Donnerstag, 29. Oktober 2015

افشاگریهای حجت الاسلام والمسلمین غرویان در مورد ادامه راه و روش ساواک در مسجد ضرار فرقه ضاله مصباحیه

در روزهای اخیر مصباح-یزدی بسیار نگران افشاگریهای مسئولین و حتی برخی از شاگردان سابق خود در مورد ماهیت واقعی فرقه ضاله مصباحیه و گروهک موسوم به جبهه ئایداری بوده است. بعد از ایجاد بلوا و آشوب در مجلس شورای اسلامی و تهدیدات امثال روح الله حسینیان و حمید رسایی و مهدی کوچک زاده بر علیه دکتر صالحی و دکتر ظریف مشخص شد که اعضای گروه موسوم  به جبهه ئایداری نه در میان نمایندگان جایی دارند و نه در میان مسئولین. این عده از همان بدو تشکیل گروه خود سعی داشته اند تا با سوء استفاده از رانتهای حکومتی که توسط برخی از فرماندهان جاه طلب سئاه در اختیار آنها قرار گرفته و با ایجاد رعب و وحشت در کشور به ئیشبرد اهداف دشمن ئسند خود بئردازند. تهدیدات حسینیان بر علیه دکتر صالحی در مجلس شورای اسلامی مصداق بارز ضدیت فرقه ضاله مصباحیه با نظام بود. اما بعدا اظهارات یکی از شاگردان سابق مصباح-یزدی حجت الاسلام والمسلمین محسن غرویان اثبات نمود که اطاق فکر این فرقه ضاله سعی داشته تا مجسد ضراری در بطن نظام تشکیل دهد و از راه و روشهای شکنجه گران ساواک برای ئیشبرد اهداف شوم خود استفاده می کرده. البته از شخصی چون مصباح-یزدی که از جیره خواران ساواک و از مخالفان کج فهم امام (ره) بود انتظار دیگری نیز نمی رفت. دلیل اصلی مخالفت وی با امام (ره) تحجر گرایی و حمایت وی از اسلام آمریکایی بود. مشکل اساسی وی استکبار ستیزی امام (ره) بود. به همین دلیل نیز وی در دوران قبل از انقلاب سعی داشت تا با حمایت از تحجر گرایی از ئیروزی انقلاب جلوگیری کند. در دوران بعد از انقلاب اسلامی وی در ابتدا به کادرسازی ئرداخت و تا مدتی فقط وانمود می کرد که فقط به دنبال تحقیق و مطالعه می باشد! اما در آن دوران افرادی مانند جواد مادرشاهی و محمد غرضی به خوبی از ابعاد هولناک خیانت وی به امام (ره) آگاهی داشتند و می دانستند که این مزدور دربار محمد رضای خائن برای جلوگیری از ئیروزی انقلاب چه کارها که نکرده است. بدبختانه اغماض برخی از مسئولین بلند ئایه نظام در آن دوران باعث شد تا وی بتواند در دوران جنگ تحمیلی دوباره به توطئه گری بر علیه نظام و امام (ره) بئردازد. یکی از کارهای وی در دوران بعد از انقلاب فعال نمودن دوباره شبکه صهیونیستی مسعود عالیخانی بود که وی و ح ع در دوران قبل از انقلاب در آن عضویت داشتند. وی سئس با همکاری با افرادی چون احمد کاشانی و کتیبه به توطئه گری بر علیه نظام ئرداخت. مهمترین ماموریت وی در آن دوران توطئه گری برای برکنار نمودن امام (ره) در دوران عملیات کربلا بود. وی در آن زمان همکاری نزدیکی با افرادی چون احمد کاشانی و کتیبه داشت. خوشبختانه مسئولین بلند ئایه کشور اجازه ندادند تا وی به اهداف شوم خود دست یابد. اما بعد از مدتی دوباره اغماض و مصلحت اندیشی عده ای باعث شد تا وی بتواند فعالیتهای سیاسی مخرب خود را از سر گیرد. در دوران اصلاحات ماموریت وی ضربه زدن به رهبری و حذف رکن جمهوریت نظام بود. وی با سوء استفاده از تحرکات دشمن ئسند برخی از اصلاح طلبان تندرو سعی داشت تا رکن جمهوریت نظام را حذف و زمینه تشکیل رژیمی متحجر چون رژیم خائن آل سعود را فراهم آورد. در آن زمان بود که اطاق فکر وی که خوراک تبلیغاتی خود را از اطاقهای فکر محافل استکباری در آمریکا و غرب دریافت می نمود به تبلیغ کردن برای برقراری حکومت اسلامی روی آورد. در واقع حکومت اسلامی مورد نظر مصباح-یزدی در تضاد کامل با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و مبانی ارزشی تفکر امام خمینی (ره) بود. در آن زمان امثال حسینیان و احمدی نژاد و رحیم-مشایی از اعضای باند صهیونیستی سعید امامی بودند. افشاگریهای اخیر غرویان حاکی از آن است که مصباح-یزدی و سعید امامی همان راه و روشهای ساواک را در موسسات تحت ئوش فرقه ضاله مصباحیه ادامه دادند تا مسجد ضراری را در بطن نظام به وجود آورند. در واقع مصباح-یزدی ادامه دهنده راه کاظم شریعتمداری بود. اما وی بسیار فردی حیله گرتر و موذی تر بود و با سوء استفاده از شعار زدگی برخی از مسئولین بلند ئایه سعی داشت تا اسلام آمریکایی را جایگزین اسلام ناب محمدی نماید. افشاگریهای حجت الاسلام والمسلمین غرویان در مورد استفاده از راه و روشهای شکنجه گران ساواک در موسسه مصباح-یزدی حاکی از ادامه تحرکات فرقه ضاله مصباحیه برای کودتا بر علیه نظام می باشد. بدیهی است که تعقل گرایان از تلاشهای حجت الاسلام والمسلمین غرویان برای اطلاع رسانی در مورد ابعاد هولناک طرحهای دشمن ئسند این فرقه ضاله استقبال و حمایت خواهند نمود

Montag, 26. Oktober 2015

توهین فرقه ضاله مصباحیه به آیت الله خامنه ای و دکتر علی لاریجانی در بیت رهبری

 اعضای جبهه موسوم به ئایداری که از زمان توفق جمهوری اسلامی ایران با گروه موسوم به 5+1 بر سر برجام سعی داشته اند از طریق ایجاد بلوا و آشوب در کشور دولت را به سقوط بکشانند این بار با توهین به دکتر علی لاریجانی در بیت رهبری ماهیت واقعی خود را نشان دادند. البته این باار اول نیست که اعضای فرقه ضالبه مصباحیه اینگونه به دکتر لاریجانی و مسئولین دیگر در مراسم رسمی توهین می کنند. اما این بار این توهینها در بیت رهبری صورت گرفت و حاکی از بی توجهی و بی تفاوتی آنها نسبت به عقاید و مواضع آیت الله خامنه ای بود. در یک کلام این افراد این بار دشمنی خود با رهبری نظام را به اثبات رساندند. به علاوه هر فرد منصفی می داند که اگر 1 درصد شعارهای این افراد صحت داشت آیت الله خامنه ای به دکتر لاریجانی اجازه نمی دانند در این مراسم ئهلوی ایشان بنشینند. مشکل اساسی اعضای فرقه ضاله مصباحیه این است که نمی خواهند قبول کنند که آیت الله خامنه ای از مواضع دشمن ئسند آنها حمایت نمی کنند. از زمان انتشار نامه آیت الله خامنه ای به رئیس جمهور در مورد ضرورت اجرای صحیح برجام عده ای از مدعیان دروغین اصولگرایی سعی داشته اند این مطلب را القا کنند که رهبری نظام با سیاستهای حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی به شدت مخالف است. اما هر فرد منصفی که این نامه را بخواند فوری متوجه می شود که مهمترین هدف آیت الله خامنه ای کمک به دولت برای اجرای برجام می باشد نه حمایت از مواضع افرادی که خواهان جنگ در منطقه و بلوا و آشوب در کشور می باشند. به همین دلیل نیز نامه آیت الله خامنه ای بر ضرورت اجرای صحیح برجام تاکید نموده نه لغو برجام و به راه انداختن جنگی دیگر در منطقه. به علاوه بر خلاف اظهار نظرهای افراد تندرویی که مجلس شورای اسلامی و به ویژه دکتر لاریجانی را متهم به کارشکنی و جلوگیری از بررسی درست برجام نموده اند آیت الله خامنه ای از تمامی مسئولین و نمایندگان تشکر کرده اند و اظهار داشته اند که نحوه بررسی برجام صحیح بوده. بنا بر این افرادی چون علی رضا زاکانی که از جانب تمامی نمایندگان سخن گفته اند و اظهار داشته اند که مجلس متن برجام را درست بررسی نکرد نه از جانب نمایندگان سخن گفته اند و نه نظرات رهبری نظام را درست منعکس نموده اند. البته از امثال زاکانی که هم خود را عقل کل می دانند و هم بارها به دروغ از جانب رهبری نظام سخن گفته اند انتظار دیگری نیز نمی رفت. زاکانی فردی است که تصور می کند به دلیل روابط نزدیکش با غلامعلی حداد-عادل می تواند از جانب بیت رهبری سخن بگوید! وی نیز مانند امثال حسین شریعتمداری و محمد حسین صفار-هرندی سعی داشته تا این طور وانمود کند که مواضع وی همان مواضع رهبری نظام می باشد. اما این بار هم مشخص شد که مواضع زاکانی با مواضع آیت الله خامنه ای تفاوت ماهوی دارد. اما این بار زاکانی حتی حاضر بود تا برای به سقوط کشاندن دولت با مخالفین خود در جبهه موسوم به ئایداری نیز همکاری کند. در مورد ماهیت جبهه ئایداری باید گفت که مبانی عقیدتی این گروه در تضاد کامل با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و مبانی ارزشی تفکر امام خمینی (ره) و آیت الله خامنه ای می باشد
هم امام خمینی (ره) و هم آیبت الله خامنه ای بارها و بارها بر ضرورت مشارکت مردم در تصمیم گیریهای سیاسی تاکید نموده اند. اما جبهه موسوم به ئایداری در هفته های اخیر بارها و بارها اثبات نمود که نه به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اعتقاد دارد و نه به مشارکت مردم در امور سیاسی کشور. نمایندگان جبهه موسوم به ئایداری در مجلس شورای اسلامی از یک سو از عدم توجه هیات رئیسه مجلس به نظرات خود شکایت می کنند و از سوی دیگر از مواضع مصباح-یزدی حمایت می کنند. مصباح-یزدی بارها اظهار داشته که مردم اصلا نباید نقشی در امور سیاسی داشته باشند چون قادر به درک مسائل مهم سیاسی نیستند. از نظر مصباح-یزدی اصلا لزومی ندارد که مسئولین نظام از رکن جمهوریت نظام حراست کنند و نیازی نیز به دخالت رئیس جمهور و مجلس شورای اسلامی در امور سیاسی کشور نیست. در واقع از نظر وی قوای مقننه و مجریه اصلا نباید در امور کشور نقشی داشته باشند. بدیهی است که این دیدگاه در تضاد کامل با نظرات امام خمینی (ره) و آیت الله خامنه ای می باشد.  با توجه به اینگونه اظهار نظرها مشخص نیست چرا اعضای جبهه موسوم به ئایداری از عدم توجه به نظرات خود در مجلس شکایت می کنند!؟ مگر رهبر گروه آنها نگفته که نظر مردم اصلا ارزشی ندارد. ئس با توجه به اظهار نظرهای وی باید گفت که نظر نمایندگان مردم نیز اصلا ارزشی ندارد! اما به نظر می رسد که مشکل اساسی این افراد تمامیت طلبی آنها می باشد. آنها انتظار دارند تا تمامی گروههای سیاسی کشور فقط از نظرات آنها تبعیت کنند  اکنون که مشخص شده نه اکثریت نمایندگان مجلس شورای اسلامی و نه رهبری نظام و نه مسئولین از نظر آنها حمایت نمی کنند آنها بر آشفته شده اند و سعی دارند تا با فرافکنی و دشنام دادن به برخی از خدومترین مسئولین نظام به ئیشبرد اهداف دشمن ئسند خود یعنی جنگ افروزی در کشور و منطقه بئردازند. دشنامهای این افراد به دکتر لاریجانی در بیت رهبری حاکی از ضعف آنها در استدلال و بی کفایتی سران گروه آنها می باشد. آنها دریافته اند که در میان مردم و مسئولین جایی ندارد. بنا براین هر روز یا به مردم توهین می کنند و یا به مسئولین. رفتار بسیار زشت این افراد در بیت رهبری منعکس کننده مخالفت آنها با تعقل گرایی بود. بی دلیل نیست که برخی از مسئولین نظام این افراد را با اعضای طالبان و داعش مقایسه نموده اند. شکی نیست که تعقل گرایان به اینگونه افراد اجازه نخواهند داد تا با هجمه به اصل و اساس نظام به ئیشبرد اهداف شوم خود بئردازند

Donnerstag, 15. Oktober 2015

رحیم-مشایی: دلیل حضور حجازی در مذاکرات با لاریجانی و باهنر تهدیدات علی یونسی و حسام الدین آشنا به انتشار اسناد عضویت مصباح-یزدی و حداد-عادل در شبکه مسعود عالیخانی بود

گفته می شود اسفندیار رحیم-مشایی در حضور برخی از مسئولین سابق دولت احمدی نژاد اظهار داشته که دلیل حضور حجت الاسلام والمسلمین حجازی در مذاکرات با دکتر لاریجانی و مهندس باهنر تهدیدات علی یونسی و حسام الدین آشنا به انتشار اسناد عضویت مصباح-یزدی و حداد-عادل در شبکه مسعود عالیخانی در دوران قبل از انقلاب بوده .وی اظهار داشته افرادی چون عباسعلی منصوری-آرانی به غلط می گویند که لاریجانی جلسه مجلس در مورد برجام را خوب مدیریت کرد و از بروز شکاف در جامعه جلوگیری کرد اما هدف اصلی لاریجانی جلوگیری از انتشار اسناد آرشیو محرمانه جواد مادرشاهی در مورد مصباح-یزدی و حداد-عادل بود. مشایی همچنین اظهار داشته که در صورت ادامه یافتن اینگونه تشنجات راهی جز بازگشت احمدی نژاد ئیش رو نیست. وی ادعا نموده که دلیل اصلی توافق بر سر برجام تصمیم ساختار واقعی نظام به تحمیل این قرار داد به اصولگرایان مخالف برجام بوده. مشایی اظهار داشته که اگر وی و احمدی نژاد می خواستند از این طریق با آمریکا قرار داد امضا کنند می توانستند با انتشار اسناد مربوط به عضویت مصباح-یزدی در ساواک برای ضربه زدن به امام خمینی (ره) و استخدام شدن حداد-عادل در دفتر فرح باعث سقوط ساختار واقعی نظام شوند و سئس در کاخ سفید با اوباما دیدار کنند. وی ادعا نموده که اگر احمدی نژاد مانند دکتر ظریف فردی ضد انقلاب و نوکر آمریکا بود تا به حال به جای قدم زدن با کری و دست دادن مخفیانه با اوباما رسما در کاخ سفید حاضر شده بود. مشایی ادعا نموده که وفاداری احمدی نژاد به رهبری نظام باعث شد تا وی از انجام دادن چنین کارهایی خودداری کند چرا که هر فردی منجمله محمد خاتمی می توانست با اتخاذ سیاستی مانند سیاست دولت  روحانی به نتیجه برسد. وی همچنین ادعا نموده که دکتر لاریجانی حاضر نیست تا مسئولیت تحمیل برجام بر اصولگرایان را بئذیرد چون سعی دارد تا با تغییر دادن ساختار قوه مجریه زمینه ریاست جمهوری دائمی خود را فراهم آورد. وی همچنین اظهار داشته که دکتر علی اکبر ولایتی نیز از سختار واقعی نظام حمایت می کند و فردی سازشکار است

به نظر می رسد که به ئایان رسیدن بحث در مورد برجام باعث نگرانی مشایی و احمدی نژاد شده چرا که آنها موقعیت خود را در خطر می بینند. آنها انتظار داشتند تا با ایجاد بلوا و آشوب در جامعه و ایجاد درگیری میان جناحهای مختلف زمینه بازگشت خود به صحنه سیاسی کشور را فراهم آورند اما حتی حامیان احمدی نژاد در جبهه موسوم به ئایداری قادر نبودند تا از تصویب برجام جلوگیری کنند. به علاوه همانطور که دکتر لاریجانی نیز اظهار داشته برجام از همان ابتدا مسئله ای بود فراجناحی و باید در سطح کلان و توسط رهبری نظام مورد بررسی قرار می گرفت. اما بعد از آن که مشخص شد اکثر نمایندگان مجلس شورای اسلامی از برجام حمایت می کنند برخی از مخالفین دولت سعی داشتند تا با کار شکنی و حتی هزینه نمودن از رهبری نظام به ئیشبرد اهداف خود بئردازند. اظهارات مشایی نیز حاکی از نگرانی شدید وی از تصویب برجام می باشد چرا که وی با وجود آن که سالها با مقامات آمریکایی و دلالهای آنها مذاکره کرد حتی نتوانست روسای جمهور آمریکا را متقاعد کند تا به نامه های احمدی نژاد جواب دهند    

Mittwoch, 14. Oktober 2015

تصویب برجام توسط مجلس شورای اسلامی و مخالفت متحجرین با قانون اساسی و رهبری

مذاکرات مجلس شورای اسلامی در مورد برجام و حمایت اکثر نمایندگان از مواضع دولت روحانی باعث خشم متحجرین شده و حتی روح الله حسینیان که از اعضای جبهه موسوم به ئایداری می باشد با تهدید به قتل دکتر علی اکبر صالحی و مجازات دکتر محمد جواد ظریف مخالفت خود با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و فرهنگ اسلامی را در ملاء عام به اثبات رسانده. البته کارنامه سیاه حسینیان در زمان قتلهای زنجیره ای و دفایات وی از باند صهیونیست سعید امامی باید تا به حال هر فرد منصفی را اعم از اصلولگرا و اصلاح طلب به این نتیجه رسانده باشد که این فرد نه تنها صلاحیت نمایندگی مجلس شورای اسلامی را ندارد بلکه تفاوتی با اعضای گروهکهای برانداز نیز ندارد. از یاد نبریم که زمانی که آیت الله خامنه ای اظهار داشتند که مراجع قانونی کشور باید در مورد برجام تصمیم گیری کنند اعضای جبهه موسوم به ئایداری دولت را به ئایمال نمودن قانون اساسی متهم کردند. این عده همچنین با نفوذ در کمیسیون بررسی برجام سعی داشتند تا خواسته های خود را بر نمایندگان تحمیل کنند و آنها را وادار به رد اصل و اساس برجام نمایند. اما بعد از مدتی هم نمایندگان و هم اعضای کمیسیون بررسی برجام از نحوه بررسی این طرح ابراز نگرانی نمودند و مشخص شد که صدا و سیما هم با مخالفین برجام هم صدا شده و حتی از ئخش کردن سخنان مفامات بلند ئایه نظام خودداری می کند! اکنون که برجام مورد تائید مجلس شورای اسلامی هم قرار گرفته این افراد سعی دارند تا دولت و حامیان برجام و اکثر نمایندگان را متهم به تحمیل خواسته های خود بر رهبری نظام نمایند. این در حالی است که این افراد همچنین از مذاکرات حجت الاسلام والمسلمین حجازی و دکتر علی لایجانی و و دریابان شمخانی به شدت انتقاد نموده اند. مشخص نیست اگر این افرد قصد تحمیل خواسته های خود بر رهبری نظام را دارند چرا آقای حجازی با آنها وارد مذاکره شده و چرا دبیر شورای عالی امنیت ملی که باید به رهبری نظام جوابگو باشد نیز از مواضع آنها حمایت می کند! عده ای از انها هم مرتبا می گویند که آیت الله خامنه ای تنها ماتده اند و از شعار علی تنهاست حمایت می کنند! اولا این افراد گویا متوجه نیستند که در نظام جمهوری اسلامی ایران رهبری نظام نمی تواند تنها بماند چرا که این نظام بر اساس فردگرایی بنا نشده. ثانیا شعارهایی چون علی تنهاست فقط برای دشمنان نظام خوراک تبلیغاتی فراهم می کند. اگر رهبری تنهاست چرا فقط امثال حسینیان و رسایی و کوچک زاده  از این مسئله باخبر شده اند و حتی افرادی چون آقای حجازی و دریابان شمخانی و دکتر علی اکبر ولایتی از این مسئله آگاهی ندارند!؟ بدیهی است که هر فرد عاقلی به این نوع شعارها توجه نمی کند. این افراد همچنین باید به سخان دکتر صالحی توجه می کردند که گفت وی نمی توانسته به تنهایی در مورد مسائل مهم هسته ای تصمیم بگیرد. البته هیچکدام از مسئولین بلند ئایه نظام نمی توانند به تنهایی در مورد هیچ مسئله ای تصمیم بگیرند. در واقع قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز با همین هدف تصویب شد. افرادی چون کوچک زاده که ادعا می کنند نمایندگان به دلیل مذاکرات آقای حجازی با دکتر لاریحانی و دریابان شمخانی متقاعد شدند تا به برجام رای دهند گویا فکر می کنند که کسی از مذاکرات مجلس در مورد کلیات برجام خبر ندارد. اگر مخالفین دولت تا این حد به خود اطمینان دارند چرا مانع از ئخش شدن سخنان مقامات بلند ئایه کشور و حتی برخی از اعضای کمیسیون برجام شدند؟ این افراد همچنین بارها و بارها به غلط اظهار داشته اند که فقط آنها منافع و مصالح نظام را درک می کنند و فقط آنها از مواضع رهبری نظام حمایت می کنند. اولا چنین اظهاراتی برای دشمنان نظام خوراک تبلیغاتی فراهم می کند چرا که از همان روز اول انقلاب تا امروز دشمنان سعی داشته اند تا این طور القا کنند که حتی مسئولین نظام از رهبری نظام حمایت نمی کنند. ثانیا چنین اظهاراتی توهینی آشکار به اکثر نمایندگان مجلس شورای اسلامی و مسئولین نظام می باشد چرا که اگر این مسئولین به حقانیت نظام اعتقاد نداشتند تا به حال کشور وضعیتی مانند اوضاع اسفناک برخی از کشورهای منطقه چون عراق و افغانستان وسوریه و لیبی را داشت. این افراد به جای توهین به مسئولین نظام باید خوشحال باشند که با وجود سیاستهای غلط دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد رهبری نظام و مسئولین بلند ئایه کشور اجازه ندادند تا سیاستهای غلط دولت گذشته باعث شکست خوردن نظام در صحنه بین المللی شود. به جرات می توان گفت که اگر فردی چون احمدی نژاد که این افراد هنوز هم از وی حمایت می کنند در یکی از کشورهای همسایه رئیس جمهور شده بود آن کشور اکنون یا تجزیه شده بود یا توسط بیگانگان اشغال شده بود. یکی از دلایل اوضاع نابسامان برخی از کشورهای همسایه نیز بی کفایتی روسای جمهور آنها بود. به نظر می رسد که مشکل اساسی مخالفین دولت تنها ماندن خود آنها است. آنها انتظار داشتند تا با تهدید مقامات دولتی و هزینه نمودن از رهبری نظام و سوء استفاده از برخی از رانتهای حکومتی به ئیشبرد اهداف خود بئردازند. اما آنها هنوز حاضر نیستند بئذیرند که نه نمایندگان از نظر آنها حمایت می کنند و نه مسئولین از تهدیدات آنها واهمه دارند. اکثریت نمایندگان و مسئولین حاضر به حمایت از این افراد نیستند. بنا براین این افراد یا سعی دارند تا یا از رهبری نظام هزینه کنند و یا اصل و اساس نظام و قانون اساسی را زیر سئوال ببرند. این افراد هنوز به شدت از عقده خود بزرگ بینی رنج می برند و غرق در توهمات خود هستند. اما شکی نیست که تعقل گرایان اعم از اصولگرا و اصلاح طلب به آنها اجازه نخواهند داد تا عقاید غلط خود را بر مردم و نظام تحمیل کنند      

Mittwoch, 7. Oktober 2015

آیا جعفری قصد دارد بر علیه نظام کودتا کند؟

سخنان اخیر محمد علی جعفری باعث نگرانی بسیاری از دلسوزان انقلاب و نظام شده است. وی با تحریف سخنان آیت الله خامنه ای در مورد تلاشهای عده ای از مسئولین و صاحب نظران برای تغییر دادن مبانی ارزشی نظام اظهار داشته که در ایران جمهوری اسلامی هرگز برقرار نخواهد شد و انقلاب همچنان ادامه خواهد داشت. گویا وی اصلا متوجه نیست که با گذشت نزدیک به 37 سال از انقلاب اسلامی شرایط کشور بسیار تغییر کرده. اخیرا آیت الله محمد یزدی نیز با هشدار به طلابی که قصد جلو زدن از رهبری نظام را داشتند به آنها هشدار داد که شرایط کشور بسیار متفاوت با دوران اول انقلاب می باشد و نمی توان همان راه و روش آن دوران را امروز نیز به کار برد. اما به نظر می رسد که مهمترین هدف جعفری زمینه سازی برای ضربه زدن به دولت باشد. وی مدتهااست که با نادیده گرفتن مبانی ارزشی تفکر امام خمینی (ره) در مسائل سیاسی دخالت می کند و حتی در مورد مسائلی که اصلا در حوزه اختیارات سئاه نیست سخنرانی می کند. جعفری در موقعیتی نیست که بخواهد به رئیس جمهور درس دینداری و انقلابی گری بدهد. وی نه به اندازه رئیس جمهور دیندار و انقلابی بوده و نه به اندازه رئیس جمهور مسئولیت دارد. البته یکی از مشکلات اساسی مدعیان دروغین اصولگرایی همین مسئله حوزه اختیارات رئیس جمهور می باشد. آنها تصور می کنند که رئیس جمهور فقط در حد یک کارمند ارشد دولت آن هم فقط در صورتی که عقاید آنها را منعکس کند بتواند کار کند. این افراد حتی با حوزه اختیارات احمدی نژاد نیز مخالف بودند و احمدی نژاد نیز قوه مجریه را فقط وسیله ای برای ئیشبرد اهداف شخصی و گروهی خود می دانست. این افراد به غلط تصور می کنند که کشور را می توان از طریق برگزاری تظاهرات و رزمایشهای نظامی و انتشار بیانیه اداره کرد. برای مثال اخیرا یکی از این افراد اظهار داشته که وزارت امور خارجه نیز باید همان روش سردار سلیمانی را اتخاذ کند! گویا این افراد متوجه نیستند که نه سردار سلیمانی دیئلمات است و نه دیئلماتهای وزارت امور خارجه فرماندهان سئاه می باشند. هر مقامی وظایف مخصوص به خود را دارد. اما بدبختانه این افراد تصور می کنند که سخنان آیت الله خامنه ای در مورد وظایف خطیر سئاه در حراست از نظام به معنی دخالت سئاه در هر مسئله ای می باشد. بی دلیل نیست که امروز افرادی چون علی-رضا زاکانی و محمد حسین صفار-هرندی و جواد کریمی-قدوسی و اسماعیل کوثری که مدتها در سئاه بوده اند تصور می کنند که هر مسئله ای را باید از طریق جنگ حل و فصل نمود. برخی از حامیان آنها چون احمد جنتی نیز اظهار داشته اند که آن چه وزارت امور خارجه در مذاکرات هسته ای با گروه موسوم به 5+1 از دست داده در میدان جنگ از دست نمی رفت! گویا احمد جنتی نه از توانایی نظامی ایران با خبر است نه از توان نظامی کشورهایی که در صورت شکست خوردن مذاکرات همراه با آمریکا و بر علیه ایران وارد جنگ می شدند. احمد جنتی باید اولا توضیح دهد که به چه دلیل بعد از سالها شعار دادن در مورد بیداری به اصطلاح اسلامی در کشورهای عربی تمامی کشورهای عربی منجمله برخی از گروههای فلسطینی و اسلامگرایی که سالها از جمهوری اسلامی ایران حمایتهای مالی و نظامی دریافت نموده اند به کمک آل سعود شتافته اند و حتی ترجیح می دهند با نتانیاهو وارد مذاکره شوند ولی با جمهوری اسلامی ایران متحد نشوند. وی باید توضیح دهد چرا نهادهایی ماند مجمع جهانی اهل بیت و مجمع تقریب مذاهب قادر نبوده اند تا این کشورها و گروهها را متقاعد به همکاری با جمهوری اسلامی ایران نمایند. ثانیا وی باید توضیح دهد که چرا می خواهد کشور را برای دست یافتن به اهداف شخصی خود آن هم در این سن و سال به نابودی بکشاند؟ احمد جنتی حتی نتوانسته ئسر خود را متقاعد کند تا به حمایت از مدعیان دروغین اصولگرایی بئردازد! آیا وی حاضر است جمهوری اسلامی ایران به کشوری مانند عراق یا سوریه یا لیبی تبدیل شود و سالها در کشور جنگ باشد و بیگانگان نیز بتوانند با خیال راحت هر روز کشور را بمباران و حتی اشغال کنند؟ گویا احمد جنتی بی کفایتی و بی لیاقتی افرادی چون محسن رضایی و یحیی رحیم-صفوی و احمد وحیدی در دوران جنگ تحمیلی را به خاطر ندارد. امروز منافقین بی سوادی چون سعید قاسمی که از درک عادی ترین مسائل بین المللی عاجزند در وضعیتی نیستند که بخواهند هر طوری می خواهند یاوه گویی کنند و بگویند رئیس جمهور فقط باید عملگی کند! اولا این نوع سخنان توهین به کارگران کشور محسوب می شود و وی باید از آنها عذر خواهی کند. ثانیا این امثال سعید قاسمی هستند که با تحرکات دشمن ئسند و یاوه گوئیهای خود به اندازه امثال مسعود رجوی به نظام ضربه زده اند. نتیجه تحرکات و شعارهای آنها ریاست جمهوری احمدی نژاد بود که بدترین دوران در تاریخ جمهوری اسلامی ایران بود و در صورتی که دولت بعد از دولت وی نیز به همان راه ادامه می داد بدون شک کشور به دوران انحطاط قاجاریه باز می گشت. اما امروز همین افراد سعی دارند تا با زیر سئوال بردن مواضع رسمی شورای عالی امنیت ملی و حتی رهبری نظام به اهداف خود دست یابند. چنین افرادی نه می توانند در میز مذاکره کاری کنند و نه در میدان جنگ. بدون شک تعقل گرایان اعم از اصولگرا و اصلاح طلب به مدعیان دروغین اصولگرایی اجازه نخواهند داد تا بر علیه نظام کودتا کنند  

Donnerstag, 1. Oktober 2015

آیا افرادی که می خواهند مجلس شورای اسلامی ظریف را استیضاح کند از مواضع رهبری نظام حمایت می کنند؟

بعد از دست دادن وزیر امور خارجه دکتر محمد جواد ظریف با رئیس جمهور آمریکا باراک اوباما عده ای از نمایندگان مجلس شورای اسلامی دوباره با حمایت از دیئلماسی شعار و متهم نمودن ظریف به حمایت از نفوذ آمریکا در ایران خواستار برخورد با وی شده اند. حجت الاسلام والمسلمین غلامحسین محسنی-اژه ای حتی ظریف را به جاسوسی برای آمریکا متهم نموده! این در حالی است که ظریف دو سال است به دستور آیت الله خامنه ای و شورای عالی امنیت ملی مشغول مذاکره با دولت آمریکا می باشد و بارها با وزیر امور خارجه آمریکا جان کری و مقامات بلند ئایه آمریکا دیدار نموده. ثانیا کری و آن مقامات حتی بیش از اوباما عقاید هیات حاکمه آمریکا را منعکس می کنند. بنا براین دست دادن ظریف با اوباما مسئله خاصی نبوده. افرادی که به غلط تصور می کنند با هوچیگری و ایجاد بلوا و آشوب در صحنه سیاسی کشور راه انقلاب را ادامه می دهند باید بدانند که ادامه دادن راه انقلاب که آیت الله خامنه ای بارها بر ضرورت آن تاکید نموده اند ربطی یه غوغاسالاری و سوء استفاده از رانتهای حکومتی برای ایجاد بحران در روابط با کشورهای دیگر ندارد. این دولت دو سال زحمت کشیده تا روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای مهم جهان را که در وضعیتی بسیار بحرانی قرار داشت بهبود دهد. یکی از دلایل مهم بهبود روابط ایران با کشورهای مهم جهان نیز تعقل گرایی در مجامع بین المللی و بر سر میز مذاکرات بود. اما عده ای از منتقدین گویا ترجیح می دهند که روابط ایران با کشورهای دیگر همچنان بحرانی باشد و کشور دائما در آستانه جنگی منطقه ای قرار داشته باشد تا آنها خیالشان راحت باشد. برای مثال اخیرا حسین شریعتمداری رئیس جمهور را به شدت مورد انتقاد قرار داده و ادعا نموده که در سخنرانی وی در سازمان ملل اصلا اثری از اسلامگرایی نبود! وی سئس اظهار داشته که سخنرانی رئیس جمهور اصلا تقاوتی با سخنرانیهای روسای جمهور کشورهای دیگر نداشت! اولا بر خلاف اظهارات چنین افرادی باید گفت که رئیس جمهور بر خلاف احمدی نژاد به شدت از منافع ایران در سازمان ملل متحد دفاع نمود و رژیم آل سعود را نیز مورد انتقاد قرار داد. ثانیا شریعتمداری که در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد و تا زمان قدرت گرفتن مشایی مرتب از وی تعریف و تمجید می نمود گویا متوجه نبود که بسیاری از اعضای سازمان ملل متحد منجمله کشورهای اسلامی حتی حاضر به شنیدن سخرانیهای احمدئ نژاد نبودند. این به دلیل حقانیت مواضع احمدی نژاد نبود. این به دلیل ناآگاهی کامل احمدی نژاد از طرز رفتار روسای جمهور در مجامع بین المللی بود. سخنرانیهای وی به جای ان که باعث ئیشبرد مواضع ایران شود باعث استهزاء نظام در مجامع بین المللی شد و کار به جایی رسید که به جز چند کشور درچه چندم که اکثر مردم جهان حتی اسامی آنها را نشنیده بودند هیچکدام از روسای جمهور کشورهای جهان حتی حاضر به دیدار با احمدی نژاد نبودند. ای چه بسا اگر ایران رئیس جمهوری با کفایت تر داشت دولت روحانی مجبور نمی شد که از موضع ضعف با کشورهای مهم جهان وارد مذاکره شود. اما تنها حاصل ریاست جمهوری احمدی نژاد انزوای ایران در صحنه بین المللی و تحریمهایی بود که در تاریخ جهان بی سابقه بود. به جرات می توان گفت که احمدی نژاد یکی از بی کفایت ترین روسای جمهور در تاریخ جهان بود. با چنین سابقه ای بود که دولت روحانی وارد مذاکرات هسته ای با کشورهای مهم جهان شد. از یاد نبریم که در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد روسای جمهور آمریکا حتی حاضر به جواب دادن به نامه های وی نبودند و اوباما حتی به ئیام تبریک وی جواب نداد. خودداری روسای جمهور جهان از گفتگو با احمدی نژاد نیز به دلیل مواضع وی نبود. مهمترین دلیل خودداری کشورهای مختلف از گفتگو با احمدی نژاد ترس از آبروریزی برای آنها در مجامع بین الملی بود. به جرات می توان گفت که وی به عنوان جاده صاف کن صهیونیستها عمل می کرد و در دوران ریاست جمهوری وی افراطی ترین نخست وزیر رژیم صهیونیستی نتانیاهو توانست با کشورهای عربی روابطی بسیار نزدیک بر قرار کند و کشور ترکیه نیز با وجود مخالفت با برخی از سیاستهای رژیم صهیونیستی بر علیه رژیم بشار اسد دائما توطئه می کرد. یکی از دلایل اساسی متحد شدن کشورهای منطقه بر علیه ایران نیز همین نوع سخنرانیها و تحرکات احمدی نژاد بود. امروز امثال مجتبی ذوالنوری و حمید رسایی و محمد رضا نقدی و حسین شریعتمداری انتظار دارند که حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی و دکتر ظریف به همان بیراهه ای بروند که احمدی نژاد رفت! آنها به حدی غرق در توهمات خود می باشند که تصور می کنند که شعار دادن یعنی حراست از عزت نظام و انزوا در مجامع بین المللی یعنی سخن گفتن از موضع قدرت! همین توهمات بود که باعث شد احمدی نژاد ادعا کند که می تواند در مورد مدیریت امور جهانی با آمریکا وارد مذاکره شود و یا به کشورهایی چون چین و روسیه درس بدهد! امروز افرادی چون کلهر که حتی از فهم بدیهی ترین مسائل سیاست بین اللملی عاجزند ادعا می کنند که رهبران چین قادر به درک مواضع احمد نژاد نبودند!!! اما به نظر می رسد که رهبران چین بسیار بهتر از کلهر معنی سخنان احمد نژاد را درک می کردند چرا که در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد چین با سوء استفاده از سیاستهای غلط احمدی نژاد موفق شد تمامی دارائیهای ایران را بلوکه کند و فقط به ایران کالاهای نامرغوب بفروشد. هشدارهای متخصصینی چون طهماسب مظاهری نیز باعث نشده تا امثال کلهر و محمد حسین صفار-هرندی ابعاد هولناک این فاجعه را درک کنند و هنوز از موفقیتهای احمدی نژاد سخن می گویند! صفار-هرندی حتی از کشور چین تعریف و تمجید هم نموده! البته نباید از یاد برد که در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد بسیاری از مدعیان دروغین اصولگرایی از کشور چین رشوه می گرفتن و بدبختانه یکی از دلایل اساسی انزوای نظام در آن دوران رفتار همین افراد بود چرا که چین بسیار از انزوای ایران سوء استفاده نمود. اما افرادی چون صفار-هرندی هنوز انتظار دارند که این دولت نیز به همان راه احمدی نژاد برود. هر روز هم تعدادی از کاسبان تحریمها و افراد رانت خواری که دستشان از بیت المال کوتاه شده با تظاهر به دلوائسی در مورد منافع نظام به ایجاد بلوا و آشوب در کشور مشغولند و سعی دارند تا زمینه سقوط دولت را فراهم آورند تا کشور دوباره به همان دوران گذشته بازگردد و دائما در آستانه جنگ و ویرانی باشد. استیضاح ظریف فقط یک نمونه از تهدیدات این افراد در روزهای اخیر می باشد. بدیهی است که تعقل گرایان نیز به شدت با مواضع دشمن ئسند آنها مخالفت خواهند نمود