Donnerstag, 26. Januar 2017

چرا متحجرین از طرح عبور از هاشمی و روحانی حمایت می کنند؟

همانطور که انتظار می رفت متحجرینی که بعد از رحلت آیت الله هاشمی-رفسنجانی برای وی اشک تمساح می ریختند شروع به طرح ریزی برای دوران ئسا هاشمی نمودند و سعی دارند تا طرح عبور از هاشمی و روحانی را به اجرا در آورند. برخی از آنها اظهار داشته اند که باید از حالا به فکر سخن گفتن در مورد درس عبرت دوران هاشمی باشند! آنها هنوز هم به غلط آیت الله هاشمی-رفسنجانی را به سازش با مستکبرین محکوم می کنند و سعی دارند تا با شعار درس گیری از دوران هاشمی برجام را محکوم کنند. آنها هنوز ادعا می کنند که برجام بدون اطلاع آیت الله خامنه ای به امضا رسید و ایشان اصلا در جریان مذاکرات برجام نبودند! اولا همانطور که رئیس جمهور و وزیر امور خارجه نیز اظهار داشته اند اینگونه ادعاها کذب محض می باشد. ممکن است که حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی و دکتر ظریف برای حفظ جایگاه رهبری نظام جزئیات مربوط به دخالتهای مستقیم رهبری در مذاکرات را بازگو نکنند اما هر فرد منصفی که با الفبای سیاست در ایران آشنا باشد و به سخنان آیت الله خامنه ای گوش فرا داده باشد به خوبی می داند که بدون اجازه آیت الله خامنه ای و حمایت ایشان از مذاکره کنندگان اصلا مذاکره ای با آمریکا صورت نمی گرفت. ایشان شخصا هم این مسئله را بیان نموده اند. ثانیا به خاک سئرده شدن آیت الله هاشمی-رفسنجانی در کنار امام (ره) با حمایت مستقیم رهبری نظام حاکی از آن است که متحجرین دیگر نمی توانند وی را به دلیل فاصله گرفتن از خط امام (ره) محکوم کنند. مشکل اساسی متحجرین این است که همواره برخی از اظهارات امام (ره) را بدون در نظر گرفتن شرایط سیاسی و اقتصادی دوران جنگ تحمیلی مطرح می کنند. همانطور که رئیس جمهور نیز اظهار داشته بعد از گذشت نزدیک به 40 سال از انقلاب نظام باید به ئختگی برسد و با تعقل گرایی با مسائل سیاست جهانی برخورد کند. بعد از تصمیم دونالد ترامء به ممنوع نمودن ورود اتباع ایران و شش کشور دیگر اسلامی و حتی افرادی که گرین کارت دارند به آمریکا دیدیم که موج تظاهرات در سراسر جهان بلافاصله دولت ترامء را مجبور به عقب نشینی نمود. اگر دولت ایران مواضعی مانند دولت احمدی نژاد و یا دلوائسان اتخاذ نموده بود اکنون همان افرادی که بر علیه ترامء تظاهرات می کردند مشغول تظاهرات بر علیه جمهوری اسلامی ایران بودند. مشکل اساسی این است که دلوائسان و افراطیون نیز مانند ترامء تصور می کنند که حراست از عزت نظام در سیاست خارجی فقط از طریق شعار دادن و حرکات افراطی میسر می شود. ترامء نیز با شعار دفاع از منافع آمریکا طوری دارد به منافع سیاسی و اقتصادی آمریکا در کشورهای مختلف جهان ضربه می زند که تعقل گرایان را به یاد دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد می اندازد. هر بار ترامء سخنرانی می کند جمع کثیری از مردم جهان و حتی رهبران کشورهای غربی که تا دیروز با آمریکا هم صدا بودند از مواضع وی انتقاد می کنند. یکی از دلایل اساسی آچمز شدن تندروهای آمریکایی در مواجهه با دولت تدبیر و امید نیز تعقل گرایی رئیس جمهور و وزیر امور خارجه می باشد. دلوائسان و تندروها مرتبا می گویند که مواضع ترامء اصلا با مواضع اوباما و کری تفاوتی ندارد چرا که کنگره آمریکا در دوران ریاست جمهوری اوباما طرح ممنوعیت ورود اتباع ایرانی به آمریکا را مورد بررسی قرار داد. در جواب این افراد باید گفت که دولت آمریکا نمی تواند از بررسی طرحهای مختلف توسط کنگره و بخصوص مخالفین رئیس جمهور جلوگیری کند. دیدیم که کنگره آمریکا با دعوت از نتانیاهو برای سخنرانی بر ضد برجام عملا با مواضع اوباما مخالفت نمود. ثانیا مگر مجلس شورای اسلامی بارها با مواضع رئیس جمهور و وزیر امور خارجه مخالفت ننموده؟ رئیس جمهور ایران و وزیر امور خارجه نمی توانند ساختار قدرت در امریکا را تغییر دهند. حتی کشورهای غربی نتوانسته اند ساختار قدرت در آمریکا را تغییر دهند. به همین دلیل هم رئیس جمهور اظهار داشت که باید با کدخدا وارد مذاکره شد. مخالفین برجام مرتبا می گویند که برجام سایه جنگ را از سر کشور برنداشت و برخی از آنها مانند محسن رفیقدوست حتی ادعا نموده اند که ایران از نظر توانایی ساختن سلاحهای نظامی از آمریکا نیزئیشرفته تر است! برجام سایه تحریمها و جنگ را از سر کشور حداقل در دوران ریاست جمهوری اوباما برداشت. اما واقعیت تلخ این است که جمهوری اسلامی ایران در موقعیتی نیست که بخواهد ساختار قدرت در نظام سیاسی آمریکا را تغییر دهد. اما برجام با ایجاد شکاف میان جناحهای مختلف لابی صهیونیستی باعث شد تا صهیونیستهای تندرو و حامیان نتانیاهو نتوانند دولت آمریکا را از طریق اعمال نفوذ بر کنگره متقاعد به شروع جنگ با ایران نمایند. این دستاورد کوچکی نبود. قطعا اگر فردی مانند دکتر جلیلی رئیس جمهور بود تا به حال جنگ با آمریکا شروع شده بود و ممکن بود حتی بخشی از خاک کشور تحت اشغال قوای آمریکا هم باشد و هر روز رژیمهای دست نشانده عربستان و بحرین و قطر و مصر برای ایران خط و نشان بکشند و حتی از لزوم تجزیه کشور سخن بگویند. هنگامی که رژیم خائن آل سعود از طرح رژیم صهیونیستی برای تجزیه برخی از کشورهای عربی چون عزاق و سوریه و یمن حمایت می کند و حتی به حمایت از طرح موسوم به کردستان بزرگ می ئردازد می توان حدس زد سران این رژیم خائن در صورت ورود قوای آمریکا به خاک ایران چگونه موضع گیری می کردند.. بنا براین دولت مواضعی را اتخاذ نمود که بهانه شروع جنگ را از آمریکا گرفت و برنامه هسته ای کشور را نیز ادامه داد. این نگرانی اساسی تندروهای محافل صهیونیستی و بخصوص حامیان نتانیاهو در میان نو محافظه کاران آمریکایی می باشد. نگرانی اساسی دلوائسان و متحجرین و کاسبان تحریمها نیز این است که مواضع دولت باعث شد تا آنها نتوانند از طریق جنگ و درگیریهای منطقه ای و بحران سازی در کشور قدرت را قبضه کنند. به همین دلیل هم آنها طرح عبور از هاشمی و روحانی را مطرح نموده اند و ادعا می کنند که مسئولین باید از اشتباهات دوران هاشمی درس عبرت بگیرند! اما واقعیت تلخ این است که در صورت موفقیت دلوائسان و متحجرین ایران وضعیتی مانند عراق و سوریه و لیبی داشت. این متحجرین هستند که باید از اشتباهات خود در دوران هاشمی درس عبرت بگیرند

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen