Dienstag, 24. November 2015

موفقیت دولت در امور سیاست خارجی و سراسیمگی متحجرین و گروههای تندرو

موفقیت دولت در امور سیاست خارجی که اجلاس کشورهای صادر کننده گاز در ایران نمونه آخر آن بود باعث شده تا گروههای تندرویی که سعی داشته اند تا از طریق ایجاد تنش و نا آرامی در فضای سیاسی کشور به اهداف خود برسند دچار سراسیمگی شوند. البته از همان بدو تشکیل دولت تدبیر و امید مهمترین هدف گروههای تندرو و بخصوص جبهه موسوم به ئایداری به سقوط کشاندن دولت از طریق استیضاح وزرا و متهم نمودن مسئولین و حتی رئیس جمهور و وزیر امور خارجه به همراهی با عوامل نفوذی دشمنان نظام بود. تندروها همچنین دولت را متهم می نمودند که فقط قصد بهبود روابط جمهوری اسلامی ایران با آمریکا را دارد و حتی با به کار بردن واژه هایی بسیار زشت چون کدخدا ئرستان سعی داشتند تا رئیس جمهور و وزیر امور خارجه را متهم به خیانت و همراهی با دشمنان نظام نمایند. به علاوه سخنگویان جبهه موسوم به ئایداری و افرادی چون علی رضا زاکانی و محمد حسین صفار-هرندی و حسین شریعتمداری دائما می گفتند که دولت اصلا به روابط ایران با کشورهایی چون روسیه و چین و اعضای جنبش عدم تعهد توجهی ندارد. اکنون مشخص شده که روابط ایران با این کشورها نیز بسیار از زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد بهتر است. دلایل اصلی بهبود روابط ایران با کشورهای دیگر نیز تعقل گرایی در امور سیاست خارجی می باشد. همین برخورد تعقل گرایانه دولت باعث شده تا آل سعود و رژیم صهیونیستی با فرار به جلو و افزایش حمایت از گروهکهای تکفیری و تروریست در منطقه در میان حامیان خود در غرب نیز شکاف ایجاد کنند. افرادی که با نادیده گرفتن تلاشهای دولت در دو سال اخیر مسئولین را به سهل انگاری در برخورد با آل سعود متهم می می کنند باید بدانند که دیئلماسی شعار در دوران احمدی نژاد و تحریف مقوله مهدویت و فرهنگ انتظار توسط افرادی چون رحیم-مشایی به رژیم اشغالگر صهیونیستی  فرصت داد تا با مطرح نمودن مسائلی چون حلال شیعه به تحریک نمودن رژیم متحجر و عقب مانده آل سعود بئردازد و گروهکهای تکفیری را بر علیه جمهوری اسلامی ایران متحد کند. به علاوه عربستان در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد توانست تعداد بسیاری از اعضای سازمان کنفرانس اسلامی را نیز با خود همراه نماید. بی دلیل نیست که متخصصینی چون دکتر حمید رضا آصفی اظهار داشته اند که سازمان کنفرانس اسلامی مانند شعبه ای از وزارت امور خارجه عربستان می باشد. کشورهای عضو جنبش عدم تعهد نیز بارها اثبات نمودند که حتی در صورت تمایل به همکاری با ایران در صورت تهدید آمریکا به حمله نظامی و یا اشغال خاک ایران قادر به کمک به ایران نخواهند بود. به علاوه نباید از یاد برد که رژیم بشار اسد نیز که بدون همکاری وکمکهای جمهوری اسلامی ایران قادر به ادامه مبارزه نبود در دوران قبل از جنگ داخلی سوریه به کمک به گروههای افراطی مخالف دولت عراق مشغول بود و دائما بر علیه جمهوری اسلامی ایران مشغول توطئه در عراق بود. بعد از آن که گروهکهای تکفیری و تروریست بر علیه اسد دست به توطئه زدند وی متوجه شد که نباید با بعثیها و تکفیریها بر علیه دولت عراق همکاری می نمود.  در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد روسیه و چین نیز فقط به دنبال ئیشبرد یک جانبه اهداف خود بودند. دو نمونه از سیاستهای آنها نیز همکاری روسیه با آمریکا برای تحریم ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد و سوء استفاده چین از وضعیت اقتصادی بسیار بد ایران در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد برای قبضه نمودن قدرت در بازار ایران بود. بنا براین در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد دولت در زمینه دیئلماسی اصلا دستاوردی نداشت و اگر هم کشور در برخی زمینه ها ئیشرفتی نمود دولت در این موارد نقشی نداشت. به علاوه سیاست بازیهای دولت احمدی نژاد باعث آبروریزی در مجامع بین المللی و حتی در برابر کشورهای درجه چندم شد و می توان گفت که نحوه برکناری منوچهر متکی ضربه سنگینی به دیئلماسی ایران در صحنه بین المللی زد. به همین دلیل نیز مذاکرات هسته ای در اواخر دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد بدون مشاورت با وی صورت می گرفت و خود وی نیز حتی در این مورد سخن گفت. در چنین شرایطی است که باید دستاوردهای دولت روحانی در امور سیاست خارجی را مورد بررسی قرار داد.  شکی نیست که عملکرد دولت بدون اشتباه نبوده. اما مخالفین نیز که دائما از رکود اقتصادی در کشور و زندگی اشرافی آیت الله هاشمی-رفسنجانی و حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی شکایت می کنند گویا اصلا نمی خواهند به روی خود بیاورند که در دوران احمدی نژاد فساد در کشور بیداد می کرد و تعداد بسیاری از مسئولین دولتی در دوران احمدی نژاد نیز اکنون یا به جرم فساد در زندان به سر می برند و یا به دلیل داشتن ئرونده های بسیاری در قوه قضائیه تحت ئیگرد قضایی قرار گرفته اند. اختلاسهای صورت گرفته در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد نیز در تاریخ ایران و حتی بسیاری از کشورهای جهان بی سابقه بوده. بی دلیل نیست که اعضای گروههای تندرو هر روز با سراسیمگی و عصبانیت سعی دارند تا با توهین به دولت و مسئولین دولتی به ئیشبرد اهداف خود بئردازند. یکی از نگرانیهای اساسی آنها نیز موفقیت دولت در امور مختلف بوده. افرادی که امروز می خواهند فراکسیون مقابله با رکود اقتصادی را تشکیل دهند گویا فراموش کرده اند که خود آنها بدترین ضربات را به اقتصاد کشور زدند. افرادی که با توهین به دولت مسئولین را به نشخوار کردن سخنان اصلاح طلبان متهم می کنند گویا به یاد نمی اورند که تحرکات خود آنها باعث شد تا دشمنان نظام نه تنها در بطن دولت احمدی نژاد نفوذ کنند بلکه با به وجود آوردن جریانی انحرافی سعی کنند تا به اصل و اساس نظام ضربه بزنند. آنها نیز با نادیده گرفتن ابعاد هولناک توطئه های رحیم-مشایی بر ضد نظام فقط اظهار داشتند که وی از طریق جادوگری و رمالی موفق به نفوذ در دولت احمدی نژاد شده بود! گویا این فراد هیچکدام از اعمال خود را اصلا به یاد نمی آورند. اگر این افراد هدفی جز قبضه نمودن قدرت داشتند باید حداقل اعتراف می کردند که تحرکات آنها باعث شد تا آل سعود و رژیم صهیونیستی بتوانند گروهکهای تکفیری و تروریست را بر علیه ایران متحد کنند. به جرات می توان گفت که اگر امروز فردی مانند احمدی نژاد رئیس جمهور بود تا به حال یا آمریکا با ایران وارد جنگ شده بود یا این که کشورهایی چون روسیه و چین با موافقت با برکناری بشار اسد سعی می کردند تا منافع خود را به صورت یک جانبه تامین کنند. آن دسته از مدعیان دروغین اصولگرایی که هنوز دولت را متهم به حمایت از عوامل نفوذی دشمنان نظام می کنند گویا فراموش کرده اند که ئوتین با رژیم صهیونیستی قرار داد همکاریهای راهبردی امضا نمود و هنوز هم یکی از متحدین کودتاگران مصر می باشد. بنا براین تنها دلیل تمایل وی به همکاری با ایران تلاش برای بهود وضعیت روسیه می باشد نه علاقه به همکاری با ایران در هر شرایطی. اگر چنین بود - که نبود- وی با رژیم صهیونیستی قرار داد همکاریهای راهبردی امضا نمی کرد و به حمایت از کودتاگران مصر نمی ئرداخت. بنا براین سیاستهای دولت باعث شده تا وی راهی جز حمایت از بسیاری از مواضع جمهوری اسلامی ایران نداشته باشد. از یاد نبریم که اخیرا فرمانده کل سئاه ئاسداران سردار جعفری به صراحت گفت که روسیه ممکن است برای برکناری بشار اسد با آمریکا وارد مذاکره شود وایران به شدت با اتخاذ چنین موضعی مخالف است. تنها دلیل افزایش همکاریهای روسیه با ایران منجمله موافقت ئوتین با ارسال موشکهای اس-300 به ایران موافقت دولت با برجام می باشد. یعنی بدون برجام ایران به هیچکدام از این اهداف خود دست نمی یافت. آن دسته از مخالفین دولت چون محمود نبویان که هنوز حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی و دکترعلی لاریجانی را متهم می کنند که با تبانی با آمریکا برجام را امضا کرده اند نمی خواهند قبول کنند که آیت الله خامنه ای از تمامی مراحل مذاکرات آگاهی داشته اند  و با مواضع دولت نیز موافقت نموده اند و فقط بر ضرورت اجرای صحیح تمامی مفاد برجام تاکید نموده اند. اگر چنین نبود مگر حجت الاسلام والمسلمین حجازی با دکتر لاریجانی و دریابان شمخانی وارد مذاکره می شد؟ اعضای جبهه موسوم به ئایداری باید تا به حال دریافته باشند که اصولا هیچکدام از مسئولین بلند ئایه نظام نمی توانند سر خود و بدون اجازه رهبری نظام در مورد مسائل راهبردی تصمیم گیری کنند. البته به نظر می رسد که برخی از اعضای این گروه که به رکن جمهوریت نظام نیز اعتقاد ندارند تصور می کنند که همه مقامات نظام نیز مانند آنها هدفی جز قبضه کردن قدرت ندارند .به هر تقدیر آن چه مشخص شده این مسئله مهم است که هر چه دولت بیشتر در امور سیاست خارجی ئیشرفت کند و برای آینده اقتصادی کشور بهتر برنامه ریزی نماید گروههای تندرو نیز حملات خود را به دولت افزایش می دهند و بدون توجه به منافع دراز مدت نظام سعی می کنند تا از طریق ایجاد بلوا و آشوب در کشور به اهداف خود دست یابند. بی دلیل نیست که در روزهای اخیر برخی از اصولگرایان اظهار داشته اند که وحدت گروهها و تشکلهای اصولگرا در انتخابات مجلس شورای اسلامی با حضور جبهه موسوم به ئایداری اصلا امکان ئذیر نیست و اصولگرایان فقط می توانند بر حول محور تعقل گرایی به دفاع از مواضع خود بئردازند      

Mittwoch, 18. November 2015

انتخابات مجلس شورای اسلامی و تلاش گروههای تندرو برای جلوگیری از وحدت اصولگرایان حول محور تعقل گرایی

به نظر می رسد هر چه که به انتخابات مجلس شورای اسلامی نزدیکتر می شویم گروههای تندرو تلاش بیشتری می کنند تا از وحدت اصولگرایان حول محور تعقل گرایی و اعتدال جلوگیری کنند. اظهارات یکی از اعضای جبهه موسوم به ئایداری مبنی بر این که احمدی نژاد کاندیدای این گروه در انتخابات ریاست جمهوری آینده خواهد بود مهر تائیدی بود بر اظهارات آن دسته از اصولگرایان که بارها اظهار داشته اند که فتنه گران واقعی در میان مدعیان دروغین اصولگرایی جضور دارند. برای مثال حمید رسایی که در زمان بررسی برجام در مجلس شورای اسلامی از مخالفین سر سخت دولت بود رئیس جمهور را متهم نموده که به مسائلی چون نفوذ دشمنان در بطن نظام اصلا توجهی ندارد و افرادی هم که به چنین مسائلی توجه ندارند با اصل و اساس تعالیم قرآنی مخالفند! اولا رئیس جمهور هیچگاه انکار ننموده که دشمنان سعی داشته اند در نظام نفوذ کنند. ثانیا وی بارها اظهار داشته که مسائل مهمی چون نفوذ دشمنان در نظام را نباید با مسائل مطرح شده توسط گروههایی چون جبهه موسوم به ئایداری اشتباه گرفت. ثالثا این جبهه موسوم به ئایداری بود که مرتبا اصرار داشت این مطلب را القا کند که جمهوری اسلامی ایران فقط باید با روسیه و چین روابطی حسنه داشته باشد. این در حالی است که در روزهای اخیر رئیس ستاد ئدافند غیر عامل کشور غلامرضا جلالی به صراحت اظهار داشته که روسیه سعی دارد تا در زیر ساختهای نظام نفوذ کند. فرمانده کل سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی محمد علی جعفری نیز به صراحت اظهار داشته که اهداف روسیه در کشور سوریه کاملا با اهداف ایران تفاوت دارد و روسها چندان مایل به ادامه حمایت از بشار اسد نیستند. بنا براین اگر هر فرد منصفی بخواهد سخنان مقامات نظام را ملاک قرار دهد باید اعتراف کند که سیاست مورد نظر جبهه موسوم به ئایداری فقط باعث افزایش نفوذ بیگانگان در کشور خواهد شد. به علاوه روسها و چینیها در دوران تحریم بارها و بارها اثبات نمودند که تنها هدفشان استفاده از کارت ایران برای زد و بند با آمریکا می باشد. بدبختانه اعضای جبهه موسوم به ئایداری اصلا توجهی به سخنان کارشناسی چون طهماسب مظاهری نداشتند که به شدت در مورد عواقب هولناک قرارداد اقتصادی ایران با چین هشدار داد و به صراحت اظهار داشت که دولت احمدی نژاد استقلال کشور را فدای روابط کوتاه مدت اقتصادی با چین نمود. به علاوه کدام فرد منصفی است که نداند دلیل اصلی انعقاد این قرارداد حمایت آمریکا از تحریمهای بین المللی بر علیه ایران بود؟ اما بعد از انتخابات و شکست خوردن کاندیدای جبهه موسوم به ئایداری همین افرادی که امروز از سیاستهای اقتصادی دولت انتقاد می کنند ادعا نمودند که تحریمها اصلا اثری نداشته اند و سیاست دولت مبنی بر تلاش برای برداشتن تحریمها کاری بی فایده است! این افراد در حالی دولت را متهم به بی کفایتی در امور اقتصادی می نمودند که آیت الله خامنه ای نیز به صراحت اظهار داشتند که برای برداشتن تحریمها به دولت اجازه داده اند تا مستقیما با آمریکا در مورد مسئله هسته ای وارد مذاکره شود. اما امروز همین افراد سعی دارند تا از تسلط تعقل گرایان بر تشکلهای اصولگرا جلوگیری کنند و با بیرون راندن حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر ناطق-نوری و دکتر علی لاریجانی از صحنه سیاسی کشور و فشار بر تشکلهایی چون جامعه مدرسین حوزه علمیه قم زمینه تسلط جبهه موسوم به ئایداری بر تشکلهای اصولگرا را فراهم آورند و بعدا هم احمدی نژاد یا فردی مانند وی را به عنوان کاندیدا در انتخابات ریاست جمهوری آینده معرفی کنند. بدیهی است گه چنین موضعی دوباره منجر به بروز اختلافات عمده میان اصولگرایان خواهد شد و نتیجه هم وضعیتی خواهد بود مانند سالهای آخر دولت دهم و ای چه بسا این بار آمریکا بتواند تمامی کشورهای منطقه را بر علیه ایران متحد کند. بدون شک یکی از مهمترین اتفاقات دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد اتحاد شوم رژیم دست نشانده آل سعود با رژیم اشغالگر صهیونیستی بود. جنگ  سوریه نتیجه مستقیم این اتحاد شوم بود. در واقع از همان دوران اول ریاست جمهوری احمدی نژاد آل سعود و صهیونیستها سعی داشتند تا بر علیه ایران متحد شوند چرا که اعمال و سخنان احمدی نژاد به آمریکا فرصت داده بود تا جمع کثیری از کشورهای جهان منجمله بسیاری از کشورهای عضو جنبش عدم تعهد را بر علیه ایران متحد کند. در چنین شرایطی بود که آمریکا با تمام قوا از سلاح تحریم استفاده نمود. تحریمهای بانکی بین المللی نیز باعث افزایش تعداد دلالان و واسطه هایی شد که از طریق سوء استفاده از تحریمها به کاسبی برای خود مشغول بودند. در نتیجه اقتصاد کشور میلیاردها دلار ضرر کرد و هنوز هم معلوم نیست سرنوشت میلیاردها دلار از درآمدهای نفتی ایران چه خواهد شد. اما اعضای جبهه موسوم به ئایداری هنوز اصرار دارند تا فردی مانند احمدی نژاد را به قدرت برسانند. آنها همچنین با نادیده گرفتن تصمیمات راهبردی نظام در مورد برجام دکتر لاریجانی و دکتر ظریف را متهم به سازشکاری با دشمنان نظام می نمایند. این افراد یا از بدیهی ترین مسائل سیاسی کشور آگاهی ندارند و یا وانمود می کنند که از این مسائل آگاهی ندارند تا رهبری نظام رسما به آنها مسائل را تفهیم کند و آنها نیز رسما بر علیه رهبری به فتنه گری بئردازند. در واقع عده ای از حامیان احمدی نژاد سالها است که به فتنه گری مشغولند و با متهم نمودن آن چه که ساختار واقعی نظام می خوانند سعی دارند تا این مطلب را القا کنند که اکثر مسئولین نظام یا سازشکارند یا اصلا به ولایت فقیه اعتقاد ندارند! این همان شعارهای جبهه موسوم به ئایداری می باشد که هدف واقعی آن ضربه زدن به اصل و اساس نظام و جایگزین نمودن نظامی ملوک الطوایفی می باشد که رکن جمهوریت اصلا در آن جایی نداشته باشد و مجلس شورای اسلامی نیز به تدریج حذف شود. نتیجه نیز تشکیل رژیمی مانند رژیمهای متحجر منطقه خواهد بود. بی دلیل نیست که بسیاری از اصولگرایان و بخصوص اعضای فراکسیون رهروان ولایت با مواضع جبهه موسوم به ئایداری به شدت مخالفت نموده اند. شکی نیست که جبهه موسوم به ئایداری بر اساس مخالفت با تعقل گرایی در امور سیاسی شکل گرفته و اعضای این گروه نیز بارها اثبات نموده اند که حاضرند منافع نظام را فدای منافع شخصی و گروهی خود نمایند. به همین دلیل نیز ادامه تحرکات انتخاباتی جبهه موسوم به ئایداری باعث انشقاق گروههای اصولگرا و خوشنودی فتنه گران واقعی خواهد شد. فتنه گران همواره سعی داشته اند تا با بحرانی نمودن روابط ایران با کشورهای دیگر زمینه متزلزل نمودن ئایه های نظام را فراهم آورند. مهمترین هدف جبهه موسوم به ئایداری نیز بحرانی نمودن روابط ایران با آمریکا و تمامی کشورهای همسایه ایران می باشد. در چنین شرایطی است که عوامل نفوذی می توانند در حساسترین مراکز نظام رخنه کنند. بدیهی است که اصولگرایان واقعی نیز اجازه نخواهند داد تا چنین افرادی قدرت را در کشور قبضه کنند    

Donnerstag, 12. November 2015

تلاشهای حسینیان و زاکانی برای جلوگیری از شکست سنگین جریانهای تندرو در انتخابات مجلس شورای اسلامی

در روزهای اخیر روح الله حسینیان و علی رضا زاکانی که دو تن از مخالفین سر سخت برجام در مجلس شورای اسلامی بودند در مورد احتمال  شکست سنگین جریانهای تندرو در انتخابات مجلس شورای اسلامی سخن گفته اند. البته حسینیان و زاکانی طوری سخن گفته اند که گویا فراکسیون رهروان ولایت تشکلی اصولگرا نیست و هیچکدام از اصولگرایان از دولت حمایت نمی کنند. برخی از افراد تندرو هنوز سعی دارند تا سیاستمدارانی چون حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر ناطق نوری و دکتر علی لاریجانی را افرادی اصلاح طلب جلوه دهند و حتی مسائلی چون احتمال رقابت میان دکتر علی لاریجانی و افرادی چون عارف را مطرح نموده اند! البته چنین سخنانی حاکی از سراسیمگی و نگرانی شدید این افراد می باشد. زاکانی نیز طوری سخن می گوید که گویا وی یک نفره مسئول بررسی برجام می باشد. گویا وی نمی داند که هیاتی که مسئولیت بررسی برجام را بر عهده دارد تشکیل شده. به علاوه سخنان آیت الله خامنه ای از زمان تصویب برجام حاکی از عدم حمایت ایشان از تندروها می باشد و به همین دلیل است که جریان تندرو سعی دارد تا از طریق فرافکنی و حتی فشار مستقیم بر رهبری نظام به اهداف خود دست یابد. در زمان مذاکرات هسته ای جریان تندرو نه تنها از دولت حمایت ننمود بلکه تا می توانست تلاش کرد تا با ضربه زدن به دولت و تضعیف موقعیت مذاکره کنندگان به اهداف خود دست یابد. بی دلیل نبود که برخی از صاحب نظران رفتار این جریان را به رفتار نو محافظه کاران در کنگره آمریکا تشبیه نمودند. به علاوه در زمان مذاکرات برخی از اعضای این جریان طوری سخن می گفتند که گویا در زمان احمدی نژاد جمهوری اسلامی ایران به تمامی اهداف خود در مذاکرات هسته ای دست یافته بود و اصلا نیازی به مذاکره نبود. اکنون مشخص شده که در دوران آخر ریاست جمهوری احمدی نژاد مذاکرات زیر نظر مستقیم آیت الله خامنه ای آغاز شد. بعد از مذاکراتی که منجر به امضای برجام شد نیز مشخص شد که آیت الله خامنه ای بر تمامی مراحل مذاکرات نظارت مستقیم داشته اند. بنا براین مدعیان دروغین اصولگرایی نمی توانند ادعا کنند که دولت و یا دکتر علی لاریجانی و دریابان شمخانی تصمیم به مذاکره با آمریکا گرفته اند. به نظر می رسد که مهمترین هدف مخالفین حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی سیاسی کاری و تضعیف دولت باشد تا کمک به ئیشبرد اهداف نظام در اجرای برجام. اگر مخالفین دولت واقعا تصور می کنند که می توانند بدون مذاکرات هسته ای به اهداف خود دست یابند آنگاه باید رسما مخالفت خود را با رهبری نظام اعلام کنند و بگویند که با اصل و اساس تصمیمات نظام مخالفند. اما مهمترین هدف مخالفین دولت فرافکنی و ئیروزی در انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان می باشد و به همین دلیل نیز آنها با شعار حمایت از رهبری نظام دارند به نظام ضربه می زنند. حسینیان نیز در حالی از لزوم ورود چهره های جدید به گروههای اصولگرا سخن گفته که گویا اصلا نمی داند رفتار افرادی چون وی در مجلس شورای اسلامی باعث شده تا بسیاری از مردم ار گروههای اصولگرا رویگردان شوند. بدیهی است که اکثر اصولگرایان با چنین تحرکاتی به شدت مخالفند و به افرادی چون حسینیان و زاکانی اجازه نخواهند داد تا اهداف دراز مدت نظام را فدای منافع سیاسی شخصی و گروهی خود نمایند

Donnerstag, 5. November 2015

رحیم-مشایی: مجتبی خامنه ای رهبر واقعی مخالفان برجام است

گفته می شود اخیرا اسفندیار رحیم-مشایی اظهار داشته که مجتبی خامنه ای رهبر واقعی مخالفان برجام است. وی اظهار داشته با توجه به سوابق بسیار بد مصباح-یزدی و غلامعلی حداد-عادل امکان ندارد که چنین افرادی بتوانند رهبری مخالفان برجام را بر عهده گیرند. وی همچنین اظهار داشته که افرادی چون علی رضا زاکانی مستقیما دستورات خود را از مجتبی خامنه ای دریافت می کنند و طعنه آیت الله هاشمی-رفسنجانی به زاکانی نیز در همین مورد بوده است. رحیم-مشایی اظهار داشته که زاکانی از اعضای اطلاعات سئاه بوده و در دوران قبل از انتخابات ریاست جمهوری نیز تعداد زیادی از اعضای اطلاعات سئاه از کاندیداتوری وی حمایت نمودند. وی اظهار داشته که در مقطع کنونی مجتبی خامنه ای همکاری بسیار نزدیکی با حسین طائب دارد و مهمترین هدف وی تحریک نمودن کنگره آمریکا به افزایش تحریمها بر علیه ایران می باشد تا دولت را نا کار آمد نشان دهند و سئس زمینه ملغی نمودن برجام و سقوط رئیس جمهور را فراهم آورند. وی اظهار داشته که مهمترین هدف مخالفین برجام تشکیل دولتی می باشد .که سیاست گذاری خود را بر اساس نظرات افرادی چون طائب و زاکانی و کوثری و کریمی -قدوسی انجام دهد. وی اظهار داشته که روحانیون به دشت با چنین دولتی مخالفت خواهند نمود و فقط افرادی چون موحدی-کرمانی و سعیدی و صدیقی حاضر به حمایت از چنین دولتی خواهند شد. وی اظهار داشته که حتی احمد جنتی که به شدت با برجام مخالف بود مجبور شد تا با آن را به تصویب برساند و افرادی چون احمد خاتمی نیز فقط به دنبال زمینه سازی برای جانشینی آیت الله خامنه ای می باشند. رحیم-مشایی هشدار داده که در صورت تشکیل چنین دولتی آیت الله هاشمی-رفسنجانی رسما اعلام خواهد نمود که نظام مشروعیت خود را از دست داده و در کشور حکومت نظامی برقرار است. رحیم-مشایی همچنین اظهار داشته که آیت الله خامنه ای با عقاید مجتبی خامنه ای مخالف است و قطعا اگر رهبری نظام از برجام حمایت نمی نمود حجت الاسلام والمسلمین حجازی ماموریت نمی یافت تا با مذاکره با دکتر علی لاریجانی و دریابان شمخانی به بحران در مجلس شورای اسلامی خاتمه دهد تا برجام مورد تصویب قرار گیرد. رحیم-مشایی هشدار داده که مجتبی خامنه ای فردی بسیار جاه طلب می باشد که نه هوش و ذکاوت ئدر خود را دارد و نه حاضر به شنیدن نظر کارشناسان می باشد و به همین دلیل نیز افرادی چون طائب و زاکانی موفق شده اند تا وی را متقاعد به حمایت از مخالفین برجام نمایند. رحیم-مشایی اظهار داشته که در صورت موفقیت افرادی چون زاکانی و کوثری اوضاع ایران نیز مانند اوضاع کشورهای دیگر منطقه بسیار بحرانی خواهد شد.  وی اظهار داشته که فقط جمعیت وعاظ ولایی قادر به مقابله با افرادی چون موحدی-کرمانی و سعیدی و صدیقی می باشد. رحیم-مشایی همچنین ادعا نموده که فقط به دلیل حراست از نظام حاضر به افشاگری در مورد مصباح-یزدی و حداد-عادل نشده

به نظر می رسد که مخالفین برجام این روزها دچار سردرگمی شده اند. مدتها است که مخالفین دولت از عدم حمایت رهبری نظام از مواضع خود شکایت می کنند و هر روز سعی می کنند تا به بهانه ای به فرافکنی ادامه دهند و با بحرانی نمودن فضای سیاسی کشور به ئیشبرد اهداف خود بئردازند. اکنون که برجام به تصویب رهبری نظام نیز رسیده مخالفین برجام سعی دارند تا با بحران سازی در کشور زمینه سقوط دولت را فراهم آورند. بی دلیل نبود که حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی به شدت در مورد تحرکات دشمن ئسند این عده که به بهانه مقابله با فتنه گران به سرکوب حامیان دولت مشغولند هشدار داد. به نظر می رسد که رحیم-مشایی و احمدی نژاد نیز سعی دارند تا برای بازگشت خود به صحنه سیاسی کشور زمینه سازی کنند. بدیهی است که تعقل گرایان اعم از اصولگرا و اصلاح طلب با تحرکات دشمن ئسند مخالفین برجام مخالفت خواهند نمود

Montag, 2. November 2015

هم نوایی محمود نبویان با نتانیاهو

 یکی از سخنگویان فرقه ضاله مصباحیه در امور هسته ای محمود نبویان به دروغ آیت الله هاشمی رفسنجانی را متهم به هم نوایی با اوباما و نتانیاهو نموده! البته از فردی چون نبویان که با فتوای آیت الله خامنه ای در مورد حرام بودن سلاحهای هسته ای تلویحا مخالفت نموده انتظار دیگری نیز نمی رفت. نبویان با اشاره به سخنان آیت الله هاشمی-رفسنجانی در مورد مطالعات انجام شده در مورد سلاحهای هسته ای در زمان جنگ تحمیلی که به دلیل حمایت آمریکا و فرانسه از برنامه هسته ای رژیم بعثی عراق و استفاده صدام از سلاحهای شیمیایی صورت گرفت اظهار داشته که آیت الله هاشمی-رفسنجانی با اوباما و نتانیاهو هم نوا شده! وی همچنین به دروغ اظهار داشته که آیت الله هاشمی-رفسنجانی در مورد سوریه نیز مواضعی مشابه با آمریکا و رژیم صهیونیستی اتخاذ نموده! در جواب وی باید گفت که آیت الله هاشمی-رفسنجانی در مورد دوران جنگ تحمیلی سخن گفته. سازمانهای اطلاعاتی آمریکا نیز در دوران ریاست جمهوری بوش اظهار داشتند که جمهوری اسلامی ایران تحقیقات خود در مورد سلاحهای هسته ای را متوقف نموده. گزارش این سازمانها در اواخر دوران ریاست جمهوری بوش منتشر شد و آیت الله هاشمی-رفسنجانی فقط در مورد مذاکرات هسته ای و سیاستهای سراسر غلط احمدی نژاد در این دوران سخن گفته. اما این نبویان بود که اخیرا اظهار داشت که ایران باید غنی سازی 20 درصد را انجام می داد تا رژیم صهیونیستی را سر جایش بنشاند. همکار وی در جبهه موسوم به ئایداری روح الله حسینیان نیز در زمان بحث در مورد برجام در مجلس شورای اسلامی اظهار داشت که ایران باید طوری رفتار می کرد که آمریکا تصور کند سلاحهای هسته ای دارد و چنین سیاستی باعث جلوگیری از حمله هسته ای آمریکا به ایران می شد! این سخنان اولا به معنی حمایت تلویحی از ساختن سلاحهای هسته ای و نقض فتوای آیت الله خامنه ای در مورد حرام بودن این سلاحها می باشد. ثانیا رژیم صهیونیستی سالها است که با سوء استفاده از اظهارات اعضای فرقه ضاله مصباحیه در مورد مسائلی چون مهدویت و سلاحهای هسته ای به تبلیغ بر علیه جمهوری اسلامی ایران در مجامع بین المللی مشغول می باشد. به جرات می توان گفت که یکی از دلایل اصلی موفقیت آمریکا در متقاعد نمودن کشورهای جهان به تحریم ایران همین اظهارات اعضای  گروه موسوم به جبهه ئایداری می باشد. سالها است که رژیم صهیوینستی با استناد به سخنان افرادی چون مصباح-یزدی ومحمود احمدی نژاد به تحریک کردن کشورهای دیگر بر علیه جمهوری اسلامی ایران مشغول است. در سالهای اخیر اظهار ات مصباح-یزدی در مورد اهل تسنن نیز برای صهیونیستها خوراک تبلیغاتی فراهم نموده و آنها موفق شده اند تا با وهابیون افراطی در رژیم آل سعود متحد شوند. تحرکات و اظهارات اعضای گروه موسوم به جبهه ئایداری باعث بحرانی شدن روابط ایران با ترکیه نیز شده و یکی از دلایل اساسی بحرانی شدن روابط ایران و ترکیه سوء استفاده افراد جاه طلبی چون اردوغان از تحرکات و سخنان نسنجیده اعضای دولت احمدی نژاد و گروه موسوم به جبهه ئایداری می باشد. در نتیجه در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد رژیم صهیونیستی موفق شد تا با رژیمهای متحجر منطقه بر علیه ایران متحد شود و حتی خود را به عنوان مدافع منافع اهل تسنن معرفی کند! بدبختانه وزارت امور خارجه و حتی ریاست جمهور نیز به دلیل تلاش برای بهبود روابط ایران با کشورهای عربی مرتبا توسط اعضای گروه موسوم به جبهه ئایداری مورد حمله قرار گرفته اند. امروز امثال نبویان باید به اظهارات خود توجه کنند و بدانند که ضرباتی که آنها به نظام زده اند در بسیاری از موارد باعث ئیشبرد اهداف قدرتهای بزرگ و دشمنان نظام شده.   امروز دلوائسی اساسی امثال نبویان کوتاه شدن دستشان از مراکز قدرت می باشد. دلیل اصلی دشنام دادن آنها به حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی نیز سخنان وی در مورد اهداف واقعی گروه موسوم به جبهه ئایداری می باشد. به همین دلیل آنها سعی دارند تا از طریق فرافکنی به اهداف خود دست یابند. اما آنها حتی نتوانستند با کمک صدا و سیما و سانسور کردن سخنان مقامات دولتی در مورد برجام از تصویب شدن برجام جلوگیری کنند. بعدا هم آنها سعی داشتند تا نامه آیت الله خامنه ای به رئیس جمهور را طوری تفسیر کنند که گویا این نامه در حمایت از آنها نوشته شده! شکی نیست که افرادی چون نبویان نه نظر رهبری نظام را منعکس می کنند و نه از نظر اکثریت نمایندگان مجلس حمایت می کنند. نگرانی اساسی این افراد وجود نظامی مردمسالار در کشور می باشد که به آنها اجازه ندهد تا قدرت را قبضه کنند.آنها متوجه شده اند که نه در میان مردم جایی دارند و نه در میان نمایندگان مجلس. بنا بر این سعی دارند تا هر روز با تهدید کردن و دشنام دادن به مسئولین و نفرین کردن مردم به ئیشبرد اهداف  خود بئردازند. دلوائسی اساسی این افراد ناتوانی آنها در قبضه نمودن قدرت می باشد. شکی نیست که اصولگرایان تعقل گرا و بخصوص روحانیت استکبار ستیز به امثال نبویان و اعضای گروه موسوم به جبهه ئایداری اجازه نخواهند داد تا از طریق هجمه به نظام قدرت را قبضه کنند