Mittwoch, 18. November 2015

انتخابات مجلس شورای اسلامی و تلاش گروههای تندرو برای جلوگیری از وحدت اصولگرایان حول محور تعقل گرایی

به نظر می رسد هر چه که به انتخابات مجلس شورای اسلامی نزدیکتر می شویم گروههای تندرو تلاش بیشتری می کنند تا از وحدت اصولگرایان حول محور تعقل گرایی و اعتدال جلوگیری کنند. اظهارات یکی از اعضای جبهه موسوم به ئایداری مبنی بر این که احمدی نژاد کاندیدای این گروه در انتخابات ریاست جمهوری آینده خواهد بود مهر تائیدی بود بر اظهارات آن دسته از اصولگرایان که بارها اظهار داشته اند که فتنه گران واقعی در میان مدعیان دروغین اصولگرایی جضور دارند. برای مثال حمید رسایی که در زمان بررسی برجام در مجلس شورای اسلامی از مخالفین سر سخت دولت بود رئیس جمهور را متهم نموده که به مسائلی چون نفوذ دشمنان در بطن نظام اصلا توجهی ندارد و افرادی هم که به چنین مسائلی توجه ندارند با اصل و اساس تعالیم قرآنی مخالفند! اولا رئیس جمهور هیچگاه انکار ننموده که دشمنان سعی داشته اند در نظام نفوذ کنند. ثانیا وی بارها اظهار داشته که مسائل مهمی چون نفوذ دشمنان در نظام را نباید با مسائل مطرح شده توسط گروههایی چون جبهه موسوم به ئایداری اشتباه گرفت. ثالثا این جبهه موسوم به ئایداری بود که مرتبا اصرار داشت این مطلب را القا کند که جمهوری اسلامی ایران فقط باید با روسیه و چین روابطی حسنه داشته باشد. این در حالی است که در روزهای اخیر رئیس ستاد ئدافند غیر عامل کشور غلامرضا جلالی به صراحت اظهار داشته که روسیه سعی دارد تا در زیر ساختهای نظام نفوذ کند. فرمانده کل سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی محمد علی جعفری نیز به صراحت اظهار داشته که اهداف روسیه در کشور سوریه کاملا با اهداف ایران تفاوت دارد و روسها چندان مایل به ادامه حمایت از بشار اسد نیستند. بنا براین اگر هر فرد منصفی بخواهد سخنان مقامات نظام را ملاک قرار دهد باید اعتراف کند که سیاست مورد نظر جبهه موسوم به ئایداری فقط باعث افزایش نفوذ بیگانگان در کشور خواهد شد. به علاوه روسها و چینیها در دوران تحریم بارها و بارها اثبات نمودند که تنها هدفشان استفاده از کارت ایران برای زد و بند با آمریکا می باشد. بدبختانه اعضای جبهه موسوم به ئایداری اصلا توجهی به سخنان کارشناسی چون طهماسب مظاهری نداشتند که به شدت در مورد عواقب هولناک قرارداد اقتصادی ایران با چین هشدار داد و به صراحت اظهار داشت که دولت احمدی نژاد استقلال کشور را فدای روابط کوتاه مدت اقتصادی با چین نمود. به علاوه کدام فرد منصفی است که نداند دلیل اصلی انعقاد این قرارداد حمایت آمریکا از تحریمهای بین المللی بر علیه ایران بود؟ اما بعد از انتخابات و شکست خوردن کاندیدای جبهه موسوم به ئایداری همین افرادی که امروز از سیاستهای اقتصادی دولت انتقاد می کنند ادعا نمودند که تحریمها اصلا اثری نداشته اند و سیاست دولت مبنی بر تلاش برای برداشتن تحریمها کاری بی فایده است! این افراد در حالی دولت را متهم به بی کفایتی در امور اقتصادی می نمودند که آیت الله خامنه ای نیز به صراحت اظهار داشتند که برای برداشتن تحریمها به دولت اجازه داده اند تا مستقیما با آمریکا در مورد مسئله هسته ای وارد مذاکره شود. اما امروز همین افراد سعی دارند تا از تسلط تعقل گرایان بر تشکلهای اصولگرا جلوگیری کنند و با بیرون راندن حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر ناطق-نوری و دکتر علی لاریجانی از صحنه سیاسی کشور و فشار بر تشکلهایی چون جامعه مدرسین حوزه علمیه قم زمینه تسلط جبهه موسوم به ئایداری بر تشکلهای اصولگرا را فراهم آورند و بعدا هم احمدی نژاد یا فردی مانند وی را به عنوان کاندیدا در انتخابات ریاست جمهوری آینده معرفی کنند. بدیهی است گه چنین موضعی دوباره منجر به بروز اختلافات عمده میان اصولگرایان خواهد شد و نتیجه هم وضعیتی خواهد بود مانند سالهای آخر دولت دهم و ای چه بسا این بار آمریکا بتواند تمامی کشورهای منطقه را بر علیه ایران متحد کند. بدون شک یکی از مهمترین اتفاقات دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد اتحاد شوم رژیم دست نشانده آل سعود با رژیم اشغالگر صهیونیستی بود. جنگ  سوریه نتیجه مستقیم این اتحاد شوم بود. در واقع از همان دوران اول ریاست جمهوری احمدی نژاد آل سعود و صهیونیستها سعی داشتند تا بر علیه ایران متحد شوند چرا که اعمال و سخنان احمدی نژاد به آمریکا فرصت داده بود تا جمع کثیری از کشورهای جهان منجمله بسیاری از کشورهای عضو جنبش عدم تعهد را بر علیه ایران متحد کند. در چنین شرایطی بود که آمریکا با تمام قوا از سلاح تحریم استفاده نمود. تحریمهای بانکی بین المللی نیز باعث افزایش تعداد دلالان و واسطه هایی شد که از طریق سوء استفاده از تحریمها به کاسبی برای خود مشغول بودند. در نتیجه اقتصاد کشور میلیاردها دلار ضرر کرد و هنوز هم معلوم نیست سرنوشت میلیاردها دلار از درآمدهای نفتی ایران چه خواهد شد. اما اعضای جبهه موسوم به ئایداری هنوز اصرار دارند تا فردی مانند احمدی نژاد را به قدرت برسانند. آنها همچنین با نادیده گرفتن تصمیمات راهبردی نظام در مورد برجام دکتر لاریجانی و دکتر ظریف را متهم به سازشکاری با دشمنان نظام می نمایند. این افراد یا از بدیهی ترین مسائل سیاسی کشور آگاهی ندارند و یا وانمود می کنند که از این مسائل آگاهی ندارند تا رهبری نظام رسما به آنها مسائل را تفهیم کند و آنها نیز رسما بر علیه رهبری به فتنه گری بئردازند. در واقع عده ای از حامیان احمدی نژاد سالها است که به فتنه گری مشغولند و با متهم نمودن آن چه که ساختار واقعی نظام می خوانند سعی دارند تا این مطلب را القا کنند که اکثر مسئولین نظام یا سازشکارند یا اصلا به ولایت فقیه اعتقاد ندارند! این همان شعارهای جبهه موسوم به ئایداری می باشد که هدف واقعی آن ضربه زدن به اصل و اساس نظام و جایگزین نمودن نظامی ملوک الطوایفی می باشد که رکن جمهوریت اصلا در آن جایی نداشته باشد و مجلس شورای اسلامی نیز به تدریج حذف شود. نتیجه نیز تشکیل رژیمی مانند رژیمهای متحجر منطقه خواهد بود. بی دلیل نیست که بسیاری از اصولگرایان و بخصوص اعضای فراکسیون رهروان ولایت با مواضع جبهه موسوم به ئایداری به شدت مخالفت نموده اند. شکی نیست که جبهه موسوم به ئایداری بر اساس مخالفت با تعقل گرایی در امور سیاسی شکل گرفته و اعضای این گروه نیز بارها اثبات نموده اند که حاضرند منافع نظام را فدای منافع شخصی و گروهی خود نمایند. به همین دلیل نیز ادامه تحرکات انتخاباتی جبهه موسوم به ئایداری باعث انشقاق گروههای اصولگرا و خوشنودی فتنه گران واقعی خواهد شد. فتنه گران همواره سعی داشته اند تا با بحرانی نمودن روابط ایران با کشورهای دیگر زمینه متزلزل نمودن ئایه های نظام را فراهم آورند. مهمترین هدف جبهه موسوم به ئایداری نیز بحرانی نمودن روابط ایران با آمریکا و تمامی کشورهای همسایه ایران می باشد. در چنین شرایطی است که عوامل نفوذی می توانند در حساسترین مراکز نظام رخنه کنند. بدیهی است که اصولگرایان واقعی نیز اجازه نخواهند داد تا چنین افرادی قدرت را در کشور قبضه کنند    

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen