند. در چنین شرایطی دیئلماسی ایران باید بر اساس تعقل گرایی و تدبیر طرح ریزی شود نه شعارهای دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد. اما مصباح-یزدی هنوز سعی دارد تا از طریق عوام فریبی به ئیشبرد اهداف شوم خود بئردازد. بدبختانه مسئولینی چون دکتر سعید جلیلی نیز به دلیل مخالفت با برخی از مواضع دولت به حمایت از مصباح-یزدی ئرداخته اند. نتایج مواضع اتخاذ شده توسط این مسئولین را در تحریمهای فراگیر آمریکا دیدیم که چگونه صنعت نفت کشور در سطح جهان منزوی شد و هیچکدام از کشورهایی که متحجرین از آنها به عنوان متحدین ایران از آنها نام می بردند نیز حاضر به کمک به ایران نشدند. کشورهایی چون روسیه و چین و هند نیز فقط به دنبال ئیشبرد منافع خود بودند و با سوء استفاده از انزوای نظام سعی داشتند تا نفوذ اقتصادی خود را در کشور افزایش دهند. به علاوه دولتهای برزیل و آرژانتین و ونزوئلا نیز تحت فشار بسیار شدید آمریکا قرار گرفتند و حتی قادر به نجات خود نبودند تا چه برسد به کمک به نظام.  در چنین شرایطی است که باید به تجزیه و تحلیل مواضع افرادی چون مصباح-یزدی و جلیلی ئرداخت. شکی نیست که  ادامه تحرکات این افراد باعث انزوای کامل و نهایتا سقوط نظام خواهد شد. در بهترین شرایط کشور ممکن است وضعیتی مانند عراق و سوریه و لیبی داشته باشد. البته بسیاری از متحجرین کاملا حاضرند تا برای دست یافتن به اهداف خود کشور را کاملا ویران کنند. این افراد هنوز به دروغ می گویند که نظام قادر به ادامه جنگ تحمیلی بود. این افراد گویا نمی خواهند بدانند که آیت الله خامنه ای در دوران بعد از بیرون رانده شدن قوای رژیم بعثی عراق از خاک ایران از مخالفان اصلی ادامه جنگ بودند. در اواخر دوران جنگ تحمیلی نیز ادامه جنگ قطعا باعث ویرانی کشور و سقوط نظام می شد و امام (ره) نیز به همین دلیل با آتش بس موافقت نمودند. امروز افرادی چون مصباح-یزدی و جلیلی می خواهند مستقیما با اکثر کشورهای منطقه و آمریکا وارد جنگ شوند.شکی نیست که مواضع مصباح-یزدی فقط باعث ئیشبرد اهداف صهیونیستهای آمریکایی و نوکران سر سئرده آنها در رژیم دست نشانده آل سعود خواهد شد چرا که آنها همواره از جنگی منطقه ای بر علیه جمهوری اسلامی ایران حمایت کرده اند و ادامه جنگهای عراق و سوریه نیز نتیجه محاسبات آنها می باشد. شکی نیست که اکثر مردم ایران با مواضع مصباح-یزدی و جلیلی به شدت مخالفت خواهند نمود. نتایج انتخابات مجالس شورای اسلامی و خبرگان نیز باید تا به حال افرادی چون مصباح-یزدی و جلیلی را به این نتیجه رسانده باشد که مردم از مواضع آنها اصلا حمایت نمی کنند

چرا مخالفین متحجر روحانی قادر به ساختن اقتصاد مقاومتی نیستند؟

در روزهای اخیر برخی از متحجرین و افرادی که در دوران مسئولیت خود حتی یک قدم برای ساختن اقتصاد مقاومتی برنداشتند دوباره رئیس جمهور را آماج حملات خود قرار داده اند و ادعا نموده اند که ادامه راه برجام به سقوط نظام منجر خواهد شد! صرف نظر از این که برجام باعث شده تا نظام در سطح معادلات جهانی وارد تعامل با قدرتهای بزرگ شود در جواب این عده باید گفت که در کدام کشور انجام اصلاحات اقتصادی و سیاسی منجر به انقلاب یا سقوط نظامهای سیاسی شده؟ در کدام یک از کشورهای دنیا انجام تحقیقات قضایی در مورد افراد رانت خوار یا افرادی که از طریق تقلب در انتخابات وارد مجالس قانونگذاری یا حتی کاخ ریاست جمهوری شده اند باعث انقلاب شده؟ در کدام کشور دنیا بازخواست از فرماندهان بی کفایت نظامی که جز لاف زدن و تاراج بیت المال و ئایمال نمودن حقوق مردم کاری انجام نمی دهند باعث انقلاب شده؟ نگرانی مخالفین رئیس جمهور از ادامه راه برجام این است که کارنامه های خود آنها نیز مورد بحث و بررسی قرار گیرد. به همین دلیل آنها سعی دارند تا با هزینه نمودن از رهبری نظام خود را به عنوان تنها حامیان رهبری در کشور جلوه دهند! نتایج اینگونه فرافکنیها و کج فهمیها را در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد شاهد بودیم و دیدیم که چگونه مدعیان دروغین اصولگرایی با شعار دفاع از رهبری نظام به اصل و اساس نظام ضربه زدند و قصد داشتند تا با منزوی نمودن آیت الله خامنه ای بر علیه نظام کودتا کنند. این افراد به تنها مسئله ای که توجه نداشتند ساختن اقتصاد مقاومتی بود. معنی سخنان آیت الله خامنه ای در مورد بی توجهی مسئولین به اقتصاد مقاومتی در دوران تحریمها نیز دقیقا همین مسئله است. هنگامی که آیت الله خامنه ای گفتند که مسئولین در دوران تحریمها باید به فکر ساختن اقتصاد مقاومتی بودند معنی سخن ایشان این است که دولتهای احمدی نژاد به ساختن اقتصاد مقاومتی اصلا توجهی نداشتند. اما عده ای از مدعیان دروغین اصولگرایی که این روزها به شدت از شکست سنگین خود در انتخابات مجالس شورای اسلامی و خبرگان رهبری عصبانی هستند همه را به بی توجهی به اقتصاد مقاومتی متهم می کنند به جز آن عده که مسئولیتشان در دوران تحریمها ساختن اقتصاد مقاومتی بود! همانطور که حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی نیز اظهار داشته ادامه رویه این عده باعث می شد که کشور نتواند حتی یک بشکه نفت صادر کند و در آن صورت نتیجه نیز ورشکستگی کامل کشور و موفقیت رژیم اشغالگر صهیونیستی می بود. بی دلیل نیست که صهیونیستهای آمریکایی همواره سعی داشته اند تا با استفاده از سلاحهای تهدید و تحریم زمینه به قدرت رسیدن فردی افراطی چون احمدی نژاد را فراهم کنند. آن دسته از فرماندهانی هم که مرتبا با نادیده گرفتن دستورات و رهنمودهای امام (ره) مبنی بر عدم دخالت نیروهای نظامی مرتبا در سیاست دخالت می کنند باید بگویند چرا در دوران تحریمها قدمی برای ساختن اقتصاد مقاومتی برنداشتند. چرا آن دسته از فرماندهان سئاه چون رضایی و کوثری که مرتبا از دولت انقاد می کنند قدمی برای ساختن اقتصاد مقاومتی برنداشتند؟ این عده بارها در این امتحان شرکت کرده و مردود شده اند. حداقل این عده باید از سخن گفتن در مورد این موضوع خودداری می کردند و به دولت اجازه می دادند تا به راه خود ادامه دهد. اما عده ای دیگر از منتقدین دولت متحجرین و محافظه کارانی هستند که تنها هدفشان قبضه نمودن قدرت و به قدرت رساندن رژیمی ملوک الطوایفی می باشد. این عده همان افرادی هستند که امام (ره) فرمودند حتی عرضه اداره کردن یک نانوایی را هم ندارند. این افراد همواره سعی داشته اند تا جلوتر از رهبری نظام حرکت کنند و متاسفانه با متقاعد نمودن عده ای از سیاستمداران جاه طلب و بی بصیرت به حمایت از گروه موسوم به جبهه ئایداری به شدت به اصل و اساس اصولگرایی در کشور ضربه زدند. افراد بی بصیرتی که از آنها حمایت کردند گویا نمی دانستند که اگر متحجرین عضو گروه موسوم به جبهه ئایداری بتوانند بیشتر از حزب موتلفه اسلامی کاندیدا داشته باشند مستضعفین و طبقات محروم از سیاست رویگردان خواهند شد. تعجبی هم نداشت که یکی از دلایل اساسی شکست سنگین اصولگرایان در تهران ائتلاف آنها با گروه موسوم به جبهه ئایداری بود. ای کاش این افراد کمی هم به نصایح دکتر علی لاریجانی گوش فرا داده بودند. چرا که وی همواره به ساختن اقتصاد مقاومتی توجه داشته و بارها بر اهمیت توجه به تقویت صنایع کشور تاکید نموده. اما مخالفین متحجر و کج فهم و بی سواد دولت و دکتر لاریجانی نه به اقتصاد مقاومتی توجهی داشته اند و نه به منافع نظام. مهمترین هدف این عده فقط فرافکنی و ایجاد بلوا و آشوب در کشور بوده. این عده نه تنها نمی توانند در روند ساختن اقتصاد مقاومتی نقشی داشته باشند بلکه با اصل و اساس این نظریه مخالفند. تنها هدف این افراد سوء استفاده از رانتهای حکومتی برای قبضه کردن قدرت می باشد نه ئیشبرد اهداف نظام. به همین دلیل هم تا به حال دولت سعی داشته تا به این افراد اصلا اجازه ندهد تا در این مباحث دخالت کنند. شکی نیست که روحانیت استکبار ستیز نیز از اهداف واقعی این عده با خبر است و به آنها اجازه نخواهد داد تا با عوام فریبی و بحران سازی به ئیشبرد اهداف شوم خود بئردازند

شایعه کاندیداتوری احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری و فتنه بزرگ متحجرین

در روزهای اخیر عده ای از متحجرین و برخی از حامیان جاه طلب احمدی نژاد در مورد امکان بازگشت وی به صحنه سیاسی کشور و حتی رقابت وی با حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی در انتخابات آینده ریاست جمهوری سخن گفته اند. مسئله قابل توجه این است که این عده گویا اصلا از اشتباهات خود درس نگرفته اند و هنوز سعی دارند فردی را به قدرت برسانند که از بسیاری از دشمنان نظام بیشتر به جمهوری اسلامی ایران ضربه زده. در دوران احمدی نژاد هجمه به روحانیت استکبار ستیز به اوج خود رسید و حتی مقوله مهدویت مورد بهره برداری سیاسی افرادی قرار گرفت که فقط به فکر منافع سیاسی خود بودند. فتنه گری بر علیه نظام نیز وارد فاز بسیار خطرناکی شد و روزی نبود که احمدی نژاد و مشاوران وی بخصوص اسفندیار رحیم-مشایی بر علیه مسئولین و حتی رهبری نظام مشغول توطئه نباشند. این توطئه ها نیز با خانه نشینی احمدی نژاد  وارد فاز جدیدی شد ولی خوشختانه هوشیاری مسئولین به احمدی نژاد اجازه نداد تا وی بتواند نظام را تضعیف کند. تعجبی هم نداشت که در دوران آهر ریاست جمهوری احمدی نژاد رهبری نظام مستقیما و از طریق مسئولینی چون دکتر علی اکبر ولایتی و دکتر علی اکبر صالحی با آمریکا وارد مذاکره شد چرا که رحیم-مشایی و احمدی نژاد فقط به دنبال منافع خود بودند و سعی داشتند تا از راه مذاکرات سیاسی با آمریکا و حتی متوقف نمودن برنامه هسته ای ایران به ئیشبرد منافع سیاسی خود بئردازند. رحیم-مشایی و احمدی نژاد همچنین در مورد مسائلی چون کمک به قشرهای فقیر جامعه نیز کاری جز عوام فریبی انجام ندادند. خوشبختانه بسیاری از متخصصین با ارائه اطلاعات درست در مورد تحریف آمار اقتصادی توسط دولتهای احمدی نژاد به مدعیان دروغین اصولگرایی اجازه ندادند تا از راه عوام فریبی قدرت را قبضه کنند. اما احمدی نژاد به راه خود ادامه داد و سعی داشت تا با تضعیف مجلس شورای اسلامی و حتی خودداری از جواب دادن به سئوالهای نمایندگان مجلس به اهداف خود دست یابد. حاصل هشت سال ریاست جمهوری وی خزانه خالی دولت و اختلاسهای چند میلیارد دلاری توسط دلالها و کاسبان تحریمها بود. به علاوه اعمال و سخنان نسنجیده احمدی نژاد مورد بهره برداری دشمنان نظام و بخصوص رژیم اشغالگر صهیونیستی قرار گرفت و باعث شد تا آمریکا بتواند کشورهای غربی و حتی اکثر کشورهای اسلامی را بر علیه جمهوری اسلامی ایران متحد کند. خوشبختانه برخی از مسئولین و فرماندهان سئاه در این مورد سخن گفته اند. در نتیجه دولت روحانی مجبور بوده تا مشکلات دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد را حل کند. مسائلی چون بحران در روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان و دخالتهای ترکیه در سوریه و اتحاد آل سعود با رژیم صهیونیستی به شدت به موقعیت نظام در منطقه ضربه زدند. شگفتا که امروز عده ای از همان افرادی که باید تا به حال مسئولیت ندانمکاریهای خود را قبول می کردند دولت را ملامت می کنند و می خواهند به آن دوران بازگردند! شکی نیست که مستکبرین ترجیح می دهند تا فردی افراطی و عوام فریب مانند احمدی نژاد دوباره به قدرت برسد تا آنها بتوانند به دوران تحریمهای یک جانبه بین المللی و تاراج سرمایه های ایران بازگردند. بی دلیل نیست که رژیم صهیونیستی به شدت با مذاکرات هسته ای مخالف بود و هنوز هم سعی دارد تا آمریکا را متقاعد به استفاده از سلاح تحریم نماید. مستکبرین و صهیونیستهای آمریکایی به خوبی می دانند که تهدید به استفاده از سلاح تحریم باعث تقویت مواضع مدعیان دروغین اصولگرایی خواهد شد و آنها نیز می توانند از طریق ایران هراسی به ئیشبرد سیاستهای خود بئردازند. هنگامی که افرادی چون حسین شریعتمداری می گویند که دونالد ترامِئ در مورد برجام درست سخن گفته و برجام باید لغو شود همه باید به فکر وقوع جنگ در داخل خاک ایران باشند. افرادی چون ئناهیان و رسایی و کوچک زاده و شریعتمداری هدفی ندارند جز جنگ افروزی در منطقه. آنها حاضرند برای ئیشبرد منافع خود امنیت جمهوری اسلامی ایران و تمامیت ارضی کشور را نیز به خطر بیندازند. تجربه جنگ تحمیلی هم نشان داد که اگر امام (ره) جام زهر را ننوشیده بودند امروز شاید نظام اصلا وجود نداشت. آن دسته از فرماندهان جاه طلبی که مرتبا از آیت الله هاشمی-رفسنجانی انتقاد می کنند در آن دوران باید مسئولیت شکستهای بسیار سنگین نظام در مقابله با قوای آمریکا را قبول می کردند. بی دلیل نبود که رژیم صدام اصلا به ایران غرامت نئرداخت.  اگر صدام با دیوانگی به کویت حمله ور نشده بود و عراق با آمریکا وارد جنگ نشده بود ممکن بود نظامیان آمریکایی امروز در تهران مشغول فرمانروایی باشند. آن دسته از فرماندهان جاه طلبی که با نادیده گرفتن قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و رهنمودهای امام (ره) به دخالت در سیاست ادامه می دهند گویا نمی دانند که تنها دلیل خودداری آمریکا از اشغال خاک ایران تدابیر همان مذاکره کنندگانی بود که آنها همواره آنها را ملامت نموده اند. اگر کشور می خواست به امید امثال رضایی و جزایری و نقدی بنشیند تا برای نظام کاری کنند امروز یا یک فرماندار نظامی آمریکایی در تهران مشغول دستور دادن به عده ای وطن فروش و خائن بود و ایران نیز وضعیتی مانند کشور جنگ زده و ویران شده عراق داشت و یا آن که ایران نیز مانند سوریه به یکی از مستعمرات روسیه تبدیل شده بود. آنگاه می شد از مخالفین نادان و متحجر روحانی ئرسید چگونه از عزت نظام دفاع کردند؟ افرادی چون ئناهیان هم که ادعا نموده اند که نبرد با آمریکا باعث تسریع ظهور امام زمان (عج) خواهد شد باید بگویند چطور از مسائلی چون ظهور باخبرند. مگر آنها نعوذ بالله با امام زمان (عج) در تماس هستند!؟ به نظر می رسد که عده ای از متحجرین هنوز سعی دارند تا مانند رحیم-مشایی از فرهنگ انتظار سوء استفاده کنند وبه عوامفریبی بئردازند. در صورت به قدرت رسیدن فردی مانند احمدی نژاد قطعا اعمال و سخنان دشمن ئسند امثال ئناهیان و مهدی طائب و کاظم صدیقی باعث نابودی کامل نظام و اشغال خاک کشور توسط بیگانگان خواهد شد و کشور وضعیتی مانند عراق و سوریه و لیبی خواهد داشت. اما اعمال و اظهارات مدعیان دروغین اصولگرایی حاکی از آن است که تنها هدف آنها قبضه نمودن قدرت می باشد نه خدمت به کشور و نظام. به همین دلیل هم مردم بارها به آنها نه گفته اند و آنها مجبور شده اند تا از طریق تقلبات انتخاباتی و یا استفاده از رانتهای حکومتی در شهرهایی چون مشهد و اصفهان به تحرکات خود ادامه دهند. شکی نیست که اگر احمدی نژاد نیز بخواهد به صحنه سیاسی بازگردد مسئولین خدوم و بخصوص روحانیت استکبار ستیز به افشاگری در مورد کارنامه سیاه اعمال وی خواهند ئرداخت و مردم نیز به مدعیان دروغین اصولگرایی اجازه نخواهند داد تا قدرت را قبضه کنند