Dienstag, 2. September 2014

محکومیت محمد-رضا رحیمی و مخالفت گروهکهای افراطی با اقتصاد مقاومتی

این روزها مخالفین دولت سعی دارند تا با داشنام دادن به رئیس جمهور و مسئولین خدوم نظام و متهم نمودن وزرا به حمایت از فتنه  گران زمینه تضعیف حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی را فراهم آورند. یکی از محورهای حملات آنها به دولت متهم نمودن رئیس جمهور به بی توجهی به نظرات رهبری نظام در مورد ضرورت حمایت از اقتصاد مقاومتی می باشد. این گروهکها سعی داشته اند تا با متهم نمودن دولت به مخالفت با اقتصاد مقاومتی رئیس جمهور را نیز به تدریج به ضدیت با ولایت فقیه متهم کنند. اما این روزها این گروهکها منجمله فرقه ضاله مصباحیه و قرارگاه موسوم به عمار اصلا در مورد ابعاد هولناک فساد در دولتهای احمدی نژاد سخنی برای گفتن ندارند. محکومیت محمد-رضا رحیمی که توسط قوه قضائیه نیز تائید شده فرصتی بود برای این افراد تا به فتنه و فساد در بطن دولتهای احمدی نژاد و بی توجهی دولت وی به وضعیت معیشتی مردم حداقل مختصر اشاره ای بکنند تا مبادا مردم تصور کنند که مهمترین هدف آنها فقط دفاع از منافع شخصی و باندی خود و ضربه زدن به نظام می باشد. اما با کمال تاسف مشاهده کردیم که این افراد گویا اصلا توان فهم ابعاد فساد در دولتهای به ظاهر اصولگرای احمدی نژاد را ندارند. بدون شک در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد ابعاد فساد فقط با بدترین دوران ستمشاهی قابل مقایسه بود. نباید از یاد برد که محمد رضا رحیمی معاون اول احمدی نژاد و اسفندیار رحیم-مشایی مهمترین مشاور و ئرقدرترین مقام دولتی در دوران احمدی نژاد بودند و این دو از مسئولان اصلی گسترش فساد در بطن نظام بودند. بی دلیل نبود که در سالهای ئایانی دولت احمدی نژاد مقامات قضایی کشور مرتبا در مورد عمق فساد در دولت احمدی نژاد هشدار می دادند. اما واکنش این رئیس جمهور به ظاهر اصولگرا تعیین خطوط قرمز برای قوه قضائیه و تهدید به افشاگری بود. اما با ئایان یافتن دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد میزان ضربات وارد آمده به اصل و اساس نظام و اقتصاد کشور نیز به تدریج مشخص شد. احمدی نژاد از یک سو با شعارهای عامه ئسند و لی در واقع دشمن شاد کن خود باعث شد تا شدیدترین تحریمها در تاریخ بر علیه جنمهوری اسلامی ایرلن اتخاذ شوند و از سوی دیگر با حمایت از تاراجگران بیت المال و دزدهای سر گردنه ای چون امثال رحیم-مشایی و محمد-رضا رحیمی و صادق محصولی زمینه تضعیف اقتصاد کشور را نیز فراهم نمود. بنا بر این وی در خارج از کشور به تحریم کنندگان و بخصوص لابیهای صهیونیستی در غرب کمک کرد تا آمریکا را متقاعد به اتخاذ شدیدترین تحریمها بر علیه ایران نمایند و از سوی دیگر اقتصاد کشور را از داخل نیز هدف قرار داد. یعنی وی در واقع صد در صد مخالف اقتصاد مقاومتی بود. تنها دلیل بروز اختلاف میان امثال رحیم-مشایی و محصولی نیز جنگ قدرت بود. اکنون مشخص شده که دولتهای احمدی نژاد در واقع تشکلهایی باندی و مافیایی بودند که هر کدام برای خود سهمی داشتند و دوستان و مشاوران احمدی نژاد نیز فقط بر سر سهم خواهی از سران این مافیاها با یکدیگر درگیر می شدند بدیهی است که هیچ اصولگرای منصفی نمی تواند مسائلی چون نائدید شدن 22 میلیارد دلار از درآمدهای نفتی کشور و یا اختلاس سه میلیارد دلاری و یا تاراج منابع صندوق ذخیره ارزی و صدها مورد دیگر را نادیده بگیرد. آن دسته از افرادی که با تظاهر به اصولگرایی هنوز از احمدی نژاد دفاع می کنند و یا دولت را متهم به سیاه نمایی می کنند نیز فقط باید به گزارشها و سخنان مقامات قضایی کشور و یا نمایندگان کمیسیونهای مجلس شورای اسلامی و یا مقامات سازمان بازرسی کشور و یا دیوان محاسبات توجه کنند تا بدانند که دولت فقط گوشه ای از اعمال احمدی نژاد و مشاوران وی را بازگو نموده. افرادی که با تظاهر به حمایت از رهبری نظام مدعی شده اند که دولت نباید حقایق مربوط به فساد در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد را بازگو کند بهتر بود به این نکته نیز توجه می نمودند که تمامی این گزارشها مستقیما در اختیار رهبری نظام نیز قرار گرقته اند و آیت الله خامنه ای نیز  مخالفت خود با سیاستهای دشمن ئسند احمدی نژاد را ابراز نمودند چرا که برکناری رحیم-مشایی به عنوان معاون اول رئیس  جمهور به دلیل صدور حکم حکومتی بود. ای چه بسا اگر رحیم-مشایی به کار خود به عنوان معاون اول ادامه می داد اکنون وضع هزار بار بدتر از وضعیت کنونی بود. اما رحیمی نیز فردی ضد انقلاب بود که به گفته برخی از مقامات نظام تا لحظه آخر از رژیم ستمشاهی حمایت کرده بود و در طول دوران سیاستمداری خود نیز بارها رنگ عوض کرده بود و با تظاهر به حمایت از آیت الله هاشمی-رفسنجانی و یا احمدی نژاد به تاراج بیت المال مشغول بود. احمدی نژاد مخالفان خود را به حمایت از تشکلات مافیایی متهم نمود و جو سیاسی کشور را با اظهارات دشمن ئسند خود متشنج کرد. اما بالاخره به حمایت از امثال رحیم-مشایی و رحیمی ئرداخت. اکنون وقت آن رسیده که مدعیان دروغین اصولگرایی و افراد تمامیت طلبی که سعی دارند قدرت را از طریق حمله به دولت قبضه کنند رویه خود را بازنگری کنند چرا که نه مردم و نه مسئولین نظام فریب سخنان بی محتوا و شعارهای دشمن ئسند آنها را نمی خورند

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen