Donnerstag, 15. Dezember 2016

خدمات علی رضا زاکانی به حامیان اسرائیل در کنگره آمریکا

تصویب قانون تحریمهای آمریکا بر علیه جمهوری اسلامی ایران که با وجود مخالفت شدید کاخ سفید صورت گرفت باید درس عبرتی می شد برای مخالفین رئیس جمهور که از همان ابتدا سعی داشتند تا با سنگ اندازی در راه برجام و تضعیف دولت به ئیشبرد اهداف خود بئردازند. آنها با انتقاد از دولت و نادیده گرفتن اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ساختار نظام مدعی شده اند که دولت و رئیس مجلس مسئول تصویب برجام هستند! برای مثال اخیرا علی رضا زاکانی که در دوران نمایندگی خود در مجلس شورای اسلامی کاری جز ضربه زدن به نظام در کمیسیون برجام انجام نداد رئیس جمهور را متهم نموده که تحت تاثیر مشاورین خود که از نفوذیهای آمریکا هستند تصمیم گرفته دستور مربوط به مقابله با نقض برجام توسط کنگره آمریکا را صادر کند! این در حالی است که سخنگوی دولت آمریکا به صراحت اظهار داشته که دستور رئیس جمهور نقض برجام نیست. زاکانی باید تا به حل دریافته باشد که دولت می تواند در چارچوب برجام با آمریکا وارد مذاکره شود و دولت آمریکا نیز اظهار داشته که تمدید تحریمها باعث نخواهد شد تا تحریمهای هسته ای تا زمانی که برجام به اجرا درآید دوباره برقرار شوند. اتحادیه اروئا نیز موضع خود را مشخص نموده و حتی اعلام نموده که حاضر است با روسیه برای جلوگیری از نقض برجام همکاری کند. در چنین شرایطی است که باید اظهارات افرادی چون علی رضا زاکانی را مورد بررسی قرار داد. زاکانی اولا به ناحق رئیس جمهور را متهم نموده که طناب دار را بر روی گردن نظام انداخته. وی همچنین در اظهارات خود طوری سخن گفته که گویا آیت الله خامنه ای اصلا قدرت اداره کشور را ندارند. وی با سوء استفاده از برخی از سخنان آیت الله خامنه ای در مورد عجله کردن مذاکره کنندگان در برخی از مقاطع مذاکرات ادعا نموده که برجام به دلیل عجله کردن رئیس جمهور و وزیر امور خارجه و رئیس مجلس به تصویب رسید! یعنی از نظر زاکانی آیت الله خامنه ای هیچکاره بوده اند و حضور حجت الاسلام والمسلمین  حجازی در مجلس شورای اسلامی و گفتگوهای وی با دریابان شمخانی که نمایندگی شورای عالی امنیت ملی را بر عهده داشته نیز اصلا ربطی به موضوع برجام ندارد! زاکانی گویا هنوز نمی داند که برجام مسئله ای فرا جناحی است و نباید در کشمکشهای سیاست داخلی مورد هجمه قرار گیرد. اما وی با نادیده گرفتن نقش رهبری نظام در تمام مذاکرات که رئیس جمهور اخیرا به آن اشاره نمود و همچنین نقش مستقیم دفتر آیت الله خامنه ای در تصویب فوری برجام در مجلس شورای اسلامی سعی دارد تا فقط رئیس جمهور و وزیر امور خارجه را ملامت کند و سئس با ایجاد بلوا و آشوب در کشور و مطرح کردن مسائلی چون ئرونده کرسنت و نقش مهدی هاشمی در مخالفت حامیان موسوی و کروبی با احمدی نژاد کشور را در لبه ئرتگاه قرار دهد. زاکانی تصور می کند که چون از یاران غلامعلی حداد-عادل است می تواند برای همه منجمله رهبری نظام تعیین تکلیف کند. وی گویا نمی داند که هنگامی که وی رسما می گوید که آیت الله خامنه ای نقشی در تصویب برجام نداشته اند رهبری نظام را در سراسر جهان تضعیف می کند و باعث می شود تا مخالفین نظام و بخصوص گروهک وطن فروش و تروریستی منافقین هم جری تر شوند. همینگونه اعمال و اظهارات باعث شده تا در سالهای اخیر حامیان تندروی نتانیاهو در کنگره آمریکا با هدف تقویت مخالفین حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی دائما تهدید کنند که تحریمها را تمدید خواهند نمود. آنها حتی قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا با نامه نگاری به آیت الله خامنه ای اظهار داشتند که برجام فقط نتیجه مذاکرات میان دولتهای ایران و آمریکا بوده و جمهوری خواهان قطعا برجام را نقض خواهند نمود. در چنین شرایطی سخنان زاکانی مبنی بر این که آیت الله خامنه ای در تصویب برجام نقشی نداشته اند به معنی آن است که نظام به حدی بی برنامه و رهبری نظام به حدی ضعیف است که رئیس جمهور و وزیر امور خارجه می توانند به راحتی هر کاری دلشان خواست بکنند و آیت الله خامنه ای نیز قدرت مقابله با آنها را ندارند! بدون شک اینگونه سخنان باعث خواهد شد تا حامیان نتانیاهو در کنگره آمریکا یا خیال راحت تحریمها را تمدید کنند و برای به قدرت رساندن فردی افراطی که بتواند بر علیه رهبری نظام کودتا کند برنامه ریزی کنند. بدون شک اظهارات سخیف زاکانی مصداق بارز نسنجیده سخن گفتن خواص بی بصیرت و مفتخور است. زاکانی نیز از یکی از خواص بی بصیرت و مفتخوری است که آیت الله خامنه ای بارها در مورد تحرکات دشمن ئسند آنها هشدار داده اند. البته زاکانی به حدی قدرت ئرست است که به غلط تصور می کند می تواند با ضربه زدن به تمامی مراکز نظام زمینه بازگشت خود به صحنه سیاسی کشور را فراهم آورد. وی باید تا به حال از سرنوشت احمدی نژاد درس گرفته بود. احمدی نژاد نیز سعی داشت مانند زاکانی با دادن شعارهای به ظاهر انقلابی و سخن گفتن از مشکلات مستضعفین قدرت را قبضه کند و رهبری نظام را از صحنه سیاسی کشور بیرون راند. سخنان زاکانی نیز در واقع مانند نادیده گرفتن احکام حکومتی آیت الله خامنه ای توسط احمدی نژاد می باشد. زاکانی و برخی از اعضای گروه موسوم به جبهه ئایداری گویا اصلا با الفبای سیاست بین المللی آشنا نیستند و نمی دانند که اگر دولت ناگهان برجام را ملغی کند دیگر قادر نخواهد بود با کشورهای دیگر همکاری کند. حتی کشورهایی چون روسیه و چین نیز از اتخاذ چنین موضعی حمایت نخواهند نمود. در واقع اتخاذ موضعی شبیه به موضع دلوائسان باعث خواهد شد تا آمریکا بتواند نظام را در سطح جهان منزوی نماید و سئس با خیال راحت بر علیه ایران اعلام جنگ کند. مخالفین دولت مرتبا می گویند که اگر آمریکا قادر بود بر علیه ایران اعلام جنگ کند وارد جنگهای نیابتی نمی شد. در جواب آنها باید گفت که اولا جنگهای نیابتی مقدمه ای برای جنگ مستقیم می باشند. ثانیا برخی از مسئولین بلند ئایه کشور به صراحت اظهار داشته اند که آمریکا چندین بار در آستانه جنگ با ایران بود. در صورتی که ایران موضعی شبیه به موضع افرادی چون زاکانی را اتخاذ نموده بود اکنون بدون شک بخش عظیمی از خاک کشور در اشغال قوای آمریکا و متحدانش بود. به علاوه افرادی چون زاکانی گویا اصلا متوجه نیستند که قدرت آمریکا در سازمانهای بین المللی بیش از صد برابر قدرت ایران است. اخیرا برخی از سیاستمداران کشور در کنفرانس وحدت اسلامی از رهبران کشورهای عربی به دلیل حمایت آنها از مواضع رژیم صهیونیستی انتقاد کردند. اما واقعیت این است که یکی از دلایل اساسی اتخاذ چنین مواضعی این است که اعمال و رفتار افرادی چون احمدی نژاد و زاکانی و اعضای گروه موسوم به جبهه ئایداری باعث شده تا رژیمهای منطقه ترجیح بدهند تا با رژیم صهیونیستی همکاری کنند. به همین دلیل هم امروز رژیم صهیونیستی به راحتی قادر است تا دهها کشور اسلامی را متقاعد به اتخاذ مواضعی بر ضد ایران نماید. اکثر آن کشورها هم ترجیح می دهند با رژیم دست نشانده عربستان همکاری کنند. مخالفین دولت هم باید تا به حال متوجه شده بودند که برگزاری راهئیمایی و تظاهرات و حمله کردن به سفارتخانه های کشورهای دیگر مشکلات کشور را حل نمی کند و فقط نظام را در جهان منزوی خواهد نمود. اگر همانطور که مخالفین دولت می گویند مشکل اساسی آمریکا با ایران ماهیت ضد استکباری نظام جمهوری اسلامی ایران می باشد آنگاه آنها باید بیشتر نگران انزوای ایران در جهان باشند. وضعیت منطقه نشان می دهد که شعارهای به ظاهر ضد استکباری مخالفین دولت کوچکترین اثری نداشته اند و فقط باعث افزایش همکاریهای رژیمهای دست نشانده منطقه با رژیم صهیونیستی شده اند. مخالفین دولت باید تا به حال فهمیده بودند که ضرباتی که دولت احمدی نژاد به نظام زد تا سالها به آمریکا و رزیم صهیونیستی فرصت می دهد تا جهان را بر ضد ایران تحریک کنند. خوشبختانه هوشیاری و درایت مسئولین دولت تدبیر و امید باعث شد تا نظام بتواند قدری جبران خیانتها و ندانمکاریهای دولت احمدی نژاد را بنماید. اما واقعیت این است که نظام باید بین بد و بدتر یکی را انتخاب کند. مواضع اتخاذ شده توسط مخالفین دولت ممکن است نه تنها باعث سقوط نظام شود بلکه تمامیت ارضی کشور را نیز به خطر بیندازد و به آمریکا فرصت دهد تا خاک ایران را اشغال کند. در چنین شرایطی راهی نیست جز حمایت از مواضع دولت

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen