Donnerstag, 10. September 2015

کمیسیون ویژه بررسی برجام یا دیوان بلخ؟

در روزهای اخیر اظهارات برخی از اعضای کمیسیون ویژه بررسی برجام باعث شگفت زدگی بسیاری از مردم و مسئولین و صاحب نظران شده. وزیر امور خازجه دکتر محمد جواد ظریف و تیم مذاکره کنندگان جمهوری اسلامی ایران تقریبا دوسال مشغول مذاکره با گروه 5+1 بودند تا بتوانند بر سر جزیئات برجام به توافق برسند اما دکتر جلیلی دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی در جلسه با اعضای کمیسیون اظهار داشته که تیم وی به توافق با گروه 5+1 دست یافته بود! برخی از جامیان احمدی نژاد نیز با اشاره به اظهار ات جلیلی و مذاکرات با ترکیه و بریل اظهار داشته اند که توافق با آن کشورها باعث به ئایان رسیدن بحران هسته ای می شد! اولا همانطور که برخی از صاحب نظران اظهار داشته اند تیم جلیلی حتی به مرحله قبل از مذاکرات نزدیک هم نشده بود تا چه برسد به این که بخواهد با گروه 5+1 به توافق برسد. البته بر خلاف احمدی نژاد دکتر جلیلی با دید سیاسی وارد مذاکرات نشد و هدف وی دفاع از دستاوردهای دانشمندان کشور بود. اما ضعف تیم وی و سیاستهای کاملا غلط و حتی فاجعه بار دولت احمدی نژاد باعث شد تا مذاکرات به نتیجه نرسد. مشکلاتی چون تاکید بر دیئلماسی شعار به جای تمرکز بر منافع کشور و احتیاج داشتن به مترجم برای مذاکره حتی در مورد بدیهی ترین مسائل باعث شد تا تیم سابق نتواند مذاکرات را حتی به طور طبیعی ادامه دهد. ثانیا دکتر جلیلی که اکنون ادعا می کند 100 حق ایران در مذاکرات لوزان و وین ئایمال شده نگفته که وی با کدام ئشتوانه قادر بود به توافق برسد. به علاوه در یکی از مقاطع حساس مذاکرات هشدار صریح آیت الله خامنه ای به اعضای تیم جلیلی باعث شد تا دستاوردهای کشور به باد نرود. بعدا نیز ضعف تیم جلیلی کاملا مشهود بود و بارها اعلام شد که مذاکرات بدون نتیجه به ئایان خواهد رسید و نهایتا تکلیف برنامه هسته ای کشور از طریق حمله نظامی آمریکا مشخص خواهد شد. ثالثا آن دسته از حامیان احمدی نژاد که به توافق با ترکیه و برزیل اشاره نموده اند نگفته اند که در آن زمان دولت اوباما زیر فشار رژیم صهیونیستی مجبور شد از مواضع خود عقب نشینی کند و به سیاست استفاده از سلاح تحریم ادامه دهد. در زمان مذاکرات لوزان و وین نیز شاهد بودیم که فشار صهیونیستها بر اوباما و اختلافات میان مشاوران اوباما در کاخ سفید و وزارت امور خارجه آمریکا مانع اتخاذ مواضع مشخصی توسط کری در برخی از مقاطع حساس مذاکرات شد. در زمان مدیریت جلیلی بدبختانه تاکید وی با برخورد شعارگونه با برخی از مسائل موجب شد تا آمریکا بتواند نه تنها کشورهای اروئای غربی بلکه بسیاری از کشورهای اسلامی را نیز بر علیه جمهوری اسلامی ایران متحد کند. سئس وقوع انقلاب در کشورهای عربی باعث شد تا رژیم آل سعود و امیر قطر و رژیم صهیونیستی به حمایت از گروههای تکفیری و تروریست بئردازند. دولت ترکیه هم که برخی از مسئولین نظام به آن امید بسته بودند تصمیم گرفت تا از تروریستهای داعش حمایت کند. برخی از حامیان احمدی نژاد اظهار داشته اند که گسترش روابط ایران با کشورهای آمریکای لاتین موجب افزایش قدرت چانه زنی ایران در مسائل بین المللی می شد چرا که این کشورها به اصطلاح در حیاط خلوت آمریکا قرار دارند و نهایتا آمریکا مجبور می شد با ایران از موضع ضعف با ایران مذاکره کند. در جواب این افراد باید گفت که هیچکدام از این کشورها قادر نبودند در صورت افزایش تحریمها و یا حمله نظامی آمریکا برای ایران کوچکترین کاری انجام دهند. به علاوه خود این کشورها هر کدام درگیر مسائل داخلی و منطقه ای خود هستند و اصلا قدرت تمرکز بر مسئله ای چون بحران هسته ای ایران را ندارند. حتی برزیل که در مقطعی سعی داشت تا با دخالت در مذاکرات هسته ای وجهه بین المللی خود را افزیش دهد در سالهای اخیر به شدت درگیر مسائل و مشکلات داخلی خود بوده. ونزوئلا باید دائما یا مراقب توطئه های آمریکا  باشد یا نگران درگیری با کلمبیا. کوبا تصمیم گرفت روابط خود با آمریکا را عادی سازد و بولیوی و اکوادور و نیکاراگوئه نیز اصلا در موقعیتی نیستند که بخواهند در این نوع مسائل دخالتی داشته باشند. آرژانتین نیز که سعی داشته تا روابطش با ایران را بهبود دهد یا درگیر مسائل داخلی سیاسی و اقتصادی خود بوده و یا تحت فشار شدید صهیونیستها. حتی کشورهایی چون روسیه و چین و کره شمالی نیز با سوء استفاده از بحران هسته ای ایران فقط خواهان افزایش نفوذ سیاسی و اقتصادی خود در ایران و استفاده از کارت ایران برای چانه زنی با آمریکا بودند. بدبختانه قرارداد اقتصادی دولت احمدی نژاد با چین فقط باعث بهبودی یافتن مواضع چین شد و به شدت به اقتصاد ایران ضربه زد و این مسئله را طهماسب مظاهری نیز به صراحت بیان نموده

در چنین شرایطی است که اعضای کمیسیون ویژه بررسی برجام سعی دارند تا تیم مذاکره کنندگان را متهم به بی کفایتی و حتی خیانت نمایند. مشخص نیست اگر تیم سابق آن قدر با کفایت بود چرا آیت الله خامنه ای به دکتر علی اکبر صالحی و دکتر علی اکبر ولایتی اجازه دادند تا با مقامات آمریکایی وارد مذاکره شوند و مشخص نیست چرا رهبری نظام دکتر جلیلی را در مقام خود ابقا ننمود؟ مشخص نیست چرا مشاور آیت الله خامنه ای در امور سیاست خارجی دکتر علی اکبر ولایتی به شدت از مواضع اتخاذ شده توسط دکتر جلیلی و نوع نگرش وی به مذاکرات در دوران انتخابات ریاست جمهوری انقاد نمود و اخیرا نیز اظهار داشت که مطالب مطرح شده توسط دکتر جلیلی در جلسه کمیسیون ویژه بررسی برجام برداشت شخصی وی از مذاکرات بوده. نباید از یاد برد که دردوران ریاست جمهوری خود احمدی نژاد حتی تلویحا مسئله متوقف نمودن غنی سازی اورانیوم را مطرح نمود و اظهار داشت که ایران با کمک کنسرسیومی متشکل از کشورهای خارجی حاضر به غنی سازی می باشد. یعنی وی حاضر بود غنی سازی را متوقف نموده و و فقط با کمک کشورهای خارجی چون فرانسه که در سالهای اخیر به شدت از رژیمهای آل سعود و صهیونیستی حمایت نموده اند به غنی سازی ادامه دهد! بدیهی است که با چنین وضعیتی فرانسه هیچگاه حاضر با همکاری با ایران نمی شد. مسئله دیگری که توسط برخی از حامیان احمدی نژاد مظرح شده این است که گروه 5+1 حاضر به توافق بود ولی می خواست با دولتی که حاضر به دفاع از آرمانهای انقلاب نباشد به توافق برسد. اولا باید گفت که مسائلی چون هجمه به مقوله مهدویت و بی توجهی به ارزشهای نظام بخصوص رهنمودهای امام خمینی (ره) و آیت الله خامنه ای در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد در طول تاریخ جمهوری اسلامی ایران بی سابقه بود. وی حتی به احکام حکومتی آیت الله خامنه ای نیز درست توجه نمی کرد و همین مسئله نیز یکی از دلایل اساسی مخالفت بسیاری از اصولگرایان با وی بود. ثانیا میزان تخلفات و اختلاسات انجام شده در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد حاکی از بی کفایتی و بی توجهی وی به ارزشهای نظام می باشد. بدیهی است که مسئولین غربی به خوبی از تمامی این مسائل آگاهی داشتند و بی دلیل نبود که دائما با امثال رحیم-مشایی در تماس بودند.  بنا براین اصلا دلیلی نداشت که غربیها نخواهند با احمدی نژاد به این دلیل وارد مذاکره نشوند. سخنان وی در مورد نفی هولوکاست و وقایع 11 سئتامبروضعیتی را در آمریکا به وجود آورده بود که سفیر سابق رزیم صهیونیستی در آمریکا مایکل اورن به صراحت اظهار داشت که رژیم صهیونیستی ترجیح می دهد فردی مانند احمدی نژاد رئیس جمهور ایران باشد تا آن رژیم بتواند با خیال راحت آمریکا را متقاعد به افزایش تحریمهای بین المللی برعلیه ایران نماید. توهینهای نتانیاهو به حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی در سخنرانی خود در سازمان ملل متحد نیز به صراحت حاکی از ترس رژیم صهیونیستی از سیاست نرمش قهرمانانه نظام بود. بی دلیل نبود که لابی صهیونیستی حامیان نتانیاهو سعی داشته تا با تهدید و تطمیع نمایندگان کنگره و صاحب نظران و مقامات سابق آمریکایی به اهداف شوم خود برسد. این لابی تا به حال میلیونها دلار نیز ئول خرج کرده بنا براین نتانیاهو و حامیان وی اصلا از وضعیت کنونی راضی نیستند. اظهارات بسیاری از اعضای کمیسیون ویژه بررسی برجام فقط باعث تضعیف مواضع جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات خواهد شد و این مسئله را برخی از اعضای تیم مذاکره کنندگان نیز به اعضای این کمیسیون گوشزد نموده اند. اما بدبختانه عده ای هنوز تصور می کنند که منافع سیاسی و جناحی آنها از مسائل فراجناحی چون برجام مهمتر می باشند. به همین دلیل نیز آنها یا سعی دارند تا اصل و اساس توافقنامه را تحریف کنند و با متشنج نمودن فضای سیاسی کشور از آب گل آلود ماهی بگیرند. بدیهی است که در چنین شرایطی وظیفه تعقل گرایان تاکید نمودن بر اهمیت حراست از منافع کشور و بخصوص جلوگیری از وقوع جنگ می باشد

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen