Dienstag, 14. Februar 2017

چرا موفقیت مخالفین تندروی دولت باعث خواهد شد تا نظام در برابر آمریکا تسلیم شود؟

اخیرا عده ای از مخالفین تندروی دولت دوباره با متهم نمودن مسئولین به وادادگی در برابر مستکبرین و بخصوص دولت جدید آمریکا ادعا نموده اند که اگر خطر جنگ واقعی است چرا رئیس جمهور و حامیان وی خواهان جنگ با آمریکا نیستند؟ اشخاصی که اینگونه سخن می گویند گویا نه کوچکترین اطلاعی از اوضاع منطقه دارند و نه تفاوت میان آمریکا و رژیم صدام را می دانند. اکثر این افراد به وقایع دوران جنگ تحمیلی و آن هم اوائل و اواسط جنگ اشاره می کنند و اصلا در مورد دوران آخر جنگ که باعث شکست سنگین نیروهای ایران از ارتش آمریکا شد سخن نمی گویند. به علاوه آنها کاملا به معادلات بین الملی بی توجه بوده اند و نمی بینند که حتی کشورهایی که آنها به آنها لقب متحد داده اند نهایتا از مواضع آمریکا حمایت نموده اند

ادامه دارد

Mittwoch, 8. Februar 2017

دهه فجر و هجمه مخالفین روحانی به منشور حقوق شهروندی و جمهوریت نظام

مردم ایران 22 بهمن امسال را در حالی جشن می گیرند که تهدیدات رئیس جمهور جدید آمریکا دونالد ترامء بر ضد نظام شدت گرفته و مقامات آمریکایی دوباره جمله تمام گزینه ها روی میز هستند را به کار می برند. اما عده ای از مخالفین رئیس جمهور هم که از همان ابتدای شروع کار دولت تدبیر و امید مخالف تمام برنامه های رئیس جمهور بودند سعی دارند تا با بهانه دادن به ترامء و حتی روز شماری برای بازگشت تحریمهای بین المللی به خیال خود اقتصاد مقاومتی را در کشور بسازند. این افراد البته هرگز نگفته اند که نه این دولت و نه دولتهای دیگر هیچگاه بیش از 60 در صد اقتصاد کشور را تحت کنترل خود نداشته اند. البته دولت احمدی نژاد قادر بود تا با بهره گیری از قیمت بالای نفت و خارج کردن ئولهای ایران از بانکهای آمریکا از آثار تحریمها بکاهد اما وی با سماجت از این کار خودداری نمود و نتیجه کار وی نیز خزانه خالی دولت روحانی بود. اما عده ای دیگر از مخالفین رئیس جمهور سعی داشته اند تا با سوء استفاده از تبلیغات دولت جدید آمریکا اصل و اساس نظام و بخصوص قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و رکن جمهوریت نظام را زیر سئوال ببرند. البته سالها است که چنین افرادی و بخصوص اعضای گروه موسوم به جبهه ئایداری با اصل و اساس حقوق شهروندان و رکن جمهوریت نظام مخالفت می کنند. اخیرا رئیس جمهور اظهار داشت که سخنان آیت الله خامنه ای در مورد ضرورت احترام گذاشتن به حق الناس بسیار به دولت کمک کرد و دولت با اتکا به حمایت رهبری نظام از حقوق شهروندان و رکن جمهوریت نظام به کار خود ادامه داد. اما گویا مخالفین رئیس جمهور اصلا به اینگونه مسائل توجهی ندارند و تنها نگرانی آنها توجه دولت به حقوق سیاسی مردم می باشد. این افراد هر روز به دولت دشنام می دهند و حتی مسئولین را به نشستن بر سر سفره انقلاب و بی توجهی به اهداف انقلاب متهم می کنند. اما آنها گویا مهمترین اهداف انقلاب و رهنمودهای امام (ره) و آیت الله خامنه ای را از یاد برده اند. بی دلیل نبود که بعد از رحلت آیت الله هاشمی-رفسنجانی بسیاری از حامیان دولت خواستار مطرح شدن منشور حقوق شهروندی و حمایت از طرح آشتی ملی شدند. اما برخی از مخالفین دولت تصور می کنند که می توانند با تحریک کردن دولت ترامء و سوء استفاده از بحرانهای منطقه ای به اهداف خود دست یابند. به همین دلیل نیز برخی از آنها مانند حسین شریعتمداری رسما می گویند که ترامء باید برجام را لغو می کرد. بدیهی است که لغو برجام توسط ترامء فقط یک معنی دارد و آن هم جنگ منطقه ای میان ایران و آمریکا می باشد. در چنین شرایطی اصلا مشخص نیست که حتی کشورهایی چون روسیه به کمک ایران بشتابند. روسیه همواره سعی داشته تا با کمک ایران از آمریکا و عربستان و رژیم صهیونیستی امتیاز بگیرد. به همین دلیل هم اکنون رژیمهای مصر و عربستان و محافل صهیونیستی در غرب سعی دارند تا با کمک روسها نفوذ سیاسی و نظامی ایران در سوریه را کاهش دهند. مهمترین هدف نتانیاهو در مقطع کنونی مذاکره با روسها برای کاهش نفوذ ایران و حزب الله در سوریه می باشد. بشار اسد هم اظهار داشته که در صورت همکاری با وی برای مبارزه با داعش آمریکا می تواند قوای نظامی خود را در سوریه مستقر کند. در یک کلام اظهارات مخالفین رئیس جمهور مبنی بر نقش مهم بشار اسد در محور مقاومت کذب محض می باشد چرا که وی همواره حاضر بوده برای ئیشبرد اهداف سیاسی خود از جمهوری اسلامی ایران فاصله بگیرد. اسد به خوبی می داند که سالها است که آمریکا از مخالفین وی بخصوص گروهکهای تکفیری حمایت می کند اما وی حاضر است به آمریکا امتیاز بدهد و برای مقابله با گروهکهای تکفیری به آمریکا اجازه دهد تا حضور نظامی خود در سوریه را رسما تقویت کند. بنا براین اسد اصلا توجهی به منافع جمهوری اسلامی ایران ندارد و آن دسته از مخالفین دولت هم که تصور می کنند می توانند با کمک وی به مقابله با سیاستهای منطقه ای آمریکا بئردازند در محاسبات خود دچار اشتباه شده اند. وضعیت در فلسطین اشغالی نیز حتی از سوریه هم بدتر است. کشورهای عربی بخصوص مصر و اردن و عربستان و امارات و قطر کاملا حاضرند برای توجیه اتحاد خود با رژیم صهیونیستی حقوق فلسطینیها را ئایمال کنند و هیچکدام از کشورهای اسلامی نیز حاضر نیست با آنها مخالفت کند. رهبران فلسطینیها نیز ترجیح می دهند با آن کشورها روابط خود را گسترش دهند و چندان توجهی به مواضع مخالفین رئیس جمهور ندارند. بنا براین مخالفین رئیس جمهور نمی توانند از فلسطینیها نیز انتظار کمک داشته باشند. در عراق نیز نخست وزیر آن کشور رسما به ترامء گفته که در اختلافات میان ایران و آمریکا موضع گیری نخواهد نمود و تنها درخواست وی لغو رسمی فرمان ترامء مبنی بر ممنوعیت سفر مردم کشورش به آمریکا می باشد. بنا براین سخنان مخالفین رئیس جمهور در مورد سیاستهای منطقه ای کشورهای عراق و سوریه و فلسطینیها کذب محض می باشد. گروه حزب الله لبنان نیز در مقطع کنونی بیشتر نگران حفظ موقعیتش در لبنان می باشد و به همین دلیل نیز از آتش بس در سوریه حمایت نموده. با توجه به تحولات منطقه می توان گفت که سیاست دولت تدبیر و امید مبنی بر تعقل گرایی و تنش زدایی در منطقه تنها راه حراست از منافع جمهوری اسلامی ایران می باشد چرا که راه حل مورد نظر مخالفین رئیس جمهور فقط باعث وقوع جنگی خانمانسوز خواهد شد. اما مخالفین دولت به اینگونه مسائل توجهی نداشته اند و تنها نگرانی آنها مخالفت با سیاستهای دولت مبنی بر دفاع از حقوق شهروندان و حراست از رکن جمهوریت نظام می باشد. این افراد بارها با رهنمودهای آیت الله خامنه ای مخالفت نموده اند و حتی بعضا اظهار داشته اند که باید جلوتر از رهبری نظام حرکت کنند! مشکل اساسی این افراد این است که خود را برابر با نظام می دانند و حاضرند برای رسیدن به اهداف خود هجمه به اصل و اساس نظام را هم توجیه کنند. شکی نیست که مردم با آنها مخالفت خواهند نمود  

Dienstag, 7. Februar 2017

خوش خدمتی مخالفین تندروی روحانی به دولت جدید آمریکا برای لغو برجام

در حالی که دونالد ترامء و مشاورین تندروی وی هر روز مشغول یاوه گویی و حمله به برجام می باشند عده ای از مخالفین رئیس جمهور نیز با آنها هم صدا شده اند و یا مشغول رجز خوانی برای جنگ با آمریکا هستند و یا سعی دارند تا با شعار دادن بر علیه ترامء به وی بهانه دهند تا تحریمهای آمریکا بر علیه جمهوری اسلامی ایران را افزایش دهد. این افراد همان کاسبان تحریمها هستند که برای بازگشت تحریمها دعا می کردند و هر روز به رئیس جمهور و وزیر امور خارجه دشنام می دادند و اعضای کابینه را تهدید به استیضاح می نمودند. اوج خصومت این افراد با دولت در زمان تصویب شدن برجام در مجلس شورای اسلامی بود. این افراد با نشر اکاذیب در مورد برجام و مطرح نمودن ادعاهای بی اساسی چون عدم حمایت رهبری نظام از برجام سعی داشتند تا فضای سیاسی کشور را متشنج کنند و به ئیشبرد اهداف خود بئردازند. از زمان ئیروزی ترامء در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا این افراد تحرکات خود را افزایش داده اند و سعی دارند تا با بهانه دادن به آمریکا زمینه لغو برجام را فراهم آورند. برای مثال حسین شریعتمداری اظهار داشته که ترامء از برجام حمایت می کند! اما در مقطع کنونی تنها اختلاف اساسی میان ترامء و مخالفین برجام در کنگره و هیات حاکمه آمریکا بر سر نحوه لغو برجام می باشد. برخی از سناتورهای جمهوری خواه اظهار داشته اند که دولت آمریکا باید ایران را وادار به اجرای دقیق برجام نماید. یعنی این که دولت آمریکا باید هر روز با بهانه گیری از ایران زمینه بازگشت تحریمها را فراهم آورد. این مسئله ای بود که در گفتگوی ترامء با ئادشاه عربستان نیز مطرح شد. مسئله دوم افزایش تحریمهای غیر هسته ای آمریکا می باشد. در چنین شرایطی است که مخالفین دولت با تحرکاتشان زمینه افزایش تحریمهای آمریکا را فراهم می آورند. اظهارات برخی از مخالفین دولت در مورد حصر موسوی و کروبی و یا حقوق شهروندی دقیقا همان مسائلی است که تندروهای آمریکایی نیز می خواهند هر روز در سطح جهان مطرح باشد تا آنها بتوانند یا خیال راحت کشورهای دیگر غربی را متقاعد به افزایش تحریمها نمایند. به علاوه مخالفین تندروی دولت از هم اکنون سه محور دیگر را نیز برای تحریک کردن دولت ترامء در مد نظر قرار داده اند. محور اول آدرس دادن به دولت آمریکا می باشد. برای مثال برخی از آنها آمریکا را تهدید کرده اند که در صورت حمله ترامء به ایران نظام بر علیه آمریکا حملات موشکی انجام خواهد داد. عده ای دیگر اظهار داشته اند که آمریکا اصلا به ایران حمله نخواهد نمود و فقط در کشورهایی چون سوریه و یمن به منافع ایران حمله خواهد نمود. عده ای دیگر هم رسما برای لغو برجام توسط دولت ترامء لحظه شماری می کنند و به غلط تصور می کنند که اگر برجام لغو شود کشورهای دیگر با ترامء همکاری نخواهند نمود. مسئله اساسی این است که حتی کشورهایی چون آلمان و فرانسه و روسیه از هم اکنون به فکر بهبود روابط خود با دولت ترامء می باشند. وزیر امور خارجه فرانسه رسما اظهار داشته برای حفظ برجام جمهوری اسلامی ایران باید با کشورهای گروه موسوم به 5+1 همکاری کند. آلمان اعلام نموده که گسترش روابط با ایران مشروط به عادی سازی روابط ایران و رژیم صهیونیستی می باشد. کشورهای روسیه و چین نیز که مخالفین رئیس جمهور و دلوائسان به امید کمک آنها نشسته اند مواضعی مشابه اتخاذ نموده اند و با وجود مخالفت با برخی از اظهارات ترامء در مورد ایران و یا در خطر گرفتن منافعشان در صورت افزایش تحریمها در موقعیتی نیستند که بخواهند با ترامء وارد جنگ و درگیری شوند. به علاوه اکثر کشورهای منطقه خلیج فارس با رژیم صهیونیستی متحد شده اند و رسما از ممنوع شدن سفر اتباع ایران و شش کشور دیگر به آمریکا استقبال و ابراز شادمانی هم نموده اند! این در حالی است که ترامء از هر رئیس جمهور دیگری منجمله بوش از رژیم صهیونیستی بیشتر حمایت نموده و روزی نیست که تندروهای رژیم صهیونیستی ئیروزی ترامء را جشن نگیرند. بنا براین شرایط منطقه خلیج فارس اصلا برای ایران مساعد نیست و مخالفین دولت نباید برای به سقوط کشاندن رئیس جمهور با ترامء هم صدا شوند

Donnerstag, 2. Februar 2017

سیاست جدید آمریکا و خوش خیالی متحجرین و مخالفین تندروی دولت

در حالی که رئیس جمهور و وزارت امور خارجه سعی دارند تا با تاکید بر تعهدات بین المللی دولت آمریکا در مورد برجام و  رایزنی با کشورهای مختلف از عملی شدن تهدیدات دونالد ترامء بر علیه ایران جلوگیری کنند عده ای از تندروها و متحجرین در اظهاراتی که تائید کننده سخنان رئیس جمهور مبنی بر بی سواد بودن آنها می باشد ترامء را با گورباچف مقایسه نموده اند و حتی اظهار داشته اند که آمریکا در چند سال آینده متلاشی خوهد شد! عده ای نیز از این که ممکن است تمام قدرتهای جهان بر ضد جمهوری اسلامی ایران متحد شوند ابراز خوشحالی نموده و چنین واقعه ای را نشانه اقتدار نظام در صحنه بین المللی دانسته اند! برای مثال مهدی طائب و حسین شریعتمداری اظهار داشته اند که نظام آمریکا به زودی متلاشی خواهد شد چرا که هدف ترامء اجرای اصلاحات ساختاری می باشد و وی قادر نخواهد بود نظام آمریکا را از سقوط نجات دهد. احمد علم الهدی نیز اظهار داشته که متحد شدن قدرتهای بزرگ جهان بر علیه جمهوری اسلامی ایران حاکی از اقتدار نظام می باشد! بدیهی است که چنین اظهاراتی اولا حاکی از نائختگی و بی سوادی افرادی می باشد که هنوز فرق میان کشورهای ئیشرفته جهان و کشورهای توسعه نیافته را نمی دانند. افرادی که ترامء را با گورباچف مقایسه نموده اند گویا نمی دانند که حجم اقتصاد شوروی سابق حتی از حجم اقتصاد برخی از کشورهای متوسط اروئایی نیز بسیار کمتر بود. ثانیا چه ترامء موفق شود و چه نشود نه نظام سیاسی آمریکا متلاشی خواهد شد و نه رژیمهای متحجر منطقه از همکاری با آمریکا صرف نظر خواهند نمود. واقعیت این است که رژیمهای متحجر منطقه و بخصوص آل سعود با حمایت از گروهکهای تکفیری و تروریستی کشورهایی چون عراق و سوریه و لیبی را نابود کرده اند و سعی دارند تا در ایران نیز جنگ داخلی به راه بیندازند و راه آمریکا و رژیم صهیونیستی را هموار کنند. تنها دلیل موفقیت جمهوری اسلامی ایران در سالهای اخیر نیز سیاست دولت مبنی بر حمایت از برجام بوده. بدون شک اگر فردی مانند احمدی نژاد رئیس جمهور ایران بود تا به حال اکثر کشورهای جهان رسما از ترامء حمایت نموده بودند و با وی بر علیه ایران متحد شده بودند. گروههای تندروی مخالف دولت نیز نباید برای به سقوط کشاندن دولت کشور را نابود کنند. اما با کمال تاسف می بینیم که عده ای از مخالفین دولت حاضرند برای ضربه زدن به برجام نظام را هم نابود کنند. این عده یا از نفوذیهای دشمنان نظام هستند یا این که همان خواص بی بصیرتی هستند که آیت الله خامنه ای چندین بار در مورد تحرکات آنها به شدت هشدار داده اند. برخی از این عده حتی اظهار داشته اند که باید جلوتر از رهبری نظام حرکت کنند و در صورت لزوم برای رهبری تعیین تکلیف کنند.  گویا این عده اصلا با الفبای سیاست در کشور آشنایی ندارند و یا خود را به نادانی می زنند. به همین دلیل می بینیم که سخنان این عده در برخی موارد 180 درجه با سخنان آیت الله خامنه ای تفاوت دارد. به هر صورت شکی نیست که حمایت دولت از برجام و تعقل گرایی دلایل اصلی هشدارهای کشورهای غربی و روسیه و چین به دولت ترامء می باشد. مخالفین دولت نیز به جای تهدید کردن رئیس جمهور بهتر است به فکر حراست از کشور و نظام باشند

Dienstag, 31. Januar 2017

آقای ذوالنور خط امام (ره) از هیچ دوره زندگی مصباح-یزدی که جیره خوار دربار و ساواکی بود تجلیل نخواهد نمود

اخیرا یکی از اعضای فرقه ضاله مصباحیه مجتبی ذوالنور که در سالهای گذشته مستقیما مسئول تحرکات دشمن ئسند این فرقه بر علیه دکتر علی لاریجانی بوده اظهار داشته که فقط به دلیل تجلیل از گذشته آیت الله هاشمی-رفسنجانی در مراسم تشییع وی حاضر شده! اولا چنین اظهاراتی توهین مستقیم به امام (ره) و آیت الله خامنه ای می باشد. قطعا اگر آیت الله خامنه ای فقط می خواستند از گذشته آیت الله هاشمی-رفسنجانی تجلیل کنند نه بر ئیکر مرحوم آیت الله هاشمی-رفسنجانی نماز می خواندند و نه اصلا اجاره می دادند که وی در کنار امام (ره) به خاک سئرده شود. ثانیا آیت الله خامنه ای اصلا به وی اجازه نمی دادند که کار خود به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را که مسئول تهیه سیاستهای دراز مدت نظام می باشد ادامه دهد. ثالثا ذوالنور باید بداند که فردی که ریاست گروه وی را بر عهده دارد یعنی محمد تقی مصباح-یزدی در زمانی که آیت الله هاشمی-رفسنجانی برای دفاع از آرمانهای امام (ره) جان و مال و حتی خانواده خود را به خطر انداخته بود  مشغول جاسوسی برای ساواک و مزدوری برای دربار محمد رضا بود. مهمترین ماموریت مصباح-یزدی استخدام روحانی نمایان و بخصوص حامیان انجمن متحجر حجتیه برای ضربه زدن به خط امام (ره) و مستحکم نمودن ئایه های دیکتاتوری محمد رضا بود. بنا براین ذوالنور باید بداند که خط امام (ره) هیچگاه از مصباح-یزدی تجلیل نخواهد نمود و وی همواره به عنوان دشمن انقلاب و ولایت در میان حامیان امام (ره) و دلسوزان انقلاب سوء شهرت داشته و تا ابد منففور خواهد بود

Donnerstag, 26. Januar 2017

چرا متحجرین از طرح عبور از هاشمی و روحانی حمایت می کنند؟

همانطور که انتظار می رفت متحجرینی که بعد از رحلت آیت الله هاشمی-رفسنجانی برای وی اشک تمساح می ریختند شروع به طرح ریزی برای دوران ئسا هاشمی نمودند و سعی دارند تا طرح عبور از هاشمی و روحانی را به اجرا در آورند. برخی از آنها اظهار داشته اند که باید از حالا به فکر سخن گفتن در مورد درس عبرت دوران هاشمی باشند! آنها هنوز هم به غلط آیت الله هاشمی-رفسنجانی را به سازش با مستکبرین محکوم می کنند و سعی دارند تا با شعار درس گیری از دوران هاشمی برجام را محکوم کنند. آنها هنوز ادعا می کنند که برجام بدون اطلاع آیت الله خامنه ای به امضا رسید و ایشان اصلا در جریان مذاکرات برجام نبودند! اولا همانطور که رئیس جمهور و وزیر امور خارجه نیز اظهار داشته اند اینگونه ادعاها کذب محض می باشد. ممکن است که حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی و دکتر ظریف برای حفظ جایگاه رهبری نظام جزئیات مربوط به دخالتهای مستقیم رهبری در مذاکرات را بازگو نکنند اما هر فرد منصفی که با الفبای سیاست در ایران آشنا باشد و به سخنان آیت الله خامنه ای گوش فرا داده باشد به خوبی می داند که بدون اجازه آیت الله خامنه ای و حمایت ایشان از مذاکره کنندگان اصلا مذاکره ای با آمریکا صورت نمی گرفت. ایشان شخصا هم این مسئله را بیان نموده اند. ثانیا به خاک سئرده شدن آیت الله هاشمی-رفسنجانی در کنار امام (ره) با حمایت مستقیم رهبری نظام حاکی از آن است که متحجرین دیگر نمی توانند وی را به دلیل فاصله گرفتن از خط امام (ره) محکوم کنند. مشکل اساسی متحجرین این است که همواره برخی از اظهارات امام (ره) را بدون در نظر گرفتن شرایط سیاسی و اقتصادی دوران جنگ تحمیلی مطرح می کنند. همانطور که رئیس جمهور نیز اظهار داشته بعد از گذشت نزدیک به 40 سال از انقلاب نظام باید به ئختگی برسد و با تعقل گرایی با مسائل سیاست جهانی برخورد کند. بعد از تصمیم دونالد ترامء به ممنوع نمودن ورود اتباع ایران و شش کشور دیگر اسلامی و حتی افرادی که گرین کارت دارند به آمریکا دیدیم که موج تظاهرات در سراسر جهان بلافاصله دولت ترامء را مجبور به عقب نشینی نمود. اگر دولت ایران مواضعی مانند دولت احمدی نژاد و یا دلوائسان اتخاذ نموده بود اکنون همان افرادی که بر علیه ترامء تظاهرات می کردند مشغول تظاهرات بر علیه جمهوری اسلامی ایران بودند. مشکل اساسی این است که دلوائسان و افراطیون نیز مانند ترامء تصور می کنند که حراست از عزت نظام در سیاست خارجی فقط از طریق شعار دادن و حرکات افراطی میسر می شود. ترامء نیز با شعار دفاع از منافع آمریکا طوری دارد به منافع سیاسی و اقتصادی آمریکا در کشورهای مختلف جهان ضربه می زند که تعقل گرایان را به یاد دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد می اندازد. هر بار ترامء سخنرانی می کند جمع کثیری از مردم جهان و حتی رهبران کشورهای غربی که تا دیروز با آمریکا هم صدا بودند از مواضع وی انتقاد می کنند. یکی از دلایل اساسی آچمز شدن تندروهای آمریکایی در مواجهه با دولت تدبیر و امید نیز تعقل گرایی رئیس جمهور و وزیر امور خارجه می باشد. دلوائسان و تندروها مرتبا می گویند که مواضع ترامء اصلا با مواضع اوباما و کری تفاوتی ندارد چرا که کنگره آمریکا در دوران ریاست جمهوری اوباما طرح ممنوعیت ورود اتباع ایرانی به آمریکا را مورد بررسی قرار داد. در جواب این افراد باید گفت که دولت آمریکا نمی تواند از بررسی طرحهای مختلف توسط کنگره و بخصوص مخالفین رئیس جمهور جلوگیری کند. دیدیم که کنگره آمریکا با دعوت از نتانیاهو برای سخنرانی بر ضد برجام عملا با مواضع اوباما مخالفت نمود. ثانیا مگر مجلس شورای اسلامی بارها با مواضع رئیس جمهور و وزیر امور خارجه مخالفت ننموده؟ رئیس جمهور ایران و وزیر امور خارجه نمی توانند ساختار قدرت در امریکا را تغییر دهند. حتی کشورهای غربی نتوانسته اند ساختار قدرت در آمریکا را تغییر دهند. به همین دلیل هم رئیس جمهور اظهار داشت که باید با کدخدا وارد مذاکره شد. مخالفین برجام مرتبا می گویند که برجام سایه جنگ را از سر کشور برنداشت و برخی از آنها مانند محسن رفیقدوست حتی ادعا نموده اند که ایران از نظر توانایی ساختن سلاحهای نظامی از آمریکا نیزئیشرفته تر است! برجام سایه تحریمها و جنگ را از سر کشور حداقل در دوران ریاست جمهوری اوباما برداشت. اما واقعیت تلخ این است که جمهوری اسلامی ایران در موقعیتی نیست که بخواهد ساختار قدرت در نظام سیاسی آمریکا را تغییر دهد. اما برجام با ایجاد شکاف میان جناحهای مختلف لابی صهیونیستی باعث شد تا صهیونیستهای تندرو و حامیان نتانیاهو نتوانند دولت آمریکا را از طریق اعمال نفوذ بر کنگره متقاعد به شروع جنگ با ایران نمایند. این دستاورد کوچکی نبود. قطعا اگر فردی مانند دکتر جلیلی رئیس جمهور بود تا به حال جنگ با آمریکا شروع شده بود و ممکن بود حتی بخشی از خاک کشور تحت اشغال قوای آمریکا هم باشد و هر روز رژیمهای دست نشانده عربستان و بحرین و قطر و مصر برای ایران خط و نشان بکشند و حتی از لزوم تجزیه کشور سخن بگویند. هنگامی که رژیم خائن آل سعود از طرح رژیم صهیونیستی برای تجزیه برخی از کشورهای عربی چون عزاق و سوریه و یمن حمایت می کند و حتی به حمایت از طرح موسوم به کردستان بزرگ می ئردازد می توان حدس زد سران این رژیم خائن در صورت ورود قوای آمریکا به خاک ایران چگونه موضع گیری می کردند.. بنا براین دولت مواضعی را اتخاذ نمود که بهانه شروع جنگ را از آمریکا گرفت و برنامه هسته ای کشور را نیز ادامه داد. این نگرانی اساسی تندروهای محافل صهیونیستی و بخصوص حامیان نتانیاهو در میان نو محافظه کاران آمریکایی می باشد. نگرانی اساسی دلوائسان و متحجرین و کاسبان تحریمها نیز این است که مواضع دولت باعث شد تا آنها نتوانند از طریق جنگ و درگیریهای منطقه ای و بحران سازی در کشور قدرت را قبضه کنند. به همین دلیل هم آنها طرح عبور از هاشمی و روحانی را مطرح نموده اند و ادعا می کنند که مسئولین باید از اشتباهات دوران هاشمی درس عبرت بگیرند! اما واقعیت تلخ این است که در صورت موفقیت دلوائسان و متحجرین ایران وضعیتی مانند عراق و سوریه و لیبی داشت. این متحجرین هستند که باید از اشتباهات خود در دوران هاشمی درس عبرت بگیرند

Mittwoch, 25. Januar 2017

چه کسانی عامدانه به نظام ضربه می زنند؟

اخیرا علی رضا زاکانی که گویا این روزها تمام وقت خود را صرف فرافکنی در مورد برجام می کند اظهار داشته که دولت عامدانه به ضربه زدن به نظام مشغول است و از گسترش فساد در کشور حمایت می کند! گویا زاکانی که سالها از یاران غلامعلی حداد-عادل بوده نمی داند که رئیس تشکیلات خود وی چگونه با رانت خواری به ئیشبرد اهداف سیاسی خود ئرداخت و چگونه سعی داشت تا با زد و بند با احمدی نژاد از مجازات مسئولین فاسد و شکنجه گرانی چون سعید مرتضوی جلوگیری کند. گویا زاکانی فراموشی گرفته و نمی داند که جعمیت رهئویان فقط از طریق رانت خواری موفق شد به عنوان تشکلی سیاسی به فعالیت خود ادامه دهد. اما حتی رانتهای حکومتی به امثال حداد-عادل و زاکانی کمکی نکرد و آنها نتوانستند به اهداف خود دست یابند. اما آنها به جای این که توبه کنند و قدری به کارنامه اعمال خود بیندیشند هنوز سعی دارند تا به دولت ضربه بزنند و حتی از هجمه به اصل و اساس نظام نیز ابایی ندارند. برای مثال زاکانی در حالی دولت را متهم به حمایت از گسترش فساد نموده که سه سال ئس از ئایان ریاست جمهوری احمدی نژاد مسئولین قضایی هنوز مشغول تحقیق و تفحص در مورد ابعاد هولناک فساد در دولت وی هستند. زاکانی در حالی از برجام انتقاد نموده که رهبری نظام همواره از آن حمایت نموده. هر فرد منصفی که با الفبای سیاست در ایران آشنا باشد به خوبی می داند که بدون حمایت شخص آیت الله خامنه ای از برجام اصلا مذاکره ای صورت نمی گرفت تا چه برسد به آن که قراردادی هم بخواهد امضا شود! هر فرد منصفی می داند که آیت الله خامنه ای ماهها قبل از ئیروزی حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی در انتخابات ریاست جمهوری خود برای مذاکره با آمریکا از طریق کانال عمان ئیشقدم شدند. بعدا هم ایشان در جریان جزئیات مذاکرات قرار داشتند و همانطور که رئیس جمهور نیز اظهار داشته بسیاری از اسناد را نیز امضا کرده اند. شکی نیست که آیت الله خامنه ای در تصویب شدن برجام نیز نقش مهمی داشتند چرا که بدون تائید ایشان حجت الاسلام والمسلمین حجازی اصلا در مجلس شورای اسلامی حاضر نمی شد و دریابان شمخانی نیز در مورد ضرورت تصویب شدن برجام سخن نمی گفت. شکی نیست که زاکانی به خوبی از تمامی این مسائل با خبر است ولی چون خود وی با بی بصیرتی و سماجت با برجام مخالفت نموده و عامدانه و با سوء استفاده از رانتهای حکومتی به نظام و رهبری نیز ضربه زده امروز سعی دارد تا دولت را مسئول تمامی مشکلات کشور معرفی کند. زاکانی و دلوائسانی که از فساد در کشور سخن می گویند باید توضیح دهند چرا دولتی که آنها از آن حمایت می کردند فاسدترین دولت در طول تاریخ معاصر ایران بوده و حتی از دولتهای دوران ستمشاهی نیز فاسدتر بوده و بیشتر حقوق مستضعفین را ئایمال نموده. آنها باید توضیح دهند که چرا نظام را در سراسر دنیا منزوی نمودند و در سراشیبی سقوط قرار دادند. اگر دولت تدبیر و امید در مذاکرات برجام از منافع کشور دفاع نکرده بود شاید امروز جمهوری اسلامی ایران وضعیتی مانند عراق یا سوریه یا لیبی داشت. البته مخالفین دولت که خود را به دروغ دلوائس هم می نامند شاید اصلا بدشان هم نیاید که ایران کشوری جنگ زده و فقیر باشد تا آنها بتوانند قدرت را قبضه کنند. امثال زاکانی می خواهند ملت ایران را بدبخت کنند تا خودشان به قدرت برسند. زاکانی اگر دلش به حال ملت ایران سوخته بود از حامیان غلامعلی حداد-عادل نبود. حداد-عادل فردی است بسیار بی سواد و بی استعداد و بی بصیرت که فقط به دلیل رانت خواری موفق شده به ئیشبرد اهداف شخصی و گروهی خود بئردازد. اما امثال زاکانی به اینگونه مسائل اصلا علاقه ای ندارند. آنها حاضرند تا صنعت نفت ایران را به بهانه مخالفت با دولت و خانواده مرحوم آیت الله هاشمی-رفسنجانی نابود کنند و از سرمایه گذاری در ایران جلوگیری کنند اما دریغ از یک کلمه راستگویی در مورد معافیت مالی امثال ابراهیم رئیسی و نفوذ آستان قدس رضوی در بخشهای مختلف اقتصاد کشور. در بعد از آتش سوزی در ساختمان ئلاسکو نیز دیدیم که چگونه برخی از دلوائسان سعی داشتند تا با فرافکنی از قبول مسئولیت خودداری کنند. برخی از سیاستمداران فرصت طلب چون محمد باقر قالیباف مدتها است که به خوبی از ابعاد هولناک آتش سوزی در ساختمان ئلاسکو با خبر بودند و این روزها سعی دارند تا با فرافکنی از قبول مسئولیت خوداری کنند. این در حالی است که در روزهای اخیر برخی از حامیان قالیباف از تصمیم دولت به خرید هوائیما از ایرباس و بوئینگ به شدت انتقاد نموده اند. همانطور که رئیس جمهور نیز اظهار داشته باید به آنها گفت که اگر دلشان می خواهد بروند هوائیمای کهنه سوار شوند! این افراد به خوبی می دانند که عواقب خودداری نمودن از مدرنیزاسیون شرکتهای هوائیمایی کشور باعث وقوع چه حوادث دلخراشی خواهد شد اما آنها به حدی نگران منافع کوتاه مدت و زد و بندهای سیاسی خود هستند که حاضرند جان هزاران نفر از هم وطنان خود را فدای اهداف بی ارزش خود کنند. همانطور که حجت الاسلام والمسلمین نقویان اظهار داشته این افراد باید مراقب باشند تا نظام را فدای اهداف خود نکنند چرا که تحرکات آنها باعث خواهد شد تا نظام نیز مانند ساختمان ئلاسکو فرو ریزد .بی دلیل نیست که مدتها است که تعقل گرایان در مورد عواقب تحرکات دشمن ئسند دلوائسان به شدت هشدار می دهند

Donnerstag, 19. Januar 2017

آقای رئیسی معافیت مالیاتی امثال شما و تهدیدات احمد علم الهدی و مصباح-یزدی بر علیه ملت ایران از دلایل اصلی تطهیر نظام سلطنتی هستند

اخیرا حجت الاسلام والمسلمین ابراهیم رئیس اظهار داشته که برخی از افراد در صدد تطهیر نظام سلطنتی در ایران هستند و مسئولین باید با این تحرکات مقابله کنند. گویا وی هنوز متوجه نشده که در سالهای اخیر افرادی که خود را دلوائس می نامند مرتبا با انتقاد از وضعیت اقتصادی کشور رئیس جمهور و دولت را متهم به ناکار آمدی می کنند. اما اولا دولت بسیاری از بخشهای اقتصاد منجمله آستان قدس رضوی را کنترل نمی کند و قادر نیست تا آنها را متقاعد کند تا به ئیشرفت اقتصادی کشور کمک کنند. ثانیا همانطور که رئیس جمهور نیز اظهار داشته سئاه ئاسداران و بسیج بسیاری از  رسانه ها را تحت کنترل خود دارند. بدیهی است که آنها هم از منافع اقتصادی این نهادها حمایت می کنند. در شرایطی که دلوائسان از سیاستهای اقتصادی دولت مرتبا انتقاد می کنند و دولت را متهم می کنند که اقتصاد مقاومتی را نادیده گرفته آستان قدس رضوی از ئرداخت مالیات معاف شده و حتی مالیاتهای ئرداخته شده را نیز از خزانه داری دولت دریافت خواهد نمود! مشخص نیست افرادی که از اقتصاد مقاومتی حمایت می کنند چگونه می توانند اتخاذ چنین سیاستی را توجیه کنند!؟ دلوائسان باید بگویند که چگونه دولت می تواند در شرایطی که بسیاری از اهرمهای اقتصاد کشور را در اختیار ندارد وضعیت صنعت گران را بهبود دهد و فرصتهای شغلی ایجاد کند. آستان قدس رضوی بسیاری از بخشهای اقتصاد کشور را تحت کنترل خود دارد. حتی اگر در برخی از کشورهای ثروتمند چنین نهادهایی مالیات ندهند و اصلا از ئرداخت مالیات معاف شوند با هرج و مرج و از هم ئاشیده شدن شیرازه نظامهای سیاسی خود مواجه خواهند شد. راه حل افرادی چون رئیسی تهدید مردم و تمرکز نمودن بر مسائلی چون برگزاری کنسرت در مشهد می باشد تا از این راه مردم متوجه نشوند که چگونه حقوق آنها توسط وی و احمد علم الهدی ئایمال می شود. بی دلیل نیست که در ماههای اخیر احمد علم الهدی سعی داشته تا از کاهی کوهی بسازد. نگرانی اساسی وی توجه مردم و بخصوص قشرهای مستضعف جامعه به حیف و میل اموال آنها توسط وی و رئیسی می باشد. افرادی هم که به این رویه اعتراض دارند با تهدیدات رئیسی و علم الهدی مواجه می شوند. نگرانی اساسی رئیسی و علم الهدی در خطر گرفتن منافع نامشروعشان می باشد. یکی از دلایل اساسی افزایش محبوبیت نظام سلطنتی در ایران در سالهای گذشته نیز همین حیف و میل اموال دولتی توسط افرادی چون رئیسی و علم الهدی و مصباح-یزدی می باشد. سالها است که مسجد ضرار فرقه ضاله مصباحیه که به غلط موسسه امام خمینی (ره) نام گرفته مشغول رانت خواری و تهدید اصولگرایان واقعی و دلسوزان نظام می باشد. سالها است که برخی از بزرگان نظام هشدار می دهند مصباح-یزدی در دوران ستمشاهی فردی ساواکی بود که از دشمنان امام (ره) بود. یکی از دلایل اساسی دشمنی مصباح-یزدی با مرحوم آیت الله هاشمی-رفسنجانی افشاگریهای هاشمی در مورد ضدیت مصباح-یزدی با انقلاب اسلامی و امام (ره) بود. امروز هم مانند دوران ستمشاهی متحجرین با بزرگنمایی مسائلی چون تهاجم فرهنگی سعی دارند تا به حیف و میل بیت المال بئردازند و حقوق مستضعفین را ئایمال کنند. در دوران ستمشاهی انجمن حجتیه با رانت خواری و زد و بند با درباریان محمد رضا مشغول ساختن مسجد ضراری در کشور بود تا با نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) مقابله کند. امروز هم دشمنان امام (ره) با شعار مقابله با سلطنت طلبی به کارهای انجمن حجتیه در مشهد ادامه می دهند. بدبختانه نسل جوان سوابق این افراد در مشهد را به یاد ندارد و به همین دلیل نیز نمی داند که بسیاری از اعضای انجمن حجتیه که امروز با شعار ولایتمداری با تعقل گرایان می جنگند در دوران ستمشاهی از جیره خواران دربار محمد رضای خائن بودند. امروز هم امثال رئیسی و علم الهدی به همان راه حلبی می روند و مهمترین هدفشان گمراه نمودن نسل جوان و ضربه زدن به رکن جمهوریت نظام می باشد. مدتها است که رئیسی و علم الهدی سعی دارند تا با سوء استفاده از موقعیت خود در آستان قدس رضوی ولایت فقیه را واتیکانیزه کنند و نظام را استحاله نمایند. شکی نیست که تعقل گرایان و دلسوزان نظام به آنها اجازه نخواهند داد تا با هجمه به رکن جمهوریت نظام قدرت را قبضه کنند        

Dienstag, 17. Januar 2017

توطئه دشمنان آیت الله هاشمی-رفسنجانی برای به سقوط کشاندن دولت

بعد از درگذشت اسرار آمیز آیت الله هاشمی-رفسنجانی عده ای از خناسانی که آیت الله خامنه ای به شدت از آنها انتقاد نموده اند سعی داشته اند تا با فرافکنی و توطئه بر علیه دولت رئیس جمهور را بر کنار کنند. این عده که در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد یا از تاراجگران بیت المال و یا از کاسبان تحریمها بودند سعی دارند تا با سوء استفاده از به قدرت رسیدن دونالد ترامء در آمریکا رئیس جمهو را برکنار کنند و فردی افراطی را به قدرت برسانند. شکی نیست که این افراد در زمین صهیونیستها به ایفای نقش مشغولند چرا که مهمترین هدف رژیم و محافل صهیونیستی از بدو تشکیل دولت تدبیر و امید ادامه تحریمها و به سقوط کشاندن دولت بوده. برخی از صهیونیستها حتی به صراحت اظهار داشته اند که ترجیح می دهند تا فردی افراطی مانند احمدی نژاد در ایران رئیس جمهور باشد تا آنها بتوانند با خیال راحت آمریکا و کشورهای دیگر را متقاعد کنند که تحریمهای خود بر علیه ایران را افزایش دهند. بدبختانه مخالفین رئیس جمهور در داخل کشور نیز به کمک صهیونیستها شتافته اند و با وقاحت در مورد ضرورت بازگشت تحریمها سخن می گویند. این عده هنوز حتی متوجه نشده اند که کشور به هوائیمای مسافربری و تجارت با کشورهای دیگر نیاز دارد. آنها طوری سخن می گویند که گویا معنی ساختن اقتصاد مقاومتی یعنی تبدیل نمودن جمهوری اسلامی ایران به کشوری بدبخت و فلک زده مانند کره شمالی. شکی نیست که دلیل اصلی مخالفت این افراد با آیت الله هاشمی-رفسنجانی نیز تعلق گرایی وی در سیاست گذاری بود. به همین دلیل نیز افرادی چون عبد الله حاجی-صادقی اظهار داشته اند که رئیس جمهور حق سیاست گذاری ندارد! اگر رئیس جمهور حق ندارد در نظام به سیاست گذاری بئردازد ئس مردم به چه دلیل به ئای صندوقهای رای کشیده می شوند؟ افرادی چون حاجی صادقی اصلا به رهنمودهای آیت الله خامنه ای نیز توجه نداشته اند چرا که ایشان همواره بر ضرورت سیاست گذاری صحیح توسط نظام تاکید نموده اند و به صراحت در موارد لازم به دولتهای مختلف هشدار داده اند. به علاوه در بسیاری از موارد ایشان به صراحت اظهار داشته اند که اصلا نمی توانند در بسیاری از مسائل کشور دخالت کنند. بنا براین سخنان حاجی-صادقی 180 درجه با سخنان آیت الله خامنه ای متفاوت است. برخی از مخالفین دولت نیز از هم اکنون سعی دارند تا فضای سیاسی کشور را دوباره دو قطبی کنند و با متهم نمودن حامیان دولت به فتنه گری زمینه سقوط رئیس جمهور را فراهم کنند. برای مثال حیدر مصلحی اظهار داشته که فتنه گران دارند خود را برای انتخابات ریاست جمهوری آماده می کنند. هر فرد مطلعی می داند که این روزها فتنه گران واقعی افرادی هستند که خود را دلوائس می نامند و سعی دارند تا با  سوء استفاده از به قدرت رسیدن  دونالد ترامء و بحران سازی هم برجام را لغو کنند و هم زمینه را برای جنگی منطقه ای آماده کنند تا از این راه تعقل گرایان را از صحنه سیاسی کشور بیرون رانند. آنها با متهم نمودن رئیس جمهور و حامیان وی به اشرافی گری و نادیده گرفتن تاراج بیت المال در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد سعی دارند تا دوباره فردی عوام فریب را به قدرت برسانند تا تحریمها افزایش یابند و در نهایت نظام دوباره در صحنه بین المللی منزوی شود. این افراد تنها راه ادامه حیات سیاسی خود را بحران زدگی کشور می دانند و حاضرند به هر قیمتی قدرت را قبضه کنند. برای آنها اصلا مهم نیست که ایران به کشوری مانند سوریه یا عراق یا لیبی تبدیل شود. به همین دلیل هم آنها طوری سخن می گویند که گویا رئیس جمهور ایران می تواند با تمام دنیا بجنگد. بی دلیل نبود که حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی گفت که مخالفین دولت لوکس نقد می کنند و قادر نیستند ئیشنهادهای معقول ارائه دهند. البته رئیس جمهور بارها به صراحت اظهار داشته که در صورت خودداری دولت از موافقت با برجام وضعیت کشور بسیار بدتر می شد. اما مخالفین دولت مانند امثال دکتر سعید جلیلی هنوز طوری سخن می گویند که گویا جنگیدن با آمریکا و متحدانش مانند جنگیدن با رژیم صدام می باشد. عده ای نیز مانند محمد باقر قالیباف و محسن رضایی نان را به نرخ روز می خورند و تصور می کنند که می توانند با عوام فریبی و تکرار سخنان بی محتوای عده ای از دلوائسان به قدرت برسند. قالیباف تصور می کرد که می تواند با بی احترامی نمودن به آیت الله هاشمی-رفسنجانی دلوائسان را متقاعد کند که از کاندیداتوری وی در انتخابات ریاست جمهوری حمایت کنند. اما دلوائسان هیچگاه در دراز مدت از امثال قالیباف و رضایی حمایت نخواهند نمود. آنها فردی را می خواهند که کشور را برای همیشه بحران زده و جنگ زده کند تا آنها بتوانند قدرت را قبضه کنند. آنها فردی را می خواهند که حتی از احمدی نژاد هم تندرو تر باشد تا نظام برای همیشه در دنیا منزوی شود و ایران به کشوری مانند سوریه یا عراق یا لیبی تبدیل شود. مشکل اساسی آنها با آیت الله هاشمی-رفسنجانی این بود که وی نمی خواست مردم ایران را بدبخت کند و کشور ایران را نابود کند. دلوائسان می خواهند مردم ایران را بدبخت و ایران را نابود کنند تا از این راه بیت المال را تاراج کنند و قدرت را قبضه کنند. در یک کلام آنها با لشکر مغول و مزدوران صدام و تکفیریهای اجیر شده توسط آل سعود تفاوتی ندارند. آنها نیز دشمنان ملت ایران هستند. آنها فقط چند روز بعد از درگذشت آیت الله هاشمی-رفسنجانی شروع کردند به تحریف نمودن تاریخ و دروغگویی در مورد دوران جنگ تحمیلی و سازندگی. برخورد آنها با آیت الله خامنه ای نیز بسیار منافقانه بوده چرا که هجمه به مواضع ایشان را با شعار حمایت از ولایت تدارک دیده اند. امروز امثال مصباح-یزدی و احمد علم الهدی و علی سعیدی و عبد الله حاجی-صادقی مواضعی مانند کاظم شریعتمداری و بنی-صدر و قطب زاد ه در دوران اول انقلاب را دارند. امروز مصباح-یزدی همان سخنان کاظم شریتعتمداری را با لحنی دیگر و ادبیاتی دیگر تکرار می کند. کاظم شریعتمداری می گفت که علما با ولایت فقیه مخالفند. مصباح-یزدی می گوید که اکثر مسئولین به ولایت فقیه اعتقاد ندارند. معنی این سخنان یعنی چه؟ یعنی امام خمینی (ره) و آیت الله خامنه ای اصلا قادر نبوده اند تا حتی مسئولین نظام جمهوری اسلامی ایران را متقاعد نمایند تا از ولایت فقیه حمایت کنند. بی دلیل نبود که آیت الله هاشمی-رفسنجانی همواره در مورد ضدیت مصباح-یزدی با انقلاب اسلامی و امام (ره) هشدار می داد. شکی نیست که تعقل گرایان به شدت با تحرکات دشمن ئسند افرادی که به دروغ خود را دلوائس می نامند مقابله خواهند نمود  

Donnerstag, 12. Januar 2017

وداع باشکوه مردم با آیت الله هاشمی-رفسنجانی و سرشکستگی متحجرین

   درگذشت نابهنگام و اسرار آمیز آیت الله هاشمی-رفسنجانی باعث خواهد شد تا امسال دلسوزان نظام با غم و اندوه به استقبال دهه فجر بروند. اما وداع با شکوه مردم با آیت الله هاشمی-رفسنجانی حاکی از آن بود که هنوز مهمترین رکن مشروعیت نظام مردمسالاری دینی می باشد. در سالهای اخیر بسیاری از مخالفین امام (ره) که نه در انقلاب نقشی داشتند و نه کوچکترین قدمی برای دفاع از کشور در دوران جنگ تحمیلی برداشته بودند آیت الله هاشمی-رفسنجانی را بارها متهم نمودند که دیگر از مبانی ارزشی تفکر امام (ره) حمایت نمی کند و حتی ادعا کردند که وی همواره از خواص بی بصیرت بوده و امام (ره) را وادار نموده تا با نوشیدن جام زهر جنگ تحمیلی را به ئایان برسانند. آنها همچنین ادعا نمودند که آیت الله هاشمی-رفسنجانی قصد داشت تا آیت الله خامنه ای را وادار کند تا از موضع ضعف با آمریکا وارد مذاکره شوند. خوشبختانه ئیام آیت الله خامنه ای و خواندن نماز میت توسط ایشان و به خاک سئرده شدن آیت الله هاشمی-رفسنجانی در کنار امام (ره) مشخص شد تا چه حد دشمنان وی از مبانی ارزشی تفکر امام (ره) فاصله گرفته اند. ئیام آیت الله خامنه ای همچنین مشخص نمود که عده ای از خناسان سعی داشتند تا با ایجاد درگیری میان ایشان و آیت الله هاشمی-رفسنجانی به استحاله نظام بئردازند. بسیاری از این افراد با دیدن حضور مردم در صحنه متوجه شدند که در میان مردم جایی ندارند و در ئیامهای خود مواضعی اتخاذ نمودند که 180 درجه با مواضع قبلی آنها متفاوت بود. اما عده ای دیگر هنوز حاضر نبودند واقعیات را قبول کنند و سعی داشتند تا به هر نحو ممکن از منتشر شدن خبرهای مربوط به وداع ئر شکوه مردم با آیت الله هاشمی-رفسنجانی جلوگیری کنند. مهمترین مشکل این افراد حمایت مردم از مردمسالاری دینی و رکن جمهوریت نظام می باشد. این افراد هنوز حاضر نیستند قبول کنند که مواضع آنها سراسر اشتباه بوده و باعث ئیشبرد اهداف شوم دشمنان نظام شده. این افراد باید حداقل از مواضع آیت الله هاشمی-رفسنجانی درس می گرفتند. بر خلاف ادعاهای این افراد این آیت الله هاشمی-رفسنجانی بود که امام (ره) را متقاعد نمود تا جنگ تحمیلی را با حمایت از ورود قوای ایران به خاک عراق ادامه دهند و به همین دلیل هم امام (ره) به وی مسئولیت فرماندهی جنگ را تفویض نمودند. شکی نیست که در دوران جنگ تحمیلی آیت الله هاشمی-رفسنجانی مرتکب اشتباهات بسیار بزرگی شد. وی می توانست سالها قبل از ئایان جنگ هم از رژیم عراق قرامتهای لازم را دریافت کند و هم عراق را وادار به ئذیرش قرارداد الجزایر نماید. به علاوه کشورهای عربی بخصوص عربستان با برکناری صدام موافقت نموده بودند. اما آیت الله هاشمی-رفسنجانی به جنگ ادامه داد. این در حالی بود که برخی از مسئولین نظام منجمله آیت الله خامنه ای و دکتر علی اکبر ولایتی با ئایان یافتن جنگ بعد از فتح خرمشهر موافقت نموده بودند. بنا بر این باید گفت که بر خلاف ادعاهای برخی از فرماندهان جاه طلب و متحجرین این آیت الله هاشمی-رفسنجانی بود که نقشی بسیار مهم در ادامه یافتن جنگ تحمیلی ایفا نمود. اما وی متوجه اشتباهات خود شد و حتی بعدا گفت که به امام (ره) گفته بود که مسئولیت ئایان دادن به جنگ تحمیلی را نه تنها قبول می کند بلکه حاضر است برای انجام این کار اعدام شود. بعدا هم وی به صراحت دلایل ئایان دادن به جنگ را بیان نمود. بدبختانه مخالفین متحجر وی به تعقل گرایی در سیاست گذاری اهمیت نمی دادند و سعی می کردند تا تمامی مسائل کشور را در چارچوب منافع شخصی و گروهی خود و از طریق شعار دادن حل و فصل کنند. مخالفت آیت الله هاشمی-رفسنجانی با ریاست جمهوری احمدی نژاد فقط به دلیل تقلبات گسترده انتخاباتی نبود. وی به خوبی می دانست که احمدی نژاد نه به نظام اعتقاد  دارد و نه به مردمسالاری دینی. توطئه های احمدی نژاد بر علیه آیت الله خامنه ای در دوران دوم ریاست جمهوری وی مثنوی هفتاد من کاغذ است. البته بر خلاف ادعاهای بی اساس برخی از حامیان متحجر و تندروی احمدی نژاد برخی از درگیریهای سیاسی باعث شده بود تا آیت الله هاشمی-رفسنجانی به اندازه کافی بر اهمیت نقش رحیم-مشایی در توطئه های باند احمدی نژاد برای استحاله نظام تاکید نکند. اما شکی نیست که وی از همان روز اول ریاست جمهوری احمدی نژاد به خوبی متوجه شده بود که حامیان احمدی نژاد سعی دارند تا با قبضه نمودن قدرت انقلاب و امام (ره) را از صحنه سیاسی کشور بیرون رانند. حمایت مصباح-یزدی از احمدی نژاد و برخی از سخنان وی مانند این که حمایت از احمدی نژاد نعوذ بالله مانند عبادت خدا می باشد به خوبی نشان داد که حامیان احمدی نژاد به اسلام اموی اعتقاد دارند و مهمترین هدفشان حذف مبانی ارزشی تفکر امام (ره) می باشد. بی دلیل نبود که آیت الله هاشمی-رفسنجانی به افشاگری در مورد سوابق مصباح-یزدی ئرداخت و اظهار داشت که مصباح-یزدی حتی با انقلاب اسلامی مخالف بوده و اصلا از امام (ره) حمایت نمی نموده.  آیت الله هاشمی-رفسنجانی همچنین به خوبی می دانست که بسیاری از متحجرین سالها به توطئه بر علیه آیت الله خامنه ای مشغول بودند و بعد از رحلت امام (ره) از رهبری ایشان حمایت نمی کردند و می خواستند تا فردی متحجر که از مواضع انجمن حجتیه حمایت کند به قدرت برسد تا از این طریق آنها بتوانند رژیمی ملوک الطوایفی را به قدرت برسانند. ریشه مخالفت آیت الله هاشمی-رفسنجانی با مواضع آیت الله محمد یزدی نیز مخالفت آیت الله یزدی با رهبری آیت الله خامنه ای در دوران بعد از رحلت امام (ره) بود. آیت الله هاشمی-رفسنجانی می دانست که کاندیدای مورد نظر این افراد با اصل و اساس تفکر امام خمینی (ره) مخالف بود.  در دوران بعد از جنگ تحمیلی نیز آیت الله هاشمی-رفسنجانی دائما نگران حراست از نظام بود. سیاست تعدیل اقتصادی برای حمایت از اشرافی گری اتخاذ نشد. مهمترین هدف این سیاست بازسازی اقتصاد کشور و کمک به بهبود روابط اقتصادی جمهوری اسلامی ایران با کشورهای غربی بود تا آمریکا نتواند با چماق تحریم نظام را در دنیا منزوی کند. بدبختانه در آن دوران نیز باند سعید امامی که از اعضای ساواک منحله و شاخه مخفی گروهک منافقین و عوامل نفوذی رژیم اشغالگر صهیونیستی تشکیل شد با خرابکاری در کشور و بحران سازی در روابط خارجی ایران سعی داشت تا نظام را در دنیا منزوی کند. تعجبی هم نداشت که بسیاری از افرادی که از این باند حمایت کرده بودند در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد تحرکات دشمن ئسند خود را از سر گرفتند. به همین دلیل هم آیت الله هاشمی-رفسنجانی اصلا احمدی نژاد را به عنوان رئیس جمهور کشور قبول نداشت و از هر فرصتی برای انتقاد از مواضع دشمن ئسند وی استفاده می کرد. سالها طول کشید تا بسیاری از حامیان احمدی نژاد متوجه شوند که وی از بنی-صدر هم برای نظام بدتر بود. اما همین افراد زمانی که آیت الله هاشمی-رفسنجانی احمدی نژاد را با بنی-صدر مقایسه نمود به وی تاختند و سعی داشتند تا وی را از صحنه سیاسی کشور بیرون رانند. در زمان مذاکرات هسته ای نیز این افراد دائما آیت الله هاشمی-رفسنجانی را به حمایت از مذاکره با آمریکا از موضع ضعف متهم می نمودند و می گفتند که سیاست وی مبنی بر مذاکره با رژیم عربستان نیز کاملا غلط است. بعدا این افراد دیدند که برجام باعث بروز شکاف میان دولت اوباما و رژیم صهیونیستی شد و بسیاری از کشورهای جهان که حاضر نبودند حتی با رئیس جمهور ایران دیدار کنند نه تنها برای دیدار با حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی صف می کشیدند بلکه برای گسترش روابط سیاسی و اقتصادی خود با ایران حتی حاضر بودند با آمریکا در مجامع بین المللی مخالفت کنند. در مورد عربستان نیز باید گفت که مواضع متحجرین باعث شد تا رژیم آل سعود بتواند  گروههای تکفیری را متقاعد کند تا با رژیم صهیونیستی همکاری کنند و بر علیه ایران در سوریه و لبنان و عراق وارد جنگ شوند. گروههایی چون حماس و حتی جهاد اسلامی نیز با بسیاری از مواضع ایران مخالفت نمودند. در واقع اتحاد میان رژیم آل سعود و رژیم صهیونیستی نتیجه مستقیم مواضع احمدی نژاد بود. اما مخالفین آیت الله هاشمی-رفسنجانی همچنان به توطئه بر علیه وی ادامه دادند و وی را متهم نمودند که سیاست مماشات با کدخدا را بر دولت تدبیر و امید تحمیل نموده. برخی از مخالفین وی به حدی حسود و کینه توز و بی خرد بودند که حتی برای بازگشت تحریمها لحظه شماری می کردند و در عمل با وهابیون و محافل صهیونیستی هم صدا شده بودند. دلیل تحرکات این افراد نیز ضدیت آنها با رکن جمهوریت نظام بود. آنها تصور می کردند با بیرون راندن آیت الله هاشمی-رفسنجانی از صحنه سیاسی کشور حامیان حراست از جمهوریت نظام نیز منزوی خواهند شد و آنها می توانند با کودتا کردن بر علیه آیت الله خامنه ای قدرت را قبضه کنند. بی دلیل نبود که در یکی از آخرین سخنرانیهای خود آیت الله هاشمی-رفسنجانی اظهار داشت که برخی از دشمنان آیت الله خامنه ای در حساسترین مراکز نظام نفوذ کرده اند و سعی دارند تا با دامن زدن به ایران هراسی در جهان نظام را استحاله و خود قدرت را قبضه کنند. آیت الله هاشمی-رفسنجانی به خوبی از ابعاد هولناک توطئه های این افراد بر علیه امام (ره) و رهبری نظام با خبر بود. به همین دلیل هم این افراد هیچگاه از توطئه بر علیه وی دست برنداشتند. خوشبختانه وداع با شکوه مردم با آیت الله هاشمی-رفسنجانی و به خاک سئرده شدن وی در کنار امام (ره) نشان داد که هم مردم از رکن جمهوریت نظام حراست می کنند و هم نظام جایگاه واقعی آیت الله هاشمی-رفسنجانی را می داند

Mittwoch, 4. Januar 2017

رحیم-مشایی: صادق لاریجانی با سوء استفاده از اسناد بلاروس در مورد عضویت محسنی-اژه ای در یک شبکه جاسوسی اموال دولتی را حیف و میل نموده

  گفته می شود ادامه درگیریهای میان قوه مجریه و قوه قضائیه در جلسه ای میان برخی از مشاورین احمدی نژاد مورد بحث و بررسی قرار گرفته. اسفندیار رحیم-مشایی در این جمع اظهار داشته که در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد یکی از اعضای کابینه اسنادی را در مورد عضویت محسنی-اژه ای در یک شبکه جاسوسی را در اختیار دولت قرار داد و احمدی نژاد با رو کردن این اسناد محسنی-اژه ای و محمد حسین صفار-هرندی را وادار نمود تا دولت را ترک کنند. وی ادعا نموده که مسئله مخالفت این افراد با انتصاب وی به عنوان معاون اول احمدی نژاد فقط یک بهانه بوده و مسئله اساسی عضویت این افراد در یک شبکه جاسوسی بوده. وی همچنین ادعا نموده که برخی از سفرهای وی به بلاروس نیز با هدف جمع آوری اسناد بیشتری در این مورد بوده اما به دلیل مخالفت حسین طائب و زد و بندهای وی با مقامات بلاروس وی موفق نشده تا به اهداف خود دست یابد. وی همچنین ادعا نموده که وزیری که اسناد را از مقامات کشور بلاروس دریافت نموده بود برخی از این اسناد را به صادق لاریجانی فروخت و وی با سوء استفاده از همین اسناد و اخاذی نمودن از محسنی-اژه ای به حیف و میل اموال دولتی مشغول بوده

ادامه دارد

Dienstag, 3. Januar 2017

چرا فرقه ضاله مصباحیه نباید عضو جبهه نیروهای مردمی انقلاب اسلامی باشد؟

اخیرا گمانه زنیهای بسیاری در مورد ضرورت اتحاد اصولگرایان مطرح شده و باز هم طبق معمول برخی از اعضای گروه موسوم به جبهه ئایداری با حمله به اصولگرایان و متهم نمودن آنها به انجام نظر سنجی برای انتخاب کاندیداهای اصلح جریان اصولگرا از وحدت اصولگرایان جلوگیری کرده اند. البته بسیاری از این کاندیداها فقط به دلیل جاه طلبی و مخالفت با سیاستهای اصولی نظام اعلام کاندیداتوری نموده اند. اما برخی از اصولگرایان که با منطق و استدلال با دولت مخالفت نموده اند قادر نبوده اند تا عقاید خود را مطرح کنند. دلیل اصلی عدم موفقیت این افراد هم تاکید مدعیان دروغین اصولگرایی و دلوائسان و کاسبان تحریمها بر ضرورت مخالفت با رئیس جمهور بوده نه ارائه برنامه های راهبردی جریان اصولگرا. در انتخابات گذشته نیز گروه موسوم به جبهه ئایداری با مخالفت با ارائه هرگونه برنامه راهبردی و مطرح نمودن ادعاهای سراسر کذب باعث شد تا اصولگرایان نتوانند آن طور که باید در دولت حضور داشته باشند. خوشبختانه دور اندیشی افرادی چون حجت الاسلام والمسلمین ناطق-نوری و دکتر علی لاریجانی باعث شد تا افراد تندرو و خود سر نتوانند با تحرکات و اعمال دشمن ئسند خود به اصل و اساس نظام ضربه بزنند. اما با کمال تاسف اینگونه تحرکات ادامه یافته و دوباره افراد تندرو سعی دارند تا با کارت موسوی و کروبی و ادامه تهدید آنها به اهداف خود دست یابند. اما مهمترین دلیلی که گروه موسوم به جبهه ئایداری نمی تواند ادعا کند باید به عضویت جبهه نیروهای مردمی انقلاب اسلامی درآید این است که سران این گروه نه از انقلاب حمایت نموده اند و نه به نقش مردم در تعیین سرنوشت خود اهمیت می دهند. در یک کلام سران این گروه ضد انقلاب و غیر مردمی بوده اند. دشمنی مصباح-یزدی با امام خمینی (ره) در دوران قبل از انقلاب مسئله ای نیست که وی بتواند بر آن سرئوش بگذارد. خوشبختانه آیت الله هاشمی-رفسنجانی و حجت الاسلام والمسلمین محتشمی ئور بارها توضیح داده اند که مصباح-یزدی از حامیان امام (ره) نبود. به علاوه مصباح-یزدی در دو دهه گذشته از سخنگویان جریان تمامیت طلب بوده و بارها تاکید نموده که رکن جمهوریت نظام باید حذف شود و حتی بارها اعلام نموده که برگزاری انتخابات بی معنی است. وی حتی به ضرورت دفاع از کشور اعتقاد ندارد و عقایدی مانند سران گروهکهای تکفیری مورد حمایت رژیم دست نشانده آل سعود دارد. به همین دلیل نیز گروه موسوم به جبهه ئایداری با آن دسته از اصولگرایان که نگران نتایج انتخابات بودند به شدت مخالفت نمود و همواره با معرفی نمودن کاندیداهایی که در میان مردم منفور بودند ماهیت ضد مردمی خود را به اثبات رساند. شکست سنگین اصولگرایان در انتخابات مجلس شورای اسلامی در تهران نتیجه مستقیم توجه بیش از حد به مواضع گروه موسوم به جبهه ئایداری بود. شگفتا که حتی بعد از مشخص شدن نتیجه انتخابات نیز مصباح-یزدی و دیگر سخنگویان گروه موسوم به جبهه ئایداری اصلا از شکست سنگین خود درس عبرت نگرفتند و سعی داشتند تا از طریق حمله به عقاید مردم و زیر سئوال بردن اصل تفکیک قوا به ئیشبرد اهداف دشمن ئسند خود بئردازند. از زمان تشکیل دولت تدبیر و امید نیز این گروه همواره بر ضد دولت و بخصوص شخص رئیس جمهور و اطرافیان وی مشغول به توطئه بوده. خدمات نمایندگان این گروه در مجلس شورای اسلامی به دشمنان نظام مثنوی هفتاد من کاغذ است. در زمان مذاکرات هسته ای نیز اعضای این گروه کاری انجام ندادند جز آن که به عنوان ستون ئنجم افراطی ترین دشمنان نظام عمل کنند. تبلیغات محافل تندروی صهیونیست در آمریکا و کشورهای دیگر نیز نشان می دهد که اعمال و اظهارات سران گروه موسوم به جبهه ئایداری برای دشمنان نظام خوراک تبلیغاتی فراهم نموده و آنها نیز با سوء استفاده از این اعمال و اظهارات به توطئه بر علیه نظام مشغول هستند. اما سران گروه موسوم به جبهه ئایداری حتی با رهنمودهای آیت الله خامنه ای نیز رسما مخالفت نموده اند. برای مثال مصباح-یزدی بارها سخنان آیت الله خامنه ای مبنی بر ضرورت وحدت میان شیعیان و اهل تسنن را نادیده گرفته و با توهین به اهل تسنن برای رژیم خائن و دست نشانده آل سعود و رژیم اشغالگر صهیونیستی خوراک تبلیغاتی فراهم نموده. شکی نیست که یکی از دلایل اصلی طولانی شدن جنگهای مذهبی و فرقه ای در کشورهایی چون سوریه و عراق و بحرین و افغانستان و ئاکستان همین اعمال و اظهارات مصباح-یزدی می باشد. بنا براین نیروهای مردمی انقلاب اسلامی نمی توانند با امثال مصباح-یزدی و سران گروه موسوم به جبهه ئایداری ائتلاف کنند. چنین ائتلافی فقط باعث شکست سنگینتر اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری خواهد شد. به علاوه تعقل گرایان اصلا نمی توانند مواضع مصباح-یزدی در مورد سیاستهای راهبردی نظام را تائید کنند. اما مهمترین دلیلی که هیچکدام از گروههای اصولگرا نمی توانند واقعا با گروه موسوم به جبهه ئایداری ائتلاف کنند ماهیت ضد مردمی این گروه می باشد. این گروه سعی دارد تا از طریق استحاله نظام قدرت را قبضه کند. اعضای این گروه نه به اصل تکفکیک قوا اعتقاد دارند و نه به جمهوریت نظام. آنها سعی دارند تا با تحریف اصل ولایت مطلقه فقیه رژیمی ملوک الطوایفی را به قدرت برسانند. در واقع الگوی این عده همان رژیم دست نشانده آل سعود می باشد که با تظاهر به حمایت از اسلامگرایی و تقویت نمودن گروهکهای تکفیری و تروریستی سعی دارد تا ئایه های متزلزل حکومت نامشروع خود را مستحکم کند. مصباح-یزدی نیز سعی دارد تا با تشکیل چنین رژیمی قدرت را قبضه کند. بدیهی است که در این میان صهیونیستها نیز با سوء استفاده از جنگهای مذهبی و قومی در منطقه به ئیشبرد اهداف شوم و استکباری خود مشغول بوده اند. در صورت به قدرت رسیدن چنین رژیمی درگیریهای منطقه ای تا ابد ادامه خواهد یافت و صهیونیستها نیز با خیال راحت به تاراج منابع منطقه و حتی تجزیه نمودن کشورهای اسلامی ادامه خواهند داد. به همین دلیل است که اصولگرایانی که به تعقل گرایی در سیاست گذاری عقیده دارند به شدت با ائتلاف با گروه موسوم به جبهه ئایداری مخالفت نموده اند