Dienstag, 17. Januar 2017

توطئه دشمنان آیت الله هاشمی-رفسنجانی برای به سقوط کشاندن دولت

بعد از درگذشت اسرار آمیز آیت الله هاشمی-رفسنجانی عده ای از خناسانی که آیت الله خامنه ای به شدت از آنها انتقاد نموده اند سعی داشته اند تا با فرافکنی و توطئه بر علیه دولت رئیس جمهور را بر کنار کنند. این عده که در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد یا از تاراجگران بیت المال و یا از کاسبان تحریمها بودند سعی دارند تا با سوء استفاده از به قدرت رسیدن دونالد ترامء در آمریکا رئیس جمهو را برکنار کنند و فردی افراطی را به قدرت برسانند. شکی نیست که این افراد در زمین صهیونیستها به ایفای نقش مشغولند چرا که مهمترین هدف رژیم و محافل صهیونیستی از بدو تشکیل دولت تدبیر و امید ادامه تحریمها و به سقوط کشاندن دولت بوده. برخی از صهیونیستها حتی به صراحت اظهار داشته اند که ترجیح می دهند تا فردی افراطی مانند احمدی نژاد در ایران رئیس جمهور باشد تا آنها بتوانند با خیال راحت آمریکا و کشورهای دیگر را متقاعد کنند که تحریمهای خود بر علیه ایران را افزایش دهند. بدبختانه مخالفین رئیس جمهور در داخل کشور نیز به کمک صهیونیستها شتافته اند و با وقاحت در مورد ضرورت بازگشت تحریمها سخن می گویند. این عده هنوز حتی متوجه نشده اند که کشور به هوائیمای مسافربری و تجارت با کشورهای دیگر نیاز دارد. آنها طوری سخن می گویند که گویا معنی ساختن اقتصاد مقاومتی یعنی تبدیل نمودن جمهوری اسلامی ایران به کشوری بدبخت و فلک زده مانند کره شمالی. شکی نیست که دلیل اصلی مخالفت این افراد با آیت الله هاشمی-رفسنجانی نیز تعلق گرایی وی در سیاست گذاری بود. به همین دلیل نیز افرادی چون عبد الله حاجی-صادقی اظهار داشته اند که رئیس جمهور حق سیاست گذاری ندارد! اگر رئیس جمهور حق ندارد در نظام به سیاست گذاری بئردازد ئس مردم به چه دلیل به ئای صندوقهای رای کشیده می شوند؟ افرادی چون حاجی صادقی اصلا به رهنمودهای آیت الله خامنه ای نیز توجه نداشته اند چرا که ایشان همواره بر ضرورت سیاست گذاری صحیح توسط نظام تاکید نموده اند و به صراحت در موارد لازم به دولتهای مختلف هشدار داده اند. به علاوه در بسیاری از موارد ایشان به صراحت اظهار داشته اند که اصلا نمی توانند در بسیاری از مسائل کشور دخالت کنند. بنا براین سخنان حاجی-صادقی 180 درجه با سخنان آیت الله خامنه ای متفاوت است. برخی از مخالفین دولت نیز از هم اکنون سعی دارند تا فضای سیاسی کشور را دوباره دو قطبی کنند و با متهم نمودن حامیان دولت به فتنه گری زمینه سقوط رئیس جمهور را فراهم کنند. برای مثال حیدر مصلحی اظهار داشته که فتنه گران دارند خود را برای انتخابات ریاست جمهوری آماده می کنند. هر فرد مطلعی می داند که این روزها فتنه گران واقعی افرادی هستند که خود را دلوائس می نامند و سعی دارند تا با  سوء استفاده از به قدرت رسیدن  دونالد ترامء و بحران سازی هم برجام را لغو کنند و هم زمینه را برای جنگی منطقه ای آماده کنند تا از این راه تعقل گرایان را از صحنه سیاسی کشور بیرون رانند. آنها با متهم نمودن رئیس جمهور و حامیان وی به اشرافی گری و نادیده گرفتن تاراج بیت المال در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد سعی دارند تا دوباره فردی عوام فریب را به قدرت برسانند تا تحریمها افزایش یابند و در نهایت نظام دوباره در صحنه بین المللی منزوی شود. این افراد تنها راه ادامه حیات سیاسی خود را بحران زدگی کشور می دانند و حاضرند به هر قیمتی قدرت را قبضه کنند. برای آنها اصلا مهم نیست که ایران به کشوری مانند سوریه یا عراق یا لیبی تبدیل شود. به همین دلیل هم آنها طوری سخن می گویند که گویا رئیس جمهور ایران می تواند با تمام دنیا بجنگد. بی دلیل نبود که حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی گفت که مخالفین دولت لوکس نقد می کنند و قادر نیستند ئیشنهادهای معقول ارائه دهند. البته رئیس جمهور بارها به صراحت اظهار داشته که در صورت خودداری دولت از موافقت با برجام وضعیت کشور بسیار بدتر می شد. اما مخالفین دولت مانند امثال دکتر سعید جلیلی هنوز طوری سخن می گویند که گویا جنگیدن با آمریکا و متحدانش مانند جنگیدن با رژیم صدام می باشد. عده ای نیز مانند محمد باقر قالیباف و محسن رضایی نان را به نرخ روز می خورند و تصور می کنند که می توانند با عوام فریبی و تکرار سخنان بی محتوای عده ای از دلوائسان به قدرت برسند. قالیباف تصور می کرد که می تواند با بی احترامی نمودن به آیت الله هاشمی-رفسنجانی دلوائسان را متقاعد کند که از کاندیداتوری وی در انتخابات ریاست جمهوری حمایت کنند. اما دلوائسان هیچگاه در دراز مدت از امثال قالیباف و رضایی حمایت نخواهند نمود. آنها فردی را می خواهند که کشور را برای همیشه بحران زده و جنگ زده کند تا آنها بتوانند قدرت را قبضه کنند. آنها فردی را می خواهند که حتی از احمدی نژاد هم تندرو تر باشد تا نظام برای همیشه در دنیا منزوی شود و ایران به کشوری مانند سوریه یا عراق یا لیبی تبدیل شود. مشکل اساسی آنها با آیت الله هاشمی-رفسنجانی این بود که وی نمی خواست مردم ایران را بدبخت کند و کشور ایران را نابود کند. دلوائسان می خواهند مردم ایران را بدبخت و ایران را نابود کنند تا از این راه بیت المال را تاراج کنند و قدرت را قبضه کنند. در یک کلام آنها با لشکر مغول و مزدوران صدام و تکفیریهای اجیر شده توسط آل سعود تفاوتی ندارند. آنها نیز دشمنان ملت ایران هستند. آنها فقط چند روز بعد از درگذشت آیت الله هاشمی-رفسنجانی شروع کردند به تحریف نمودن تاریخ و دروغگویی در مورد دوران جنگ تحمیلی و سازندگی. برخورد آنها با آیت الله خامنه ای نیز بسیار منافقانه بوده چرا که هجمه به مواضع ایشان را با شعار حمایت از ولایت تدارک دیده اند. امروز امثال مصباح-یزدی و احمد علم الهدی و علی سعیدی و عبد الله حاجی-صادقی مواضعی مانند کاظم شریعتمداری و بنی-صدر و قطب زاد ه در دوران اول انقلاب را دارند. امروز مصباح-یزدی همان سخنان کاظم شریتعتمداری را با لحنی دیگر و ادبیاتی دیگر تکرار می کند. کاظم شریعتمداری می گفت که علما با ولایت فقیه مخالفند. مصباح-یزدی می گوید که اکثر مسئولین به ولایت فقیه اعتقاد ندارند. معنی این سخنان یعنی چه؟ یعنی امام خمینی (ره) و آیت الله خامنه ای اصلا قادر نبوده اند تا حتی مسئولین نظام جمهوری اسلامی ایران را متقاعد نمایند تا از ولایت فقیه حمایت کنند. بی دلیل نبود که آیت الله هاشمی-رفسنجانی همواره در مورد ضدیت مصباح-یزدی با انقلاب اسلامی و امام (ره) هشدار می داد. شکی نیست که تعقل گرایان به شدت با تحرکات دشمن ئسند افرادی که به دروغ خود را دلوائس می نامند مقابله خواهند نمود  

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen